مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نگرش های ناکارآمد
منبع:
زن و فرهنگ سال هشتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
103-112
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه نگرش های ناکارآمد و انعطاف پذیری شناختی در زنان با و بدون سابقه طلاق بود. جامعه آماری شامل تمام زنانی است که در سال 1395 به علت مواجهه شدن با رویداد آسیب زای طلاق و نداشتن بضاعت مالی تحت حمایت کمیته امداد شهرستان گیلان غرب بودند. از این میان تعداد 40 نفر به عنوان نمونه آماری، و 40 نفر نیز از میان افراد بدون سابقه طلاق به عنوان گروه مقایسه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع علی- مقایسه-ای بود. ابزارهای پژوهش مقیاس نگرش های ناکارآمد (وایسمن و بک، 1978) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس، وندر، وال، 2010) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه افراد مطلقه در متغییر نگرش های ناکارآمد (66/12=f؛ 001/0>p) به طور معنی داری بالاتر از افراد بدون سابقه طلاق است، اما در انعطاف پذیری شناختی (94/8=f؛ 01/0>p) و زیرمؤلفه های آن یعنی ادراک کنترل (12/14=f؛ 001/0>p)، ادراک چندین راه حل (21/6=f؛ 01/0>p) و ادراک توجیحات (81/3=f؛ 05/0>p)، میانگین نمرات افراد مطلقه به طور معنی داری پایین تر از افراد بدون سابقه طلاق است.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرش های ناکارآمد زنان متقاضی طلاق
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
21-32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرش های ناکارآمد زنان متقاضی طلاق شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز دفاتر رسمی طلاق شهر تهران در پاییز 1397 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994) و نگرش های ناکارآمد ویسمن و بک (1979) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد.گروه آموزش، مداخله شناختی- رفتاری را در 9جلسه 90دقیقه ای در هر هفته دو جلسه (به صورت گروهی) دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان شناختی – رفتاری بر کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرش های ناکارآمد زنان متقاضی طلاق مؤثر است.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر نگرش های ناکارآمد و اجتناب تجربه ای دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر، آسیب های روان شناختی، هیجانی و تحصیلی فراوانی برای دانش آموزان ایجاد می کند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر نگرش های ناکارآمد و اجتناب تجربه ای دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر اهواز در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود. در این پژوهش تعداد ۳۰ دانش آموز دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه ۱۵ دانش آموز). گروه آزمایش مداخله روان درمانی مثبت نگر (رشید، ۲۰۱۵) را در ۱۰ جلسه ۷۵ دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، ۱۹۷۸)، اجتناب تجربه ای (بوند و همکاران، ۲۰۱۱) و اختلال اضطراب فراگیر (اسپیتزر و همکاران، ۲۰۰۶) بود. داده های به شیوه تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر نگرش های ناکارآمد و اجتناب تجربه ای دانش آموزان دختر مبتلا اختلال اضطراب فراگیر تأثیر معنادار دارد (۰/۰۰۰۱>P) . بدین صورت که این درمان توانسته به ترتیب به میزان ۷۸ و ۵۹ درصد منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و اجتناب تجربه ای دانش آموزان دختر مبتلا اختلال اضطراب فراگیر شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که روان درمانی مثبت نگر با بهره گیری از فنونی همانند شناخت توانمندی های شخصی و تمرکز بر هیجانات مثبت می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و اجتناب تجربه ای دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
287-312
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون انجام شد . روش: این مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از میان همه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی سوءمصرف مواد روزبه شهر کامیاران در نیمه اول سال 1397، که تحت درمان نگهدارنده متادون بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد و خطاهای شناختی استفاده و توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مؤلفه های نگرش ناکارآمد از جمله نیاز به تایید دیگران و نیاز به راضی کردن دیگران و مؤلفه های باورهای غلط شناختی از جمله فیلتر ذهنی، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، باید-بهتر و شخصی سازی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری پایین تر بود. همچنین میانگین نمرات موفقیت-کامل طلبی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم افراطی و بی توجهی در گروه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به دو گروه دیگر، به طور معناداری پایین تر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی مؤثر است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (لواس و اسچامان- الیور، 2018) را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p <0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند اصلاح پردازش شناختی، توجه آگاهانه، پذیرش و رفتارهای آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی انگیزش پیشرفت دانشجویان بر اساس خود ناتوان سازی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، نگرش های ناکارآمد و معنای تحصیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انگیزه پیشرفت گرایش به تلاش برای انتخاب و انجام فعالیت هایی که هدف آنها رسیدن به موفقیت یا دوری از شکست است. این پژوهش با هدف پیش بینی انگیزش پیشرفت دانشجویان بر اساس خود ناتوان سازی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی، نگرش های ناکارآمد و معنای تحصیل انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان خوابگاهی پسر دانشگاه تهران و نمونه آماری شامل 293 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1977)، خود ناتوان سازی تحصیلی جونز و رودولت (1982)، خودکار آمدی تحصیلی جینگز و مورگان (1999)، نگرش های ناکارآمد بک و وایسمن (1987) و معنای تحصیل هندرسون-کینگ و اسمیت (2006) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون و t تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین خود ناتوان سازی تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و معنای تحصیل با انگیزش پیشرفت در سطح 01/0 مثبت و معنادار است و رابطه نگرش های ناکارآمد با انگیزش پیشرفت منفی و معنادار است(01/0 P< ). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین 21 درصد از واریانس انگیزش پیشرفت را تبیین می کنند. نتایج این پژوهش به شناسایی عوامل مؤثر بر انگیزش پیشرفت کمک کرده و لزوم توجه بیشتر مسئولان را به این عوامل جهت ارتقای انگیزش پیشرفت و موفقیت های بعدی نشان می دهد.
اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس شهر تهران انجام شد. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 30 نفر از بین تمامی بیماران زن عضو انجمن ام اس در شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک در پیش آزمون پاسخ دادند. در گروه آزمایش، امیددرمانی در 8 جلسه 90 دقیقه اجرا شد؛ اما در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. آمودنی ها پرسشنامه نگرش های ناکارآمد را در مرحله پیش آزمون (قبل از مداخله) و پس آزمون (بعد از مداخله) و پیگیری (یک ماه بعد) از آخرین جلسه درمانی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس اندازه مکرر نشان دادند اثر زمان و اثر تعاملی زمان و گروه بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس معنادار بوده است. همچنین گروهها در پیش آزمون تفاوت نداشته اند؛ ولی در پس آزمون و پیگیری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان دادند امیددرمانی روشی کارآمد برای کاهش نگرش های ناکارآمد در بیماران مبتلا به ام اس است و اثربخشی مداخلات را در یک ماه حفظ می کند.
اثربخشی آموزش خود شکوفایی بر باورهای غیرمنطقی و نگرش های ناکارآمد در دانش آموزان با نشانه های افسردگی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خود شکوفایی بر باورهای غیرمنطقی و نگرش های ناکارآمد در دانش آموزان با نشانه های افسردگی بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم تربت حیدریه در سال تحصیلی 97-96 بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند استفاده شده است، به این صورت که از بین 30 مدرسه 2 مدرسه را به تصادف انتخاب کرده ایم و از یک مدرسه 15 نفر را به عنوان گروه کنترل و از مدرسه دیگر 15 نفر را به عنوان گروه آزمایش انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نگرش ناکارآمد ویسمن(1978) و پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز(1969) بود و داده های پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره ، تجزیه و تحلیل شدند. در این پژوهش گروه آزمایش به مدت هشت جلسه ی 90 دقیقه ای با استفاده از پروتکل خودشکوفایی تحت آموزش قرار داده و نتایج آن را بدست آورده و تفاوت بین دو آزمون پیش آزمون و پس آزمون را گزارش داده ایم . نتایج نشان داد تفاوت معناداری در باورهای غیرمنطقی و مؤلفه های آن(درماندگی برای تغییر،اجتناب از مشکل،توقع تایید دیگران،بی مسئولیتی هیجانی) در دانش آموزان نسبت به گروهی که هیچ نوع آموزشی را در این زمینه دریافت نکرده بودند (گروه کنترل) وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد تفاوت معناداری در نگرش های ناکارآمد و مؤلفه های آن(کمال گرایی،تایید اجتماعی) در دانش آموزان گروه آزمایش که آموزش خودشکوفایی را دریافت کرده بودند ، نسبت به گروهی که هیچ نوع آموزشی را در این زمینه دریافت نکرده بودند (گروه کنترل) ، وجود دارد.
اثربخشی درمان شناختی – رفتاری گروهی بر خودکنترلی، خودبازداری و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکنترلی، خودبازداری و نگرش های ناکارآمد در سوء مصرف کنندگان مواد انجام گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل بود. تعداد 34 مراجعه کننده به مرکز درمانی طلوع واقع در استان لرستان در سال 1398 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بامیستر و بون ( SCS )، خودبازداری وینبرگر و شوارتز ( SRS ) و نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک ( DAS ) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که بین نمره پس آزمون خودکنترلی، خودبازداری و نگرش های ناکارآمد در گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد. 18% خودکنترلی، 39% خودبازداری و 75% نگرش های ناکارآمد بوسیله روش شناختی رفتاری قابل تبیین است. این یافته ها نشان می دهد که درمان شناختی رفتاری می تواند سبب افزایش خودکنترلی و خودبازداری و کاهش نگرش های ناکارآمد در سوء مصرف کنندگان مواد شود. بنابراین درمانگران می توانند از این درمان به عنوان روش مداخله ای استفاده کنند.
اثربخشی درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی در میان زوج های متعارض
حوزه های تخصصی:
تعارض های زناشویی سبب ایجاد آسیب های روان شناختی، هیجانی و عاطفی در زوجین می شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی زوج های متعارض انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده زوج های خواستار طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر همدان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 زوج خواستار طلاق با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زوج). در گروه آزمایش 3 زوج و در گروه گواه دو زوج ریزش داشتند. گروه آزمایش مداخله 9 جلسه ای درمان زوجی متمرکز بر هیجان را طی 5 هفته به صورت هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های به کاررفته در این پژوهش دربرگیرنده نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برآیندهای حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان زوجی متمرکز بر هیجان بر نگرش های ناکارآمد و حس پیوستگی زوج های متعارض مؤثر بوده است ( P<0.001 ). بر پایه یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان زوجی متمرکز بر هیجان می تواند همچون درمانی کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش حس پیوستگی زوج ها مورداستفاده گیرد.
مقایسه اثربخشی ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نگرش های ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان دانشجویان انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 45 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس به روش دردسترس، انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مداخله (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان در گروههای مداخله به مدت هشت هفته (هر جلسه 90 دقیقه) به صورت گروهی در جلسات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و آموزش ذهن آگاهی شفقت محور شرکت کردند و گروه گواه در این بازه زمانی هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله و یک ماه بعد از مداخله با پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک، خودکنترلی تانجنی و سلامت عمومی گلدبرگ ارزیابی شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند هر دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه در نمرات افکار ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان تفاوت معناداری دارند. مقایسه دو گروه آموزش ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نمرات افکار ناکارآمد، خودکنترلی و سلامت روان تفاوت معناداری در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری نشان نداد. براساس یافته های مطالعه، آموزش ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش نگرش های ناکارآمد، خودکنترلی و بهبود سلامت روان دانشجویان اثربخش بوده اند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 206
حوزه های تخصصی:
لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد.جامعهآماریاینپژوهششاملکلیهبیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه کنترل 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) قرار گرفتند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطرابزونگ (1970) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p≤0/0001و 6/53F = ). همچنین اثر درمان ترکیبی در این پژوهش با سطح معناداری (207/47F = و p ≤/ 0005) بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش حاضر، می توان از بسته های آموزشی پذیرش و تعهد و شفقت درمانی جهت بهبود اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس بهره برد.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
126-115
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در پاییز سال 1397 به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و در انتظار درمان (16 نفر) جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس های پردازش هیجان ( EPS ) باکر، توماس، توماس و اونز (2007) و نگرش ناکارآمد ( DAS ) وایزمن و بک (1978) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی طی 20 دقیقه به صورت قرارگرفتن آند در ناحیه F3 و کاتد در ناحیه F4 اجرا شد. درحالیکه آزمودنی های گروه در انتظار درمان چنین مداخله ای را دریافت نکردند. سپس اعضای هر دو گروه به پرسشنامه های فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری ( MANCOVA ) با استفاده از نرم افزار SPSS -24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مؤلفه های مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل تکانه، ناموزونی و تجزیه از مقیاس پردازش اطلاعات و مؤلفه های کامل طلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری ارزشیابی عملکرد از مقیاس نگرش های ناکارآمد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P< ). این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. با توجه به مقاومت بالای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به درمان های روانشناختی، نتایج این مطالعه می تواند نویدبخش مداخلات جدید نوروسایکولوژیک برای این اختلال باشد.
اعتبار یابی و ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس نگرش های ناکارآمد (بیست و چهار سوالی) در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقیاس نگرش های ناکارآمد بیست و چهار سوالی نسخه کوتاه شده مقیاسی به همین نام است که برای ارزیابی نگرش های منفی افسرده ساز مورد استفاده قرار می گیرد. با وجودی که این مقیاس در بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفته است تاکنون در ایران اعتباریابی نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی و ویژگی های روانسنجی فرم کوتاه مقیاس نگرش های ناکارآمد است. روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد برخی دانشگاه های مشهد و نیشابور در سال 96 بودند. روش انتخاب نمونه، تصادفی طبقه بندی شده بود بدین منظور نمونه ای به حجم 1416 دانشجو انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد DAS-24 (پاور و همکاران، 1994) و شکوفایی HFQ (سلیمانی و همکاران، 1396) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تعیین همسانی درونی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین ساختار عاملی آن تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. اعتبار واگرا از طریق همبستگی بین عوامل مرتبط با شکوفایی و نگرش های ناکارآمد مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که همبستگی نگرش های ناکارآمد با زیر مقیاس های شکوفایی معنی دار و منفی است (01/0> p ). محاسبه همسانی درونی برای نگرش های ناکارآمد نیز در پژوهش حاضر آلفای 60/0 را به دست داد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مدل سه عاملی شامل دستاوردگرایی، خودکنترلی و وابستگی برازش دارد. بر اساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که فرم 24 گویه ای پرسشنامه نگرش های ناکارآمد در دانشجویان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
آزمون مدل علی سبک های هویتی و مقبولیت اجتماعی با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در پیش بینی استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
15 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرآزمون مدل علی سبک های هویتی و مقبولیت اجتماعی با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در پیش بینی استفاده از لوازم آرایش در دانشجویان دختر می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه پژوهش 336 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه سبک هویت (1989)، پرسشنامه پذیرش اجتماعی (1960)، مقیاس نگرش های ناکارآمد (1978) و پرسشنامه استفاده از لوازم آرایشی (1393) بود. افراد مورد مطالعه به صورت اینترنتی و در فضای مجازی به پرسشنامه ها پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل علی رابطه بین سبک های هویتی، مقبولیت اجتماعی، نگرش های ناکارآمد و استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر بر اساس شاخص های مختلف، نیکویی برازش مطلوبی دارد. هم چنین سبک های هویتی، مقبولیت اجتماعی و نگرش های ناکارآمد بر میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر اثر مستقیم و بر سبک های هویتی و مقبولیت اجتماعی از طریق نگرش های ناکارآمد بر میزان استفاده از لوازم آرایشی اثرغیرمستقیم داشتند. بنابراین، سبک های هویتی، مقبولیت اجتماعی و نگرش های ناکارآمد نقش مهمی در میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر دارند.
مطالعه تطبیقی تقدیرگرایی در افراد دارای معلولیت و افراد غیر معلول در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
71 - 100
حوزه های تخصصی:
تقدیرگرایی باور به تأثیر یک قدرت مافوق بشری یا نیروهای بیرونی مثل شانس در زندگی است. پزوهش حاضر با هدف مطالعه تطبیقی تقدیرگرایی در افراد دارای معلولیت و افراد غیر معلول انجام شد. این پژوهش از نوع پیمایشی بود. تعداد 400 نفر شامل 200نفر از معلولین جسمی حرکتی، فلج مغزی و نابینا و 200 نفر افراد غیر معلول شهر یزد در سال 1397 انتخاب شدند. برای انتخاب افراد معلول از روش نمونه گیری سهمیه ای در دسترس و برای انتخاب افراد غیرمعلول از روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس مسئولیت پذیری احمدی آخورمه و همکاران(1392)، توانمندی پترسون و سلیگمن (2004)، نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) و پرسش نامه محقق ساخته تقدیرگرایی است. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون رگرسیون چند متغیره در دو گروه مستقل مورد تحلیل قرارگرفت. میانگین تقدیرگرایی در افراد معلول3/48 و در افراد غیر معلول برابر با 45 بود. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که میزان تقدیرگرایی در افراد معلول بیشتر از افراد غیر معلول است. در افراد معلول بین تقدیرگرایی و متغیرهای مورد پژوهش از قبیل تحصیلات با سطح معناداری، سن، شدت معلولیت ، نگرش های ناکارآمد، توانمندی و مسئولیت پذیری، رابطه معنادار وجود داشت. درصورتی که در افراد غیر معلول بین تقدیرگرایی و متغیرهای نگرش های ناکارآمد و توانمندی رابطه معنادار مشاهده شد، اما بین تقدیرگرایی و دیگر متغیرهای موردبررسی رابطه معنادار وجود نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای نگرش های ناکارآمد و توانمندی بیشترین تأثیر را بر تقدیرگرایی در افراد معلول و غیر معلول داشته اند و 16 درصد از واریانس تقدیرگرایی را تبیین می کند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کمال گرایی و نگرش های ناکارآمد زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر کمال گرایی و نگرش های ناکارآمد زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). گروه آزمایش طرحواره درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در گروه آزمایش 4 نفر و در گروه گواه 3 نفر ریزش وجود داشت. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کمال گرایی ( هیل و همکاران، 2004)، مقیاس نگرش های ناکارآمد ( وایزمن و بک، 1978)، تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375) و طرحواره های ناسازگار اولیه ( یانگ ، 1998) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر کمال گرایی و نگرش های ناکارآمد زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه تأثیر معنادار دارد (p<0/001). بدین صورت که این درمان توانسته منجر به کاهش کمال گرایی و نگرش های ناکارآمد زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که می توان از طرحواره درمانی در جهت کاهش کمال گرایی و نگرش های ناکارآمد زنان دارای تعارض زناشویی با طرحواره های ناسازگار اولیه بهره برد.
نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و نگرش های ناکارآمد با رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری ازجمله رفتار های شایع و تاثیرگذار بر جنبه های فردی و اجتماعی فرد از جمله شخصیت، مطلوبیت و کارایی اجتماعی و نگرش نوجوانان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین نقش میانجی مطلوبیت اجتماعی در ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و نگرش های ناکارآمد با رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان شهر اردبیل 1399-1400 تشکیل دادند که 200 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی(واتساپ، تلگرام، شاد)، به عنوان نمونه انتخاب شدند و در این مطالعه شرکت کردند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های مقیاس نگرش ناکارآمد کودکان و نوجوان (2006) DAS-C، پرسشنامه شخصیت نئو فرم کوتاه (1985) NEO-FFI، پرسشنامه مطلوبیت اجتماعی (1960) DAS-CA و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) BPAQ بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار Spss 24 و lisrel8.8 و روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل تحقیق ازنظر شاخص های معنی داری و برازش مورد تائید است و متغیرهای نگرش ناکارآمد و ویژگی های شخصیت علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیر مستقیم از طریق مطلوبیت اجتماعی بر پرخاشگری (001/0>P) تاثیر می گذارند. باتوجه به یافته پژوهش می توان از آن در برنامه های آموزشی و مداخلات روان شناختی وبهبود عملکرد آنها استفاده کرد.
رابطه استرس ادراک شده و نگرش های ناکارآمد با سلامت روانی زنان شاغل علوم پزشکی کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر رابطه استرس ادراک شده و نگرش های ناکارآمد با سلامت روانی زنان شاغل علوم پزشکی کرمانشاه بود. روش مطالعه: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه زنان شاغل علوم پزشکی شهر کرمانشاه در سال 1400 بود. نمونه آماری نیز با استفاده روش نمونه گیری تصادفی تعداد 200 نفر از زنان شاغل انتخاب شدند. به دلایل مختلف از بین 200 نفر ازمودنی تعداد 5 نفر ریزش داشت و سپس تعداد نمونه های این پژوهش به 195 نفر رسید. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه استرس ادراک شده و نگرش های ناکارآمد و سلامت روان بودند. نتایج: یافته ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین نگرش های ناکارآمد در زمینه های قطع ارتباط وطرد، خودگردانی مختل، محدودیت مختل، دیگرجهت مندی و گوش بزنگی با سلامت روان زنان شاغل رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه نگرش های ناکارآمد در زمینه های قطع ارتباط وطرد، خودگردانی مختل، محدودیت مختل، دیگرجهت مندی و گوش بزنگی زنان شاغل کمتر باشد از سلامت روانی بالاتری برخوردار خواهند بود. بین استرس ادراک شده با سلامت روان زنان شاغل رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه استرس ادراک شده زنان شاغل بیشتر باشد میزان با سلامت روان آنان نیز بیشتر خواهد بود. متغیرهای نگرش های ناکارآمد در زمینه گوش به زنگی، استرس ادراک شده، نگرش های ناکارآمد در زمینه خودگردانی مختل و نگرش های ناکارآمد در زمینه دیگر جهت مندی به ترتیب پیش بینی کننده سلامت روان در زنان شاغل می باشند. نتیجه گیری: یکی از جنبه های اثر گذار اجتماعی مؤثر بر سلامت زنان شاغل، حرفه و شغل م ی باش د ک ه پرداختن به آن حائز اهمیت بوده و جای بحث دارد. همان طور که میدانیم عوام ل ش غلی تأثیر گذار بر سلامت میتواند باعث بروز خستگی های شغلیِ فرد شاغل گ شته و ای ن ب ه نوبه خود باعث تأثیرات منفی به سزایی در سایر زمینه های زندگی اعم از اجتماعی، ف ردی و خانوادگی گردد.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 40 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 20 زن). پس از ریزش تعداد 34 نفر در پژوهش باقی ماندند (16 نفر در گروه آزمایش و 18 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر (بویسه و همکاران، 2010) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و فرسودگی زناشویی (پاینز، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی تأثیر معنادار داشته (p < 0/001) و توانسته منجر به کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی این زنان شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان فراتشخیصی یکپارچه با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش نگرش های ناکارآمد و فرسودگی زناشویی زنان دارای تعارضات زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.