مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
نقاط مرجع راهبردی
حوزه های تخصصی:
انتخاب نادرست مدل های کسب وکار الکترونیکی، بدون توجه به شرایط محیطی و سازمانی، مهم ترین مانع گسترش تجارت الکترونیک است. آگاهی از این موضوع که چه ارتباطی بین مدل های کسب وکار الکترونیک و راهبردهای گوناگون در خلق، کسب و ارایه ارزش رقابتی وجود دارد اهمیت زیادی برای محققان و مدیران دارد. پژوهش حاضر، به دنبال بررسی رابطه بین مدل کسب وکار و راهبرد محصول در کسب وکارهای الکترونیکی کوچک و متوسط ایران است. این تحقیق با بررسی ادبیات موضوع، اقدام به ارایه گونه شناسی جدیدی از مدل های کسب وکار الکترونیک بر مبنای نقاط مرجع راهبردی نموده است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه کسب وکارهای الکترونیکی کوچک و متوسط حاضر در ایران است. ابزار جمع آوری داده برای آزمون فرضیه های اصلی و فرعی نیز پرسشنامه الکترونیکی است. پرسش نامه ها از طریق رایانامه برای مدیران سطوح عالی و میانی کسب وکارهای الکترونیکی ارسال و در نهایت 400 پرسش نامه از ایشان دریافت شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISRELتجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که دو نقطه مرجع محورِ توجه و میزان کنترل، عوامل مؤثری در انتخاب مدل های کسب وکار الکترونیک و راهبردهای محصول هستند. همچنین مشخص گردید که بین نوع مدل کسب وکار الکترونیک و انتخاب نوع راهبرد محصول رابطه معناداری وجود دارد.
ارائه چارچوبی برای تدوین استراتژی های منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکز مدیریت راهبردی منابع انسانی، بر ارائه الگویی از راهبرد ها در حوزه منابع انسانی است که سازمان را قادر سازد به اهداف راهبردی خود دست یابد. هدف پژوهش حاضر این است که چارچوبی نظام یافته و استاندارد بر اساس نظریه نقاط مرجع راهبردی برای تدوین راهبرد های منابع انسانی ارائه نماید. برای نشان دادن کاربست پذیری چارچوب پیشنهادی، راهبرد های منابع انسانی در یکی از شرکت های مرتبط با صنعت نفت ایران تدوین شد. در این راستا، نخست 22 نفر از خبرگان حوزه منابع انسانی سازمان به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی انتخاب شدند. شاخص های دو بُعد اصلی الگوی نقاط مرجع راهبردی، یعنی ضرورت واپایش فرایند/ نتیجه و تأمین نیرو از بازار کار داخلی/ خارجی، توسط این خبرگان تعیین شد. با بهره گیری از شاخص های تعیین شده، پرسشنامه نقاط مرجع راهبردی، تدوین و میان خبرگان توزیع شد. باتوجه به میانگین و انحراف معیار امتیازات شاخص ها، در گروه های شغلی چهارگانه سازمان، مختصات راهبردی هریک از این گروه ها تعیین شد. نتایج نشان داد راهبرد متعهدانه برای مشاغل مدیریتی و فنی، راهبرد پدرانه برای مشاغل پشتیبانی و راهبرد ثانویه برای مشاغل خدماتی سازمان مناسب است. درنهایت، راهبرد زیرنظام های منابع انسانی برای هر یک از گروه های شغلی مذکور تدوین شد.
همسویی راهبرد عام منابع انسانی با راهبرد زیرسیستم های منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات صورت گرفته نشان می دهند که میان استراتژی های کلی سازمان و راهبردهای منابع انسانی رابطه وجود دارد. همچنین وجود راهبردهای هماهنگ در حوزه منابع انسانی بر عملکرد کلی سازمان مؤثر است. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان همسویی راهبرد کلی نظام مدیریت منابع انسانی سازمان و راهبرد زیر نظام های منابع انسانی است. به منظور بررسی همسویی افقی و عمودی، از الگوی نقاط مرجع راهبردی بامبرگر و مشولم (SRP) استفاده شده و روش اصلی پژوهش نیز توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق،کلیة مدیران و کارشناسان ارشد (خبرگان) شرکت تولید مواد غذایی کاله می باشند. جمع آوری اطلاعات مربوط به شناسایی گونه های مختلف راهبرد از طریق پرسشنامه ارائه شده به مدیران یا کارشناسان ارشد خبره و مطلع در شرکت مزبور انجام گرفته است. سنجش ضریب پایایی عناصر پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS و بر اساس آزمون آلفای کرونباخ صورت گرفت و میزان آن %91 به دست آمد که نشان دهنده قابلیت اعتماد ابزار پژوهش است. یافته ها حاکی از آن است که راهبرد اصلی مدیریت منابع انسانی شرکت از نوع سرباز وفادار، تأمین نیروی انسانی از نوع جنبی، آموزش و توسعه از نوع انتخابی، ارزیابی عملکرد از نوع همانندسازی، جبران خدمات از نوع رقابتی و همچنین روابط کارکنان از نوع دستوری، گونه های غالب محسوب می شوند. در مجموع می توان گفت که بین راهبرد کلی منابع انسانی و راهبردهای زیرنظام های آن شکاف شدید وجود ندارد، ولی عدم هماهنگی نسبی قابل تأیید است.
الگوی گونه شناسی راهبردهای محصول در کسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر راهبرد کارکردی علاوه بر پاسخگویی به شرایط محیطی باید با راهبرد های سطوح دیگر شرکت و نیز با شایستگی های رقابتی واحد تجاری مربوطه هماهنگ باشد تا سبب هم افزایی در سازمان گردد. بر این اساس، تصمیمات مرتبط با محصول به عنوان یکی از عناصر آمیزه بازاریابی در هماهنگی با راهبرد های بازاریابی از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهشگران پیشین ضمن بیان راهبرد های محصول مختلف به بیان دلایل انتخاب این راهبرد ها توسط سازمان ها پرداخته اند. اما پژوهش های بسیار اندکی در زمینه معرفی گونه شناسی راهبرد های محصول انجام شده است. همچنین، از یک سو نقش کسب و کارهای کوچک و متوسط در رشد اقتصادی کشورها و از سوی دیگر گسترش تجارت الکترونیک در تمامی جنبه های اقتصادی، لزوم انتخاب صحیح راهبرد های محصول را بیش از گذشته مطرح می کند. از این رو، این پژوهش با بررسی ادبیات موضوع، اقدام به ارایه یک گونه شناسی راهبرد های محصول بر مبنای نقاط مرجع راهبردی در کسب و کارهای الکترونیکی کوچک و متوسط ایران نموده است. بدین منظور، تعداد 400 کسب و کار الکترونیکی کوچک و متوسط ایران توسط پرسش نامه الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفته است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و پاسخگویی به سئوالات از نرم افزارهای SPSS 16 وLISREL 8.5 استفاده شده است. نتایج نشان داد که محور توجه و میزان کنترل نقاط مرجع راهبردی موثری در انتخاب راهبرد های محصول در گونه شناسی مذکور هستند.
هماهنگی راهبردی در دانشگاه ها و نقش آن در پیاده سازی موفق مدیریت دانش در کتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هماهنگی راهبردی سازمان ها از جمله دانشگاه ها در سه سطح راهبرد اصلی سازمان، راهبردهای وظیفه ای (مانند راهبرد مدیریت دانش) و راهبردهای عملیاتی (مانند راهبردهای زیر نظام های مدیریت دانش) عاملی برای پیاده سازی موفق مدیریت دانش در کتابخانه ها شناخته شده است. هدف اصلی این پ ژوهش، تعیین میزان هماهنگی های راهبردی در دانشگاه های مورد مطالعه و سنجش تأثیر هماهنگی راهبردی بر میزان اجرای مدیریت دانش در کتابخانه های مرکزی است. روش : این پژوهش از نظر نتیجه، کاربردی است و به روش «تبیینی- توصیفی» انجام گرفته است. نمونه آماری پژوهش را 5 دانشگاه جامع کشور و کتابخانه های مرکزی آنها، یعنی دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، شیراز، سیستان و بلوچستان و فردوسی مشهد تشکیل می دهند. برای جمع آوری داده های کیفی و کمّی، از مصاحبه های نیمه ساختار یافته و 3 پرسشنامه و یک سیاهه وارسی استفاده شد. یافته ها : نتایج به دست آمده نشان داد در 3 دانشگاه نبودِ هماهنگی بیرونی کل و در 2 دانشگاه هماهنگی بیرونی کل متوسط وجود دارد. از بعد هماهنگی درونی کل، در 3 دانشگاه نبودِ هماهنگی، 1 دانشگاه هماهنگی متوسط و 1 دانشگاه هماهنگی قوی مشاهده شد. همچنین، نتایج بیانگر وجود رابطه مستقیم به نسبت قوی بین هماهنگی بیرونی کل راهبردها و میزان پیاده سازی مدیریت دانش و رابطه مستقیم و قوی بین هماهنگی درونی کلّ راهبردها و میزان اجرای مدیریت دانش بود.
ارائه الگویی برای تعیین راهبردهای قدرت سازمانی(مورد مطالعه: شرکتهای بازرگانی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال دهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
7 - 44
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف نهایی علم رفتار سازمانی، درک مهارتهای ارتباطی در سطح سازمان است. یکی از موضوعات رفتار سازمانی، قدرت است. اگر کسی بخواهد رفتار سازمانی را درک کند، باید درباره کسب و اعمال قدرت آگاهیهای لازم را داشته باشد. برای شناخت، به کارگیری و مدیریت کردن قدرت در سطح سازمانی، نیاز به ارائه الگوی قبل سنجش و معتبر وجود دارد. در این پژوهش، محققان با بررسی الگوهای قدرت و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، به ارائه الگوی قدرت سازمانی بر اساس نقاط مرجع راهبردی پرداخته اند. بر اساس دو نقطه مرجع راهبردی یعنی میزان کنترل (شدید/منعطف) و تمرکز (داخل/ خارج سازمان)، چهارگونه قدرت در سطح سازمان (و نه فرد و گروه) یعنی رفتارهای سیاسی، گفتمان سازی، مدیریت دانش و شبکه سازی شناسایی شده است. روش: پس از تأیید مدل با استفاده از تکنیک دلفی و بهره گیری از نظر خبرگان در سه دور، با اجماع بیش از 80درصد ، مدل ارائه شده در هجده تا از شرکتهای بازرگانی وزارت دفاع فعال در بازار آزاد (غیرنظامی)، آزمون شد و مورد تأیید قرار گرفت. تحقیق حاضر از نظر هدف، توصیفی- تبیینی، از نظر نتیجه، کاربردی- توسعه ای و از نظر نوع داده، ترکیبی (کیفی - کمّی) است. در تحقیق کمّی، 105 پرسشنامه (محقق ساخته) از مدیران و محققان مطلع به امور راهبردی شرکتها جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کمّی از «مدل معادلات ساختاری» و به طور اخص تکنیک تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار SMARTPLS نسخه 3، استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های ساختار یافته با سی و شش نفر از مدیران ارشد، از تحلیل محتوا بهره گرفته شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد گونه های شبکه سازی و رفتارهای سیاسی به ترتیب بیشترین فراوانی را در بین شرکتهای مورد مطالعه دارند.نتیجه گیری: شرکتها برای دستیابی به دستاوردهای مطلوب باید به تدوین راهبرد قدرت بپردازند. پیشنهاد می شود هماهنگی بین راهبرد سازمان و راهبرد قدرت اعمال شود تا عملکرد افزایش یابد.
تاثیر هماهنگی راهبردهای فناوری و بنگاه بر عملکرد بنگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
17 - 387
حوزه های تخصصی:
براساس منابع مدیریت و به ویژه منابع مدیریت فناوری، موفقیت بنگاه ها به هماهنگی (یکپارچگی) راهبرد فناوری با راهبردهای بنگاه و کسب و کار بستگی دارد. اما سوالی که مطرح می شود این است که این هماهنگی چگونه برقرار می شود؟ بر اساس نظریه نقاط مرجع راهبردی، سازمان ها می توانند نقاط مرجعی را برای هماهنگی انتخاب کنند و عناصر و سیستم های خود را با آن هماهنگ نمایند. با توجه به این نظریه، در صورتی که راهبردها براساس نقاط مرجع راهبردی یکسانی طراحی و اجرا شوند می توان انتظار داشت که با یکدیگر هماهنگ باشند. در این تحقیق میزان کنترل موجود در بنگاه و میزان توجه بنگاه به محیط بیرون به عنوان نقاط مرجع راهبردی انتخاب شدند و این فرضیه مطرح گردید که هماهنگی راهبردهای فناوری و بنگاه حول این نقاط مرجع می تواند به عملکرد بالاتر بنگاه منجر شود. این فرضیه از طریق پیمایش در 78 بنگاه صنعتی مورد بررسی قرارگرفت و مشخص شد که انواع خاصی از هماهنگی بین راهبرد فناوری و راهبرد بنگاه با عملکرد بالاتری همراه است.
شناسایی نقاط مرجع راهبردی در برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی در صنعت حمل ونقل هوایی داخلی (مورد مطالعه: شرکت هواپیمایی هما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
73 - 99
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی با هدف تقویت مزیت رقابتی، یکی از رویکردهای مهم سازمان ها برای حفظ بقاست؛ با این حال شرکت های مسافرت هوایی کشور، همچون «هما»، از این رویکرد استقبال شایان توجهی نکرده اند. هدف این پژوهش، شناسایی نقاط مرجع راهبردی برون سپاری منابع انسانی، به منظور اجرای موفق برون سپاری در شرکت «هما» است.
روش: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی است. مرحله کیفی به روش تحلیل محتوا انجام شد. داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و به روش اشباع نظری و داده های مرحله کمّی، از طریق پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شدند.
یافته ها: در بخش کیفی، نقاط مرجع راهبردی برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی تعیین شد. یافته های پژوهش در بخش کمّی نشان داد که افزایش کیفیت خدمات، در برون سپاری زیرسیستم های منابع انسانی بیشترین اهمیت را دارد و مدیران اجرایی فرایند برون سپاری شرکت «هما»، می بایست در برنامه های خود بر این عامل تأکید بیشتری داشته باشند.
نتیجه گیری: با استفاده از نتایج پژوهش، مدیران اجرایی برون سپاری شرکت «هما» قادر خواهند بود که نتایج برون سپاری منابع انسانی را ارزیابی کنند و در صورت لزوم، اقدام اصلاحی انجام دهند و موفقیت برون سپاری را تضمین کنند. همچنین، نتایج پژوهش، به تمرکز بر فعالیت های استراتژیک منابع انسانی «هما» کمک خواهد کرد. به علاوه، این نتایج برای سایر شرکت های هواپیمایی داخلی کاربرد دارد.