مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
غرب زدگی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
37 - 81
حوزههای تخصصی:
کارنامه ی جلال آل احمد فراز و فرود فراوان دارد؛ از باورمندی به دین آغاز می شود و مراحلی چون گرایش به مارکسیسم و نقد سنّت و چپ گریزی و غرب ستیزی را تجربه می کند و در نهایت نیز بازگشت به سنّت و مذهب را توصیه می کند. بازگشت او به سنّت، اگرچه در ظاهر با نوعی سیاست بازی همراه است؛ امّا یک گرایش انتقادی اصلاحی است که در آن پاره هایی از ویژگی های مثبتی که در اندیشه های لیبرالیستی غرب و دیدگاه های مارکسیستی شرق وجود دارد، برای ایجاد غنا و پویایی و روزآمد کردن باورهای سنّتی، می تواند با آن ترکیب شود. آل احمد بیش از هر چیزی به دو موضوع حسّاسیت بسیار دارد: یکی رسیدن به خودباوری در شناخت و مراقبت از سنّت ها و فرهنگ دینی، و دیگری، بیرون آمدن از سلطه ی اقتصاد و سیاست و فرهنگ استعماری غرب. به این دلیل است که می توان اندیشه های غرب زدگی و رجعت به مذهب را در کارنامه ی آل احمد، سنّت گرایی مدرن نام گذاری کرد و نه مدرنیسم ارتجاعی که بعضی از منتقدان اصرار در به کارگیری آن دارند.
واکاوی مفهوم غرب زدگی در مواجهه فردید با انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف واکاوی مفهوم غرب زدگی در فلسفه تاریخ احمد فردید و نسبت آن با انقلاب اسلامی انجام و در آن سعی شده تا ضمن تحلیل نگرش فردید به وضعیت تمدن بشری در عصر جدید، به جایگاه انقلاب اسلامی در آن به عنوان تحولی عظیم جهت رهایی از سیطره غرب زدگی و مقابله با نیست انگاری ناشی از آن توجه شود. روش تفسیری - انتقادی در این پژوهش موردتوجه بوده که با به کارگیری آن سعی شده ضمن تحلیل مفهوم غرب زدگی در ادبیات فکری فردید و بررسی نسبت آن با انقلاب اسلامی نحوه مواجهه وی با این پدیده مورد ارزیابی و نقد قرارگیرد. تحلیل فردید از این تحول مهم سیاسی بیشتر مبتنی بر خصلت های غرب ستیزانه انقلاب اسلامی بوده و وی به ماهیت سیاسی انقلاب به عنوان یک پدیده مدرن سیاسی بی توجه است. یافته اصلی این پژوهش درک ماهیت تقلیل گرایانه اندیشه فردید درباره نسبت انقلاب اسلامی و مدرنیته و بررسی پیامدهای تحلیل وی است که مستلزم نادیده گرفتن وجوه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انقلاب و تمرکز صرف بر بعد هستی شناختی آن است. نتیجه کلی نشان می دهد که رویکرد هستی شناختی و فلسفه تاریخ فردید که مبتنی بر نقد هایدگری متافیزیک و توجه به اسم شناسی عرفانی ابن عربی و انگاره های آخرالزمانی است در تبیین پدیده انقلاب اسلامی دارای کاستی های اساسی می باشد.
غرب زدگی جلال آل احمد نقدی بر مدرنیسم سطحی و مدرنیزاسیون وابسته عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقدهای رادیکال آل احمد به مفهوم غرب زدگی به دلیل اقبال گسترده اقشار مختلف جامعه ایرانی در زمان مطرح شدن نقش مهمی به جهت گیری های فکری و سیاسی جامعه ایران داشت. آل احمد وضعیت آشفته حاکم بر جامعه را که در فرایند نوسازی پرتناقض زمانه اش را نقد می کند و در این مسیر تلاش دارد آگاهی بخش و هشداردهنده باشد. در این پژوهش تلاش شده تا با روش تحلیل داده ها زمینه های اجتماعی و فرهنگی شکل گیری مفهوم غرب زدگی در اندیشه آل احمد موردتوجه قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که او نقدهای قابل توجهی به مدرنیزاسیون وابسته و مدرنیسم سطحی عصر پهلوی مطرح کرد؛ اگرچه در طرح یک ایده جایگزین برای برون رفت از وضعیت غرب زدگی ناتوان بود و در نهایت با ارائه راهکارهای سیاسی برای تقویت مذهب و روحانیت به عنوان یک نیروی اجتماعی سنتی زمینه ساز شکل گیری نوعی غرب ستیزی سیاسی برآمده از تجددستیزی فرهنگی شد. نقد های وی به دلیل ضعف نظری و آشنایی سطحی با تمدن مدرن از سطح نقد وابستگی سیاسی و اقتصادی و ظواهر فرهنگی فراتر نمی رود و نمی تواند سیمایی دقیق و روشنی از وضعیت تمدنی جامعه ایران ترسیم کند.
متافیزیک علم و فروبستگی توسعه در اندیشۀ داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
787 - 806
حوزههای تخصصی:
طرح غرب زدگی رضا داوری اردکانی راه برون رفت از توسعه نیافتگی را پیمودن مسیر توسعه می داند. توسعه نیافتگی گرچه عارضه ای است که از ناحیۀ تجدد گریبان گیر کشورهای غرب زده شده است، لیکن برای رهایی از آن چاره ای جز تن دادن به توسعه نیست. محمدتقی طباطبایی دیدگاه منتقدان داوری مبنی بر «گسست نظری» را صورت بندی و سپس رد می کند و معتقد است که در این نظریه تنها سطح بحث از فلسفه به روشنفکری منتقل شده است. این پژوهش ضمن تأکید بر بی پاسخ ماندن مسئله در سطح فلسفی و بازتعریف آن با عنوان «فروبستگی توسعه» می کوشد که با کاوش در اندیشۀ داوری راه برون رفتی برای آن پیشنهاد کند. به این منظور، نخست ویژگی های توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی و هم چنین شرایط مشارکت در عالم علم از آثار داوری گرداوری و جمع بندی می شود. سپس به روش تحلیلی و برپایۀ رهنمود داوری مبنی بر امکان راهی میان رد و قبول علوم انسانی و اجتماعی، تلاش می شود که با رعایت شرایط تعریف شدۀ داوری برای گذار از توسعه و با استفاده از مفاهیم و نظریه های فلسفه و متافیزیک علم، راهی برای گشودن فروبستگی توسعه ارائه گردد.
نسبت هویت ایرانی – اسلامی با گفتمان غرب گرایی با تاکید بر دیدگاه های آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی انقلاب اسلامی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
97 - 128
حوزههای تخصصی:
مسئله هویت( کیستی) یکی از مسائل بنیادین انسان در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی می باشد و در طول تاریخ جوامع مختلف برای حفط و بروز رسانی هویت مطلوب خود با چالش های فراوانی مواجهه بوده اند. جامعه ایرانی نیز مانند سایر جوامع این روند را پشت سرگذاشته است و با چالش های فراوانی روبرو بوده است.هویت در دوره معاصر در جامعه ایرانی به یک مسئله کلان و مستمر تبدیل می شود که یک دوگانگی ایجاد می کند. در یک سو هویت ایرانی اسلامی و در سوی دیگر آن یک کل تاثیرگذاری و پویا به نام مدرنیته قرار دارد. این چالش هویتی در جامعه ایرانی تقابل ها و تضاد های مستمری تولید کرده که در آن نخبگان مختلفی در دو سوی طیف به تولید روایت مطلوب خود از هویت مورد نظرشان می پردازند.مشخص ترین صف بندی هویتی در سطح نخبگانی بین دو طیف نواندیشان دینی به عنوان معتقدین به هویت ایرانی – اسلامی و طیف روشنفکری به عنوان نمایندگان اصیل مدرنیته قرار دارد و هر یک روایت های مطلوب خود را ارائه می دهد. ایت الله خامنه ای یکی از افرادی است که با قرار گرفتن در طیف نواندیش دینی هم در عمل و هم در نظر در ابعاد مختلف به مواجهه با طیف روشنفکری به عنوان معتقدان به گفتمان غرب گرایی و غرب زدگی می پردازد.نتایج این پژوهش نشان می دهد که ایت الله سید علی خامنه ای به عنوان یکی از نمایندگان اصیل طیف نواندیشی دینی در مواجهه با نمایندگان گفتمان مدرنیته یعنی روشنفکران در طیف های مختلف، هم در نظر و هم در عمل، به دنبال پویایی و استمرار کل هویتی ایرانی – اسلامی در همه ابعاد است، به گونه ای که با یک نگاه حداکثری بیشترین تاکید خود را بر رسیدن به زیست تمدن نوین اسلامی در برابر تمدن غرب امروز می گذارد. اما طیف مقابل ایشان که همان روشنفکران غرب گرا می باشند، چندان تاکید و اصراری بر حفظ هویت ایرانی – اسلامی ندارد، اگر چه گاهی مدعی آن هستد، اما در عمل مسیر کم رنگ کردن ابعاد هویت ایرانی – اسلامی را می پیمایند و در نگاه کلان نیز، چاره ای جز پیمودن مسیر مدرنیته غربی نمی بیند و آن را نیز دنبال می کند.
بسترشناسی و مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره قاجار بر مبنای فرهنگ معیار قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
339 - 363
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: عینی سازی فرهنگ معیار در جامعه، مبتنی بر شناخت آسیب ها و راهکارهای فرهنگی است. مبانی فرهنگ معیار به عناصر ریشه ای فرهنگ در قالب نظام بینش ، ارزش و گرایش ها ناظر است به گونه ای که پراکندگی در ساحت این نظامات را تفرقه فرهنگی دانسته اند. مسأله اصلی پژوهش، شناسایی بسترهای پیدایش و مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره قاجار است. قاجاریان برای رسیدن به دنیای متمدّن، شکل دهی به روابط خارجی و انجام تغییرات بنیادین را در دستور کار قرار دادند. ارتباط با غرب، محیط اجتماعی آن دوره را آماده ظهور و رشد افکاری تازه نمود. افکار و عقائد جدید و تغییرات حاصل از آن که با پشتوانه بینشی و گرایشی شاهان قاجار دنبال می شد، در منش و رفتار اجتماعی آن عصر آسیب زا ظاهر گردید.
روش/رویکرد: در پژوهش پیش رو، این آسیب ها با عنوان تفرقه فرهنگی شناسایی و به روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد.
یافته ها/نتایج: بر اساس یافته های این پژوهش، غرب گرایی و غرب زدگی، نوگرایی و خودباختگی، مشروطه طلبی و عدالت خواهی، پراکندگی قدرت و سلطه بیگانگان بر نظام حکمرانی از بسترهای پیدایش تفرقه فرهنگی و پیدایی گفتمان روشن فکری، نفوذ افکار روشن فکران غرب گرا، سنّت زداییِ تحصیل کردگان غرب زده، وابستگی سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران از جمله مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره سلطه شاهان قاجار بر ایران است.
تمایز رویکرد سیاسی با رویکرد فلسفی به مفهوم غرب زدگی در اندیشه آل احمد و شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی مقایسه ای مفهوم غرب زدگی در ادبیات فکری روشنفکران ایرانی، به صورت موردی داریوش شایگان و جلال آل احمد، برای فهم ریشه تمایزات دیدگاه های آنها انجام شده و در آن سعی شده تا ضمن تحلیل نگرش آل احمد و شایگان به این مفهوم، دو رویکرد متفاوت سیاسی و فلسفی حاکم بر نگرش روشنفکران ایران در مواجهه با سیطره فرهنگ و تمدن غربی بر جامعه ایرانی تبیین و راهکارهای آنها برای رهایی از این وضعیت مورد ارزیابی و مقایسه قرار گیرد. روش تحلیلی - مقایسه ای در این پژوهش موردتوجه بوده که با به کارگیری آن سعی شده ضمن تحلیل مفهوم غرب زدگی در ادبیات فکری این دو روشنفکر و بررسی نسبت خاستگاه فکری آنها با ادبیات فکری و تمایز اساسی میان آنها مورد بررسی قرار گیرد. یافته اصلی پژوهش نشانگر آن است که تمایز اصلی مفهوم غرب زدگی اندیشه آل احمد و شایگان، ریشه در رویکرد متفاوت فلسفی و سیاسی آنها در بررسی نسبت میان تمدن مدرن غربی با فرهنگ و تمدن های غیراروپایی است. نتیجه کلی نشان می دهد که رویکرد سیاسی و اقتصادی آل احمد منجر به استفاده پسااستعماری مفهوم غرب زدگی شده درحالی که نگاه فلسفی شایگان که مبتنی بر نقد هستی شناختی مدرنیته است، دیدگاه های وی را به سوی نگرش های پسامدرن سوق داده است.