مطالب مرتبط با کلیدواژه

رویکرد توصیفی


۱.

رویکردهای متفاوت در مطالعه فرهنگ با تاکید بر بعد روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ رویکرد گفتمانی رویکرد روش شناختی رویکرد کلاسیک رویکرد توصیفی رویکرد نمادین رویکرد ساختاری رویکرد نشانه شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۶
"در علوم اجتماعی، مطالعه فرهنگ دارای اهمیت فراوانی است. با آنکه اتفاق نظر اندکی در مورد معنای این مفهوم وجود دارد امّا بسیاری از تحلیل گران علم الاجتماع بر این باورند که مطالعه فرهنگ و پدیده های فرهنگی برای کلیت علوم اجتماعی اهمیتی ویژه دارد. چرا که، زندگی اجتماعی صرفا در حد ""اشیاء"" و ""واقعیت‌هایی "" نیست که همچون پدیده های جهان طبیعی دانسته شوند، بلکه حیات اجتماعی در بر گیرنده انواع متنوع ایده‌ها، ارزش ها، باورها، نمادها، کردارها، گفتارها، متن ها و نیز فاعلان خلاق و نیتمند آنها است که در پی آنند تا خود و دیگران را با تعبیر آن چه که ارائه و دریافت می کنند، فهم کنند و به شناخت حیات معنا دار اجتماعی دست یابند. روشن است فهم و درک عمیق لایه های گوناگون فرهنگ، روش شناسی های موجود، مفروضات آنها و اطلاع از توانمندی تکنیک های هر کدام از این روش ها در مطالعه فرهنگ و پدیده های فرهنگی است. "
۲.

تحلیل تمدن اسلامی در رویکردهای توصیفی و هنجاری(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تفکر تمدن تمدن نوین اسلامی رویکرد توصیفی رویکرد هنجاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۷ تعداد دانلود : ۵۴۷
واژه «مدینه» در متون فلسفة سیاسی اسلامی نشان می دهد که تنها به معنای نوعی زندگی شهری نیست بلکه پیوندی نزدیک با «اندیشه» ساکنان آن دارد. بر اساس اندیشه ساکنان مدینه، مدن متعدد و به تبع آن، تمدن های متفاوت شکل می گیرد. تمدن ها به رغم «تقارب»، در بسیاری امور دارای «تفاوت» هستند. مطالعه در مباحث تمدنی، دست کم با دو رویکرد امکان پذیر است: نخست، رویکردی توصیفی است که محقق با نگاهی تاریخی، عینی و مصداقی به تبیین چیستی تمدن می پردازد. دوم، رویکردی هنجاری و پیشینی که طی آن پژوهشگر به چگونگی تحقق تمدن و بایسته های آن همت می گمارد. رویکرد دوم، به نظر با تمدن نوین اسلامی هماهنگتر است. رویکرد اول، تقلیل تمدن به نمادها و گزارش از آن بوده و حال آنکه اساس تمدن، تفکر است. مطالعات بینشیِ از سنخ فلسفة تاریخ و علم الاجتماع، می تواند سنخیت بیشتری با تمدن در رویکرد دوم داشته باشد. این نوع نگاه، بین تاریخ، فلسفه و حکمت قرابتی برگزار می کند که تاریخ را از صرف نقل حوادث، به تحلیل علل آن سوق داده و از توصیف ها به توصیه ها رهنمون می سازد؛ نگاهی که به تاریخ، هویتی فلسفی بخشیده و به رویکرد هنجاری نزدیک می کند. رویکرد اول، «هویت ساز» و رویکرد دوم «آینده ساز» می باشد.
۳.

گذر از فلسفه به روش شناسی؛ خوانشی نو از روشِ پدیدارشناسی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی جداسازی رویکرد توصیفی رویکرد تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۵ تعداد دانلود : ۴۴۱
اذهانی که به شکل های متفاوت قوام یافته اند، تفاسیر متفاوتی از جهان پدید خواهند آورد. اشیاء و پدیده های جهان به شکل های گوناگون خودشان را به انسان ها می نمایانند و آگاهی هر فرد تحت تاثیر تجربه شخصی او از جهان پیرامونش است. پدیدارشناسی روشی است که به کمک آن می توان آگاهی و تجربه افراد متعدد از مفاهیم و پدیده ها را بدون واسطه دریافت کرد. از دیدگاه پدیدارشناختی، ادراک همواره ادراکِ یک پدیده است و ادراک بدون وجود پدیده ها بی محتواست. پس ما باید توجهمان را به سوی خودِ اشیاء معطوف کنیم. هدف اصلی پدیدارشناسی، کشف تجارب مختلف افراد از پدیده مورد بررسی، برای رسیدن به ماهیت و جوهره واقعی آن پدیده یا مفهوم است. پیش فرض پدیدارشناسی این است که جهان و پدیده های آن در بیرون انسان قرار گرفته اند. انسان می تواند همچون آینه ای آشکارساز، تصویری از آن دریافت کند. انجام پژوهش پدیدارشناسی نیازمند آشنایی کامل با فلسفه و اسلوب اجرایی خاصّ خودش است. از این رو، مقاله به دنبال واکاوی مبانی فلسفی پدیدارشناسی، شناسایی و تشریح رویکردهای اصلی و روش اجرای گام به گام مطالعات پدیدارشناسانه است.
۴.

اندیشه های آسان سازی نحو از دیدگاه نحویان معاصر

کلیدواژه‌ها: رویکرد توصیفی آسان سازی نحو تمام حسان ابراهیم مصطفی مهدی مخزومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۵۴
پیچیدگیهای نحو و آراء متفاوت نحویان، از نخستین قرنهای انتشار زبان عربی، آموزش نحو را با مشکلاتی مواجه ساخته است، به همین جهت بسیاری از صاحب نظران با طراحی مدلهای نو سعی کرده اند مشکلات آن را برطرف کنند. یکی از مهمترین اهداف این مقاله نشان دادن سبکی نو در آموزش نحو عربی و رهایی از مشکلات و پیچیدگیهای نحو سنتی و مسائلی از قبیل رابطه عامل و معمول و نظایر آن است. قضایایی همچون توجیه و تأویل در زبان شناسی امروزی اثربخشی چندانی ندارند، از این رو نحو توصیفی جای نحو تجویزی را گرفته است. ابراهیم مصطفی، مهدی مخزومی و تمام حسن نحوی دانان معاصری هستند که با نحو تجویزی مخالفت نموده و نحو توصیفی را رواج بخشیدند. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر درآمده است، به بررسی آرای این نحوی دانان در باب ارائه دیدگاههای ساده کردن نحو سنتی می پردازد، از مهم ترین دستاوردهای این جستار آن است که" ابراهیم مصطفی" مدعی است حرکت های اعرابی ساخته متکلم است، تا با این کار، بر معنایی خاص در تألیف جمله و ساختار کلام دلالت کند."آراء مخزومی" و "تمام حسان "در باره ی کنار گذاشتن عامل استحکام بیشتری نسبت به آراء ابراهیم مصطفی دارند." تمام حسان" نیز تغییر نظریه عامل به نظام نشانه شناسی را مطرح می کند زیرا نظام نشانه شناسی همبستگی قرینه ها در فهم معنا مؤثر هستند و ما را از نظریه عامل بی نیاز می گردانند.
۵.

بازکاوی روش شناسی موردپژوهی به عنوان رویکرد عمیق و کیفی

کلیدواژه‌ها: روش مورد پژوهی رویکرد توصیفی رویکرد تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۲۵۳
مطالعه موردی، واکاوی ژرف رفتار یک فرد از راه سندهای شخصی، مصاحبه ها و خاطرات است. لوپله اولین کسی بود که به کاربرد منظم روش مطالعه موردی پرداخت و با استفاده از روش مشاهده و مشارکت، پایه این روش را بنیان نهاد. مطالعه موردی به بررسی هرگونه تک نگاری که درباره یک حادثه، تصمیم یا یک مورد خاص انجام می شود، اطلاق می گردد. حقوق دانان آمریکایی این روش را همیشه در بررسی های حقوقی به کار می برند. براساس این نوع مطالعه، هر واحد اجتماعی همچون یک واحد کل به حساب می آید. گاهی حتی یک جامعه یا یک کشور با این روش از ابعاد مختلف مورد مطالعه قرار می گیرد. مورد پژوهی کاربست بسیاری در پژوهش های کیفی عمیق در حوزه های علوم انسانی، اجتماعی، رفتاری و تعلیم و تربیت دارد. در این مقاله به توصیف مبانی فلسفی، معرفی این روش و مراحل انجام گام به گام آن پرداخته شده است.
۶.

فلسفه قاره ای علم چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۲۷
هدف از این مقاله معرفی و مقایسه دو رویکرد اصلی در فلسفه علم است. رویکرد نخست که مدعی اصلی فلسفه علم است و هنوز هم نگرش رایج و اصلی در شناخت شناسی علم محسوب می شود عبارت از "فلسفه تحلیلی علم" است. اما "فلسفه قاره ای علم" نگرشی دیگر است که به موازات نسخه تحلیلی و در فضایی کاملا متفاوت و حتی گاه متناقض با رویکرد تحلیلی به موضوع علم پرداخته است. در این مقاله ضمن معرفی کلی فلسفه قاره ای علم که اصطلاحی کم و بیش نوین در شناخت شناسی علم محسوب می شود و بیان برخی انگیزه ها و مقاصد متنوع در پرداخت قاره ای، به یک مقایسه کلی بین این دو نگرش پرداخته شده است. ترتیب کار از این قرار است که ابتدا فلسفه تحلیلی علم معرفی و سپس بدیل قاره ای آن و چرایی ظهور آن در برابر رقیب تحلیلی شرح داده می شود و در نهایت مقایسه ای بین برخی مولفه های اصلی دو رویکرد صورت می گیرد.