اندیشه سیاسی ایرانیان در دوره سلجوقیان دچار تحوّل و دگرگونی شد. در این دگرگونی، قدرت سیاسی و اداره امور اجتماع، سلطنت را به عنوان مفهومی بدون رقیب، بر سپهر سیاست نشاند. در تعدّد علّتها و تکثّر مشارکت های دخیل در طی این فرایند، سیاستنامه نویسان به جز اندیشه ورزی، در عمل نیز در تثبیت این الگو مشارکت و نقش مهمی داشتند. الزامات زمان، سیاستنامه نویسان را به بازتعریف اندیشه ایرانشهری با رعایت الزامات دوره چیرگی ترکان واداشت و بر این اساس در این مسیر، چشم بر آموزه های شریعت دال بر پایبندی به عدالت در عرصه اختلاف و نیز لزوم رعایت حقوق مخالفان بستند و آن آموزه های مهم را در پای مصلحت حکومت و پاسداشت امنیّت مردم قربانی کردند. این پژوهش، مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، معطوف به بررسی رویکرد نظام الملک طوسی و ابوحامد غزالی درخصوص چگونگی تعامل با مخالفان مذهبی، بویژه اسماعیلیان نزاری و تحلیل چرایی آن است.