مطالب مرتبط با کلیدواژه

علمای امامیه


۱.

علمای امامیه و نجوم جدید در ایران عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۴۳۰
بر خلاف کلیشه رایج در باره تقابل علمای امامیه با نجوم جدید در عصر قاجار، تا به حال شاهدی از مخالفت صریح و گسترده علمای امامیه با نجوم جدید بر اساس آموزه های دینی در آن دوران، آن طور که در ماجرای گالیله و کلیسای کاتولیک شاهدش هستیم، یافت نشده است. تنها دو مخالفت از سوی ملا مهدی نراقی و محمدحسین شهرستانی وجود دارد که نه به دلایل دینی بلکه بر اساس دانش سنتی ایشان از نجوم و فلسفه طبیعی ارسطویی ابراز شده است. علما به خاطر تطبیق نجوم قدیم بر آیات و روایات مخالف نجوم جدید نبودند. علاوه بر این علما دلبستگی ای به تنجیم نداشتند و آن را حرام می دانستند و معمولاً وجود احادیث تنجیمی را مؤید تنجیم رایج نمی دیدند و در نتیجه به خاطر تنجیم مدافع نجوم قدیم نبودند. بنا بر این انگیزه ای برای مخالفت با نجوم جدید نداشتند. علما خود را متولی کیهان شناسی نمی دانستند، بنا بر این کیهان شناسی جدید رقیبی برای ایشان محسوب نمی شد تا اینکه هبهالدین شهرستانی کتاب الاسلام والهیئه را نوشت. او در آن کتاب می خواست نشان دهد که آیات و روایت نه تنها با نجوم جدید مخالف نیستند، بلکه مؤید آن هستند.
۲.

بررسی تطبیقی راهبرد مقاومت علمای امامیه در برابر بیگانگان؛ از نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی تقیه علمای امامیه فقه سیاسی امامیه قیام مقاومت نهضت مشروطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۹
راهبرد مقاومت در برابر بیگانگان از محکمات اندیشه سیاسی امامیه و برخاسته از مبانی فکری و قواعد عام فقه سیاسی شیعه است. عقلانیت، مقتضیات زمانه و زمینه مندی حکم شرعی منجر به فهم، تعریف و در نتیجه کنش مقاومتی متمایز از جانب علمای شیعه در طول حیات تشیع شده است، از تقیّه در برابر خلیفه مسلمان تا همنشینی پادشاه شیعه و نهایتا انقلاب علیه شاه. مسئله مورد کنکاش در این پژوهش تبیین این کنش متفاوت مقاومتی در دو نقطه عطف تاریخی معاصر یعنی نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی است. سوال اصلی آن است که چه توافق ها و اختلافاتی در راهبرد مقاومت علمای شیعه در دو دوره مذکور قابل احصاء است؟ برای پاسخ به این سوال، از روش تحلیل تطبیقی-تاریخی که به سه وجه تحلیل علّی، توجه بر فرآیندهای زمانی و مقایسه ی سیستماتیک بافمند توجه دارد، بهره برداری شده است. در گام نخست تصویر مقاومت در دو تحول مذکور ترسیم، آن گاه مصادیق راهبرد مقاومت ذکر و در نهایت استراتژی مقاومت با تأکید بر منهج فقهی علمای شیعه بررسی شد. مقاومت علمای مشروطه درون سیستمی، حداقلی، تقیه ای و به دنبال اصلاح قدرت بوده این در حالی است که الگوی مقاومت علما در انقلاب اسلامی، برون سیستمی، حداکثری، غیرتقیه ای و به دنبال تغییر قدرت بوده است.
۳.

جایگزینی علوم جدید در ایران: نگاه دیگری به علمای امامیه و علوم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ نگاری داروین علمای امامیه کیهان شناسی اسلامی هیئت جدید هیئت بطلمیوسی محمدحسین کاشف الغطاء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۷۹
از زمان ورود علوم جدید به ویژه نجوم نیوتنی به جهان اسلام و ایران و آغاز مخالفت با آن تا زمان قبول عمومی هیئت جدید از جانب علماء، صرف نظر از بعضی مخالفت های پراکنده ، بیش از دو قرن گذشته است. این دوره شامل گذار از باور به سکون زمین و مرکزیت آن است که نه تنها در نظام بطلمیوسی بلکه درسایر کیهانشناسی های دوران اسلام مفروض بود و صدها سال در آگاهی عمومی ریشه دوانده بود. تاریخ نویسی علم این دوره تا قبول کامل هیئت جدید و بر خورد با سایر علوم غربی باید با وسواس علمی و با بررسی شواهد مکتوب و آثار فرهنگی موجود تدوین شود. در چند دهه اخیر اظهار نظرهای مختلفی از جانب تاریخ نویسان علم در این باره انجام گرفته است. سید حسین نصرمعتقد است که علمای اسلام علوم غربی را بدون تنقید یک جا قبول کرده و در مقابل آن تسلیم شدند. دکتر گمینی هم با جدا کردن شیعه «متشرعه» از شیخیه و صوفیان بر این باور است که عکس العمل های گروهی متخالفی در مقابل علم هیئت جدید وجود داشته است. بر خلاف شیخیه و صوفیه، علمای «متشرعه» تناقضی بین آیات و احادیث با هیئت جدید نمی دیدند و اگر هم می دیدند آن را قابل حل می شمردند و از جهت دینی مشکلی نداشتند و مخالفتشان عمدتاً بر اساس تفکر فلسفی مورد قبولشان بود.یکی از علمای امامیه که نظری کاملاً انتقادی به علوم جدید داشت محمدحسین کاشف الغطاء بود. او در نوشته هایش از دروان مشروطه و دهه های بعد، به ویژه با علم هیئت جدید و نظریه تکامل داروین مخالفت می کند. دکتر گمینی خوانشی متضاد با این برداشت از نوشته های کاشف الغطاء ابراز کرده است . در مقاله حاضر تزهایی که دکتر گمینی در طی سال های اخیر به خصوص درنوشته های جدیدش در باره مواجهه علماء امامیه با علم هیئت جدید ابراز کرده است بررسی می شوند. وبا شواهد و براهین دیگری استدلال می شود که اغلب آنها یا بر زمان پریشی تکیه دارند و یا بر این فرض نادرست که مخالفت علمای امامیه (متشرعه) با علم هیئت جدید به خاطر دلایل دینی نبود بلکه دلایل آنها صرفاً یا عمدتاً دلایل مربوط به فلسفه طبیعی بوده است. به علاوه نادرستی باور او در مورد عدم مخالفت کلی کاشف الغطاء با نظریه تکامل داروین با مراجعه به نوشته های او مستدل می شود.