مطالب مرتبط با کلیدواژه

نجوم جدید


۱.

نجوم جدید پس از دارالفنون(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۱ تعداد دانلود : ۲۹۶
تاکنون مقالات ارزشمندی در خصوص ورود نجوم جدید به ایران نوشته شده است. مسأله اصلی اغلب این پژوهش ها، محتوای نسخه های خطی ای است که برای اولین بار در این زمینه نوشته شده اند. در حالی که بسیاری از این نوشته ها، در عمل تأثیر چندانی بر جامعه علمی ایران نداشته اند و نتوانسته اند موجب انتشار نجوم جدید در ایران بشوند. در این مقاله علاوه بر کتاب های نوشته شده، برخی از عوامل اجتماعی این موضوع نیز مطرح شده اند. تأسیس مدرسه دارالفنون و وزارت علوم در دوره ناصرالدین شاه و انتشار کتاب های چاپ سنگی از جمله این موضوعات است که بنابر دلایلی که در متن مقاله آمده است، به گسترش نجوم جدید در جامعه ایرانی سرعت بخشیدند. به همین منظور در بخشی از این مقاله به جایگاه ویژه اعتضاد السلطنه و عبدالغفار نجم الدوله در این زمینه پرداخته شده است و موضوع اعزام دانشجویان به خارج از کشور و تأثیر آن بر آشنایی ایرانیان به نجوم جدید مطرح شده است.
۲.

تقابل علمای امامیه و شیخیه بر سر تفسیر دینیِ نجوم جدید: هبهالدین شهرستانی و زین العابدین کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۶۵ تعداد دانلود : ۴۵۱
محمدکریم خان کرمانی رهبر شیخیه کرمان در دوره ناصری از مخالفان جدی نجوم جدید بود. پس از او فرزندنش زین العابدین خان کرمانی، رهبر این فرقه، کتابی با عنوان شمس الجاریه (1345ق) به فارسی نوشت و در آن تلاش کرد که به استدلال های جدیدی که برای نجوم جدید مطرح شده بود پاسخ دهد و نشان دهد که چگونه می توان از آیات و روایات به نفع نجوم قدیم بطلمیوسی استفاده کرد. بخش عمده آن کتاب رد ادعاهای هبهالدین شهرستانی در کتاب الاسلام والهیئه (1328ق) بود. هبهالدین در آن کتاب عناصر نجوم جدید -از جمله نفی افلاک صلب، حرکت زمین، سکون خورشید، و سایه و مدار زمین- را با آیات و روایات اسلامی تطبیق داده بود. زین العابدین به خوبی نشان می دهد که تأویل های هبهالدین به نفع نجوم جدید تا چه میزان دل بخواهی و بی ضابطه است. هر چند همین مشکل گریبان گیر زین العابدین در تفاسیر خود به نفع نجوم قدیم نیز هست.
۳.

علمای امامیه و نجوم جدید در ایران عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۴۲۹
بر خلاف کلیشه رایج در باره تقابل علمای امامیه با نجوم جدید در عصر قاجار، تا به حال شاهدی از مخالفت صریح و گسترده علمای امامیه با نجوم جدید بر اساس آموزه های دینی در آن دوران، آن طور که در ماجرای گالیله و کلیسای کاتولیک شاهدش هستیم، یافت نشده است. تنها دو مخالفت از سوی ملا مهدی نراقی و محمدحسین شهرستانی وجود دارد که نه به دلایل دینی بلکه بر اساس دانش سنتی ایشان از نجوم و فلسفه طبیعی ارسطویی ابراز شده است. علما به خاطر تطبیق نجوم قدیم بر آیات و روایات مخالف نجوم جدید نبودند. علاوه بر این علما دلبستگی ای به تنجیم نداشتند و آن را حرام می دانستند و معمولاً وجود احادیث تنجیمی را مؤید تنجیم رایج نمی دیدند و در نتیجه به خاطر تنجیم مدافع نجوم قدیم نبودند. بنا بر این انگیزه ای برای مخالفت با نجوم جدید نداشتند. علما خود را متولی کیهان شناسی نمی دانستند، بنا بر این کیهان شناسی جدید رقیبی برای ایشان محسوب نمی شد تا اینکه هبهالدین شهرستانی کتاب الاسلام والهیئه را نوشت. او در آن کتاب می خواست نشان دهد که آیات و روایت نه تنها با نجوم جدید مخالف نیستند، بلکه مؤید آن هستند.
۴.

علمای شیعه و استفاده از علوم جدید برای تبلیغ دین در دوران قاجار: تفسیر و تأویل متن مقدس نزد محمدحسین کاشف الغطاء(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعجاز علمی قرآن خورشیدمرکزی علم و دین محمدحسین کاشف الغطاء نجوم جدید نظریه تکامل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۱۹
از زمان گسترش علوم جدید در قرن هفدهم میلادی، رهبران مذهبی از آن برای تطبیق و تبلیغ دین خود استفاده کردند. علمای مسیحی ایتالیایی پیترو دلاواله (1586-1652م) را به شرق فرستادند که نسخه های زبان اصلیِ کتاب ایوب را بیابد تا معلوم شود آیا می توان ظاهرِ آیات مربوط به آسمان های جامد را طوری تأویل کرد که با حذف افلاک در نجوم تیکو براهه هم خوانی داشته باشد. او و دیگر هیئت های تبشیری مسیحی به هدف تبلیغ مسیحیت علوم جدید را به شرق آوردند. در مقابل ایشان، علمای مذاهب بومی نیز از همین طریق برای حفظ و تبلیغ دین خود در برابر مسیحیت سود بردند. در چین و ژاپن و هند، علمای کنفوسیوسی و بودایی و تائویی و هندو نشانه های از نجوم جدید را در متون خود یافتند. علمای مسلمان نیز به نوبه خود اندیشه اعجاز علمی قرآن را مطرح کردند. در میان علمای شیعه متشرعه در قرن نوزدهم، هبهالدین شهرستانی (1301-1386ق) آثاری در هماهنگی نجوم جدید با آیات و روایات شیعی نوشت و مفهوم اعجاز علمی قرآن و روایات شیعه را عرضه کرد. این اندیشه در میان علمای بزرگ شیعه هم طرفدارانی پیدا کرد، اما بعضی علما موافق این رویه نبودند. شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (1294-1373ق) عالمی نوگرا بود که خورشیدمرکزی را پذیرفته بود و نجوم قدیم بطلمیوسی را غیرمستدل می دانست، ولی معتقد بود «ظاهر» آیات بیشتر با نجوم قدیم سازگار است تا با خورشیدمرکزی و در نتیجه، «اعجاز علمی» مورد نظر هبهالدین شهرستانی را در آن ها نمی دید. البته او معتقد بود که با تفسیر درست می توان آیات را با علوم جدید هماهنگ ساخت. او نظریه تکامل را نیز بدون حواشی مادی آن می پذیرفت ولی نظریه تکامل انسان را رد می کرد. کاشف الغطاء می دانست ظاهر بسیاری روایات نه تنها با خورشیدمرکزی، بلکه با نجوم قدیم هم سازگاری ندارد و چاره ای جز تأویل یا رد این روایات نیست. به عقیده او این رویه را باید در باره روایات استقرار زمین روی شاخ گاو و ماهی و در باره روایات کسوف وخسوف به کار بست. در این مقاله ضمن بررسی عباراتی از آثار مختلف کاشف الغطاء، به بررسی پرسش وپاسخی در کتاب الفردوس الأعلی می پردازیم. مقاله نشان می دهد که او با نفی هیئت قدیم، راهی پیدا می کند تا با استفاده از مفاهیم هیئت جدید، تفسیری از آیات و روایات در باره «کرسی و عرش» بیابد که با نجوم جدید در تعارض نباشد.