مطالب مرتبط با کلیدواژه

تاریخ نگاری ادبی


۱.

زمینه های معرفت شناختی امتناع جامعه شناسی و تاریخ نگاری ادبی در قرون میانی: تحلیل دیرینه شناختی تذکره نویسی ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیرینه شناسی قاعده تذکره نویسی تاریخ نگاری ادبی جامعه شناسی ادبیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۸ تعداد دانلود : ۶۱۲
تا پیش از ظهور تاریخ نگاری ادبی در یک سده اخیر، سنت تذکره نویسی ادبی به موضوع زندگی و آثار شاعران می پرداخت. این مقاله با رویکردی دیرینه شناختی، در پی توصیف قواعد دانش تذکره نویسی در قرون میانی است. بررسی حاضر نشان می دهد که تذکره نویسی، بنا به خصایص گفتمانی قرون میانی، توجهی به ارائه جزئیات زندگی شاعران ندارد و برای دسته بندی شاعران از اصل شباهت بهره می گیرد. این سنت با تعریفی خدای گونه از شاعر، شعر را مستقل و رها از شرایط تاریخی-اجتماعی و حاصل آگاهی و قصد شاعر تلقی می کند. اعتقاد به آگاهانه و ارادی بودن شعر، بر بنیانی مذهبی و تلاشی برای تأکید بر تمایز آن با وحی الهی استوار است. این قواعد، به طور مشخص در تقابل با تاریخ نگاری ادبی و جامعه شناسی ادبیات قرار دارد. در هر دو مورد اخیر، متن ادبی به مثابه امری تصویر می شود که شامل وجهی ناآگاهانه است که به واسطه شرایط تاریخی-اجتماعی به متن وارد می گردد. اعتقاد به آگاهانه و ارادی بودن شعر را می توان به عنوان مانعی معرفت شناختی در مقابل ظهور تاریخ نگاری ادبی و جامعه شناسی ادبیات قلمداد کرد که تنها با گسست از سنت تذکره نویسی و ظهور گفتمانی تازه از میان برداشته شد.
۲.

نقد شیوه خطی در تاریخ نگاری ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تاریخ ادبیات تاریخ نگاری ادبی شیوه خطی در تاریخ ادبیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۰
شیوه خطی، رویکرد رایج تاریخ نگاری ادبی از گذشته تاکنون بوده است. این شیوه به رغم دارا بودن ارزش آموزشی و تسهیل یادگیری وقایع تاریخ ادبیات، نمی تواند برای پژوهش های دقیق تاریخ نگاری ادبی روشی کارا باشد و درنهایت به عرضه گزارشی ناقص و مبهم درباره وقایع ادبی منجر می شود. این مقاله به بررسی برخی کاستی های این شیوه در مطالعه تاریخ ادبیات فارسی می پردازد و پنج کاستی رایج آن را که در بینش تاریخ نگاری ادبی معاصر ریشه دوانده است به شرح زیر معرفی می کند: 1-ناتوانی در توصیف تغییرات تدریجی آثار و سنت های ادبی؛ 2-ناتوانی در شناسایی روابط چندگانه بین وقایع ادبی؛ 3-پیوسته نشان دادن مقاطع گسست به صورت نمادین؛ 4-همگن سازی دوره های مختلف ادبی بدون توجه به سهم واقعی هریک و 5-تعیین آغاز و انجام وقایع ادبی برخلاف واقعیت های تاریخی.