مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۸۱ تا ۵٬۶۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتب مطالعات اجتماعی ابتدایی از منظر مولفه های تاب آوری بود. میدان پژوهش، شامل کتب مطالعات اجتماعی پایه های چهارم تا ششم ابتدایی در سال تحصیلی1401_1402 بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع تحلیل محتوا کمی و واحد تحلیل، مضمون و بند در نظر گرفته شد. برای این کار، ابتدا از مطالعه متون مرتبط در حوزه ی تاب آوری و مشورت با 4 نفر از اساتید گروه جامعه شناسی و روان شناسی، 5 زیرمولفه شامل: همدلی و حمایت از سوی دیگران، امیدواری، مهارت حل مسئله، نگاه واقع بینانه و کنترل احساس، استخراج شد. سپس کمیت این مؤلفه ها به همان ترتیب در کتاب مذکور به صورت جداگانه احصاء شد. یافته ها نشان داد که در کتاب مطالعات اجتماعی چهارم،3 بند به مؤلفه ی همدلی و حمایت از سوی دیگران و 3 بند به مؤلفه ی مهارت حل مسئله، پرداخته است. در کتاب مطالعات پنجم،9 بند به مؤلفه ی همدلی و حمایت از سوی دیگران و 2 بند به مؤلفه ی کنترل احساس پرداخته است .در کتاب مطالعات اجتماعی ششم، ۴بند به مؤلفه ی همدلی و حمایت از سوی دیگران و همدلی. 1 بند به مؤلفه ی امیدواری و 21 بند به مهارت حل مسئله پرداخته است. در مجموع در کتاب پایه چهارم، 6 بند، در پایه پنجم، 11بند و در پایه ششم، 22بند به مفهوم تاب آوری پرداخته است. در نتیجه، می توان گفت در کتب مطالعات اجتماعی پایه های چهارم و پنجم و ششم ابتدایی، به صورت پراکنده، ناقص و بدون کاربست عملی، به مضمون تاب آوری و زیر مولفه های آن پرداخته شده. لذا جا دارد این مبحث عمیق تر طرح شوند.
بازنمایی اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان در کتاب های درسی جامعه شناسی متوسطه دوم و مقایسه آن با سرفصل دروس رشته آموزش علوم اجتماعی در دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کتاب های درسی جامعه شناسی متوسطه دوم از دو نوع اندیشمند بحث کرده اند: یکی جامعه شناسان و دیگر متفکران مسلمان. این پژوهش به بازنمایی اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان در این کتاب ها پرداخته و آن را با سرفصل دروس رشته آموزش علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان مقایسه کرده است و به این سؤال پاسخ دهد که برنامه درسی این رشته، دانشجومعلم را به چه میزان برای تدریس این دروس مهیا می کند. روش ها : جامعه آماری موردمطالعه، کتاب های جامعه شناسی متوسطه دوم در سال 1401 و سرفصل دروس این رشته است. روش مطالعه، اسنادی، تکنیک جمع آوری داده ها، تحلیل محتوای مضمونی بوده و جهت کدگذاری و تحلیل داده های جمع آوری شده در کتاب درسی و سرفصل ها، از نرم افزار مکس کیودا ۲۰ استفاده شده است. جهت اعتبار و پایایی پژوهش، 2نفر از صاحب نظران این حوزه، دوباره کدگذاری و تحلیل یافته ها را انجام داده اند و سپس اجماع حاصل شده است. یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که از 12متفکر مسلمانی که کتاب های درسی به اندیشه های اجتماعی آنها پرداخته اند دانشجو-معلمان در طول دوره چهار ساله تحصیل در این دانشگاه، در بهترین شرایط می توانند اندیشه های اجتماعی 4نفر از این متفکران را فرابگیرند. به عبارت دیگر به اندیشه های اجتماعی 8نفر از متفکران مورد توجه در کتاب های درسی پرداخته نخواهندشد و لذا یادگیری اتفاق نخواهدافتاد. نتیجه گیری: در سرفصل دروس این رشته، در ارتباط با موضوع موردمطالعه، با برنامه درسی پوچ مواجه هستیم؛ لذا ضرورت دارد یا سرفصل دروس رشته یا محتوای کتاب های درسی مورد بازنگری قرار گیرد تا دانشجو-معلم پس از دانش آموختگی با آمادگی حرفه ای لازم در کلاس های درس در آموزش وپرورش حضور یابد.
تأثیر راهبرد آموزشی مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت خلاقیت و حل مسئله دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف بررسی اثربخشی فناوری واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت خلاقیت و حل مسأله دانش آموزان پایه ششم بود. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی منطقه 1 شهر کرج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. برای انتخاب نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تفکر خلاق و پرسشنامه حل مسئله هپنر بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای (هفته ای 2 جلسه) با پروتکل آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده مورد آموزش برای درس علوم قرار گرفت. گروه به روش سنتی و متداول آموزش دید . پس از پایان جلسات در دو گروه آزمایش و گواه ، مجدداً آزمون پرسشنامه خلاقیت و حل مسئله به عنوان پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و پس از گردآوری، داده ها تحلیل شد.نتیجه تحقیق نشان داد واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه دوم اثربخش است. همچنین نتیجه تحقیق نشان داد واقعیت افزوده تعاملی بر قدرت حل مسئله و خرده مولفه های آن شامل مقیاس های اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش اجتناب وکنترل شخصی در دانش آموزان دوره متوسطه دوم اثربخش است. با توجه به نتایج تحقیق حاضر روش پیشنهاد می شود در مدارس، دانشگاه و سایر نهادهای آموزشی از فناوری واقعیت مجازی به عنوان ابزاری برای افزایش میزان خلاقیت و حل مسئله در دانش آموزان استفاد شود.
نقش تخطی از بعدیت آزمون در خطاهای همترازسازی مدل های نظریه سؤال پاسخ و کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
7 - 41
حوزههای تخصصی:
شناسایی عواقب تخطی از مفروضه های مدل های اندازه گیری از دغدغه های اصلی در حوزه روانسنجی است، هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش نقض مفروضه تک بعدی بودن در خطای همترازسازی در نظریه کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ بود. روش پژوهش آزمایشی و طرح آن طرح عاملی 3×3 بود. جامعه آماری شامل کلیه داوطلبان گروه ریاضی و فیزیک کنکور سراسری سال های 1396 و 1397 بود. گروه نمونه عبارت از 5000 نفر از داوطلبان بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. آزمون مورد همترازسازی آزمون ریاضی (55 سؤالی) کنکور سراسری بود که با استفاده از آن سه نوع داده 20 سؤالی با ساختار متفاوت تک بعدی، دو بعدی و سه بعدی تشکیل شد. داده ها با استفاده از سه روش همصدک، نمره واقعی و نمره مشاهده شده همتراز شدند. برای ارزیابی اثرات بعدیت و روش های همترازسازی از آماره های خطای استاندارد همترازسازی، سوگیری و خطای جذر میانگین مربعات استفاده شد و برای تعیین آماره های خطا، نتایج همترازسازی در هر سه مجموعه داده و سه روش همترازسازی در نمونه های مختلف 20 بار تکرار شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تخطی از بعدیت، خطای استاندارد همترازسازی، سوگیری نتایج همترازسازی و میزان خطای جذر میانگین مربعات را افزایش می دهد. سوگیری نتایج همترازسازی در روش های نظریه کلاسیک بیشتر از روش های نظریه سؤال پاسخ است و تأثیر تخطی از بعدیت در خطاهای همترازسازی در مدل های نظریه کلاسیک و نظریه سؤال پاسخ تفاوتی نداشت.
اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد- فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۵
72 - 86
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی و تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهرستان اسلام شهر مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 35 دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند (با توجه به ملاک های ورود به پژوهش) انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جای دهی شدند (18 دانش آموز در گروه آزمایش و 17 دانش آموز در گروه گواه). والدین دانش آموزان گروه آزمایش مداخله فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی هشت هفته در هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI)، پرسشنامه تعامل والد- فرزندی (PCIQ) و پرسشنامه تکانشگری (IQ) استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعامل والد-فرزندی (0/0001>P؛ 0/53=Eta؛ 37/42=F) و تکانشگری (0/0001>P؛ 0/66=Eta؛ 64/20=F) دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از انعطاف پذیری شناختی و آشنایی والدین با حریم روان شناختی و مرزبندی بین والد و فرزند، شیوه های کنترل نامناسب و باورها و اصول ناکارآمد و غیرمنطقی می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود تعامل والد-فرزندی و کاهش تکانشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده مورد استفاده قرار داد.
معناسازی مدیران مدرسه در مسیر پیاده سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
51 - 78
حوزههای تخصصی:
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یکی از موضوعات برجسته نظام تعلیم و تربیت کشور در دهه اخیر بوده است. تحقق اهداف این سند همانند تمام سیاست ها و اصلاحات آموزشی تحت تأثیر تعبیر و فرایندهای تعدیل و سازگاری مجریان آن قرار گرفته و لزوماً منطبق با مقصود آنان اجرا نمی شود. هدف این مطالعه، شناخت و تبیین معنای ساخته شده و تعابیر مدیران مدارس از نقش خود در طول پیاده سازی و اجرای سند تحول بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی و برمبنای چارچوب شناختی معناسازی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با 8 مدیر دبیرستان دولتی دوره دوم در چهار منطقه 3، 6، 7 و 13 شهر تهران که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، گردآوری شد. تحلیل اطلاعات بر مبنای روش تحلیل داده های کیفی مایلز و هوبرمن به شکل گیری سه دسته مضمون اصلی «ابهام»، «مستندساز» و «عوامل فردی و موقعیتی» منجر شد. یافته های پژوهش نشان دهنده ابهام مدیران مدارس در زمینه ادراک متن سند و چگونگی اجرای آن در مدارس بود. الزام به اقدام در چنین شرایطی، مدیران مدرسه را به سمت ساخت معنای دیگری از نقش خود سوق داده است؛ آن ها نقش خود را به عنوان «مستندسازان» اجرای سند تحول تعبیر می کنند. ساخت این معنا تحت تأثیر عوامل فردی شامل تصور تکرار مکررات و سعی بی فایده و همچنین عوامل موقعیتی شامل قابلیت اجرا، قوانین و مقررات و جایگاه ارزشی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با وجود تلاش های انجام شده در راستای اجرای سند تحول در مدارس، از منظر مدیران مدرسه مقصود اصلی از اجرای سند چندان حاصل نشده است. توجه سیاستگذاران به عوامل شکل دهنده معناسازی می تواند در طراحی سیاست های آموزشی و اجرای مؤثرتر آن ها کمک کننده باشد.
سازماندهی محتوای برنامه درسی بر اساس واکاوی مفهوم علم در نگاه جان دیویی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تببین و تحلیل سازماندهی محتوای برنامه درسی از منظر جان دیویی و علامه طباطبایی بود. این تحلیل بر اساس نگاه هر یک از دو به معنا و مفهوم علم به دست آمده است. هر دو دیدگاه، فرایندی از شکل گیری علم را بیان کرده که شروع آن با مسئله است. پژوهش حاضر با استفاده از روش استتناجی ضرورت عقلی و با تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای مورد مطالعه انجام شد. در این نوشته پس از تحلیل تفصیلی فرایند شکل گیری علم از نگاه هر دو اندیشمند این نتیجه حاصل شد که فرایند مذکور می تواند در سازماندهی محتوای برنامه درسی تأثیر به سزایی داشته باشد. به همین جهت رویکرد حاکم بر سازماندهی محتوای هر دو دیدگاه، مسئله محوری بود؛ لکن در این نوشتار استدلال هایی بیان شده است که نشان می دهد مسئله محوری از نگاه علامه طباطبایی و جان دیویی با یکدیگر تفاوت های بنیادی دارند. علت این امر هم به فهم هر یک از ایشان از معنای علم برمی گردد. از آنجایی که جان دیویی معنای علم را منحصر در علم تجربی کرده است مسائل او هم در همان سطح باقی می مانند؛ لکن علامه طباطبایی علم را در سطحی فراگیرتر معنا می کند و مسئله از نگاه او معنای گسترده تری پیدا می کند. دیویی ناظر به رویکرد خود، به نقد رویکرد موضوع محوری پرداخته و صرفاً سازماندهی تلفیقی را مورد تأکید قرار می دهد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نظام فکری علامه طباطبایی با تقریری که از معنا و سطوح مسئله ارائه می دهد، می تواند سازماندهی موضوع محور و تلفیقی را جمع کرده و ناظر به مسائل مختلف دانش آموزان، پیشنهادات جامع تری ارائه نماید.
ناایمنی های دلبستگی و صفات اختلال شخصیت مرزی: نقش میانجی تفکر دوپاره و اعتماد اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
100 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تفکر دوپاره و اعتماد اجتماعی در ارتباط بین ابعاد دلبستگی ناایمن و صفات اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه های 20 استان ایران بود. جمع آوری داده ها از بهمن 1399 تا اسفند 1399 ادامه یافت. با به کارگیری طرح همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری و نمونه گیری در دسترس، 436 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان مجموعه ای از پرسشنامه های خودگزارش دهی، شامل سیاهه سنجش شخصیت– خرده مقیاس مرزی، سیاهه دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه اعتماد اجتماعی و سیاهه تفکر دوپاره را تکمیل کردند. از مدل یابی معادلات ساختاری برای آزمون مدل پیشنهادی استفاده شد. یافته ها: نتایج مدل میانجی گری سریالی نشان داد که تفکر دوپاره، میانجی گر رابطه ابعاد دلبستگی ناایمن و اعتماد اجتماعی بود و از سوی دیگر، اعتماد اجتماعی صفات مرزی را پیش بینی می کرد. متغیرهای پیش بین به ترتیب 4، 49 و 60 درصد از واریانس تفکر دوپاره، اعتماد اجتماعی و صفات شخصیت مرزی را تبیین می کردند. نتیجه گیری: مسیری که ناامنی های دلبستگی از طریق آن بر صفات اختلال شخصیت مرزی تأثیر می گذارند، برای هر یک از ابعاد دلبستگی متفاوت است. به علاوه، بی اعتمادی اجتماعی، و نه تفکر دوپاره، سازوکاری است که ناایمنی دلبستگی از مسیر آن به صفات اختلال شخصیت مرزی منجر می شود. بنابراین، پرداختن به بی اعتمادی اجتماعی می تواند به درک جامع تری از اختلال شخصیت مرزی بیانجامد.
تبیین عوامل موثر بر بهبود کیفیت نظام آموزشی کارکنان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از جمله مسائلی که سازمان های رسانه ای، در پی کسب مزیت رقابتی در سپهر رسانه ای با آن مواجه هستند، آموزش و توانمندسازی کارکنان است. از اینرو مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل موثر بر بهبود کیفی آموزش کارکنان رسانه ملی انجام پذیرفته است.
روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است که مقاله حاضر به دنبال تبیین عوامل موثر استخراج شده در بخش کیفی می باشد. جامعه آماری، متشکل از کارکنان این سازمان بود که 430 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه تدوین شده در مرحله کیفی پژوهش، صورت گرفت. رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ با استفاده از جدول ﻻوﺷﻪ محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t و مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) بود. شاخص های معناداری بار عاملی، ضریب پایایی ترکیبی و میانگین واریانس استخراجی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS3 استفاده شد.
یافته ها: در راستای الگوی مستخرج، متشکل از 12عامل درونداد، 15عامل فرایند، 3 عامل برونداد، 3 عامل پیامد و 155 ملاک و 910 نشانگر؛ یافته ها نشان داد همگی از قدرت تبیین کیفیت آموزش برخوردار بوده و مدل پژوهش برازش لازم را دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضمن ارائه دیدگاهی روشن و برنامه ریزی عملیاتی برای مدیران رسانه در رابطه با آموزش سرمایه انسانی؛ در افزایش انگیزه عوامل انسانی، مدرسان و مدیران آموزشی در چگونگی بهبود و ارتقای کیفی نظام آموزشی سازمان در راستای اهداف و ماموریت نهایی آن موثر می باشد.
ارتباط صفات پنجگانه تاریک شخصیت و قلدری مجازی با تعدیل گری نظریه ذهن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: صفات تاریک شخصیت بستر طیف گسترده ای از آسیب های اجتماعی نظیر قلدری مجازی را فراهم می کند. از این رو هدف این مطالعه بررسی ارتباط صفات پنجگانه تاریک شخصیت و قلدری مجازی با توجه به نقش تعدیل گر نظریه ذهن در دانشجویان بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان شاغل به تحصیلِ دانشگاه های مختلف کشور در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دهند که از بین آن ها 426 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه صفات تاریک شخصیت، پرسشنامه قلدری مجازی و آزمون کامپیوتری نظریه ذهن در سامانه مجازی پرسلاین بود. داده ها با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت صفات ماکیاولی، ضداجتماعی، دیگرآزاری و کینه جویی با قلدری مجازی و رابطه منفی صفت خودشیفتگی با قلدری مجازی معنادار می باشد (001/0P=). علاوه براین نتایج حاکی از نقش تعدیل گر نظریه ذهن در روابط صفات دیگرآزاری و کینه جویی با قلدری مجازی است (001/0P=). به عبارتی روابط بین صفات تاریک کینه جویی و دیگرآزاری با قلدری مجازی زمانی قوی تر است که نظریه ذهن پایین باشد.
نتیجه گیری: در مجموع با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد ارتقای نظریه ذهن بتواند به عنوان یک عامل محافظت کننده در پیشگیری از آزارگری مجازی موثر باشد.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس میزان انسجام خود با میانجیگری خودشفقت ورزی دانش آموزان پایه دهم متوسطه پسرانه کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
113-124
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی از نظر شروع احتمالی سوءمصرف مواد مخدر دوره خاص و آسیب پذیر می باشد و شناخت عواملی که مانع گرایش به مواد مخدر اهمیت بالایی دارد؛ بنابراین این پژوهش باهدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس میزان انسجام خود با میانجیگری خودشفقت ورزی دانش آموزان پایه دهم متوسطه پسرانه کامیاران انجام گرفت.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پایه دهم شهر کامیاران بودند که در سال تحصیلی 1402-1401- مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بود. طبق این روش 230 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده سه پرسش نامه ی آمادگی به اعتیاد (زرگر و همکاران، 1385)، پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003)، مقیاس احساس انسجام (آنتونووسکی، 1987) برای جمع آوری داده ها بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که انسجام خود بر گرایش به مصرف مواد تأثیر منفی و معناداری دارد. همچنین خودشفقت ورزی بر گرایش به مصرف مواد تأثیر منفی و معناداری(001/0˂p) دارد. تأثیر میانجیگری خودشفقت ورزی در رابطه میزان انسجام به خود و گرایش به مصرف مواد تأیید شد. در مسیر بخصوص و موجود در این فرضیه، مقدار تأثیر غیرمستقیم میزان انسجام به خود بر گرایش به مصرف مواد برابر با 20/. - برآورد شده است که در سطح 001/0 معنادار شد.
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج می توان نتیجه گرفت که با افزایش مهارت انسجام خود و نیز خودشفقت ورزی در دانش آموزان می توان گرایش به مصرف مواد را در دانش آموزان کاهش داد.
تدوین و اعتبارسنجی مداخله مبتنی بر نظریه خودتعیین گری (SDTI) با هدف ارتقای بهزیستی ادراک شده در روابط دوستانه در سرآغاز جوانی
حوزههای تخصصی:
زمینه: آغاز دوره جوانی از 18 تا 25 سالگی، مفهومی نوظهور در بررسی گستره زندگی است. کیفیت روابط دوستانه در آغاز جوانی به افراد کمک می کند تا بر چالش های تحصیلی و شخصی غلبه کنند و بهزیستی آنها را تسهیل کند. به نظر می سد طراحی مداخلاتی که به بهبود بهزیستی در روابط دوستانه کمک کند ضروری است.هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی مداخله مبتنی بر نظریه خودتعیین گری (SDTI) با هدف ارتقای بهزیستی ادراک شده در روابط دوستانه در سرآغاز جوانی بود.روش: طرح پژوهش کیفی، از نوع تدوین و اعتبارسنجی بود. در این پژوهش، مداخلات مبتنی بر نظریه خودتعیین گری بررسی و از خلال مبانی نظری و پژوهشی در چارچوب خودتعیین گری، مداخله متمرکز بر بهزیستی ادراک شده در روابط دوستانه (شامل سرزندگی، رضایت، تعهد، صمیمیت، اعتماد و همدلی) تدوین شد. روایی محتوایی برنامه مداخل از طریق نظرات صاحب نظران بررسی شد.یافته ها: مداخله تدوین شده شامل هشت جلسه 90 دقیقه ای با محوریت نیازهای بنیادین روان شناختی در روابط دوستانه (شامل سرزندگی، رضایت، تعهد، صمیمیت، اعتماد و همدلی) بر اساس دیدگاه متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار بود. شاخص CVR بزرگتر از 0/99 و شاخص CVI نیز بزرگتر از 0/79 بود.نتیجه گیری: این مداخله آموزشی با در نظر داشتن اهداف در روابط دوستانه، شناخت نیازهای بنیادین روانشناختی در روابط و تکنیک های حمایت از این نیازها در دوستان و خودتنظیمی در روابط دوستانه، می تواند مداخله ای اثربخش در بهبود کیفیت روابط در سرآغاز جوانی باشد.
پیش بینی تاب آوری روان شناختی بر اساس بهزیستی معنوی و شفقت خود در همسران شهدای دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
67 - 89
حوزههای تخصصی:
شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر مشکلات روانشناختی همسران شهدا می تواند در قالب برنامه های پیشگیری و درمانی مرتبط با این نوع مشکلات به کار بسته شود. این پژوهش با هدف پیش بینی تاب آوری روان شناختی براساس بهزیستی معنوی و شفقت خود در همسران شهدای دفاع مقدس انجام شد. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد 140 نفر از همسران شاهد استان البرز در سال 1399 با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده و به پرسشنامه های شفقت خود، بهزیستی معنوی و سرمایه روان شناختی پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان تحلیل شد. نتایج نشان داد بین تاب آوری و بهزیستی معنوی و مؤلفه های آن شامل ارتباط با خود، ارتباط با خدا، ارتباط با طبیعت و ارتباط با دیگران رابطه مثبت معناداری وجود دارد( 1/0 >p). همچنین رابطه تاب آوری و شفقت به خود و هر یک از مؤلفه های آن شامل مهربانی با خود، دوری از قضاوت، اشتراکات انسانی، پرهیز از انزوا، ذهن آگاهی و همانندسازی افراطی معنادار بود( 1/0 >p). تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای پیش بین با یگدیگر توان تبیین واریانس نمره تاب آوری را در همسران شهدای دفاع مقدس دارند. براساس یافته های فوق می توان گفت سطوح پایین متغیرهای شفقت به خود و بهزیستی معنوی می توانند سطح پایین تاب آوری در همسران شاهد را پیش بینی و سبب بروز مشکلات روانشناختی و کاهش سلامت روان این افراد شود؛ لذا شناسایی عوامل فوق می تواند در برنامه ها ی ارتقاء سلامت روان و مداخلات درمانی مناسب این گروه موردتوجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی فلورتایم و قصه درمانی بر پرخاشگری کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مشکلات رایج کودکان با اختلال طیف اُتیسم، پرخاشگری است؛ پرخاشگری در کودکان با اختلال طیف اُتیسم، می تواند باعث بروز آسیب های جدی برای فرد و اطرافیانش شود؛ پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازی درمانی فلورتایم و قصه درمانی بر پرخاشگری کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر 7 تا 12 سال مشغول به تحصیل در مدرسه کودکان با اختلال طیف اُتیسم شهر رانیه در سال 2022 - 2023 میلادی بود که از این بین تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه )در هر گروه 15 نفر ( گمارش تصادفی شدند. ابزارهای مورد استفاده پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری شهیم ) 1385 (، بازی درمانی فلورتایم دیویس ) 2016 ( و قصه درمانی گری ) 2015 ( بودند؛ ابتدا پیش آزمون به صورت پرسشنامه والدین برای هر 3 گروه اجرا شد. سپس 2 گروه آزمایشی تحت مداخله )یک گروه به صورت بازی درمانی و گروه دیگر به صورت قصه درمانی( قرار گرفتند؛ با توجه به شرایط کودکان با اختلال طیف اُتیسم مداخله به صورت فردی اجرا شد و پس از مداخله، پس آزمون بر روی هر 3 گروه اجرا شد. فرضیه پژوهش در نرم افزار Spss نسخه 27 با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که هر 2 مداخله بازی درمانی و قصه درمانی بر پرخاشگری کودکان با اختلال طیف اُتیسم تأثیر معنادار داشت ) 05 / p>0 ( اما فقط در میزان اثربخشی 2 روش مداخله بازی درمانی فلورتایم و قصه درمانی در مؤلفه پرخاشگری رابطه ای، تفاوت معنادار مشاهده شد ) 05 / p>0 (. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد، سطح معنا داری در مؤلفه پرخاشگری رابطه ای کمتر از 05 / 0 بود که نشان می دهد تفاوت معنا داری در میزان اثربخشی 2 روش مداخله بازی درمانی فلورتایم و قصه درمانی بر مقیاس پرخاشگری رابطه ای، وجود دارد ) 05 / p>0 (. در نمره کل پرخاشگری و سایر مؤلفه ها تفاوتی بین اثربخشی 2 گروه مشاهده نشد ) 05 / p<0 (. بررسی اندازه اثر نشان داد که بیشترین تفاوت در مؤلفه پرخاشگری رابطه ای، با ضریب 287 / 0 مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر هر 2 مداخله ی بازی درمانی فلورتایم و قصه درمانی بر کاهش پرخاشگری تأثیر دارند. لذا پیشنهاد می شود، بازی درمانی فلورتایم به عنوان راهبردی نوین و قصه درمانی به عنوان رویکردی مکمل به درمانگران کودکان با اختلال طیف اُتیسم آموزش داده شود تا این درمانگران در مداخلات خود این راهبردها را به کارگیرند.
A Synthetic Investigation of Listening Skill and Learning Styles Status in Light of Exercise-based vs. Task-based Interventions
حوزههای تخصصی:
Language learning platforms or channels have always been a challenge and source of inspiration for the respective SLA researchers. The two widely used channels are learning exercises and tasks, which have received much research but which is more effective in developing language skills (listening here), is still controversial. Additionally, learners' features, including their learning styles, might be either an effective or an affected factor in applying either channel. To shed light on both problems, this experimental research employing 55 conveniently sampled Iranian intermediate EFL learners categorized into experimental and control groups was conducted. The experimental groups exposed to both pre-and post-tests received task- and exercise-based listening instructions separately for ten sessions. Their perceptual learning styles were also measured after the interventions. The respective parametric statistical analysis (i.e., independent-samples t-test) showed that both groups performed roughly equally in the post-test, and there was statistically no significant difference between intervention types. ANCOVA was run concerning each sub-style to address the status of the learning styles. Similarly, the relationship between listening ability and method type showed no statistically significant differences, regardless of whether the effectiveness of either treatment was natural. Both listening activities worked efficiently to enhance learners' listening comprehension abilities. Statistically speaking, the results confirmed the non-significantly differentiating effects of both independent variables on developing listening skills and modifying learning styles. The findings are more challenging rather than concluding, which, while bearing specific pedagogical insights, motivates further research.
تأثیر زوج درمانی گروهی بر اساس رویکرد پذیرش و تعهد بر تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی زوجین
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی، به کارگیری روش هایی در جهت کاهش تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر تعارض زناشویی و طلاق عاطفی انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 2 شهر تهران در سال 1400 بود، از میان جامعه مذکور به روش نمونه گیری در دسترس 24 نفر (12 زوج) انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش 12 نفر و گواه 12 نفر جای دهی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های تعارض زناشویی(ثنایی، 1379) و طلاق عاطفی (گاتمن، 2008) بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی گروهی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد هیز و استروهل (2010) قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار spss نسخه22 و روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر طلاق عاطفی (002/0p= و 228/12= 21و1F) و تعارضات زناشویی (004/0P= و 185/10= 21و1F) اثربخش است (05/0p<). همچنین مقدار اندازه اثر در طلاق عاطفی و تعارضات زناشویی به ترتیب برابر 368/0 و 327/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی شد .بنابراین پیشنهاد می شود از این روش در کاهش تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی توسط مشاوران و روان شناسان استفاده شود.
بازشناسی ارزش ها به منظور استفاده مجدد از میراث صنعتی شهر تبریز: مطالعه موردی کارخانه برق لامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث صنعتی شاهدی از فرآیند مدرنسازی صنعتی و تعامل معماری وارداتی و صنعتی با هنر بومی و محلی است. حفاظت از آثار صنعتی نیازمند شناسایی ارزش های همهجانبه اثر در ارتباط با بستر و جامعه در گذشته و حال است تا زمینه لازم برای استفاده مجدد و پیشنهاد کاربری جدید فراهم شود. این پژوهش قصد دارد با روش استدلال منطقی تعاریف و ارزشهای میراث صنعتی را در منابع داخلی و جهانی جست و جو کند و پس از مطالعه موردی این ارزشها را در کارخانه برق لامع تبریز بازشناسی کند. بر مبنای ارزشهای اثر در ادامه سعی شده است برای کارخانه کاربری جدیدی پیشنهاد شود. به طور خلاصه، ارزشها در مقوله محیطی شامل موقعیت مرکزی کارخانه در محله، نزدیکی آن به مراکز خدمات شهری و ادغام آن با چشمانداز بازار تبریز است. علاوه بر این، جنبه های کالبدی و عملکردی کارخانه، از جمله زمین های وسیع و بخشهای تولیدی متنوع، اداری و فضای سبز، شایستگی های معماری قابل توجهی دارد. همچنین ارزشهای فنی و تولیدی کارخانه در چرخه عملیاتی، ماشینآلات و بخشهای کارگاهی آن شناسایی میشود که به قابلیتهای کارآفرینی در منطقهای کمک میکند. در نهایت، این کارخانه دارای ارزش تاریخی و زیبایی شناختی است که با اهمیت اجتماعی و فرهنگی منتسب به مالکیت تأثیرگذار و تولید کالاهای باکیفیت در ایران مرتبط است. در تلاش برای استفاده مجدد از کارخانه، بر تغییر کاربری برای تقویت کارآفرینی و تولید تأکید شده است. اقدامی که با توسعه پایدار و ارتقای شهری هماهنگ است و با حفظ اهمیت تاریخ صنعتی، سرزندگی را به محیط شهری تزریق می کند.
جایگاه و نقش سیاستگذاری درجهش تولید
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۲)
57 - 68
حوزههای تخصصی:
جهش در تولید نیازمند فعالیت های بخش های مختلف کشور اعم از دولت، نهادهای انقلابی، مجلس شورای اسلامی، مجموعه های علمی و افراد ملت است. تأکید بر مقوله تولید در نام گذاری شعار سال نیز نشان از نیاز به تلاش بیشتر در این حوزه دارد؛ به ویژه در شرایط تحریم و نوسانات ارزی که تولیدکنندگان را با چالش جدی مواجه کرده است. از مهم ترین مشکلات این بخش، تأمین مواد اولیه با قیمت مناسب، انحصارگرایی، واردات بی رویه و قاچاق، عدم استفاده از دانش و فناوری روز، نوسازی تولید و... است. بنابراین، جهش تولید در شرایط موجود نیازمند برنامه عملیاتی جدی بر پایه سیاست های درست و اصولی، برنامه ریزی راهبردی و آینده نگری است. اگر موانع موجود برطرف نشود، بخش بزرگی از ظرفیت کشور که در این بخش نهفته است، مغفول می ماند. پیشنهادهای سیاستی پژوهش حاضر در این باره شامل: سیاست گذاری در راستای هدایت نقدینگی افسارگسیخته کشور به بخش حقیقی اقتصاد (بخش های مولد اقتصاد)، سیاست گذاری در راستای تعامل و پیوند صنعت و دانشگاه، سیاست گذاری در راستای مدیریت واردات و جلوگیری از قاچاق کالا، سیاست گذاری در راستای استفاده از اینترنت، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری مهم در راستای اشتغال دیجیتال، سیاست گذاری در راستای حمایت از شرکت های کوچک و متوسط و سیاست گذاری در راستای افزایش شفافیت اقتصادی و فرایند نظام اداری، قوانین، مقررات و آیین نامه ها به منظور بهبود فضای کسب وکار است.
شفاف سازی مفهوم قانون از حیث نهاد وضع در آینه رویه قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
163 - 180
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین راه های تشخیص قانون از سایر تصمیمات پرداختن به نهاد وضع آن است. هدف مقاله حاضر شفاف سازی مفهوم قانون از حیث نهاد وضع در آینه رویه قضایی است.مواد و روش ها: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی و این تحقیق از نوع نظری است. روشی که برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است به صورت کتاب خانه ای است و با مراجعه به کتب و مقالات صورت گرفته است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: با اجرای وظایف عادی قضات، به تدریج قاعده حقوقی شکل می گیرد، به نحوی که این عمل به صورت نهادی سازمان می یابد و این عمل سازمان یافته است که به رویه قضایی کلیت می دهد، یعنی عمومیت یافتن سوابق رویه قضایی به این ترتیب که قاضی قانونی را که به مناسبت یک پرونده مورد تفسیر قرار داده است، در پرونده های مشابه به آن مراجعه می کند، همان طور که می تواند به تفسیری که قاضی دیگری از آن قانون داده مراجعه کند یک چنین مراجعه به آرای قبلی آن قدر عادی و راحت صورت می گیرد که کم کم سوابق در یک جهت جمع می شوند امروزه مراجعه به سوابق با توجه به الزامی که قضات در زمینه توجیه تصمیمات خود دارند که آن هم مورد کنترل دیوان عالی است، قوت گرفته است.نتیجه: در برخی آرای دیوان عدالت اداری و دیوان عالی کشور می توان شاهد تلاش برای شفاف سازی ماهیت و مفهوم قانون و بازگرداندن اقتدار مجلس مقننه به این نهاد بود.
آثار ناشی از تصرفات غیر مجاز در فضای محاذی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ ضمیمه شماره ۵
159 - 174
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: قانون گذار به صراحت به حق مالکیت بر فضای محاذی زمین پرداخته است؛ اما ابهاماتی در این رابطه وجود دارد. بر همین اساس تحقیق حاضر با بررسی ابعاد و موضوعات مختلف مرتبط با فضای محاذی و حقوق حاکم بر این فضا نظام حقوقی حاکم بر آن را مورد بررسی قرار می دهد.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نظری بوده و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتاب خانه ای است و با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات انجام شده است.
ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بی طرفی و اصالت اثر رعایت شده است.
یافته ها: مجموعه چالش ها در رابطه با فضای محاذی ایجاب می کند تا قانون گذار با بهره گیری از دستاوردهای دیگر کشورها در راستای تدوین یک نظام قانونی منسجم و هماهنگ برای تبیین ابعاد مختلف نظام حقوقی حاکم بر فضای محاذی اقدام ورزد.
نتیجه: در عمل مشاهده می شود که چالش ها، ابهامات و خلأهای گسترده ای در تبیین اصول و مبانی حاکم بر این نظام حقوقی و انطباق مقررات آن با این اصول و مبانی وجود دارد. در عین حال گستره وسیع استثناهای قانونی، نظام حقوقی حاکم بر فضای محاذی به سمتی سوق داده است که با تخصیص اکثر انطباق دارد.