۱.
        
        
                    
                        
                        
                                            
                مقدمه و هدف: فرسودگی شغلی یکی از چالش های جدی در سازمان های آموزشی است که می تواند کارایی و انگیزه کارکنان را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر، جو سازمانی به عنوان عامل کلیدی در محیط های کاری، نقشی اساسی در کاهش یا افزایش این فرسودگی ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین فرسودگی شغلی و جو سازمانی کارکنان اداره آموزش وپرورش شهرستان بهشهر انجام شد.روش کار: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی–همبستگی است. جامعه آماری شامل ۹۵ نفر از کارکنان اداره آموزش وپرورش شهرستان بهشهر در سال تحصیلی ۱۳۹۸–۱۳۹۷ بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، ۷۶ نفر به روش نمونه گیری طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (۱۹۸۵) و پرسشنامه جو سازمانی هالپین و کرافت (۱۹۶۳) بود. داده ها پس از گردآوری با نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند.یافته ها: بر اساس نتایج جدول 3 نشان داده شده است که همبستگی پیرسون محاسبه شده (141/0-) با مقدار سطح معنی داری (023/0) کوچکتر از سطح خطای 05/0 است، لذا این ضریب همبستگی بدست آمده معنادار می باشد. بنابراین بین فرسودگی شغلی و جو سازمانی کارکنان رابطه وجود دارد.نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که مدیریت و بهبود جو سازمانی به مثابه ابزاری راهبردی در کاهش فرسودگی شغلی و افزایش کارایی کارکنان آموزش و پرورش عمل می کند. پیشنهاد می شود که پژوهش های آینده به بررسی دقیق تر ابعاد مختلف جو سازمانی و نقش هر یک در کاهش فرسودگی شغلی بپردازند و همچنین تأثیر مداخلات سازمانی در ایجاد فضای کاری مثبت و حمایتی را به طور تجربی ارزیابی کنند. این نتایج می تواند راهنمای مناسبی برای مدیران و تصمیم گیرندگان آموزشی در جهت بهبود شرایط کاری و ارتقای کیفیت آموزش باشد.            
             
                                                                                
            ۲.
        
        
                    
                        
                        
                                            
                زمینه و هدف: در حرفه پزشکی که نجات جان و حفظ سلامت انسان ها هدف غایی است، پدیده خطای پزشکی به یکی از بحث انگیزترین و پیچیده ترین عرصه های تقاطع حقوق و پزشکی تبدیل شده است. این مسئله زمانی حساسیت مضاعف می یابد که خطای احتمالی پزشک نه تنها می تواند به آسیب های جبران ناپذیر به بیمار بینجامد، بلکه حیثیت حرفه ای پزشک و اعتماد عمومی به نظام سلامت را نیز تحت تأثیر قرار دهد. لذا هدف این مقاله بررسی مسئولیت کیفری پزشک در قبال خطای درمانی: تقابل بین تقصیر و قصور بود.روش کار: روش تحقیق این مقاله، توصیفی-تحلیلی است. داده ها به روش کتابخانه ای و از طریق مطالعه ی قوانین موضوعه، رویه قضایی، مقالات معتبر و کتب تخصصی گردآوری شده اند.یافته ها: در حقوق پزشکی، خطای پزشکی به انحراف از استانداردهای پذیرفته شده تعریف می شود. تمایز بین «تقصیر» (عدول آگاهانه) و «قصور» (اشتباه غیرعمدی) تعیین کننده مسئولیت کیفری پزشک است. این تفکیک بر سرنوشت حقوقی پزشک و جبران خسارت بیمار تأثیر مستقیم دارد و مستلزم بررسی دقیق اوضاع و احوال هر پرونده با معیار پزشک متعارف است.نتیجه گیری: یافته های این تحقیق نشان می دهد که تمایز بین این دو مفهوم علی رغم وجود معیارهایی مانند استاندارد «پزشک متعارف»، در عمل با چالش های مهمی از جمله نبود تعریف دقیق استانداردها، پیچیدگی های اثبات رابطه سببیت و ناهمگونی نظرات کارشناسی روبرو است.            
             
                                                                                
            ۳.
        
        
                    
                        
                        
                                            
                زمینه هدف: فشار کاری یکی از عوامل مهم در محیط های آموزشی است که می تواند سلامت روانی و عملکرد کارکنان را تحت تأثیر قرار دهد. این مطالعه به بررسی رابطه فشار کاری با فرسودگی شغلی در کارکنان آموزش و پرورش می پردازد.روش کار: این پژوهش از نظر هدف، کاریردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن را کلیه کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان بهشهر به تعداد 130 نفر تشکیل می دهند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 100 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع-آوری داده ها از پرسشنامه فشار کاری موسسه سلامت و ایمنی انگلستان (1990)، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1981) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین فشار کاری با فرسودگی شغلی کارکنان برابر 152/0- است و سطح معناداری بزرگتر از سطح خطای 05/0 می باشد، بنابراین نتیجه می شود بین فشار کاری و فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود ندارد.نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشام می دهند که فرسودگی شغلی در محیط آموزش و پرورش یک پدیده پیچیده چندبعدی است و نمی توان تنها فشار کاری را عامل تعیین کننده آن دانست. توجه به عوامل روان شناختی، اجتماعی و سازمانی، طراحی محیط های کاری حمایتی و ارتقای مهارت های مقابله ای کارکنان، مسیر مؤثری برای کاهش فرسودگی شغلی و حفظ سلامت روانی و بهره وری در محیط های آموزشی است.            
             
                                                                                
            ۴.
        
        
                    
                        
                        
                                            
                مقدمه: دیابت نوع ۲ با افزایش گلوکز خون و مقاومت به انسولین همراه است. این مطالعه اثر ترکیبی تمرین تناوبی با شدت بالا و مکمل سیاه دانه بر گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در رت های مبتلا به دیابت نوع ۲ را بررسی می کند.روش کار: روش این مطالعه به صورت نیمه تجربی طراحی شد. پس از یک هفته دوره سازگاری، تعداد ۴۰ سر رت به طور تصادفی در پنج گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، تمرین، مکمل و تمرین+مکمل تقسیم شدند. برای القای دیابت، از تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان ۵۰ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استفاده گردید. مداخله تمرینی شامل تمرین هوازی تناوبی با شدت بالا به مدت ۸ هفته بود. همچنین، عصاره سیاه دانه با دوز مؤثر ۴۰۰ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، در پایان هر جلسه تمرینی از طریق گاواژ به حیوانات گروه های مربوط داده شد. جهت تحلیل داده ها و مقایسه میانگین گروه ها، از آزمون آماری آنووا یک راهه استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد سطوح سرمی گلوکز و شاخص HOMA-IR در گروه کنترل دیابت در مقایسه با گروه کنترل نرمال بالاتر و از نظر آماری این تفاوت معنی دار بود. نتایج همچنین نشان داد تمرین تناوبی با شدت بالا و مکمل سیاه دانه منجر به کاهش سطوح سرمی گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در مقایسه با گروه کنترل دیابت گردید. همچنین مداخله تمرین تناوبی با شدت بالا و مکمل یاری با سیاه دانه موجب کاهش سطوح سرمی گلوکز، انسولین و شاخص HOMA-IR به سطح گروه کنترل نرمال گردید.نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج این مطالعه حاکی از آن است که استفاده هم زمان از مداخلات ورزشی و تغذیه ای می تواند اثرات هم افزایی ایجاد کرده و در بهبود اختلالات متابولیکی مرتبط با دیابت نوع ۲ مؤثرتر از استفاده منفرد هر یک از این راهکارها باشد.            
             
                                                                                
            ۵.
        
        
                    
                        
                        
                                            
                مقدمه و هدف: کودکان دارای محرومیت اقتصادی، به دلیل محدودیت منابع محیطی، فقدان فرصت های آموزشی و چالش های اجتماعی-اقتصادی، در معرض خطر توسعه ناکافی کارکردهای اجرایی قرار دارند، بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرینات حرکتی منتخب بر کارکردهای اجرایی کودکان دارای محرومیت اقتصادی بود. روش کار: جامعه آماری شامل 30 دانش آموز پسر 7 تا 9 ساله شهر کهنوج بود که به روش هدفمند و طبقه ای انتخاب شدند و به دو گروه تجربی (تمرینات حرکتی منتخب) و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، 16 جلسه تمرینات حرکتی را تحت نظارت اجرا کرد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (BRIEF) فرم والدین بود. یافته ها: نتایج تحلیل های توصیفی، آزمون تی همبسته و تحلیل کوواریانس نشان داد که تمرینات حرکتی منتخب تأثیر قابل توجهی بر مهارت های تنظیم رفتار، بازداری، انتقال توجه و کنترل هیجان کودکان گروه تجربی داشت و میانگین نمرات این متغیرها در پس آزمون بهبود معناداری را نسبت به پیش آزمون نشان داد، در حالی که گروه کنترل تغییر قابل توجهی نداشت. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مداخله حرکتی منتخب می تواند توانایی های شناختی سطح بالا و مهارت های اجرایی کودکان دارای محرومیت اقتصادی را تقویت کند و به بهبود خودآگاهی، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی آنان کمک نماید. این نتایج اهمیت طراحی برنامه های هدفمند حرکتی برای ارتقای کارکردهای اجرایی در کودکان محروم را برجسته می کند.            
             
                                                                                
            ۶.
        
        
                    
                        
                        
                                            
                عوامل بسیاری بر یادگیری اثر می گذارند، شناسایی این عوامل و رفع مشکلات و نارسایی ها در سیستم آموزشی بسیار مهم است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش تأثیر سبک های یادگیری بر سلامت عمومی دانش آموزان ورزشکار می باشد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. شرکت کنندگان پژوهش 90 دانش آموزان دختر ورزشکار مدارس متوسطه اصفهان بودند که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه سبک های یادگیری کلب و سلامت عمومی گلدبرگ گردآوری گردید. اطلاعات با آزمون ضریب گشتاوری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین تجربه عینی و علائم جسمانی، اضطراب و نمره کلی سلامت عمومی ارتباط معناداری وجود دارد. بین مشاهده تأملی با علائم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کلی سلامت عمومی نیز ارتباط معناداری وجود دارد. بین مفهوم سازی انتزاعی با علائم جسمانی، اضطراب، افسردگی و نمره کل سلامت عمومی ارتباط معنادار وجود دارد و درنهایت بین آزمایشگری فعال با اضطراب و نمره کل سلامت عمومی ارتباط معنادار وجود دارد.همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها خرده مقیاس مفهوم سازی انتزاعی قدرت پیش بینی کنندگی سلامت عمومی را دارد. با توجه به رابطه تنگاتنگ بین سبک های یادگیری و سلامت روان، برای حصول سلامت عمومی دانش آموزان می توان بر سبک-های یادگیری تأکید بیشتری داشت.