۱.
مقدمه: اضطراب تحصیلی یکی از مهم ترین موانع پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ویژه در میان دانش آموزان تیزهوش است و می تواند عملکرد آموزشی و سلامت روانی آنان را تحت تأثیر قرار دهد. واقعیت درمانی به عنوان رویکردی مبتنی بر مسئولیت پذیری و انتخاب آگاهانه، می تواند در کاهش اضطراب تحصیلی مؤثر باشد؛ بنابراین هدف مطالعه تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر اضطراب تحصیلی در دانش آموزان دختر تیزهوش متوسطه دوم بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر تیزهوش متوسطه دوم شهرستان بهشهر بود که در سال تحصیلی 403- 1402 در دبیرستان استعدادهای درخشان فرزانگان بهشهر مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر براساس نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف شامل 30 نفر بود که این افراد به صورت تصادفی به دو گروه واقعیت درمانی (تعداد= 15 نفر) و کنترل (تعداد= 15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه شامل اضطراب تحصیلی آلپورت و هابر (1960) بود و پروتکل درمانی واقعیت درمانی بر مبنای پروتکل گلاسر (2010) انجام گردید. پروتکل های درمانی واقعیت درمانی به مدت 8 جلسه و هر جلسه شصت دقیقه به طول انجامید. به منظور تحلیل آماری داده ها، ازمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که اختلاف میانگین پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری متغیر اضطراب تحصیلی معنادار است (001/0>P). اما اختلاف میانگین پس آزمون و پیگیری در متغیر اضطراب تحصیلی معنادار نمی باشد (001/0<P). به عبارت دیگر، واقعیت درمانی در مرحله پس آزمون باعث بهبود شاخص اضطراب تحصیلی شده و این تغییر در مرحله پیگیری نیز حفظ شده است.نتیجه گیری: به طور کلی، یافته ها نشان می دهد که واقعیت درمانی به عنوان روشی کوتاه مدت، قابل اجرا و مؤثر برای کاهش اضطراب تحصیلی قابل توصیه است و بهتر است این درمان ها در قالب برنامه های مستمر و همراه با پیگیری به کار گرفته شوند.
۲.
مقدمه: بهزیستی روانشناختی نقش مهمی در بهبود عملکرد حرفه ای معلمان تربیت بدنی دارد، زیرا سلامت روان مناسب می تواند انگیزه، تعامل مؤثر با دانش آموزان و کیفیت آموزش را ارتقا دهد. بنابراین، بررسی ارتباط بین بهزیستی روان شناختی و عملکرد حرفه ای معلمان اهمیت زیادی دارد.روش پژوهش: با توجه به ماهیت پژوهش که به دنبال بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش می باشد، پژوهش حاضر از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان تربیت بدنی شرق استان مازندران که تعداد آن 185 نفر بنا بر استعلام از اداره آموزش و پرورش استان مازندران بوده و در سال 1402 مشغول به کار بودند. حجم نمونه از طریق جدول کرجسی مورگان تعداد 120 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (مردان= 46 نفر، زنان= 74 نفر) انتخاب شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسشنامه های عملکرد شغلی پاترسون (1990)، بهزیستی روان شناختی ریف (Ryff) بود. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون PLS2 و Spss استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بهزیستی روان شناختی بر عملکرد حرفه ای معلمان تأثیر دارد.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بهزیستی روان شناختی نقش تعیین کننده ای در ارتقای عملکرد حرفه ای معلمان تربیت بدنی دارد و می تواند به عنوان یکی از عوامل کلیدی موفقیت شغلی در این حوزه در نظر گرفته شود. معلمانی که از سطوح بالای سلامت روان برخوردارند، توانایی بیشتری در مدیریت مؤثر کلاس، برقراری تعاملات سازنده با دانش آموزان و به کارگیری روش های آموزشی نوآورانه دارند.
۳.
مقدمه: از دیدگاه زیست روان شناختی، افسردگی و اضطراب پس از جراحی قلب ناشی از بیماری های قلبی می توانند ناشی از محدودیت های عملکردی و نگرانی درباره آینده سلامت باشند. از این رو هدف مطالعه تأثیر همزمان هشت هفته تمرین هوازی و داروی سرترالین بر افسردگی و اضطراب در بیماران بعد از عمل جراحی بای پس عروق کرونر بود.روش پژوهش: در این کارآزمایی بالینی، 33 بیمار بعد از عمل جراحی CABG با سن 40-60 سال مراجعه کننده به بیمارستان قلب فاطمه زهرا ساری در سال 1398 به صورت تصادفی در 4 گروه: تمرین+پلاسبو (8 نفر)، تمرین+سرترالین (9 نفر)، سرترالین (8 نفر)، دارونما (8 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین + پلاسبو و تمرین هوازی + سرترالین به مدت 8 هقته تمرین هوازی انجام دادند. گروه دارو و تمرین هوازی با دارو 25 الی 50 میلی گرم سرترالین به مدت 2 ماه طبق تجویز روان پزشک دریافت کردند. از مقیاس افسردگی اضطراب بیمارستان (HADS) برای سنجش افسردگی و اضطراب تعیین شد. نتایج با استفاده از آزمون های t همبسته، کوواریانس(آنکوا) و آزمون بنفرونی با استفاده از نرم افزار spss در سطح معناداری 05/0 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که پس از دوره مداخله، چهار گروه تمرین+ پلاسبو، تمرین+ دارو، دارو، دارونما در مقادیر پیش آزمون تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. با توجه به تحلیل آنکووا روی مقادیر پس آزمون افسردگی، بیانگر این بود که تفاوت بین گروه ها با یکدیگر معنادار نیست.نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که احتمالاً طول دوره مداخله، شدت تمرینات، دوز دارویی، ویژگی های فردی بیماران و شرایط پس از جراحی می تواند در اثربخشی درمان نقش تعیین کننده ای داشته باشد.
۴.
مقدمه: عزت نفس به عنوان یکی از مؤلفه های بنیادین شخصیت، نقش مهمی در رشد روانی و موفقیت تحصیلی دانشجویان ایفا می کند. از سوی دیگر، مهارت های مدیریتی می توانند با افزایش خودکارآمدی و احساس تسلط بر شرایط، بر سطح عزت نفس تأثیرگذار باشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مهارت های مدیریتی و عزت نفس در دانشجویان مقطع کارشناسی ناپیوسته انجام شد.روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی ناپیوسته مراکز تربیت معلم کرمانشاه در سال تحصیلی 89–1388 به تعداد 650 نفر بود. نمونه ای به حجم 242 نفر به روش تصادفی ساده بر اساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مهارت های مدیریتی ویتن (2000) و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (1967) استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند.یافته ها: بین مهارت های مدیریتی و عزت نفس دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (05/0>p، 52/0=r). مؤلفه های خودآگاهی و مدیریت استرس بیشترین قدرت پیش بینی عزت نفس را داشتند و در مجموع 31 درصد از واریانس عزت نفس را تبیین کردند.نتیجه گیری: ارتقای مهارت های مدیریتی، به ویژه در حوزه های خودشناسی و کنترل استرس، می تواند نقش مؤثری در افزایش عزت نفس دانشجویان ایفا کند و باید در برنامه های آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
۵.
مقدمه: در آستانه کنکور سراسری، دانش آموزان با فشارهای روانی و هیجانی قابل توجهی مواجه هستند که می تواند خودپنداره آنان را تحت تأثیر قرار دهد. درمان متمرکز بر شفقت با هدف کاهش خودانتقادی و تقویت مهربانی با خویشتن، به عنوان یکی از رویکردهای نوین روان درمانی، می تواند در بهبود سازه هایی چون خودپنداره نقش مؤثری ایفا کند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان متمرکز بر شفقت بر خودپنداره دانش آموزان در آستانه کنکور انجام پذیرفت. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در پایه دوازدهم ناحیه یک آموزش و پررش شهرستان ساری در سال تحصیلی 1403-1402 در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 50 نفر انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (25 نفر) و کنترل (25 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه-گیری پرسشنامه خودپنداره راج کمار ساراسوت (1981) بود که روایی صوری و محتوایی با نظر متخصصان تایید شد و ضریب آلفای کرونباخ خودپنداره برابر 89/0 محاسبه شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس یک متغیری (آنکوا) نشان داد، درمان متمرکز بر شفقت بر خودپنداره دانش آموزان در آستانه کنکور تاثیر دارد.نتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت که یافته های این پژوهش تأییدی بر کارایی و ضرورت به کارگیری رویکردهای مبتنی بر شفقت در مداخلات آموزشی و روان شناختی برای دانش آموزان در موقعیت های پرتنش مانند کنکور است. این رویکرد با فراهم کردن فضای درونی امن، کاهش انتقاد درونی، افزایش پذیرش و دوست داشتن خود، منجر به بازسازی شناختی نسبت به خود شده و موجب ارتقاء خودپنداره می گردد.
۶.
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم با ایجاد مشکلات ارتباطی و رفتاری، فشار مراقبتی سنگینی بر مادران تحمیل می کند. در این میان، آموزش معنویت می تواند به عنوان رویکردی حمایتی و مؤثر در کاهش این فشار مطرح شود. بنابراین هدف این مطالعه تأثیر آموزش معنویت مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر فشار مراقبتی مادران دارای کودکان اختلال طیف اوتیسم بود.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در مدارس استثنایی مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۲ بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نمونه مورد مطالعه ۵۰ نفر بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۵ نفر) و کنترل (۲۵ نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه در شبکه های اجتماعی آموزش معنویت دریافت کرد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه فشار مراقبتی نواک و گست (۱۹۸۹) بود و داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و یک متغیری (مانکوا و آنکوا) در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد اختلاف آماری معناداری بین میانگین های فشار مراقبتی مادران در گروه های کنترل و آزمایش وجود دارد. بر این اساس آموزش معنویت مبتنی بر شبکه های اجتماعی بر فشار مراقبتی مادران دارای کودکان اختلال طیف اوتیسم تاثیر دارد. اندازه اثر این آموزش 81 درصد است، که نشان دهنده تاثیرگذاری بالا و قوی آن است.نتیجه گیری: در مجموع، نتایج این پژوهش دلالت های کاربردی مهمی برای متخصصان سلامت و سیاست گذاران آموزشی دارد. طراحی و اجرای برنامه های آموزش معنویت در بستر شبکه های اجتماعی می تواند به عنوان یک راهکار کم هزینه، قابل دسترس و اثربخش برای حمایت از مادران کودکان مبتلا به اوتیسم مورد استفاده قرار گیرد.