فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۸۱ تا ۶٬۱۰۰ مورد از کل ۸٬۳۶۳ مورد.
ارزیابی نقش عضویت در تعاونی های فرش دستباف روستایی بر وضعیت اقتصادی- اجتماعی اعضا (مطالعه موردی استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رهیافت های توسعه، بسیج اجتماعی است که در آن به گسترش نهاد ها و موسسات اقتصادی و اجتماعی از طریق جلب مشارکت و توانمند سازی مردم اهتمام می شود. تشکیل تعاونی ها در همین راستا قرار دارد. پژوهش پیمایشی حاضر که از نوع توصیفی –تحلیلی است، با هدف بررسی تاثیر تشکیل تعاونی فرش دستباف روستایی بر وضعیت اقتصادی- اجتماعی اعضاء انجام شد. با استفاده از فرمول کوکران با احتمال ۹۵ درصد، اندازه نمونه ۲۵۰ نفر برآورد گردید که میان هفت حوزه به نسبت کل اعضا و غیر اعضا تسهیم و مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t، جداول توافقی و همبستگی پیرسن استفاده گردید. مهمترین ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ۷۹/۰برآورد شد. نتایج پژوهش نشان داد تعاونی ها در تحت پوشش قرار دادن افراد مجرد و زنان بیوه و سرپرست خانوار نقش پررنگی دارند. با استفاده از آزمون t درسطع ۰۵/۰ درصد نتیجه شد که، مقدار فرش تولیدی اعضا با میانگین ۳۰/۲ متر مربع نسبت به غیر اعضا با میانگین۷۷/۱ متر مربع بیشتر بوده و نسبت هزینه به درآمد آنها کمتر است. با استفاده از آزمون همبستگی در سطح ۰۵/۰ درصد، از نظر اعضا تعاونی نقش موثری در حذف واسطه ها داشته است، لیکن تعاونی ها با وجود وظیفه قانونی و ظرفیت سازمانی بالایی که برای ارائه آموزش های مهارتی دارند، ضعیف عمل کرده اند. فاصله زمانی بازدید های کارشناسی از فرش های اعضا بیش از غیر اعضا بوده و اعضا در مجموع از عملکرد تعاونی خود رضایت نداشتند. در نهایت مشخص شد که اگرچه تولیدات اعضای تعاونی از نظر کمی بیشتر است ولی از نظر کیفی درجه پایینتری دارد، این امر به دلیل استفاده اعضا از نقشه های توخالیتر و عدم آموزش های مهارتی کافی و نظارت کمتر از بافته های آنها در مقایسه با بافندگان غیر عضو می باشد. با توجه به اینکه یکی از شاخص های توسعه، اهتمام به امر آموزش خصوصا آموزش حرفهای و کاربردی است تعاونی های مورد مطالعه در این زمینه عملکرد ضعیفی داشتهاند، که باید با برنامه ریزی دستگاه های متولی آموزش های مهارتی در کشور، توان مهارتی بافندگان را بالا برد تا کیفیت تولیدات و در نتیجه درآمد و قدرت رقابت آنها در بازار جهانی بالارود.
بررسی اثرات متغیرهای آب و هوایی بر تخصیص زمین بین گروه های محصولات سالانه زراعی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نحوه اثرگذاری متغیرهای آب و هوایی شامل دما، بارش، سرعت باد و رطوبت بر سهم سطح زیرکشت انواع محصولات سالانه زراعی شامل غلات، حبوبات، سبزیجات، محصولات جالیزی، محصولات علوفه ای و محصولات صنعتی در ایران صورت گرفت. در این راستا با استفاده از اطلاعات زراعی و هواشناسی ۳۳۶ شهرستان کشور در دوره زمانی ۹۲-۱۳۹۱ اقدام به برآورد مدل لاجیت چندگانه کسری گردید. نتایج مطالعه نشان داد افزایش دما سهم سطح زیرکشت غلات و محصولات جالیزی را افزایش و سهم سطح زیرکشت حبوبات را کاهش می-دهد. لذا با توجه به پیش بینی های صورت گرفته در مورد افزایش دما در سال های آتی، انتظار بر این است که میزان کشت غلات افزایش و میزان کشت حبوبات کاهش یابد. بارش متغیر دیگری است که با افزایش آن سهم سطح زیرکشت غلات افزایش و سهم سایر انواع محصولات کاهش می-یابد. درصد رطوبت بر سهم سطح زیرکشت سبزیجات و محصولات صنعتی و سرعت باد نیز بر سهم سطح زیرکشت محصولات صنعتی و غلات موثر می باشد. از این رو توصیه می گردد نحوه واکنش تولیدکنندگان محصولات زراعی سالانه به تغییرات آب و هوایی تحت سناریوهای گوناگون پیش بینی و با مقایسه مقدار تولید بالقوه با نیازهای غذایی جامعه در آینده و تعیین شکاف های موجود، مبنای سیاست گذاری های لازم در این زمینه فراهم شود. همچنین با توجه به اینکه مطالعه حاضر تنها تخصیص زمین بین انواع محصولات سالانه زراعی را مدنظر قرار داده است، توصیه می-گردد مطالعات دیگری نیز در زمینه بررسی نحوه اثرگذاری تغییرات آب و هوایی بر تولیدات سایر بخش های کشاورزی از قبیل محصولات باغی و دامی صورت گیرد
در تنگنا
آزادی سیمان از بند دولتی
زردکوه
ارتباط امنیت غذایی با جمعیت شهرنشین و برنامه های توسعه (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی امنیت غذایی خانوارهای شهری در ایران و عوامل مؤثر بر آن طی سال های 1390 – 1362 است. بدین منظور، از الگوی سری زمانی برای ارزیابی عوامل موثر استفاده شد. نتایج نشان داد طی سال های مورد بررسی، امنیت غذایی خانوارهای شهری، صعودی بوده است. علی رغم بهبود امنیت غذایی در سطح شهرها، در سال 1390، 1/5 درصد از جمعیت شهری، کمتر از میزان استاندارد، انرژی دریافت کرده اند. اثر درصد جمعیت شهرنشین بر شاخص امنیت غذایی خانوارهای شهری منفی و در سطح مناسبی معنادار نیست. متغیر با وقفه تغییرات بر رشد شاخص کلی امنیت غذایی در سال آتی اثر منفی خواهد داشت؛ بدین معنا، با افزایش یک واحدی رشد شاخص امنیت غذایی در یک سال، رشد این شاخص در سال بعدی به اندازه 008/0 واحد کاهش می یابد. بر اساس نتایج، ثبات این شاخص و حفظ روند افزایشی آن باید اولویت برنامه های توسعه آتی قرار گیرد.
تخمین تابش کلی خورشید در استان کرمانشاه با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر توسعه یک مدل شبکه عصبی مصنوعی (ANN) بر اساس روش رگرسیون غیرخطی چندگانه (MNLR) برای تخمین میانگین ماهانه مجموع روزانه تابش کلی خورشید در هر محل از استان کرمانشاه است. برای این منظور، داده های هواشناسی 23 ایستگاه در استان کرمانشاه در طول سالهای 1392- 1387 جمع آوری شد که از این بین، داده های 17 ایستگاه برای آموزش و 6 ایستگاه برای تست شبکه استفاده شد. در مرحله اول، همه متغیرهای مستقل (عرض جغرافیایی، طول جغرافیایی، ارتفاع، ماه، حداقل درجه حرارت ماهانه در جو، حداکثر درجه حرارت در جو، متوسط درجه حرارت در جو، دمای خاک، رطوبت نسبی، سرعت باد، بارش، فشار اتمسفریک، فشار بخار، کدورت و مدت زمان تابش آفتاب) جمع آوری و به مدل رگرسیون وارد شدند. سپس، از روش گام به گام MNLR برای تعیین مناسب ترین متغیرهای ورودی استفاده شد. با استفاده از این متغیرهای ورودی، نتایج به دست آمده توسط مدل ANN با داده های واقعی مقایسه شد، و میانگین درصد خطا مطلق (MAPE) در حدود 98/3 درصد و ضریب همبستگی (R) در حدود 9961/0 برای مجموعه داده های تست به دست آمد که نشان دهنده معتبر بودن مدل است.
تبیین تأثیرپذیری رشد اقتصادی از بهبود کارایی مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین دو مفهوم کارایی انرژی و کارایی اقتصادی یکی از موضوعات بحث انگیز می باشد. اکثر تحلیل گران بر این نکته اتفاق نظر دارند که سیاست گزاری ها باید به گونه ای باشد که هزینه های کارایی انرژی را با مزایای آن تعدیل کند. در عین حال برخی دیگر نیز بر این عقیده اند که تنها بازارهای رقابتی برای رسیدن به سطح مطلوبی از کارایی انرژی کافی است. گروه دیگر می گویند که سطح کارایی ان رژی که در ب ازارهای ام روزه به دست می آی د از سط حی که در ص ورت اج رای کام ل فناوری ه ای ک اهش دهن ده ه زین ه به وجود می آید بسیار کمتر خواهد بود. مدل نظری ارائه شده در این مقاله از چند فرض ساده کننده استفاده کرده است که می توانند در تحقیقات آینده تعمیم داده شوند. استفاده از تابع تولید کاب داگلاس در این مدل، وقتی کشش جانشینی بین خدمات انرژی و سایر نهاده ها برابر با یک گرفته شده است، تقریباً یک حالت خاص است. از تبیین تئوریک پیگیری شده در این مقاله به این نتیجه می رسیم که تغییر هزینه خدمات انرژی، اثر یکسانی بر موجودی سرمایه و رشد اقتصادی بلندمدت دارد. بدیهی است که در درازمدت، موجودی سرمایه کلی (K)، خدمات انرژی (X) و تولید کل (Y) با نرخ مشترک g که همان نرخ طبیعی رشد جمعیت است رشد می کنند. بدین ترتیب در شرایط پایدار نرخ رشد خدمات انرژی از نرخ رشد اقتصاد بزرگ تر یا کوچک تر نخواهد بود. این مدل به ما می گوید در شرایط تعادل بلندمدت نرخ رشد خدمات انرژی مقید به نرخ رشد اقتصاد است. همچنین بهبود کارایی انرژی موجبات افزایش موجودی سرمایه، مصرف خدمات انرژی و فعالیت اقتصادی کل را به دنبال خواهد داشت.