فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴۱۱ مورد.
الیگارشی -یا خاندانهای حکومتگر ایران: خاندان فیروز
حوزههای تخصصی:
انگلیس: نمیتوانیم قاجاریه را تحمل کنیم
حوزههای تخصصی:
حسین مکی در زندگی پرفراز و نشیب خود، ابتدا وارد عرصه سیاست شد و در نهضت ملیشدن نفت، نقش دوگانهای را بازی کرد ولی چون در آن میدان، توفیق چندانی نداشت، به دنیای تاریخنگاری وارد شد و انصافا در این عرصه خوش درخشید. به دلیل احاطه وی بر تاریخ قاجار و پهلوی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، مصاحبه مبسوطی را در زمان حیات، با او انجام داده، که بخشی از آن، به تناسب موضوع تقدیم میشود.
اسنادی در زمینه شکست ممنوعیت حجاب
منبع:
زمانه ۱۳۸۷ شماره ۷۵ و ۷۶
حوزههای تخصصی:
معلوم نیست که چگونه رجال سیاسی و فرهنگی دستگاه سلطنت رضاخانی به چنین استراتژی مختوم به شکست و ناپخته ای روی آوردند که پس از یک دهه درگیری میان ملت و دولت بر سر حفظ یا کشف حجاب، تنها نتیجه آن زحمت و مشقت برای مردم، به هم خوردن نظام اجتماعی و همچنین منفور شدن چهره رژیم رضاخانی بود؟! اگر کشف حجاب در حکومت رضاخانی طراحی و اجرا نمی شد، شاید بازیگران رژیم او می توانستند از طریق به رخ کشیدن سایر اقدامات متجددانه و ترقی خواهانه رضاشاه، چهره ای مقبول تر از او نشان دهند. اما از حکومت نظامی کم سوادی بیش از این نباید توقع داشت و هرگونه اقدام احمقانه و جاهلانه از سوی حکومت های مستبد و دست نشانده محتمل است.مقاله پیش رو گوشه هایی از شکست طرح ممنوعیت حجاب و نتایج زیان بار اقتصادی و فرهنگی آن در عصر رضاخانی را از قول اسناد و مدارک موجود بیان نموده است.
ناراضی مشروطه
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
حرکتها و فعل و انفعالات اجتماعی علاوه بر صورت ظاهری، از یک زیرساخت نهفته نیز برخوردارند که برخلاف جلوه بیرونی، قابل سنجش و یا پیش بینی دقیق نمی باشد و جالب آن که بخش اعظم فرایندهای اجتماعی و سیاسی نیز در پیوند با این جنبه پنهانی است که اتفاق می افتد؛ بدین معنا که می توان یک حرکت اجتماعی را طبق برنامه ریزی ازپیش تعیین شده شکل داد اما تداوم این جریان دیگر در اختیار کامل شکل دهندگان آن نخواهد بود بلکه از دیالکتیک خاص خود برخوردار است.حال اگر به سده ها و یا حتی دهه های گذشته برگردیم، بسامد خطا در پیش بینیهای افراد از وقایع اجتماعی و سیاسی را بیشتر ملاحظه خواهیم کرد. نظر به این امر، مسلما با بسیاری از کسانی که در کوران حوادث گذشته بنا به نیات خیرخواهانه عُلَم مبارزه برافراشتند تا اصلاحات و دگرگونیهای مدنظر خود را در نقطه مقابل جباران و نیز اجانب پیش ببرند اما در نهایت با شکست مواجه می شدند، همدردی خواهیم کرد. از جمله این مبارزان راه حق که در طول تاریخ ایران امثال آنها کم نیستند، می توان از امیرکبیر، مدرس، میرزاکوچک خان جنگلی و . . . نام برد که همگی نیز جان خود را بر سر راه آرمانهایشان فدا کردند. آنان به ظاهر شکست خوردند اما درواقع هیچ گاه شکست نخوردند؛ چراکه براساس همین قانون مخفی جریانات اجتماعی که هیچ وقت به ظواهر متکی نیستند بلکه هر حرکت اجتماعی در تمام دوران پس از خود تاثیرگذار است و آنچه امروز علی الظاهر شکست تلقی می شود، بسا که سالها و گاه دهه ها پس از آن به بار نشیند ـ چیزی که امروزه به عیان می بینیم ـ باید گفت میرزاکوچک خانها هیچ گاه نمردند و نخواهند مرد و آبی که از آبشخور اندیشه آنان در جوی فکر و فرهنگ این مرز و بوم جاری شد، همچنان شکوفه ها و نهالهای جدیدی را آبیاری خواهد کرد.
نظامنامه هیئت تقنینیه مملکتی و وظیفه ماموران دولتی در سال 138ش.
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظامنامه هیئت تقنینیه مملکتی و وظیفه مامورین دولتی که نوعی آئین نامه در قالب دستورنامه است و در سال 138 شمسی و در دوره مهدیقلی خان هدایت به تصویب رسیده است، می پردازد. تشکیل هیئت تقنینیه که تحت نظارت مستقیم رضاشاه عمل می کرد، تلاش قوه مجریه برای حل مشکلات پیش آمده بدون کمک گرفتن از قوانین و توان دستگاه قضائی بود. نظامنامه مزبور، رئیسان ادارات دولتی را موظف می کرد که رفتار ماموران خود را به مقامات مافوق گزارش کنند. نظامنامه که به نوع و نحوه انتخاب اعضا، شرح وظایف هیئت و مجازات ماموران متخلف زیردست می پردازد، با شرح ماده اول، ماده دوم، و ماده پنجم توصیف می گردد. در ادامه، مختصری درباره حکومت ثلاث، شامل گلپایگان، کمره و خوانسار و اختلاف محلی آن جا آورده می شود . نگارندگان ضمن آوردن متن کامل نظامنامه و متن اعلامیه عمومی هیئت تقنینیه خطاب به حاکم ثلاث، حسین حشمت، نتیجه می گیرند که این نظامنامه که در واقع دستورنامه است، مبین تضعیف قوه قانونگذاری و سلطه قوه مجریه در رسیدگی به شکایات است. همچنین نظامنامه بیش تر جنبه اطلاعاتی داشته، درصدد جمع آوری اطلاعات به طرق مختلف و در راستای تحکیم نظام دیوانسالاری و سلسله مراتب اداری بوده است.
مذهب تروریسم
یک کتاب یک مولف روزنامه جنگل
حوزههای تخصصی:
نهضت جنگل یا قیام میرزاکوچکخان جنگلی و یارانش در گیلان ازجمله مهمترین و تأثیرگذارترین جنبشهای مردمی در روزگار معاصر ایران است. این نهضت که در اردیبهشت 1294 هجری شمسی با رهبری میرزا در گیلان آغاز و در 11آذر 1300 هجری شمسی با درگذشت او پایان پذیرفت به رغم مساعی ارزنده شماری از کاوشگران تاریخ همچنان برای بسیاری از افراد علاقهمند به میهن و حتی بسیاری از دانشجویان رشته تاریخ ناشناخته مانده است.
از سوسیال دموکراسی تا سوسیال دموکراسی
منبع:
گفتگو بهار ۱۳۸۰ شماره ۳۱
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی اول سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران احزاب
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
مجسمه برفی
منبع:
زمانه ۱۳۸۲ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
تحلیل مولفه های تبعید مخالفان سیاسی در دورة پهلوی اول (تبعیدی، تبعیدگاه و علت تبعید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دورة رضاشاه ازنظر میزان استفاده از کیفر تبعید برای مجازات مخالفان خود، شاخص بود که این دوره را از دوره های قبل از خود متمایز می نماید. تبعید ایلات و عشایر در این دوره، یادآور تبعید ایلات متمرد در دوره های گذشته است و تبعید مخالفان سیاست های اصلاحی (نظام وظیفه، اتحاد البسه و کشف حجاب) و نیز دیوانیان منتقد حکومت، تبعید مخالفان و منتقدان حکومت های دیکتاتوری را به ذهن می آورد. در این پژوهش با بررسی گروه های اجتماعی تبعیدیان دورة رضاشاه در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا مولفه های سه گانة (تبعید، تبعیدگاه و علت تبعید) در دورة رضاشاه، الگوی یکسانی از وضعیت تبعیدیان را که ناشی از سیاست واحد حکومت در این موضوع باشد نشان می دهد؟ روش مورداستفاده در این مقاله، روش تحلیل تاریخی با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و نیز بهره گرفتن از منابع اصلی است. یافته های این مقاله نشان می دهد که الگوی یکسانی از وضعیت تبعیدیان در دورة رضاشاه دیده نمی شود و تحلیل مولفه های سه گانة پیش گفته نشان می دهد که تبعید در این دورة هم ویژگی های تبعید در حکومت های استبدادی را دارد و هم شاخصه های تبعید در حکومت های دیکتاتوری را.
رجال پهلوی
گفتگو و خاطرات: گفتگو با حسین مکی: کودتای 1299، دولت مصدق، نفت و تاریخ
منبع:
تاریخ معاصر ۱۳۷۶ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
الیگارشی یا خاندانهای حکومتگر ایران (خاندان امینی)
حوزههای تخصصی:
مردی که مثل هیچکس نبود
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
در شماره های قبل با مردی آشنا شدیم که مثل هیچکس نبود. مردی که از ابتدای جوانی تمام قامت به پا خاسته بود تا نگذارد جنبش تحریم در توتون و تنباکو انحصار یابد و راهی را در پیش گرفت که انتهای آن شهادت او و سعادت ایران بود. سیدحسن مدرس در حقیقت الگوها و توصیه های لازم برای پیمودن این راه را از استادان خود در قمشه، اصفهان و نجف اخذ کرده بود و جنبش تنباکوی مرحوم میرزای بزرگ را نهالی می دانست که اگر با تربیت و مراقبت تناور و پربار شود، سایه و میوه آن سعادت و سربلندی اسلام و ایران خواهد بود. درواقع مدرس «اکنون دیگر کسی نبود که سیدمحمد تدین او را دشنام دهد» بلکه جریان استقلال طلبی و آزادیخواهی ایرانیان اینک به رهبری وی انجام می گرفت. مدرس بود که با حمایت از رهبران بزرگی چون میرزاکوچک خان، شیخ محمد خیابانی، کلنل محمدتقی خان پسیان و مجاهدان تنگستانی زمینه های ایجاد یک تحول بزرگ و تشکیل جبهه متحدی را فراهم ساخت که سالها بعد از او، به گونه ای دیگر و تحت عنوان جبهه ملی ایران توسط برخی از مریدان و متاثران وی پدید آمد و در صحنه سیاسی ایران نقشهای مهمی نیز ایفا کرد.اما رضاخان، مترسکی بود که کم کم جان می گرفت و به سمت و سویی می رفت که با مکیدن خون ایران به یک هیولا تبدیل شود. سیدحسن مدرس در غائله جمهوری خواهی، چنان نهضت بزرگی را علیه او و سیاستهای پشت پرده انگلیس به راه انداخت که توانست با برانگیختن ملت و مجلس، چالشی عظیم در مقابل زیاده طلبیهای وی و قزاقهایش ایجاد کند. مدرس، خطر رضاخان را برای ایران کمتر از اغتشاشات داخلی نمی دانست و می گفت مرغی را که قرار است صبح شغال ببرد، بگذار از همان سرشب ببرد! یعنی کشوری را که قرار باشد رضاخان در آینده چپاول کند، چه فرقی با این که اکنون راهزنان و حرامیان چپاول می کنند دارد. او همواره تاکید می کرد: آخر آدم باید جرات کند بیست تا سوار به کسی بسپارد و مطمئن باشد که او طغیان نمی کند!اما هرچه بود، سرانجام براثر سفتی های اجانب و سستی های ما، رضاخان شاه ایران و موسس سلسله ای شد که هرچند با ولیعهدش به پایان رسید و آخرین سلسله پادشاهی در ایران بود، اما در چند دهه حکومت این سلسله، ایران به روزگاری افتاد که شرح آن بر همه معلوم است.مدرس توسط رضاخان تبعید شد و پس از سالهای مدید و مرارت بار به شهادت رسید و تا زمانی که رضاخان بر سر قدرت بود کسی جرات نکرد پرچم مخالفت و اعتراض برافرازد؛ اما پس از شهریور 1320 و سقوط او از قدرت، نام و یاد مدرس جوانه زد و نسلهای جوان تر نخبگان دینی و سیاسی با بزرگداشت او، راه خویش را روشن نمودند که از جمله نقطه های عطف آن، نهضت نفت و پانزدهم خرداد بود.