تامل در فرایند تعامل و رویارویی قدرتها نکات متعددی را درخصوص تحلیل پدیده ها و روابط قدرت آشکار می سازد که یکی از موارد مهم آن، چندبعدنگری به رویدادهاست. روابط ایران عصر صفوی و سلسله عثمانی را به رغم صبغه مذهبی شان که مخاصمات آنها را جلوه ای مذهبی بخشیده است، نمی توان مطلقاً مذهبی تلقی نمود. در این شماره، گفت وگویی با دکتر امیر اردوش انجام گرفته که طی آن روابط میان دو قدرت مذهبی و ابعاد رویاروییهای آنها بررسی شده است.محمدحسین امیر اردوش، عضو هیات علمی دانشگاه مذاهب اسلامی است که تالیفات متعددی نظیر کتابهای «اوزون حسن آق قویونلو و سیاست های شرقی ــ غربی، مناسبات ایران و عثمانی در دوره اوزون حسن آق قویونلو»، «تاملی بر مساله وحدت اسلامی از دیرباز تا دیروز، با تکیه بر جنبش اتحاد اسلام»، «ترکیه در یک نگاه» و مقالات متعددی چون «زمینه های طرح مساله وحدت اسلامی در ایران قاجاری و امپراطوری عثمانی»، «مولفه ها و مقوم های نظریه وحدت اسلامی در سده سیزدهم هجری»، «تاملی در ناهمسازگری ها و پیشینه تلاش های همسازگرایانه در جهان اسلام»، «طرح نادری برای وحدت اسلامی» دارد.
تنش و بی ثباتی در روابط کشورهای صفوی و عثمانی سابقه ای بس طولانی داشت، و در واقع می توان گفت به آغاز تشکیل دولت صفوی بر می گردد، و عوامل گوناگونی در تداوم این وضعیت نقش داشتند. مقاله حاضر ضمن بررسی نقش عوامل موجود در صدد آنست که به بررسی این عوامل در روابط آن دو کشور بپردازد و به اثبات این نکته بپردازد که اصطکاک در روابط سیاسی الزاماً بمعنای گسست و تخاصم در حوزه های روابط اقتصادی و فرهنگی نبوده زیرا چنانکه خواهد آمد روابط فرهنگی و تجاری این دو کشور به رغم سابقه تنش آلود میان آنها بطور مستمر و فزاینده همچنان برقرار بود.
بی ثباتی در روابط کشورهای ایران و عثمانی سابقه ای طولانی داشته است و عوامل متنوعی در تداوم این وضعیت نقش داشته اند. مقاله پیش رو ضمن بررسی نقش این عوامل نشان می دهد که اصطکاک در روابط سیاسی الزاماً به معنای گسست و تخاصم در حوزه های روابط اقتصادی و فرهنگی نمی باشد و روابط فرهنگی و تجاری این دو کشور به رغم سابقه تنش میان آنها، به طور مستمر و نیرومند برقرار بوده است.
تغییر، از ضرورتهای حیات بشری؛ و تعلیم و تربیت تنها وسیله نیل به آن است. تحول و تغییر از شاخصههای جامعه ایران عصر صفوی بود. اینکه دولتمردان آن عصر برای نیل به مقاصد سیاسی، مذهبی و اقتصادی، جامعه را از طریق چه مؤسسات و با چه آموزشهایی جهتدهی و مدیریت میکردند، پرسشی درخور توجه است. دستاورد این تحقیق با بهرهگیری از روش تحقیق تاریخی، این است که پادشاهان صفوی در بعد آموزشهای نظری از کلیه مؤسسات سنتی و جدید، اعم از مساجد، خانقاهها، مدارس، قهوهخانهها و غیره با محتوایی متناسب با جهتگیری جدید مذهبی استفاده میکردهاند.
عنصر مکان و موقعیتهای خاص جغرافیایی، همواره تاثیری بی بدیل در معادلات قدرت داشته اند، به نحوی که احیای مناسبات قدرت را در یک منطقه خاص توضیح پذیر می سازند. مقاله پیش رو به بررسی حضور عثمانیها در بندر بوشهر ــ به عنوان یکی از مصادیق این تاثیرگذاری ــ پرداخته است.