فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۴۹۶ مورد.
سفسطه، پروتاگوراس و انسان محوری
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، در تلاش است آرا و افکار پروتاگوراس، مؤسسّ و نخستین سوفیست را اصطیاد نموده و سپس به تجزیه و تحلیل آنها بپردازد.نویسنده اثبات خواهد کرد که رویکرد انسانگرایانه پروتاگوراس، فردمحورانه خواهد بود؛ افزون بر اینکه نگاه مبتنی بر احساس او نیز در نهایت به محوریت افراد بشر باز خواهد گشت و همچنین آمیخته بودن با تناقضهای متعدد، حذف خدا از صحنه زندگی و نسبیّتگرایی در اخلاق از برجستهترین پیامدهای انسانمحوری خواهد بود.
تحقیق تطبیقی درباره تاویل نزد افلاتون و مفسران یهودی ومسیحی
حوزه های تخصصی:
مک اینتایر و ارسطو در حکمت عملی
منبع:
راهبرد ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
فلسفه اخلاق در انحصار یونانیان
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، بر پیدایش علم فلسفه اخلاق متمرکز است. نویسنده، برخلاف اندیشه رایجی که با توسل به سیر تحولات و مباحث فکری به وجود آمده در میان سوفیست ها و فیلسوفان یونان باستان، علم فلسفه اخلاق را محصول اختصاصی یونانیان می داند، مدعی است که با در نظر گرفتن تحولات و فرایندهای مشابهی که در سایر سنت های اخلاقی پدید آمده، نمی توان قاطعانه فلسفه اخلاق را به مثابه یک علم، محصول خاص و انحصاری یونان باستان دانست، بلکه این مباحث در میان سایر فرهنگ ها نیز به چشم می خورد. در این باره، نویسنده، به ویژه به منازعات اخلاقی و تحولاتی اشاره می کند که در سنت اخلاقی چین میان اخلاق کنفوسیوسی و دیدگاه های موتزو رخ نمود. این تشابهات، برای رد ادعای مختص بودن فلسفه اخلاق به یونانیان و فرهنگ غرب کافی است، هرچند که نمی توان منکر این واقعیت شد که فلسفه اخلاق غربی دارای نوعی ویژگی های اختصاصی است که در سایر فرهنگ ها به چشم نمی خورد.
برهان چرخه ای افلاطون در فایدون در اثبات بقای نفس پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان چرخهای افلاطون در فایدون در اثبات بقای نفـس پـس از مرگ با محوریت «آمـوزهای کهن» در باب «چرخه زایشهای متوالی» و با توسل به اصل پیدایش ضد از ضد، که در فرهنـگ یونانـی از زمان هسیـودوس تا افلاطـون وجـود داشـته است، با بیانی اسطـورهای – فلسفی اقامه میشود. این برهان، به رغم ایرادهایش، برهانی است که افلاطون آن را به مثابه گام نخست دیالکتیک مربوط به اثبات جاودانگـی نفس تلقـی میکند و معتقـد است اجمالا بقای پس از مرگِ نفس را اثبات میکند.
کلّی از دیدگاه راسل با تکیه بر نظریه مُثُل
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا سیر تحول مسئله کلیات را با تأکید بر نظریه مُثُل از دیدگاه راسل، مورد بررسی قرار دهد. همچنین سعی شده است که این مسئله در آثار متقدم و متأخر او نیز مورد ملاحظه قرار گیرد که آیا تغییری در نگرش وی به وجود آمدهاست یا نه؟ در مسئلة کلیات چند نظر وجود دارد: 1. کلیات، نام و اسامی بیش نیست 2. کلیات، وجود واقعی دارند، نظیر مُثُل افلاطونی. 3. کلیات در ضمن افراد وجود دارند ولی وجود مستقل ندارند. انتقادات راسل به نومینالیستها نشانگر، عدم تمایل او به دیدگاه نومینالیستی است و در آثار اولیه او به یک پیرو افلاطون بیشتر شباهت دارد و در مرحلة بعد او به دیدگاه پوزیتیویستی ، هیوم نزدیک می شود. مسئلة کلیات را بیمعنا میداند و در مرحلة سوم و در آخرین کتابهایش به دیدگاه نخست خود نزدیک میشود و معتقد است که تجربهگرایی محض دیگر قابل اتکا نیست و هوادار نظریة کلیات است. البته دیدگاه نهایی او با دیدگاه افلاطون فرق دارد و از لحاظ منطقی، اسمای عام و یا حداقل کلماتی که دالّ بر نسبت و روابطند را میپذیرد.
نظریه ی ذره ( فرایند شکل گیری، آموزه ها و قوت آن )
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
نظریه ی ذره ناظر به وجود خلا و اجزای بنیادین در جسم است اصول این نظریه را به تدریج نزد نخستین فیلسوفان یونان مطرح نمودند و لوکیپکوس و دموکریتوس آن اصلور به صورت نظامی تحسین برانگیز در آورند آنان افزون بر آن کیفیات ذاتی جسم را کیفیات ذاتی جسم را از کیفیت غیر ذاتی آن باز شناختند و رابطه ی آن ها را با یکدیگر بیان کردند ارسطو فیلسوف نامدار یونان باستان در مورد این نظریه موضع مخالف دراد او در مورد اجزای بنیادین به گونه ای سخن می گوید که گویی منکر وجود جز فاقد مقدار است او در رویارویی با نظریه خلا عباراتی را به کار می گیرد که می توان آنرا مخالف پاره ای از اصول طبیعی نظام فسلفی خود او دانست اما این مقاله با راسطو همراه نیست و اشکالات او بر حرکت ذرات و وجود خلا را نادرست می داند
بررسی مبانی فلسفه تعلیم و تربیت در آراء افلاطون
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
تربیت همانا کشاندن آدمی است به سوی ارزش های والای انسانی، چنان که آن ارزش ها را بفهمد، بپذیرد،دوست بدارد و به کار آورد . انسانی که به این مقام دست یابد چه بسا به گزینش ارزش ها خواهد پرداخت و راهنما و تربیت کننده خویش خواهد شد و این برترین معنای تربیت است که همانا روکردن آزادانه و آگاهانه است به ارزشها. این مقاله به دنبال آن است که مبانی فلسفه دیدگاه افلاطون،در تربیت را به عنوان روکردن به ارزشهای حقیقی نشان دهد؛این رویکرد نه تنها درباره فرد ، بلکه درباره جامعه و تکامل آن نیز درست است ؛ زیرا جامعه نیز تنها آنگاه در راه تکامل خواهد بود که به ارزش های حقیقی رو کند و هرگاه همتش سستی گیرد و از ارزش های راستین روی برتابد و دلبسته ارزشهای دروغین شود به انحطاط می گراید . از همین روست که میتوانیم بگوییم اگرچه در شرایط عادی تنها بخش کوچکی از شرایط اجتماعی را میتوان به فرمان آورد و کنترل و برنامه ریزی کرد ، اما با رویکرد تربیتی افلاطون بزرگ ترین وظیفه زمامداران هر جامعه فراهم آوردن این شرایط به گونه ای است که زمینه ای باشد برای امکان شکوفایی توانایی ها تکامل معنوی جامعه ، یعنی رو کردن به ارزشهای انسانی.
معرفت شناسی خرد
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
در معرفت شناسی معاصر نکته مهم و اساسی این است که معرفت تنها یک باور صادق نیست. بلکه باوری است که صادق موجه باشد. نویسنده نیز در این نوشتار با تمایز نهادن یان فهم و معرفت در صدد بیان این مطلب است که برای فهم یک گزاره باید دلیل صدق آن گزاره را نیز دانست. نویسنده در ادامه با به کارگیری رویکرد ابزار انگارانه هیومی نسبت به معرفت به تبیین نظرگاه خاص افلاطونی و ارسطو و نقاط اشتراک و افتراق هر یک از این دو دیدگاه با نظر گاه هیوم می پردازد. او همچنین به پیروی از ریچر هر سه نوع عقلانیت - ادراکی سنجش گرانه و عملی را متکی بر هم می داند و بر آن است که باور موجه باوری عقلانی است. او در پایان نتیجه می گیرد که در باب عقلانیت آدمی یک مفهوم واحد وجود ندارد و انسان غیر از یک هوش کامل صرف توانایی های دیگری نیز دارد که در معرفت شناسی جدید باید به آن ها توجه شود.
مفهوم دیالکتیک در فلسفه افلاطون
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک از نظر لغوی به معنای فن مباحثه و از نظر فلسفی دارای معانی مختلفی است ، مانند دیالکتیک زنون،دیالکتیک سوفسطاییان،دیالکتیک سقراط،دیالکتیک افلاطون و... به نظر افلاطون یکی از ویژگیهای دیالکتیک این است که آن، مخرب فرضیات است . حال سوال این است که تخریب فرضیه یعنی چه؟ دیالکتیک دو مرحله دارد : 1- دیالکتیک صعودی 2- دیالکتیک نزولی آیا انسان،فطرتاً مطلق خواه است ؟ این مقاله به بحث و بررسی مسایل فوق می پردازد .
انواع مختلف علیت
منبع:
نامه حکمت ۱۳۸۴ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول