فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هنگام بررسی نقش نهاد وکالت در عصر غیبت صغرا، سخن از کارگزاران خائن و مدعیان دروغین وکالت، اهمیتی ویژه می یابد. از آن جا که افرادی موجه و صاحب نفوذ از این دست در میان شیعیان امامی دیده می شدند، مخالفت اینان می توانست تعارض هایی را در جامعه امامیه پدید آورد.
احمد الکاتب با استفاده از این نکته، با غیرواقعی نشان دادن تعداد این افراد، سعی دارد از مخالفت و نزاع اینان با متصدیان وقت منصب وکالت، هیمنه ای بسازد تا ساختگی بودن اصل منصب وکالت در روزگار غیبت صغرا را نتیجه بگیرد و به تبع آن، وجود امام زمان را منکر شود.
این نوشتار، بر آن است تا با واکاوی و تحلیل داده های تاریخی، در آغاز خواننده را با اوضاع و فضای سیاسی، فرهنگی و... آن دوران آشنا سازد تا نقش این اوضاع، در بروز ادعاها و مخالفت های مدعیان دروغین آشکار گردد. سپس در ادامه، با گونه شناسی این افراد و رفتارهایشان، از ناکارآیی ادعاها و مخالفت های آنان در به چالش کشاندن جدی اصل منصب وکالت، پرده بردارد.
همچنین با نگاهی به ادعاهای احمد الکاتب در این زمینه، درصدد پاسخ گویی به ادعاهای ایشان است.
موعود در قرآن
منبع:
موعود ۱۳۷۷ شماره ۱۰ و ۱۱
نقش انتظار در پویایى جامعه اسلامى
منبع:
موعود ۱۳۷۵ پیش شماره ۲
حوزههای تخصصی:
بازشناسی تعریف علائم و شرایط ظهور با رویکرد تحلیل روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امکان یا عدم امکان تسرّی قاعده لطف به موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده لطف یکی از قواعد مهم کلامی است که از آغاز شکل گیری کلام اسلامی مورد اتکای بسیاری از متکلمان مسلمان برای اثبات برخی از اصول اعتقادی اسلام بوده است. متکلمان امامیه و معتزله قاعده لطف را یک برهان عقلی تمام می دانند که با فرض وجود اصول سه گانه آن، یعنی «وجود تکالیف الهی بر عهده بندگان»، «وجود مشوٌق ها و لوازمی که غالب مکلفان را به طاعت نزدیک و از معصیت دور می کنند» و «نبودن بدیل و جایگزین مطمئنی برای آن مشوق ها و لوازم» می تواند مبنای استدلال در همه موضوعات کلامی و همه زمان ها باشد. بر پایه همین نگاه بنیادی، برخی از فقیهان و متکلمان معاصر «ولایت انتصابی فقیهان جامع شرایط به حاکمیت سیاسی جامعه اسلامی در عصر غیبت» را نیز همچون اصل «امامت» در مدار نفوذ و تسری قاعده لطف قرار داده اند. از آنجا که بر اساس باور عموم مسلمانان در عصر غیبت نیز مؤمنان مکلف به انجام تکالیف الهی اند و انجام این تکالیف در گرو وجود و مبسوط الیدبودن حاکم آگاه به همه احکام و دستورالعمل های اسلام می باشد و هیچ بدیلی نیز نمی تواند جایگزین آن گردد، ازاین رو قاعده لطف می تواند به عنوان یک برهان کلامی، مستند این نظریه قرار گیرد و از همه نقدهای مطرح شده درباره آن در امان باشد. این نوشتار که بر اساس یک سیر منطقی و با روش استنادی- تحلیلی به انجام می رسد، متکفل اثبات این دیدگاه و پاسخ به نقدهای مطرح شده درباره آن است.
فجر مقدس
منبع:
موعود ۱۳۸۲ شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
نگرشی بر دوران غیبت صغری و نقش نواب خاص
منبع:
موعود ۱۳۷۷ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
نقد دیدگاه ابن تیمیه درباره امام مهدی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور به ظهور امام مهدی (ع) هر چند یک اعتقاد اسلامی است، ولی در مذهب تشیع از جایگاه خاصی برخوردار است و می توان گفت دلیل اصلی آن هم این است که ولادت و حیات آن حضرت را قبول دارند. برخی از نویسندگان اهل سنت، بدون توجه به مبانی و دلایلی که شیعه برای خود دارد، سخت این باور را مورد هجوم قرار داده اند؛ از جمله این افراد احمد ابن تیمیه می باشد. وی در کتاب «منهاج السنه النبویه» ایراداتی بر اعتقاد شیعه گرفته است؛ از جمله اینکه امام عسکری (ع) هیچ فرزندی نداشته است و دیگر اینکه بر فرض که پسری داشته وی هنگام درگذشت پدر، به سن رشد نرسیده تا بتواند امامت جامعه را بر عهده گیرد و سوم اینکه اگر حتی در آن سن به امامت هم رسیده باشد، چگونه ممکن است از عمری این اندازه طولانی برخوردار باشد؟ این مقاله ضمن طرح دقیق اشکالات ابن تیمیه در صدد پاسخگویی به این اشکالات بر آمده است؛ با این توضیح که در این پاسخ ها، از منابع اهل سنت استفاده شده است.
چیستی و مبانی کلامی «رکن رابع» در نظام اعتقادی فرقة شیخیه و ارزیابی نسبت آن با «نیابت خاصه» در فرهنگ شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایدة رکن رابع در فرقة شیخیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که برخی سران این فرقه، آن را برتر از اصول دین، حتی توحید و به عنوان اساس هستی و فلسفة آفرینش قلمداد کرده اند. سخنان سران شیخیه در تبیین رکن رابع، در نظام اعتقادی این فرقه دارای اشکالات و چالش های اساسی است و اختلافات عمیقی میان این ایده و اصول و مبانی اعتقادی شیعه، ازجمله نظریة نیابت وجود دارد. این نوشتار بر آن است که پس از بررسی مفهوم، جایگاه و مبانی رکن رابع در نظر شیخیه، نسبت آن با نظریة نیابت (عامه و خاصه) در فرهنگ شیعی را بررسی کند. بررسی به عمل آمده حاکی از آن است که: ایدة رکن رابع، انحراف و بدعتی در مبانی شیعه بوده و با نظریة نیابت، تفاوت های اساسی دارد؛ ضمن اینکه خود نیز از مبنا و دلیل قابل قبولی برخوردار نیست.
علم امام، تام یا محدود؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم ویژه و الهی امام، از جمله باورهای اساسی شیعه در مسئله امامت به شمار می رود. قلمرو علوم امام از مباحث مهمی است که به سبب پیچیدگی مباحث آن مورد تفسیرهای گوناگون قرار دارد. این نوشتار به روش توصیفی _ تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که علوم ائمه(علیهم السلام) تام است یا محدودیت دارد؟ این بررسی در مهم ترین منابع روایی شیعه انجام شده است که سرچشمه مباحث این موضوع به شمار می آید. بررسی های این نوشتار، به این نتیجه انجامیده است که درباره هر یک از دو دیدگاه تام و محدود بودن علوم ائمه(علیهم السلام) روایاتی قابل توجه و معتبر وجود دارد. به نظر می رسد این روایات قابل جمع هستند. مهم ترین شیوه های جمع این روایات عبارت اند از: عدم علم استقلالی و امکان علم تام غیراستقلالی، علم محدود تفصیلی و علم تام اجمالی، علم محدود فعلی و علم تام شأنی، محدودیت
در بخشی از علوم و تام بودن در بخشی دیگر، محدودیت بنابر برخی شیوه ها و تام بودن بنابر برخی دیگر و تقیه آمیز بودن برخی روایات بیان کننده محدودیت علوم ائمه. از میان این شیوه ها تنها دو شیوه «علم اجمالی تام
و علم تفصیلی محدود» و «علم شأنی تام و علم فعلی محدود»، تحلیلی فراگیر از چگونگی جمع بین روایات این موضوع ارائه می کنند. این دو شیوه مکمل یکدیگرند.
بررسی وضعیت عمومی مردم و جامعه جهانی در روایات آخرالزمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقش معناشناسی «دجال» در رسالت رسانه زمینه ساز
حوزههای تخصصی:
آخرالزمان عصری است که جولان جریانات شیطانی به اوج خود می رسد. برحسب منابع روایی، موضوع دجال یکی از آن تحرکات شیطانی مرموز و مزور است. نوع رسالت رسانه زمینه ساز در رویارویی با آن منوط به تصویری است که از آن ترسیم می شود. در صورت رویکرد فردشناسانه به دجال، رسالت رسانه زمینه ساز، تنها رسالتی تنذیری و هشداری خواهد بود که جامعه را نسبت به فردی خطرناک به نام دجال هشدار می دهد. چنین رسانه ای، «امروز» دیگر خود را درگیر با دجال نمی بیند، بلکه در انتظار حوادث «فردا» است. اما در صورت رویکرد جریان شناسانه به دجال، دیگر رسالت رسانه زمینه ساز در برابر شخص دجال نیست، بلکه در برابر پدیده ای به نام دجالیسم است که سازمان یافته و سیستماتیک اهداف و نقشه های شوم خود را برنامه ریزی می کند. در این صورت، رسالت رسانه زمینه ساز، رسالتی منفعلانه و تنذیری نسبت به «فردا» نیست، بلکه فعالانه و درگیرانه نسبت به «امروز» ارزیابی می شود. البته رویکرد جعلی نگریستن به روایات دجال نیز هست که رسالت رسانه زمینه ساز را به سوی رسالتی خاموش و مسکوت سوق خواهد داد. به نظر می رسد رویکرد جریان شناسانه به دجال، رسالت سنگین تری را بر دوش رسانه زمینه ساز می نهد که تبیین بیش تری را می طلبد. در هژمونی و جریان دجالیسم، دست کم دو گروه وجود دارد که رسالت رسانه زمینه ساز در رویارویی با آن ها یکسان نیست:
1. گروه رهبران و سران جریان دجالیسم؛
2. گروه پیروان و فریب خوردگان جریان دجالیسم.
در یک تقسیم بندی می توان این رسالت را در مقابل سران دجالیسم، سیاستی جهادی و سلبی (با دو راهکار «نقد و به چالش کشاندن تفکرات» و «افشای نقش ها و نقشه ها») و در مقابل پیروان فریب خورده پدیده دجالیسم، سیاستی ارشادی و ایجابی (با دو راهکار «تبیین مبانی و مواد معرفتی» و «نمایاندن کارکردهای دکترین مهدویت») ارزیابی نمود تا در نهایت، رسانه ای کارآمد و قویم بتواند با معرفت بخشی و بیداری عمومی در جهان، زمینه ها را برای اقامه حکومت ولایی به رهبری امام عصر فراهم نماید.
امام عصر، علیه السلام از منظر پروفسورهانری کربن
منبع:
موعود ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
پژوهشی پیرامون زندگی سیاسی و فرهنگی نواب اربعه
حوزههای تخصصی:
در دوران غیبت صغری مطمئن ترین وسیله ارتباط امام مهدی (عج) با شیعیان‘ وکلا ونواب خاص ایشان بودند که وظیفه آنان رساندن سؤالها وابلاغ پاسخهای متقابل آن حضرت به طرفداران و نیز تحویل اموالی بود که به عنوان وجوه شرعی در اختیار نواب گذاشته می شد. بخشی از آن اموال صرف مخارج کفن و دفن شیعیان نیازمند و قسمتی دیگر به افرادی از دوستان آن حضرت تعلق می گرفت که در زمان پدر گرامیش ‘ مستمری بگیر بودند‘ توزیع اموال کاملأ سری بود و تقسیم کالا ‘ معمولأ به صورت تجاری انجام می شد تا مدرکی به دست هیأت حاکمه داده نشود. نواب در مواقعی که بیم خطری در میان بود‘ برای پیشبرد اهداف اصلی‘ راه تقیه پیش می گرفتند.
تحلیلی بر ادعاهای منجی گرایانه غلام احمد قادیانی و نقش آن در پیدایش قادیانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در طول تاریخ دستاویز بسیاری از افراد شده است، مسئله موعودباوری و ظهور منجی موعود است. کارکرد ظلم ستیزانه موعود منتظَر، برخی افراد را وسوسه کرده تا با سوءاستفاده از جهل افراد، مدعی منجی بودن کنند. میرزا غلام احمد قادیانی با چنین رویکردی، حدود یک قرن پیش در هند ظهور کرد. او خود را مهدی موعود و در عین حال با استناد به برخی روایات، مسیح منتظَر دانست. وی همچنین با تأویل معنای خاتم و نیز تأسیس نوع جدیدی از نبوت با عنوان نبوت ظلی، مدعی نبوت شد. سرانجام، وی با تغییر برخی احکام دین اسلام، موجبات خروج از دین خود را فراهم ساخت. این مقاله، به تحلیل ادعای منجی گرایانه میرزا غلام احمد قادیانی و نقش آن در پیدایش فرقه قادیانیه می پردازد.
وظایف منتظران
منبع:
موعود ۱۳۷۷ شماره ۱۰ و ۱۱
حوزههای تخصصی:
مهدویت و آینده بشر
حوزههای تخصصی: