فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
تحلیل و بررسی مبانی و ادله ابن سینا در خصوص فناناپذیری نفوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا معتقد است نفس انسانی دارای حیات جاودانه است؛ لکن وی به رغم باور به ابدی بودن نفس، ازلی بودن آن را نمی پذیرد و به حدوث تجردی نفس باور دارد. وی در بسیاری از آثارش، ادله ای برای اثبات جاودانگی نفس اقامه کرده است. ابن سینا با استفاده از اصولی چون تعلق تدبیری نفس به بدن، نیازمندی نفس به عقول مجرده، مجرد بودن نفس انسانی، تعقل ذات توسط نفس، تعقل امور نامتناهی توسط نفس، و نابود نشدن نفس توسط علل موجده آن، ادله ای برای اثبات جاودانگی نفس اقامه می کند. در این میان، آنچه به گونه ای هسته مشترک تمام ادله ابن سینا را تشکیل داده است و به صورت مستقیم یا ضمنی، در ادله وی دیده می شود، بساطت و تجرد نفس انسانی است. ابن سینا در آرای خود در این زمینه، تحت تأثیر افکار ارسطوست. ادله ابن سینا، اگرچه تا اندازه زیادی در اثبات جاودانگی نفس موفق بوده است، رخنه هایی نیز دارد که از آن جمله عدم تبیین چگونگی استکمال نفس در عین وجود تجردی آن است. این مسئله در آرای ملاصدرا مورد توجه و اصلاح قرار می گیرد.
ده فرمان دوم
آسمان و زمین سخن میگوید
حوزههای تخصصی:
نقش تشکیک در اتحاد عاقل ومعقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکیک در وجود از اصولی ترین مبانی حکمت متعالیه است ، این مسأله مبنای تبیین و اثبات مسائل متعدد فلسفی گردیده است به گونه ای که ملا صدرا بسیاری ابتکارات خود را در حوزه های مختلف فلسفی وامدار این مسأله است، یکی از مهمترین ابتکارات ملاصدرا در حوزه معرفت شناسی که تشکیک در آن نقش اساسی ایفا کرده است، مسأله اتحاد عالم ومعلوم است، حکماء پیش از صدرالمتالهین چون از مساله تشکیک در وجود غافل بوده اند مناط انواع ادراک را میزان تجرید مدرَک از ماده ولواحق آن می دانستد و تفاوت ادراکات را ناشی از تفاوت مقدار تجرید ماهیت از امور مغایر خود می دانستند؛ لکن صدرالمتالهین با رد نظریة تقشیر، تفاوت ادراکات را ناشی از تفاوت انحاء وجود مجرد می داند. درحکمت متعالیه ملاک معلومیت فقط بر اساس نظام تشکیکی وجود توجیه پذیر است وی با پذیرش وجود جمعی در نطام تشکیکی وجود قائل به انحاء وجود در طول یکدیگر برای یک ماهیت می شود که مستلزم حمل دیگری به نام «حمل حقیقه و رقیقه» است و بر همین اساس ملاک معلومیت براساس تأکد وجود است، هر چه میزان وجود از نطر تحصّل وفعلیت شدیدتر باشد میزان معلومیت آن بیشتر است و هر قدر وجود آن ضعیف تر باشد از میزان معلومیت آن کاسته می شود و نفس برای ادراک هر معلومی در مرتبه همان معلوم با آن متحد می گردد.
حدوث دهری میرداماد
فلسفه و کلام: حرکت جوهری
حوزههای تخصصی:
شناخت نامه شگفت انگیز جهان هستی (9): ناهمواری های زمین
حوزههای تخصصی:
فلسفه و کلام: حرکت جوهری
حوزههای تخصصی:
تناقض مفهومى و فقدان مصداقى در باب قاعده الواحد (با تأکید بر تقریر محقّق طوسى)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
قاعدة الواحد همانند بسیاری از قواعد فلسفی، در بستر زمان با اشکالات و خرده گیری های متعدّد اهل نظر مواجه بوده است. علی رغم دیدگاه مشهور، این قاعده نه تنها از سوی متکلّمان، بلکه توسّط برخی فلاسفه و عرفا نیز دست کم به لحاظ مصداقی به چالش کشیده شده است. نوشتار پیش رو پس از اشاره ای به پیشینة این قاعده و انگیزة حکما از طرح آن، اهمّ تقریرات ناظر به این قاعده را به لحاظ مبادی نظری آن مورد تحلیل قرار می دهد. حاصل این تأمّلات حاکی از آن است که به جز تقریر محقّق طوسى که کامل ترین بیان نسبت به تقریرات متقدّمان و حتّی متأخّران از اوست سایر بیانات اهل نظر، حائز ابهام ویژه اى پیرامون واحد در جانب معلول مى باشد؛ لذا با تقریر دقیق تر خواجه و عبور از این ابهام، تناقض مفهومی قاعده مزبور به دلیل ابتنای آن بر اصل سنخیّت هویدا شده است. نگارندگان در ادامه با فرض صحّت قاعده الواحد به لحاظ تئوریک، ایرادات مصداقی برخى اندیشمندان بر این اصل فلسفی را واکاوى می نماید. در این راستا مبرهن شد که این قاعده به لحاظ تطبیق بر جهان خارج، از جهات چهارگانه ی ذیل فاقد مصداق است: اصل سنخیّت بین واجب و ممکن، واحد در جانب علّت، واحد در جانب معلول و مفهوم صدور در باب واجب متعال.
بازاندیشی در مبانی قاعدة الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعدة الواحد، یکی از قدیم ترین و پرحاشیه ترین قواعد فلسفی است که همواره با مخالفت ها و موافقت های فراوان به خصوص توسط متکلمان روبرو بوده است. بسته به تفاوتِ تعریف ها از مبادی تصوری این قاعده، مصداق و مجرای این قاعده نیز تغییر کرده و از وحدتِ صادرِ اول تا تعدّدِ قوای نفس، کاربرد پیدا نموده است. مخالفان، اغلب این قاعده را ناقضِ فاعلیت و قدرت و ارادة مطلق خداوند شمرده اند. در این میان، در برخی از آثار سهروردی و صدرالمتألهین -که از مدافعان این قاعده اند- نیز عباراتی وجود دارد که لازمه ای جز نفی یا ترقیقِ بسیارِ این قاعده دربرنخواهد داشت. باید گفت برخی از حکما، از این قاعده، چونان «اصل ِاصیل» و «حصنِ حصین» دفاع کرده اند، اما با بازاندیشی در برخی مبادی این قاعده، می توان ادلّة آن را موردِ نقد و بازنگری قرار داد تا معلوم گردد که برای دفاع از این نظریه، می بایست از دلایلِ دیگری بهره جست.
وابستگی نظریه های چندجهانی به افق مفهومی نظریه پردازان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
نظریه های چندجهانی در فیزیک معاصر بحث برانگیز بوده اند. بر اساس این نظریه ها گروه بزرگی از جهان های دیگر وجود دارد که با آنها تماسی نداریم و هرگز نیز نخواهیم داشت. بحث تعدد جهان ها که ماهیتی فلسفی دارد، تنها مختص فیزیک معاصر نبوده، بلکه ایده ای تاریخی است. گفته می شود، نظریه چندجهانی معاصر، علمی است و لذا با نظریه های پیش از خود متفاوت است. ما با بررسی تاریخی این نظریه ها نشان می دهیم که در هر زمان عناصری پایه، منبعث از اصول فیزیکی پذیرفته شده در آن افق تاریخی وجود داشته اند که اندیشه تکثر جهان را شکل داده اند؛ لذا نظریات چندجهانی معاصر و پیش از آن از این منظر به هم شباهت دارند و نوع تکثر جهان ها در طول تاریخ به افق مفهومی نظریه پردازان وابسته است. هدف از این بررسی آن است که به نظریه چندجهانی جدید در بستر تاریخی اش بنگریم و وجوه معرفتی چندجهانی و بستگی نظریه های آن، به افق مفهومی و منظرِ ناظر را نشان دهیم.