فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
با پایان جنگ سرد و عقب نشینی سوسیالیسم دربرابر نظام سرمایه داری و شکست روند نوسازی در بین دولت های جهان اسلام، زمینه برای رشد فکری جریانی ایدئولوژیک و سیاسی در خاورمیانه با عنوان اسلام مقاومت مهیا شد. اگرچه این جریان بدون توجه به مرز های جغرافیایی و ملی در سراسر جهان حضور پیدا کرده است، به دلیل شرایط سیاسی و مذهبی در برخی مناطق حضوری پررنگ تر و مؤثرتر داشته است. مناطق کردنشین عراق و بعد از حمله نیروهای ائتلاف در سال 2003 میلادی به عراق، ایران از جمله مناطقی هستند که این جریان فکری و اجتماعی را با عنوان سلفی گری در بین خود پذیرفته اند. این مقاله درصدد است که ضمن معرفی این جریان اجتماعی و تقسیمات درونی آن، به چرایی و چگونگی تبدیل سلفی گری به منبعی هویتی برخی از کردهای اهل سنت ایران بپردازد. بدین منظور، مقاله با بهره گیری از روش مطالعه موردی و استفاده از تکنیک مشاهده همراه با مصاحبه و کدگذاری نظری و مضمونی در میان جمعیت هدف، به گردآوری اطلاعات مورد نیاز در نظام معنایی و جهان بینی و تفکر اجتماعی کردهای سلفی ایران پرداخته است. نتایج نشان می دهد که تفکر سلفی حول محور مفاهیمی همچون توحید، تکفیر، جهاد، طاغوت، آرمان گرایی، شمولیت دین و... شکل گرفته است. همچنین ساختار و چگونگی سازماندهی سلفی های کرد ایران را می توان در قالب چهار گروه جهادی های رادیکال، جهادی های میانه رو، غیرجهادی های سنتی و غیرجهادی های محافظه کار مقوله بندی کرد. در نهایت و با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده به نظر می رسد سلفی گری با تأکید بر مفهوم اعتراض به وضع موجود، با تأکید و پایبندی بر گذشته آرمانی اسلام و با داشتن برچسب تندروی و بنیاد گرایی، در واقع نوعی هویت مقاومت مبتنی بر مفهوم شمولیت دین در برابر گفتمان غالب و سکولار جامعه کُرد را مطرح می کند و بدین وسیله آن را برای دیگران به نمایش می گذارد.
بررسی تطبیقی جامعه شناسی علم بوردیو و رویکرد کنش گر شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی مفاهیم کلیدی جامعه شناسی علم پیر بوردیو و رویکرد کنش گر - شبکه اختصاص دارد. بوردیو با روی آوردن به مفاهیم میدان، سرمایه، و سرمایة نمادین به اوضاع و احوال تولید علم توجه دارد که از استدلال اولیة وی دربارة حامیان و مدعیان علم در رقابت بر سر سرمایه به وجود آمده است. وی در فعالیت های علمی خود، با نقد رویکرد شبکه- کنش گر که بر بطلان تمایز بین کنش گران انسانی و غیر انسانی تأکید دارد، تصویری گسترده از ناهنجاری های جامعه شناسی جدید علم ارائه می کند، ضمن این که، نظریة کنش گر - شبکه نیز بوردیو را به کاستی های جامعه شناسی کلاسیک علم متهم می کند. در این مقالة بر آن ایم تا با بررسی تطبیقی ابعاد نظری هر دو رویکرد از زوایای متعدد، تمایزات مفهومی و مبنایی آن دو را مشخص کنیم.
مروری بر دانش بومی گیاه شناسی، تاریخچه و اهمیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه را که در گستره هستی با عن وان طبیعت سبز نامیده اند، چیزی نیست جز راز بقاء، سلامتی و زندگی همه موجودات زنده بر روی کره خاکی. گیاه این نعمت بزرگ و بی همتای الهی د رانواع گونه ها، رنگ ها و مزه ها تنها آفریده ای است که غذای جسم و روح بشر را تأمین می کند. آنگاه که انسان پا به عرصه جهان نهاد پیش از هر چیز گیاهان نیاز های او را برآورده نموده و ایشان را به آسایش و آرامش رساندند. انسان براساس دیده ها و تجربیاتش به آگاهی لازم در استفاده از گونه های گیاهی دست یافت و در طول عمرخود از آن بهره مند گردید. رفته رفته با گذشت ده ها هزار سال تا کنون براساس شواهد و قرائن موجود تغییرات زیادی در محیط زیست بوجود آمده، همچنین با تفکّر و پیشرفت های علمی و فنی آدمی این دگرگونی ها وارد زندگی روزمره گردیده اند. اگر چه طبیعت تا پیش از این از مطلوبیتی بی نظیر برخوردار بود امّا امروزه با روند برق آسای صنعتی شدن و ورود تکنولوژی های روز، نابودی بستر سبز گیاهان و علم کهنسالان فراموش شده را نظاره گر هستیم. از این رو برای جلوگیری از مرگ طبیعت و اندوخته های مربوط به آن، اهمیت و توجه به دانش محلی گیاه شناسی تنها راه کمک به بقاء و زندگی بشر به شمار می آید. بدین ترتیب راه برای پژوهش گران، متخصصان در علم و صنعت و عامه مردم در مطالعه، حفظ و مصرف گیاهان هموار خواهد شد. این مقاله برآن است تا با مروری در گذشته تاریخی انسان به یادآوری و معرفی شیوه های گذشتگان در بهره مندی از گیاهان و قدرت سودآوری آنها به اهمیت موضوع بپردازد. بدین ترتیب آنچه را که خواننده دنبال خواهد نمود براساس مطالعات کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود، توسط نگارنده جمع آوری و ارائه خواهد شد.
دین به مثابه یک نظام فرهنگی
حوزه های تخصصی:
تقابل "خود" در برابر "دیگری" در بنیان انسان شناسی قرار دارد، تعاملی که ناشی از مباد تاریخی انسان شناسی به عنوان رشته ای است که متعاقب تجربه استعماری و در نتیجه برخورد جوامع اروپایی با جوامع و مردمان "غریب" پدید آمد. در این برخورد آنچه بیش و پیش از همه جلب نظر می کرد تفاوت های دیگران بود و یکی از چشم گیرترین این تفاوت ها، تفاوت رفتارها و باورهای دینی، مسیونرهای دینی پابه پای ماموران استعماری در مستعمرات وارد می شدند و قابل تصور است که امور دینی پیش از امور دیگر مورد نظر ایشان قرار می گرفت.
پژوهشی در آیین دینداری و دین ورزی طریقت قادریه در مناطق کوهستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار حاصل پژوهشی میدانی در میان دراویش طریقت قادریه در مناطق مختلف استان کردستان است که با روش و فنون متداول انسان شناسی-مصاحبه،مشاهده مشارکتی و منابع کتابخانه ای-صورت گرفته است. برای گردآوری اطلاعات، محققان به مدت یکسال در تکیه های دراویش طریقت قادریه در ایام مختلف سال و مواقع برگزاری مراسم خاص دراویش شرکت نموده اند. در این مقاله کل دین ورزی دراویش قادریه با موقعیت های متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. مشایخ طریقت قادریه نفس و خلق را دو مانع مشاهده حق دانسته و یگانه راه وصول به حق را در ترک خویش می دانند. با توجه به اینکه حوزه دینداری افراد بسته به موقعیت اجتماعی آنها متفاوت است و می توان گفت که شرایط زمانی-مکانی و شرایط اجتماعی-فرهنگی در نوع دین ورزی تاثیر غیر قابل انکاری دارد...
گوشه ای از گیاه شناسی دامداران روستای زواردشت الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دامداران روستای زواردشت همه ساله همانند دیگر روستا های الموت پس از عید نوروز چوپانان را انتخاب می کنند. چوپانان دام ها را پس از تحویل، به سمت چراگاهی که معمولاً از روستاهای همجوار برای مدت یک ماهاجاره کرده اند به حرکت در می آورند، آنگاه بر اساس یک برنامه زمان بندی شده به سمت ارتفاعات روستا کوچ خود را آغاز می کنند و در مکان های از پیش تعیین شده مستقر می شوند. طی مدت اقامتشان در اطراقگاه ها با استفاده از دانش و شناختی که در زمینه گیاهان منطقه مورد نظر دارند، جهت بهره برداری بهینه، مراتع را تقسیم بندی می کنند. این دانش به آنها اجازه می دهد تا زمان کوچ بعدی، علوفه به اندازه کافی در اختیار دام ها قرارگیرد و شیرشان کاهش پیدا نکند و منافعشان تهدید نشود. این مقاله با استفاده از دانش روستاییان به شناخت و شناساندن بخش کوچکی از گیاهان منطقه پرداخته است.
سفر به دیار بختیاری
حوزه های تخصصی:
سفرنامه آقای کریمی مجموعه سه سفر به قلمرو بختیاری هاست که در سال های 1349،1351و 1352 شمسی انجام پذیرفته است. سفرهای اول و دوم در اواخر بهار صورت گرفته و در طول آنها مناطقی از پهنه سردسیری مطالعه شده است و سفر سوم پاییزی گشت و گذاری به قلمرو گرمسیری بوده است. مجموع سفرها 85 روز به طول انجامیده است.سفرنامه نویسی با سابقه کهن خود رسمی بوده متداول که تا اواخر دوران قاجاریه بسیاری از حکام، مامورین دولتی و روشنفکران زمان به نوشتن آن اهتمام می ورزیدند ولی به خاطر وسعت و شاخه شاخه شدن علوم به مرور از اهمیت سفرنامه نویسی کاسته گردید ولی هنوز هم دارای اهمیت ویژه ای است.
هویت اشراقی حکیم شهید سهروردی
حوزه های تخصصی:
" پیشوای مکتب اشراق، با گرایش به نور که پناهگاهی آرامشبخش برای روح انسان محسوب میشود، به تبیین، اصلاح و احیای حکمتی پرداخت که طریقتی را ارایه میکند که انسان جویای حق و عدالت و عاشق طریقت با احاطه بر برهان و مراقبه و تامل درونی، به معرفت حقیقی و اشراق یعنی به هویت راستین خویش نایل میآید. این حکمت، که در آن ذوق و شهود با برهان و نظر همراه میگردد و از آن نیز برتری مییابد، تجلی معرفت در جان انسان میشود و او را از خود بریده و به خدا پیوند میدهد. در این دیدگاه، حکیم راستین و متاله است که شایسته رهبری جامعه انسانی است و میتواند با ایجاد مدینه فاضله، بشریت را به سوی سعادت واقعی سوق دهد.
خمیره و بنیان این حکمت را حکیمان پارس پایهگذاری کردند، و افلاطون و دیگران آن را پی گرفتند لذا، این حکمت که حکیم ما احیاگر آن است بیش از هر چیز پارسی (ایرانی) است، اما با وحی قرآنی و اندیشه محمدی(ص) همسان است؛ چه در پی تحقق عدالت و سعادت و فضیلت است. این احیاگری، نه جبنه شعوبیگری دارد و نه ملیگرایانه است، بلکه در پی تحقق حق و عدل است و نمونه آن را در انبیا و ملوک ایرانی و حکیمان پارس ـ که برخی از آنها پیامبر نیز هستند ـ و متاله مییابد. پس تقسیمبندی او به شرق (عالم مینوی و نورانی) و غرب (عالم ظلمانی و این جهانی) تقسیم جغرافیایی نیست، بلکه معیار آن حق و باطل، نور و ظلمت و عدل و ظلم است که بیش از هر جا در شرق (پارس) تجلی یافته است، ولی در اصل هویتی انسانی، آزادیخواهانه و عدالتطلبانه و سعادتجویانه است. "
انسان و فرهنگ
تاملاتی انسان شناختی بر موضوع هایی فلسفی
حوزه های تخصصی:
جهان روایی از ابتدای اندیشه کلاسیک و آغاز مسیحیت وجه غالب فرهنگ غرب بوده است. این قاعده کلی در قالب پنداره وحدت و یگانگی نوع بشر، باور به اینکه تمام ابناء بشر خاستگاهی یکسان دارند و در پیشگاه خداوند یکسان هستند بیان شده است. این پنداره مسیحی در طول عصر روشنگری غیر دینی شد و مفاهیم مربوط به یکسانی ماهیت انسانی و حقوق جهانی بشر از دل آن بیرون آمد.
در سرآغاز دوگانه انگاری، مزداگرایی ایرانی
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث بسیار رایجی که از یونان باستان تا دوره اسلامی و حتی تا امروز درباره دین ایران باستان، مزداگرایی، وجود داشته است، بحث درباره وجود یا عدم وجود نوعی دوگانه انگاری میان خدای نیکی و خدای شر در این دین به مثابه محور اساسی آن بوده است. در این مقاله نویسنده ابتدا از قرن هجدهم و نظرات اسقف آنگلیکان آکسفورد، تامس هاید، بحث خود را آغاز می کند. هاید تلاش کرد با آنچه توانسته بود درباره دین زرتشت با اتکا به متون پراکنده و روایت های موجود در ابتدای شرق شناسی به دست بیاورد به این نتیجه برسد که دوگانه انگاری زرتشتی نه ماهیتی دینی بلکه ماهیتی فلسفی داشته است. بعدها آنکتیل دوپرون در سال 1762 دست نوشته هایی را به کتابخانه سلطنتی فرانسه تقدیم کرد که در حقیقت نه بخش هایی از اوستا بلکه تکه هایی از سنت های شفاهی مزدایی بودند. متونی که در آنها مساله دوگانه انگاری به صورت نابرابری به چشم می خورد. در حدود سالهای 1860 لغت شناس آلمانی مارتین هوگ به این نتیجه رسید که زرتشت شخصیتی تاریخی بوده است که طرفدارانش عامل ""تخریب"" دین او به یک دوگانه انگاری و یا یک چندخداگرایی سلسله مراتبی بوده اند. بر خلاف هوگ، جیمز دارمستتر که نخستین بار اوستا را به زبان فرانسه ترجمه کرد، بر آن بود که مزداگرایی یک دین اساسا دوگانه انگار است که خود از یک دین باستانی تر و یک سنت اسطوره ای هندوایرانی چندخداپرستانه ریشه گرفته است. در این مقاله نویسنده ضمن بررسی این استدلالها بر پایه متون اوستایی، موضوع را در قرن بیستم دنبال کرده و از جمله به نظرات اندیشمندانی چون هننینگ، گرشویچ، نیولی و ... درباره این موضوع می پردازد و سرانجام بحث خود را با تاملی طولانی و تطبیقی بر مفهوم هزاره ها در دین زرتشت (که به عقیده او کمتر به آن توجه شده است) بر پایه متون مزدایی و یونانی و رابطه عمیق این مفهوم با دوگانه انگاری در این دین، به نتیجه می رساند.
اصل مقاله به صورت متن کامل انگلیسی در بخش انگلیسی قابل رویت است
قوم گیاه شناسی گیاهان غیر علوفه ای منطقه دلی کما (دره ای کوهستانی در زاگرس مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بومی بخشی از فرهنگ منحصر به فرد هر سرزمین است که در جهت سازگاری با شرایط محیطی خاص زیست بوم از طریق تجربه حاصل شده است و به مرور به بخشی از فرهنگ اجتماعی و تولیدی آن جامعه تبدیل شده است. اتنوبوتانی نزدیکترین روش ممکن برای مطالعه دانش مردم از کاربردهای متعدد گیاهانی است که آنها بکار می برند. این مطالعه بخشی از تحقیق گسترده ای است که در زمینه دانش بومی گیاه شناسی در میان ایل طیبی و در منطقه دلی کما (دره ای کوهستانی از ییلاقات شهرستان دهدشت) در استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شده است. در این مطالعه که یک پژوهش کیفی در مقوله گیاه قوم شناسی است، از تکنیک های کیفی گردآوری اطلاعات مانند مصاحبه بدون ساختار و مشاهده مشارکتی استفاده شده است. در مجموع 189 گونه شناسایی شد که از این میان 68 گونه گیاهانی بودند که استفاده غیرعلوفه ای داشتند. از گیاهان شاخص منطقه می توان به آویشن دنایی، کاکوتی، بلوط و انواع گون ها اشاره کرد. موارد مورد استفاده این گیاهان شامل استفاده های دارویی، غذایی، تهیه ابزار، ساختمان سازی و استخراج شیره ها و عصاره های صنعتی بود. مردم بومی دانش کافی در مورد زمان رویش، فصل برداشت، روش چیدن، خشک کردن و ساخت انواع ابزار، استخراج انواع شیره ها و کاربردهای متفاوت دارویی هر گیاه داشتند. متاسفانه به دلیل از بین رفتن سنتها، حجم زیادی از دانش بومی در حال از بین رفتن است. محققان گیاه شناسی قومی می توانند نقش مهمی در ثبت و ماندگار کردن این فولکلور غنی نانوشته پیش از این که در میان شتاب اخیر تمدن از بین رود، بازی کنند.