فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۲٬۲۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
برای حل برخی از مشکلات، یا برای ساده سازی آنالیزها در گراف، می توان تغییراتی را در ساختار آن ایجاد کرد. دوگان گراف یکی از مصادیق این تغییر محسوب می شود. دوگان گراف خطی یکی از انواع تعریف شده دوگان گراف است که برای بیان گراف های دارای گره های وزن دار پیشنهاد شده است. در این مقاله مفهومی به عنوان حساب دوگان گراف خطی، بر مبنای این دوگان گراف معرفی شده است. برای این منظور، دوگان خطی ( ) و دوگان خطی معکوس ( ) معرفی، و نحوه استخراج آنها شرح داده می شود. همچنین نشان داده خواهد شد که این چارچوب می تواند کاربردهای فراوانی داشته باشد. یکی از مهم ترین کاربردهای آن، یافتن دور همیلتونی در گراف است. به عبارت دیگر، با استفاده از تبدیلات بین دوگان گراف و گراف اولیه می توان دورهای همیلتونی را، که تا کنون یافتن آنها در گراف بسیار دشوار بوده است، به دورهای اویلری تبدیل کرد. بدین وسیله حل مسائل بسیار ساده تر خواهد شد. دور همیلتونی کاربردهای فراوانی در حوزه GIS و علوم مرتبط با اطلاعات مکانی دارد. از آن جمله می توان به طراحی مسیر در حمل و نقل، مدیریت بحران، مخابرات و شبکه های آب و برق و گاز اشاره کرد. در این زمینه، نمونه موردی کوچکی که روش ابداعی در این مقاله در آن به اجرا درآمده نیز آورده شده است.
تعیین عدم قطعیت حاصل از داده ورودی در خروجی آنالیزهای مسیریابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کاربردهای سامانه های اطلاعات مکانی در زمینه مدیریت بهینه فراهم آوردن تسهیلاتی در حمل ونقل است. قابلیت های تجزیه و تحلیل شبکه در سامانه های اطلاعات مکانی، از جمله محاسبه کوتاه ترین مسیر، می تواند بسیار مفید واقع شود. تا کنون معیارهای مختلفی از قبیل مسافت، زمان سفر، راحتی مسیر، زیبایی مسیر و مانند اینها برای انجام آنالیز کوتاه ترین مسیر در تجزیه و تحلیل شبکه در سامانه های اطلاعات مکانی در نظر گرفته شده اند. اما یکی از موضوعاتی که تا کنون در مورد این مسیریابی ها به آن توجه چندانی نشده، مسئله عدم قطعیت حاصل از خطای داده ورودی در مسیر خروجی است. به عنوان مثال در مورد معیار طول، خطای موقعیت که تابعی از روش جمع آوری داده و مقیاس داده است می تواند در نتیجه آنالیزهای مسیریابی تاثیرگذار شود و نتایج آنالیزهای مسیریابی را تغییر دهد. این عدم قطعیت در مورد معیارهای دیگر مسیریابی نیز وجود دارد. در پژوهش حاضر کوشش شده است که راه حلی برای تعیین میزان عدم قطعیت در مسیریابی های براساس معیار فاصله و زمان ارائه شود. برای این منظور از قوانین انتشار خطا برای مدل کردن عدم قطعیت معیار طول و از نظریه مجموعه های فازی برای مدل کردن عدم قطعیت معیار زمان استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که با استفاده از قوانین انتشار خطا و نظریه مجموعه های فازی در مدل سازی عدم قطعیت معیارهای طول و زمان می توان به جای ارائه مسیری واحد به عنوان خروجی، چندین مسیر مجزا را که هر کدام دارای طول ها و عدم قطعیت های متفاوتی هستند، به کاربر ارائه داد. آنگاه کاربر براساس نیاز خود مسیر مناسب را انتخاب خواهد کرد. نظریه ها و روش های ارائه شده در این مقاله در مطالعه ای موردی اجرا شده است. نتایج به دست آمده در مطالعه مذکور نشان داد که مدل کردن عدم قطعیت در آنالیزهای مسیریابی براساس معیار فاصله و زمان می تواند منجر به مسیرهایی هر چند کمی طولانی تر، اما مطمئن تر شود.
توسعه و ارزیابی سامانه اطلاعات مکانی عامل مبنا به منظور تعیین تاثیر توده های آلودگی هوا بر روی محدوده های ریسک زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی مقاله حاضر آن است که با طراحی و ارزیابی سامانه عامل مبنای مکانی، اطلاعات مربوط به توده های آلودگی زیست محیطی را به صورت آنی و از طریق تصاویر ماهواره ای NOAA استخراج کند و سپس تاثیر آنها را بر روی محدوده های زیست محیطی جنگلی به صورت مناطق ریسک مشخص گرداند. در این کاربرد، آلودگی هوا پدیده ای است که به اشکال گوناگون باعث به وجود آمدن ریسک در محدوده های جنگلی می گردد. لذا به دست آوردن تمامی تاثیرات آلودگی هوا بر محدوده های جنگلی امری دشوار قلمداد می شود. با این حال برخی از تاثیرات آن از قبیل تاثیر بر رشد پوشش گیاهی منطقه را می توان به عنوان عاملی ضروری تر در فرایند تصمیم گیری وارد ساخت. برای بررسی این موضوع، پیامد انتشار آلودگی ناشی از آتش سوزی چاه های نفت کویت در سال 1991 و تاثیر آن بر جنگل های جنوب غربی کشور در نظر گرفته شده است. بررسی تصاویر نیم روزانه NOAA-AVHRR به خوبی آشکار می سازد که آلودگی به سمت مرز ایران حرکت کرده و منابع طبیعی و جنگل های جنوب غربی کشور را تهدید کرده است. با در نظر گرفتن شواهد مذکور، ردیابی، تخمین و ارزیابی سریع و آنی محدوده های ریسک، امری ضروری به شمار می آید. این مقصود با طراحی سامانه هوشمند عامل مبنایی که در آن ابزارهای مرتبط با سامانه اطلاعات مکانی و سنجش از دور یکپارچه شده اند، محقق می گردد. در آن سامانه به منظور استنتاجگری، روش های مختلف یادگیری ژنتیکی قوانین ارزیابی می شوند و قوانین بهینه مشخص می گردند. با توجه به اینکه دو پدیده مورد نظر (آلودگی هوا و محدوده ریسک) دارای مرز نامعلوم و ماهیتی نامعین هستند، لازم است که وضعیتی قابل پیش بینی از قوانین برای آنها در نظر گرفته شود و مطابق آن برای هر دوره محاسباتی، فرایند تنظیم و یاد گیری قوانین استنتاج در شرایط نامعین، اجرا گردد. لذا مناطق ریسک به صورت آنی و هوشمند تعیین می شوند و روش های مختلف یادگیری ژنتیکی به همراه استنتاجگری مکانی فازی، با استفاده از داده های استخراجی از تصاویر ماهواره ای لندست TM مورد ارزیابی قرار می گیرند.
کاربرد مدل یکپارچه سیلاب شهری درکلان شهرها (مطالعه موردی: شمال شرق تهران)
حوزههای تخصصی:
پدیده سیلاب به دلیل گسترش شهرهای بزرگ چهره جدیدی پیدا نموده است و تحت عنوان سیلاب شهری جایگاهی جدید را در مطالعات شهری باز نموده است. مدیریت سیلاب شهری به دلیل ویژگی خاص شهرها، بر یکپارچگی مدیریت داده ها استوار است که این یکپارچگی به کمک عوامل جغرافیایی و تکنیک های ارتباط داده ای محقق است. در این پژوهش بخش هایی از شمال و شمال شرق تهران، کلان شهر ایران به دلیل تأثیر حوضه های بالادست در سیل خیزی آن انتخاب شده است که شامل حوضه های درکه، دربند و جاجرود می باشند. با استفاده از تکنیک های موجود در سیستم های اطلاعات جغرافیایی، ساختار داده مکانی آن تولید شد که علاوه بر 3 حوضه فوق، بخش هایی از مناطق 3،1 و 4 را در بر گرفت. منطقه مورد نظر به عنوان یک واحد مطالعه و مدیریت سیلاب در نظر گرفته شد و به زیر واحدهای مدیریتی تقسیم شد. سایر عناصر فیزیکی شهر نیز از جمله مناطق مسکونی و شبکه خیابان ها در ساختار داده زیر واحدها قرار گرفت و المان های زیر حوضه، خطوط تمرکز و نقاط خروجی به عنوان عناصر ارتباطی در الگوی داده ای قرار گرفتند. تحلیل های انجام شده نشان داد که برای کاهش سیلاب در تهران می توان سیلاب های بالادست تهران را کنترل نمود، که در این راستا 4 نقطه برای مدیریت سیلاب های بالادست مکان گزینی شد که با مطالعات میدانی موقعیت آنها نسبت به مسیل های فعلی به دست آمد. مقایسه خطوط تمرکز واحدهای به دست آمده نشان داد که به دلیل آشفتگی فضایی المان های شهری، به استثنای حوضه درکه، انطباق مناسبی بین خطوط زهکشی طبیعی و شبکه مسیل های فعلی وجود ندارد. از طرف دیگر نتایج مقایسه با شبکه اتوبان ها و خیابان های شهری بیان نمود که این شبکه ها نقش ویژه ای در هدایت و گسترش سیلاب ها به سایر مناطق شهری ایفا می کنند. به عبارت دیگر چون شبکه ارتباط شهری بدون توجه به جهت زهکشی طبیعی تهران ایجاد شده و از طرف دیگر سطح زمین و ساخت و سازهای غیر اصولی ، مسیل های تهران را از هدایت سیلاب ها ناتوان ساخته است. این وظیفه را بیشتر المان های شهری مانند اتوبان ها، خیابان ها و کوچه ها انجام می دهند، لذا صدمات سیلاب اگرچه محلی است اما هزینه های زیادی را بر تهران تحمیل می کند. یکپارچه سازی داده های شهری می تواند راهبردی برای مدیریت سیلاب در کلان شهرها از جمله تهران باشد.
کاربرد منحنی های هیپسومتری بی بعد در ارزیابی مساحتهای در حال فرسایش و رسوبگذاری در حوضه آبخیز بانه
حوزههای تخصصی:
از مهمترین ویژگی های حوضه ها که در فرایند فرسایش تاثیر زیادی دارند می توان به ویژگی های فیزیکی اشاره کرد . در این بین ویژگیهای ارتفاعی و توپوگرافی به طور مستقیم و غیر مستقیم در فرآیند فرسایش تاثیر گذار هستند و سایر پارامترهای تاثیر گذار از جمله اقلیم حوضه ها ( میزان و نوع بارش ) و خاک را که در وضعیت فرسایش در سطح حوضه ها بسیار مهم هستند ، متاثر می سازند .بنابراین برای ارزیابی وضعیت فرسایش و رسوب در سطح حوزه بانه ، جدول و منحنی های هیپسومتری بی بعد واقعی و تئوریک محاسه و ترسیم شده اند . با توجه به آنها ، متوجه می شویم که حوضه بانه ضمن فرسایش و رسوب گذاری ، نسبت به حالت تعادل فاصله نسبتا بیشتری داشته و جوان تر است .
بررسی و تحلیل ژئواکونومیک روابط تجاری - اقتصادی ایران با کشورهای CIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم اینکه پتانسیل های اقتصادی ایران از یک طرف و از طرف دیگر ضعف اقتصادی کشورهای تازه استقلال یافته و موقعیت محصور آنها در خشکی کوچک ترین بهانه طرفین برای برقراری روابط از نوع همکاری های گسترده تجاری- اقتصادی می باشد، در حال حاضر بررسی و تحلیل مبادلات بازرگانی ایران با کشورهای CIS حاکی از این است که روند جاری در روابط تجاری- اقتصادی ایران با این کشورها بلحاظ منطق ژئواکونومیکی از جایگاه مناسبی برخوردار نیست. درواقع، تعبیر ساده ژئواکونومیکی از روابط تجاری- اقتصادی ایران با کشورهای CIS، انقباض در گستره جغرافیایی قدرت اقتصادی ایران در منطقه و به تبع آن کاهش قدرت رقابت و نقش آفرینی های سیاسی- اقتصادی آن در عرصه معادلات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه می-باشد. در همین راستا، هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل جایگاه اقتصادی ایران در روابط تجاری- اقتصادی با کشورهای CIS از دید ژئواکونومیکی است.
بررسی روش های وزن دهی اطلاعات مکانی در GIS (مطالعه موردی: تهیه نقشه پتانسیل معدنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکتشاف معادن جدید دارای اهمیت زیادی برای انسان هاست. سامانه های اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توانند به شکل موثری در جمع آوری، وزن دهی، تجزیه و تحلیل و نمایش اطلاعات مکانی در جهت کمک به فرایندهای اکتشافی عمل کنند. موفقیت اکتشافات معدنی بستگی زیادی به عواملی چون تعیین عناصر تاثیرگذار، تعیین میزان تاثیر آنها و تعیین مدل های مناسب برای تلفیق عناصر مذکور دارد. هنگام تلفیق اطلاعات به منظور نشان دادن میزان اهمیت نسبی این عوامل، از اعدادی به نام وزن استفاده می شود و این اعداد تاثیر مستقیم و بسزایی در نتایج هر مدل تلفیق اطلاعات دارند.
روش های وزن دهی به دو دسته عمده دانش ـ مبنا و داده ـ مبنا تقسیم می شوند. در این مقاله، دو روش وزن دهی معرفی شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند که عبارت اند از: پردازش تحلیلی سلسله مراتب و شبکه های عصبی مصنوعی، که روش نخست در زمره روش های دانش ـ مبنا جای دارد و روش دوم در حوزه روش های داده ـ مبنا قرار می گیرد.
به منظور ارزیابی مدل ها، اطلاعات یک کانسار مس در علی آباد یزد مورد استفاده قرار گرفت. مطالعات اکتشافی این کانسار شامل مطالعات زمین شناسی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی به همراه 26 چاه اکتشافی حفر شده در قالب نقشه های مختلف، آماده شد و برای وزن دهی مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه هر روش مورد استفاده، تهیه نقشه پتانسیل معدنی است.
در آزمون روش ها، روش شبکه های عصبی مصنوعی، روش دقیق تری برشمرده شده است، زیرا این روش توانست پتانسیل ماده معدنی را در تمامی چاه ها به درستی پیش بینی کند، در حالی که موفقیت روش پردازش تحلیلی سلسله مراتب در این زمینه حدود 88 درصد بوده است. این تحقیق نشان داد که شبکه های عصبی مصنوعی قابلیت انطباق پذیری زیادی با داده ها دارند.
بررسی مدل حائری - سمیعی در پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز صفی آباد – استان گلستان)
حوزههای تخصصی:
پدیده لغزش زمین همانند پدیده های زمین لرزه، سیل و آتشفشان از بلایای طبیعی مهم بشمار می رود که هر ساله رخداد آن در مناطق کوهستانی و مرتفع کشور خسارات و صدمات قابل ملاحظه ای به بار می آورد. امروزه در کشور های درگیر با مساله زمین لغزش تمایل فزاینده ای جهت ارزیابی و پهنه بندی خطر و خسارات این پدیده وجود دارد. عوامل مختلفی نظیر توپوگرافی، سنگ شناسی، اقلیم و غیره در ناپایداری دامنه ها موثر می باشند و به طرق مختلف سبب ناپایداری دامنه ها می گردند. در تحقیق حاضر به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز صفی آباد، واقع در شرق استان گلستان از مدل حائری - سمیعی در سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده گردید. بدین منظور عوامل موثر در ایجاد زمین لغزش شامل زاویه شیب، لیتولوژی، گسل، راه و رودخانه، میزان بارندگی، شدت بارندگی و زمین لرزه به عنوان عوامل اصلی در بروز زمین لغزش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از عوامل موثر در وقوع زمین لغزش بااستفاده از GIS تهیه و عوامل موثر کمی و وزن دهی شدند و سرانجام نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش تهیه گردید و با انجام بازدیدهای متعدد میدانی توسط GPS اقدام به تعیین موقعیت زمین لغزشهای رخ داده شده در سطح حوضه گردید. بررسی های بعمل آمده نشان داد حوضه مورد مطالعه فاقد مناطق دارای کلاس خطر فوق العاده زیاد بوده و از 6 لغزش ثبت شده هیج لغزشی در پهنه های دارای خطر زیاد و خیلی زیاد مشاهده نشده است. لذا مدل مورد مطالعه در این حوضه کارایی مناسبی ندارد و کاربرد آن در تهیه نقشه های بزرگ مقیاس خطر زمین لغزش باید همراه با اصلاحات منطقه ای و همچنین مطالعه و بررسی بیشتر باشد.
بررسی تحلیلی و تطبیقی سنجش از دور در ایران و جایگاه آن در جغرافیا و علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشرهمواره در طول زندگی اش به محیط زیست خود توجه داشته و برای شناخت بییشتر آن تلاش نموده است. او برای دست یابی به این منظور، به جمع آوری اطلاعات و داده های محیطی، از جمله مشاهده غیر مستقیمی عوارض زمینی و از طریق تولید و تفسیر اسناد سنجش از دور (نقشه، عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای) به شیوه های گوناگون متوسل گردیده است. امروزه گروه های تخصصی مختلف، با توجه به هدف و نیاز خود، از اسناد سنجش از دور بهره می برند، و این مساله باعث شده تا برخی از آن ها به این باور برسند که جایگاه خاستگاه اولیه R.S در قلمرو حوزه ی تخصصصی آن ها می گنجد از این رو برای رفع هر گونه شبهه در این گونه باورها پژوهش حاضر انجام گرفت تا جایگاه واقعی سنجش از دور مشخص شود. در این تحقیق با توجه به ماهیت، قلمرو و علوم و فنون دور سنجی نیز با استناد به بررسی های تاریخی و تهیه و ارسال پرسشنامه به گروه های تخصصی ذی ربط دردانشگاه ها ، برخی ابهامات برطرف و نتیجه این شد که اولاً سنجش از دور یک علم و فن است که با هنر در آمیخته است و با حس سر و کار داد، ثانیاً سنجش از دور تفسیری و تحلیل که مهمترین رکن علوم و فنون سنجش از دور را تشکیل می دهد ، اساساً جزو علوم جغرافیا و زمین بوده و وجود آن در پهنه ی علوم جغرافیایی شکل گرفته است.
معرفی کتاب : اصول سنجش از دور نوین و تفسیر تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی
حوزههای تخصصی:
قابلیت داده های ترکیبی مادون قرمز و مایکروویو غیر فعال سنجش از دور و تخمین بارندگی و پایش سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند سال اخیر به هنگام فصول گرم، در اثر بارندگی شدید و ناگهانی در استان گلستان سیل های مخربی رخ داده که در پی آن، خسارات سنگینی به منطقه وارد آمده است. از آنجا که شدت بارندگی در منطقه بسیار متغیر است و ایستگاه های زمینی نمی توانند این تغییرات را به خوبی نمایش دهند، لزوم به کارگیری سنجش از دور در تخمین بارندگی بیش از پیش نمایان می گردد. در الگوریتم های تخمین بارندگی ماهواره ای اغلب از داده های مادون قرمز و مایکروویو غیرفعال استفاده می شود. داده های مادون قرمز دارای قدرت تفکیک زمانی بالایی هستند (هر نیم ساعت یک تصویر) اما توان نفوذ در ابر را ندارند. در مقابل، داده های مایکروویو غیرفعال از ابر عبور می کنند و تخمین دقیق تری از نرخ بارندگی می دهند اما قدرت تفکیک زمانی پایین تری (هر روز دو تصویر) دارند. در نتیجه با ترکیب این دو سری داده می توان ضمن حفظ مزایا، معایب را تا حد اماکن کاهش داد. در تحقیق حاضر، قابلیت الگوریتم ترکیبی همسان سازی احتمال داده های Meteosat و TRMM در تخمین بارندگی شدید نوزدهم مرداد 1384 (دهم اوت 2005) که منجر به وقوع سیل گردید مورد بررسی قرار گرفت و با کمک مدل هیدرولوژی GeoSFM به پایش سیلاب پرداخته شد. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که بین تخمین ماهواره و مشاهدات زمینی همبستگی 533/0 درصد وجود دارد و RMSE و MAD معادل 74/9 و 67/6 است. همچنین مشاهده گردید که خاک در اکثر زیرحوضه های جنوب شرقی منطقه رخ می دهد، که حداکثر حجم آن همزمان با بارندگی های شدید است.
ارزیابی توان زیست محیطی مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از تواناییهای سامانة اطلاعات جغرافیایی (مطالعة موردی: حوضة آبخیز بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده انسان از سرزمین از دو جنبة مدیریت سرزمین و نحوة بهره برداری از آن اهمیت پیدا میکند. ارزیابی توان زیست محیطی به عنوان راهکاری به منظور استفادة بهینه از امکانات آب و خاک و بررسی پیامدهای زیست محیطی، مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه ارزیابی توان زیست محیطی حوضة آبریز بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی با استفاده از روش رویهم گذاری نقشه ها بررسی شده است. شوری و قلیاییت، عدم تکامل پروفیل خاک، بافت نامناسب خاک، بارندگی کم و پراکنده و فقدان پوشش گیاهی مناسب از مهم ترین محدودیت های اساسی فعالیت های کشاورزی دشت بیرجند است. از تلفیق 5 نقشة جهات جغرافیایی، شیب، ارتفاع، اجزای واحد اراضی، پوشش گیاهی و در نظر گرفتن ویژگیهای اکولوژیک اقلیمی، جمعیتی و هیدرولوژیکی، نقشة نهایی واحد های زیست محیطی و در خاتمه نقشه توان زیست محیطی حوضة آبریز بیرجند به دست آمده است. بخش عمده ای از اراضی این حوضه، به استثنای بخش مرکزی به دلیل محدودیت های پیش گفته فاقد توان کاربری زراعیاند و فعالیت های کشاورزی به صورت فاریاب فقط در محدودة آبخوان دشت بیرجند قابل پیش بینی است. کاربری زراعی دیم نیز در محدودة آبخوان و در سطح کمی بیشتر از آبخوان بر روی تراس های فوقانی و دشت های دامنه ای و مناطقی با خاکهای عمیق قابل اجراست. کاربری باغی در محدودة آبخوان و در دره ها و مظهر قنات های واقع در بخش کوهستانی و کاربری مرتعی و حیات وحش نیز در مناطق با شیب بیش از 10 درصد قابل اجراست.
مدل سازی و تهیه نقشه خطای درون یابی، با استفاده از ویژگی های مثلث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داده های تهیه شده از طریق درون یابی در بسیاری از پروژه های اجرایی و مهندسی و مطالعات در زمینه های مختلف مانند زمین شناسی، هواشناسی، مدیریت بحران، منابع طبیعی و محیط زیست مورد استفاده قرار می گیرند. رایج ترین معیارها بیان کننده میزان دقت درون یابی، برآورد خطای جذر میانگین مربعات (RMSE) و نمایش بزرگی خطا در نقاط نمونه با ارتفاع معلوم اند که به علت مکانی نبودن یا فراگیر نبودن اطلاعات، شاخص های مذکور قابلیت استفاده محدودی دارند، زیرا RMSE میانگین خطای درون یابی در نقاط محدودی را نشان می دهد و نمایش بزرگی خطا در نقاط نمونه با ارتفاع معلوم نیز برای آگاهی از میزان خطا و قابلیت اطمینان درون یابی در هر نقطه و موقعیت دلخواه قابل استفاده نیست. بدین ترتیب، به نظر می رسد که ایجاد روش های موثرتر و کاربردی تر برای ارزیابی و نمایش مکانی دقت خروجی درون یابی در کنار RMSE ضرورت دارد.
در این مقاله، ضمن بیان برخی از محدودیت های خطای جذر میانگین مربعات (RMSE)، روشی کاربردی مبتنی بر مثلث بندی نقاط با ارتفاع معلوم برای مدل سازی و تهیه نقشه خطای درون یابی ارائه شده است. در این روش ویژگی های هندسی مثلث های محاط بر نقاط مجهول ـ مانند محیط، مساحت و اختلاف ارتفاع بین رئوس برای مدل سازی و پیش بینی خطا ـ مورد استفاده قرار می گیرند. کارایی روش پیشنهادی با استفاده از مطالعه موردی، بررسی گردیده و رابطه معنی داری بین خطای واقعی و خطای برآورد شده با مدل، مشاهده شده است. تولید لایه قابلیت اطمینان درون یابی نه تنها برای ارزش گذاری و استفاده موثر از نقشه های حاصل از درون یابی می تواند مفید باشد، بلکه برای نمونه برداری تکمیلی و ترمیم نقاط ضعف نقشه های تولید شده با درون یابی نیز می تواند قابل استفاده باشد.
ارائه روشی مبتنی بر ماشین های بردار پشتیبان و مورفولوژی ریاضی به منظور آشکارسازی راه های شهری از داده های لیزر اسکنر هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه لیزر اسکنر هوایی (لیدار) نقش مهمی در برداشت اطلاعات سه بعدی عوارض سطح زمین ایفا می کند. استخراج عوارض از داده های لیدار، به صورت دستی زمان بر و پرهزینه است. راه ها مهمترین گروه عوارض خطی هستند و استخراج اطلاعات مربوط به آنها اهمیت ویژه ای برای سازمان ها و نهادهای مرتبط در هر کشوری دارد. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوریتمی برای آشکارسازی راه هاست که در آن منحصراً از داده های لیدار، استفاده شود. برای این منظور، ابتدا داده های شدت و سپس هر دو داده شدت و فاصله لیدار با استفاده از ماشین بردار پشتیبان طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از الگوریتم فیلتر کردن شیب مبنا، عوارض ارتفاعی از مجموعه داده ها حذف شدند و مدل رقومی زمین و مدل رقومی عوارض غیرزمینی به دست آمد. در ادامه، نتایج مرحله طبقه بندی با بهره گیری از لایه اطلاعاتی مدل رقومی عوارض غیرزمینی بهبود داده شد. سرانجام با انجام عملیات پس پردازش شامل 5 مرحله، پاکسازی مورفولوژی، حذف عناصر کوچک، اتصال قطع شدگی های راه ها، حذف عناصر ناپیوسته و انسداد مورفولوژی، راه ها از داده های لیدار شناسایی گردید. با مقایسه نتایج حاصل از اجرای الگوریتم با داده های مرجع، مقادیر 35/84 درصد برای پارامتر «کامل بودن»، 61/71 درصد برای پارامتر «صحیح بودن» و 22/63 درصد برای پارامتر «کیفیت» به دست آمد.
ارزیابی و اولویتبندی مناطق آزاد تجاری ایران با استفاده از روش MADM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش و جایگاه مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی در تعامل با اقتصاد جهانی، توجه ویژه به چنین مناطقی ضرورت یافته و رتبهبندی و اولویتبندی فعالیتهای اقتصادی آنها از اهمیت خاصی برخوردار میشود، از این رو در این مقاله بهمنظور تخصیص هر چه بهینهتر منابع اقتصادی کشور، اولویتبندی مناطق آزاد با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندمتغیره برای سال 1383 مورد آزمون قرار گرفته و سپس بهمنظور ترکیب بهینه نتایج تکنیکهای بهکار رفته با استفاده از روشهای مختلفی چون (بوردا، کوپلند و پوزت) رتبهبندی نهایی مناطق صورت گرفته است. نتایج بهدست آمده از ترکیب روشهای مذکور حاکی از آن است که منطقه آزاد کیش از بالاترین رتبه برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب مناطق آزاد قشم و چابهار قرار دارند، از این رو میتوان به افزایش سرمایهگذاریهای خارجی و دستیابی به بازار جهانی و منطقهای با استفاده از این رتبهبندی توجه کرد.
تجزیه و تحلیل طیفی آتش به منظور شناسایی و برآورد وسعت مناطق دچار حریق با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالیانه در کشور ما صدها مورد آتش سوزی در جنگل ها و مراتع اتفاق می افتد و هزاران هکتار از درختان، درختچه ها و گیاهان را طعمه خود می سازد. حریق ها علاوه بر خسارات اقتصادی، آثار مخرب زیست محیطی را نیز به دنبال دارند. وقوع آتش سوزی های مکرر در مناطق مختلف ایران در چند سال گذشته پژوهشگران منابع طبیعی را بر آن داشته است تا پژوهش های جدیدی در عرصه های باارزش جنگلی انجام دهند. در پژوهش حاضر از تصاویر ماهواره ای MODIS و Landsat ETM+ به منظور آشکارسازی، و تعیین وسعت مناطق دچار حریق در نخلستان های شهر خور از توابع استان اصفهان استفاده گردیده است. سنجنده MODIS در لحظه عبور از فراز این منطقه، آتش سوزی ای را در تاریخ یازدهم مرداد ماه 1387 ثبت کرد، که با الگوریتم بومی شده کشف آتش، مکان حریق ها مشخص گردید. در روش پیشنهادی، برای شناسایی آتش پس از انجام تصحیحات رادیومتری و هندسی با استفاده از ماسک ابر و آب این دو پدیده از تصویر حذف شدند و سپس با تعیین حد آستانه مناسب، نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. در این نواحی پیکسل هایی که درجه حرارت روشنایی آنها در باند 22 کمتر از 293 درجه کلوین و میزان انعکاس طیفی آنها در باند 2 کمتر از 3/0 و اختلاف دمایی باند 22 و 31 کمتر از 10 درجه کلوین بود، به عنوان پیکسل های دارای پتاسیل آتش علامت گذاری شدند و با تعیین حد آستانه و آزمون های مختلف، اقدام به استخراج پیکسل های آتش گردید. نتایج نشان می دهد که با استفاده از حد آستانه 310 درجه کلوین برای باند 22 که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتش های سرد و کوچک آشکار نمی شوند. لذا از حد آستانه بهینه شده استفاده گردید. همچنین به منظور تعیین وسعت منطقه دچار حریق از تصاویر ماهواره ای Landsat ETM استفاده شد. پس از انجام طبقه بندی با روش طبقه بندی بیشترین شباهت، وسعت منطقه سوخته شده تعیین گردید. نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان می دهد که این آتش سوزی وسعتی حدود 9 هکتار را طعمه حریق ساخته است.
تعیین مناطق آسیب پذیر در برابر خشکسالی های احتمالی با استفاده از شاخص MFI و نقش آن در پراکنش مراکز جمعیتی دشت سراب
حوزههای تخصصی:
اهداف تحقیق حاضر استفاده از داده های مربوط به نقشه های دوره خشکسالی و ترسالی و مقایسه روند تغییرات داده ها به منظور تعیین نوسانات رطوبتی می باشد. بدین منظور ابتدا داده های باران سنجی ماهانه ایستگاه های موجود در دشت سراب با استفاده از شاخص SPI (به عنوان یک استاندارد) بررسی شد. داده های حاصله به محیط GIS منتقل گردید و با استفاده از برنامه های جانبی نسبت به درون یابی متناسب داده ها در محیط GIS اقدام شد. در ادامه ارزیابی حساسیت سطح زمین در مقابل نوسانات عنصر بارش با روابط ریاضی مدل سازی شد. نتایج نشانگر بالا بودن مقدار حساسیت پیکسل هایی است که از نوسانات رطوبتی بالاتری برخوردار هستند. مقایسه پراکنش نقاط روستایی با نتایج حاصل از شاخص MFI، نشانگر همبستگی بالایی بین تعداد خانوار و نیز تعداد نقاط سکونتگاه روستایی با شاخص نوسان رطوبتی می باشد
تهیه نقشه و تخمین سطح زیرکشت برنج در شهرستان ساری با استفاده از تصاویر ماهواره ای رادارست ( RADARSAT )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری و برنامه ریزی در زمینه رشد کشاورزی و بهبود اوضاع و احوال روستاها و روستاییان نیازمند آمار و اطلاعات درست و بهنگام است. در ایران به دست آوردن آمار مربوط به کشاورزی، بیشتر از طریق کارشناسی و روش های سنتی صورت می پذیرد. بررسی ها نشان داده است که این روش ها دارای خطاهای زیادی است. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از روش های جدید ـ ازجمله بهره گیری از تصاویر ماهواره ای و فناوری های سنجش از دور ـ با خطای کمتری به تولید آمار و اطلاعات کشاورزی بپردازد. از درهم آمیختن داده ها در قالب سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توان ضمن رسیدن به نتایجی با دقت و صحت بیشتر، امکان ذخیره و بازیابی، تجزیه و تحلیل، اندازه گیری، ترکیب و مدل سازی فعالیت های مختلف مدیریت منابع زمینی را فراهم آورد. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای رادارست دریافتی در سال 1998 و مقایسه آن با تصاویر اپتیکی لندست برای تهیه نقشه و تخمین سطح زیر کشت برنج در شهرستان ساری استفاده شده است. بعد از همسان سازیِ مختصاتیِ داده های موجود، از روش های متفاوت پردازش تصویر ـ ازجمله طبقه بندی تصاویر برمبنای روش حداکثر مشابهت (MLC) ـ برای شناسایی و تمییز زمین های برنجکاری استفاده شد. مقایسه نتایج به دست آمده با نقشه های کشت برنج موجود بیانگر آن است که روش های کسب آمار کشاورزی از طریق فناوری های سنجش از دور، بسیار دقیق تر از روش های سنتی کسب آمار و اطلاعات مکانی است.
برآورد مقدار کدورت آب خلیج گرگان با استفاده از تصاویر LISS-III ماهواره IRS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفیت آبهای ساحلی از نظر زیست محیطی و کاربردی، اهمیت ویژهای دارد. مطالعه کیفیت آب در روشهای سنتی، کاری زمانبر و پرهزینه است و منجر به تولید اطلاعات نقطهای میشود. سنجش از دور میتواند با استفاده از تصاویر ماهوارهای، نقش مهمی در این مطالعات ایفا کند. هدف از این مطالعه، بررسی کارایی تصاویر سنجنده LISS-III ماهواره IRS در برآورد Secchi depth در خلیج گرگان است. به همین منظور، همزمان با گذر ماهواره، 42 نمونه از منطقه به روش سیستماتیک ـ تصادفی گرفته شد، سپس یک مدل تجربی آماری ـ ریاضی بین دادههای جمعآوری شده در عملیات میدانی و دادههای پردازش شده تصاویر سنجنده LISS-III برازش شد. تجزیه و تحلیل آماری نتایج، بیانگر وجود تفاوت معنیدار بین میانگین پارامترها در سطح 99 درصد است که نشاندهنده ارتباط قوی بین مقدار Secchi depth و رادیانس رسیده به سنجنده ( ) میباشد. لذا مدل برازش یافته را میتوان برای برآورد Secchi depth در منطقه مورد مطالعه استفاده نمود و روش مورد استفاده کارایی زیادی برای برآورد رسوب دارد.