در دهههای اخیر، توسعهی ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی، گسترش راههای ارتباطی، بویژه ایجاد شبکه راههای روستایی را ضروری ساخته است. در این راستا، اجرای شتابزده برنامههای توسعه و دخالت بیرویه و بدون شناخت انسان در محیط، افزون بر تخریب محیط طبیعب، سبب تشدید سیستمهای مورفوژنز، ناپایدارب شیبها و وقوع پدیدههای ژئومورفیک مانند حرکات تودهای مواد شده است. مقالهب حاضر، با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی، ضمن شناسایی ویژگیها و مورفودینامیک فعال در بخش علیای حوضهی زهکشی آجی چای (شهرستان سراب)، بر نقش فعالیتهای انسانی (احداث جاده) در افزایش فراوانی وقوع انواع ناپایداریهای دامنهای (حرکات تودهای و ایجاد خندق) و مخاطرات ناشی از ساخت و توسعه راههای روستایی شهرستان سراب تأکید میکند. نتیجه مطالعه نشان میدهد اغلب جادهها و راههای ارتباطی مانند جاده سراب- نیر، سراب- اسب فروشان و غیره، به دلیل عبور از واحدهای مستعد گسیختگی، چند سال پس از بهرهبرداری، به وسیلهی پدیدههای ژئومورفولوژیک مانند حرکات تودهای و ایجاد خندق مورد تهدید و تخریب قرار میگیرند و پس از احداث، هزینههای هنگفتی صرف نگهداری و تعمیر آنها می شود. به این ترتیب، قبل از جاده کشی، برای آگاهی از ویژگی های مورفودینامیک مسیر عبور جاده، انجام مطالعات اولیه و ژئومورفولوژیک ضروری می نماید.
دشت اردبیل در شمال غربی ایران، یک دشت میانکوهی به وسعت تقریبی990 کیلومترمربع است که بین تودهی آتشفشانی سبلان در غرب و رشته کوه تالش (باغروداغ) در شرق قرار گرفته است. گسل نئور و گسل های هیر و دویل که به موازات گسل نئور و با جهت شمالی - جنوبی قرار گرفتهاند و چندین گسل فرعی دیگر سبب شده اند که کوه های تالش (باغروداغ) به صورت یک فرازمین یا هورست بالا بیایند و در نتیجه دشت اردبیل در غرب این گسل ها فرونشسته و به صورت یک چاله سوبسیدانس درآید. بعد از پیدایش گسل ها که در دوره ی ائوسن رخ داده، ریخت کلی چاله ی اردبیل شکل گرفته است. در اواخر دوران سوم (نئوژن) منطقه به صورت یک حوضهی دریاچهای بسته یا نیمه بسته در آمده که جریانات سطحی اطراف ورسوبات حاصله را دریافت میکرده و آب آن شیرین بوده است. بعد از چینخوردگی حوضهی رسوبی نئوژن محل رسوبگذاری مواد به محل کنونی دشت جابه جا شده و مرکز آن در جنوب رودخانه ی قره سو در نزدیکی روستای قرهلر قرار گرفته است. ادامهی فعالیت های تکتونیک در دامنهی شمال غربی تالش( باغروداغ) در دوران کواترنر چاله تکتونیکی اردبیل را نیز متاثر ساخته است. تکرار این عمل باعث فرونشینی دشت اردبیل شده که بر اثر آن رودخانههای جاری در دشت مانند قره سو، بالخلی چای، قوری چای و دیگر رودخانهها نتوانند رسوبات خود را به خارج از دشت حمل نمایند و در نتیجه حجم زیادی از مواد آبرفتی را در دشت اردبیل بر جا گذاشتهاند. ضخامت این نهشتهها در بخش های مختلف دشت یکسان نیست و بر اساس موقیعت توپوگرافی ضخامت آن نوسان دارد. حواشی دشت(غرب و شرق) به وسیلهی رسوبات آذرآواری و کنگلومرایی پلیو-کواترنر احاطه شده است. وجود این کنگلومرا در پایکوه های باغرو میتواند دلیل فعالیت تکتونیک در اوایل کواترنر باشد، و بدین ترتیب فعالیت نئوتکتونیک در منطقهی مورد تایید قرار میگیرد.
رودخانه هایی که آبهای توده کوهستان سهند را به طرف دوآبگیر عمده زهکشی می کنند، در دره های نسبتاًَ عمیقی جاری هستند. انحنای نیمرخ طولی این دره ها که منعکس کننده ویژگی های ژئومرفولوژیک، رخدادهای تکتونیکی و اقلیمی هستند، بسیار متفاوتند است. دراین مقاله سعی شده تا این تفاوت ها با توجه به میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها بررسی و با تکیه بر نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی، مراحل تحول دره ها تعیین و روند تحول آنها پیش بینی گردد. به همین منظور برای هر نیمرخ طولی یازده دره اصلی سهند با استفاده از داده های حاصل از اندازه گیری فاصله و ارتفاع آنها تحلیل رگرسیونی صورت گرفته و با بهره گیری از انواع توابع ریاضی یعنی توابع نمایی، خطی، توانی و لگاریتمی مراحل تحول هر دره تعیین شده است. به منظور تفکیک دره هایی که از نظرمراحل تحول، روند یکسانی را طی می کنند، دره های منطقه با توجه به نوع تابع گروه بندی شده و نتیجه گیری های نهایی با عنایت به شواهد میدانی صورت گرفته است. تفاوت در نوع تابع در واقع میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها و تفاوت در مراحل تحول آنها را نشان می دهد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که، آن دسته از دره های سهند که نیمرخ طولی آنها از انحنای بیشتری برخوردار بوده اند، با تابع نمائی، دره هایی با نیمرخ های دارای انحنای کمتر، با تابع توانی و نیمرخ های تقریباً بدون انحناء و نزدیک به خط راست، با تابع خطی برازش شده اند.