فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سطح زمین مجموعه ای است که عوامل درونی و بیرونی بر آن تأثیرگذار بوده و موجب پیکر تراشی سطح زمین و در نتیجه فرم سازی آن می شود. نواحی خشک و نیمه خشک یکی از صحنه هایی است که علی رغم بی عارضه بودن آن، فرایند های متعدد و پیچیده ای در چهره پردازی آن نقش داشته است به گونه ای که محققان همواره در توجیه چگونه به وجود آمدن آن ها با نظریات متعدد و گاه پیچیده رو به رو بوده اند. از جمله پدیده های عام در مناطق خشک و نیمه خشک دشت سرها هستند که بیکرانگی، هموار بودن و وسعت، آن ها تعجب بیندگان را به خود جلب نموده و محققان ژئومرفولوژیست برای توجیه نحوه به وجود آمدن آن نظریات و مکانیسم های متعددی را ابراز داشته اند. یکی از محققان ژئومرفولوژیست که در مورد به وجود آمدن دشت سرها نظریه جامعی تحت عنوان ""تسطیح ورقه ای حرکت غیر متمرکز آب"" ارائه نمود ال. سی. کینک (.C .King) است. وی در نظریه خود نحوه به وجود آمدن این دشت های کم شیب و کم عارضه را به حرکات سفره ای نسبت داده و البته به وجود آمدن آن را مشروط به حاکمیت یک دوره طولانی فرسایش آبی می داند. کارهای دو محقق لاگو (Lago) و المدرسی که بیشتر متکی به تکوین ناهمواری ها است سبب شد که نسبت به نظریه کینگ شک و تردیدی به وجود آید. لذا در تحقیقی که در دانشگاه اصفهان به اجرا گذارده شد با باز سازی یک مدل مینیاتوری به تجربه عملی نظریه کینگ مبادرت گردید. در این مدل مینیاتوری که سعی شد با حذف مقیاس زمانی تحولات یک عارضه بازسازی شود نتایج متفاوت و متباینی با آن چه کینگ در نظریه خود به آن اشاره دارد به دست آمد. حاصل تجربی بازسازی دشت سرها در مدل مینیاتوری را می توان در موارد زیر خلاصه نمود: - استدراج در منحنی مقعر سطوح ارضی گلاسی ها برخلاف نظر کینک زائیده تکتونیک جنبا است - تراس بندی پلکانی درسطوح ارضی، نماد عدم تحرک پوسته ارضی در یک دوره ارام فرسایشی است.
نگاهی به ژئومورفولوژی استان یزد/ قسمت دوم
حوزههای تخصصی:
نقش رودهای مرزی در همکاری و همگرایی منطقه ای ""نمونه ی موردی: هریرود و سد دوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلودگی سفرة آب زیرزمینی دشت انار به نیترات، سرب، ارسنیک و کادمیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پ ژوهش در ارتباط با بررسی تغییرات غلظت نیترات، سرب، ارسنیک و کادمیوم در آبهای زیرزمینی دشت انار واقع در جنوب شرقی ایران (غرب استان کرمان) است. به این منظور تعداد 21 نمونه از چاههای سراسر دشت در اردیبهشت 1388 برداشت شد و پس از تجزیه و تحلیل و کنترل نتایج، نقشه های هم غلظت و نمودارهای مربوط ترسیم و تفسیر شد. براین اساس غلظت کادمیوم در بخش جنوب و جنوب شرق منطقة مورد مطالعه که در مجاورت چندین معدن مس قرار دارد بالاست و در نمونه ای به حد مجاز آب آشامیدنی نزدیک میشود. غلظت آرسنیک در نمونه های واقع در جنوب شرقی دشت (در مجاورت معادن مس) و نمونه های غرب روستای بیاض بالاتر از حد مجاز آب آشامیدنی است. غلظت سرب در بیشتر نمونه های بخش میانی دشت بالا و در برخی نمونه ها بیش از حد مجاز آب آشامیدنی (ppb10) است. منبع سرب این قسمت جادة اصلی منطقه (جاده کرمان- یزد) فرض میشود. بالا بودن غلظت آرسنیک، سرب و کادمیوم در یک نمونه واقع در غرب روستای بیاض به فعالیت های هیدروترمال نسبت داده نمیشود. بالا بودن دما، pH پایین و قرارگیری در زون گسل انار مؤید این نکته است. به نظر میرسد منبع کادمیوم، آرسنیک و سرب موجود در نمونه های جنوب شرق منطقه، رگه های سولفیدی موجود در معادن مس باشد. غلظت نیترات در دو نمونه در مجاورت شهر انار بیش از حد مجاز آب آشامیدنی است. منبع نیترات در این نمونه ها فاضلاب های شهری است. تمرکز فعالیت های کشاورزی و مناطق مسکونی در بخش میانی دشت باعث افزایش متوسط غلظت این ترکیب در این بخش شده است.
بررسی تغییرات طول دوره بدون یخبندان و تعداد روزهای یخبندان در استانهای آذربایجان غربی و شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نواحی مستعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان در جلگه شرق گیلان
حوزههای تخصصی:
داده های اقلیمی یکی از مهم ترین منابع اطلاعاتی در کشاورزی است که به کیفیت خوب محصول کمک می کند. در واقع به منظور برنامه ریزی های پایه ای کشاورزی، نیاز به پیش بینی شرایط آتی و روند و هوایی وجود دارد. یکی از شاخه های اقلیم تغییرات و نوسانات احتمالی عناصر آب شناسی کشاورزی، تعیین هم اقلیمی کشاورزی است که از طریق آن مناطق با شرایط اقلیمی مناسب برای کشت گیاه خاص مشخص می شوند و از آنجا که هر گیاهی برای رشد مطلوب به شرایط اقلیمی مناسب خود نیاز دارد، با فراهم شدن این شرایط، عملکرد کمی و کیفی محصول افزایش خواهد یافت. هدف از نگارش این مقاله، شناخت نواحی مستعد جلگه شرق گیلان به منظور کشت گیاه صنعتی آفتابگردان می باشد. در این تحقیق از یک روش کاربردی با استفاده از دادههای توصیفی و تحلیل آنها، به همراه عملیات میدانی استفاده شده است. بدین منظور ابتدا مطالعات کتابخانهای به منظور شناخت خصوصیات فیزیولوژیک و تعیین آستانههای اقلیمی و نیاز خاکی گیاه آفتابگردان به انجام رسیده، سپس جمع آوری آمار و اطلاعات درازمدت هواشناسی و تجزیه و تحلیل دادهها در قالب نقشههای هم پارامتر، از طریق همپوشانی آنها با نیازهای فیزیولوژیک گیاه آفتابگردان توسط نرم افزار GIS انجام شد. در نهایت نواحی مستعد، نیمه مستعد و نامساعد کشت گیاه صنعتی آفتابگردان به صورت نقشه ارائه گردید و به وسیله کنترل عملیات میدانی در مناطق مستعد مشخص شد که استعداد کشت موفق به صورت پراکنده در گذشته وجود داشته و در بعضی نواحی در حال حاضر نیز وجود دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که مناطق جنوبی جلگه شرق گیلان به مرکزیت جنوب لاهیجان تا درازلات و رامسر مناسب کشت گیاه آفتابگردان بوده ولی نواحی شمال آستانه اشرفیه تا ساحل دریای خزر بدین منظور نامناسب می باشند. بقیه نواحی میانی دارای شرایط نیمه مستعد هستند.
ارزیابی آثار محیطزیستی بزرگراه تهران– پردیس بر تخریب اکوسیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش انسان در بروز آشفتگی ها در سطوح دامنه ها و در طول دره های کوهستان های نیمه خشک و پیامدهای آن؛ مطالعه موردی: دره لیقوان (یکی از دره های شمالی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوهستان های نیمه خشک به لحاظ شرایط طبیعی، از حساس ترین مناطق در برابر فعالیت فرآیندهای فرسایشی می باشند. حضور آثار ژئومورفولوژیکی متنوعی در طول دروه ها و سطوح دامنه ها از نتایج فعالیت چنین فعالیت هایی محسوب می شود. با توجه به آشفته شدن سطوح دامنه ها و انباشتگی حجم زیادی از مواد در دره های کوهستان سهند به عنوان یکی از کوهستان های نیمه خشک کشور سعی شده است در این مقاله، ابتدا پتانسیل سایشی منطقه از نظر شرایط طبیعی (ویژگی های اقلیمی، لیتولوژیکی و ژئومورفولوژیکی)، با به کارگیری روش های کلاسیک و ریاضی و با استفاده از داده های واقعی بارش، دبی، دما و رسوب مورد ارزیابی قرار گیرد، سپس نقش انسان در آشفتگی ها بررسی شود. نتایج این مطالعات نشان می دهد که تغییرات کاربری فعالیت های انسانی در طول دره ها و سطوح دامنه ها، به فعالیت این فرآیندها شتاب فزاینده ای بخشیده است و عملکرد این فرآیندها را در مرحله دیگری از فرسایش، یعنی نوع تسریع شده آن، قرار داده است. آثار این آشفتگی ها، به صورت ازدیاد مواد انباشته شده در طول دره، ظهور بعضی از اشکال ژئومورفولوژیکی ، مانند تشکیل خندق ها ایجاد زخم ها در سطوح شیب های مشرف به دره، تغییر در ویژگی هیدرولوژیکی (مانند پیچان ها و افزایش بار رسوب رودخانه) نمود پیدا کرده است. ایجاد ویلاها در مسیر جریان رودخانه ها، انحراف آبهای جاری در بسترهای سیلابی به کناره ها و به پای دیواره دره ها، تغییرات کاربری در سطوح دشت های سیلابی و سطوح شیب دار مشرف به دره ها، باعث شتاب در فعالیت فرآیندهای کاوشی در بخشی از بستر و افزایش در سرعت فعالیت های انباشتی در بخش دیگر از آن شده است. در دهه های اخیر، تنگ شدگی در مسیر جریان آبهای جاری، به طور مستقیم و غیر مستقیم به دست انسان، مهمترین عامل در بروز آشفتگی در بستر جریان رودخانه ها بوده است که تاثیر آن در محدوده مورد بررسی، به گونه های مختلف ظاهر شده است. تاثیر عمده تنگ تر شدن بستر جریان رودخانه ها و خمیده شدن رودخانه در اثر دست اندازی به دشت سیلابی، بیشتر به وقوع سیل های بزرگتر و افزایش قدرت سایشی آبهای جاری منجر شده است
تجارب برنامه ریزی شهری توکیو در کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تجارب برنامه¬ ریزی شهری توکیو در کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله می پردازد. در شهر توکیو، زلزله همانند سایر پدیده¬های غیر مترقبه، مسأله¬ای تکراری یا متعارف نیست. در حقیقت این شهر از زمان زلزله بزرگ کانتو در سال 1923 با بهره گیری از ابزارهای برنامه¬ ریزی شهری از جمله توسعه فضاهای باز و سبز درصدد کاهش عوارض ناشی از زلزله بوده است. با این حال این ابزارها، در دهه¬های 70-1960 (از بالا به پایین در سطح کلان) و 90-1980 (گرایش به سوی اجتماعات کوچک و محلی) با راهکارهای برنامه ریزی حاکم بر جهان همسو شده و در طی سالیان اخیر با اثر بخشی زیاد به کاهش چشمگیر خسارات جانی و مالی منجر گشته است. این مقاله به منظور بهره گیری از تجارب ارزنده موجود به بررسی راهکارها، روندها، سیاست¬ها و کلاً اقدامات شهر توکیو پرداخته است.
تحلیل منطقه ای سیلاب در حوضه آبریز کشف رود غربی (گلستان)
حوزههای تخصصی:
پایش خشکسالی با استفاده از تراز مخزن سد و شاخص های هواشناسی (مطالعه موردی سیستم آب زاینده رود اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی میباشد که خسارات سنگینی به منابع آب وارد نموده و مدیریت را با چالش های جدی مواجه میسازد. پایش خشکسالی از مهمترین اقدامات در مدیریت آن میباشد که برای آن شاخص ها و روش های متفاوتی ارائه شده است که از معرف های گوناگونی بهره میجویند. این تحقیق تلاش دارد تا دو شاخص شناخته شده هواشناسی خشکسالی موثر (EDI) و بارندگی استاندارد شده (SPI) را با روش هیدرولوژیکی بر اساس تراز مخزن، برای پایش خشکسالی سیستم منابع آب زاینده رود مقایسه نماید که بدین منظور دوره خشکسالی 1380-1377 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که هر کدام از روش ها قابلیت هایی دارند که طی دوره خشکسالی میتوانند به مدیریت خشکسالی کمک کنند. لذا تأکید بر استفاده همزمان از چند شاخص برای پایش خشکسالی یک سیستم منابع آبی میگردد. برای منطقه مطالعاتی این تحقیق، نتایج نشان داد که برای اعلام شروع وضعیت خشکسالی بهتر است از روش SPI با دوره 6 ماهه استفاده گردد. همچنین در طول دوره بهره برداری و اعمال اقدامات مدیریتی برای پایش روش تراز مخزن و برای اعلام خاتمه آن EDI قابل توصیه است.
تحلیل و بررسی نقش عوامل توپوگرافی و مرفوژنزدرخندق زایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به لحاظ شرایط حاکم و وجود بستر مساعد (از نظر لیتولوژی، پدولوژی و توپوگرافی )، دامنههای شمالی قوشه داغ از نظروقوع حرکات تودهای (لغزش وریزش و…) از ناپایدارترین وهمچنین از نظرتشکیل و توسعة خندقها، از مستعدترین مناطق محسوب می شود. در اثر تشکیل وتوسعة خندقها در منطقه مقدار زیادی از خاکهای قابل کشت سطوح شیبدار در اختیار شبکههای زهکشی قرار میگیرند. به همین دلیل بررسی و مطالعة دقیق علل تشکیل وتوسعة خندقها در منطقه از اهمّیّت زیادی برخوردار است. در بررسی علل وعوامل خندقزایی، نقش عوامل مرفوژنز و توپوگرافی همواره مدّ نظر قرار دارد. شیب وطول دامنه، اختلاف ارتفاع، شکل دامنه به عنوان مهمترین عوامل توپوگرافی در نحوة جریان روانابها و افزایش و یا کاهش قدرت فرسایشدهی آنها نقش عمدهای ایفاء میکند. در مقالة حاضر از طریق روشهای کمّی، رابطة عوامل توپوگرافی در توسعة سر خندقها مورد تجزیه و تحلیل کمّی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تجزیه و تحلیلها نشان میدهد که سهم طول دامنه در طویل شدن خندقهای منطقه به مراتب بیش از سایر عوامل توپوگرافی دخیل در رشد خندقها است؛ بهطوریکه اگر طول دامنه افزایش یابد و سایر عوامل ثابت نگاه داشته شوند، پتانسیل فرسایش خاک در سطوح شیب دار 5/2 برابر افزایش خواهد یافت. سهم دامنههای مقعّر که در اثر عمل برفساب و لغزش (و یا به نحوی در اثر تغییر در شیب دامنهها) پدید میآیند، در تشکیل و توسعة خندقهای منطقه قابل توجّه است. خندقهای متعدّدی که در پای چنین دامنههایی پدید آمدهاند از نقش و سهم مهمّ دامنههای مذکور در تشکیل و توسعة خندقها حکایت میکنند.
نمونه هایی از خاکهای لوت زنگی احمد
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از کشورهای جهان مناطق خشک و بیابانی وجوددارد که هنوز بطورکامل شناخته نشده است . بعضی از کشورهای پیشرفته دنیا مانند آمریکا‘ مختصر بررسیهایی روی خاکهای مناطق خشک انجام داده و در طبقه بندی این خاکها تا اندازه ای توفیق حاصل کرده اند. ولی از آنجا که تأثیر عوامل مختلف ‘مانن آب وهوا ‘ سنگ مادر وغیره‘ موجب تنوع خاکهای مناطق خشک جهان است ‘ لذا این طبقه بندی ها نمی تواند در مورد کلیه خاکهای مناطق خشک دنیا صدق کند. تاکنون درباره دشت لوت وخاکهای منطقه ای که جزء طرح تحقیقاتی دشت لوت است ‘ بررسیهای علمی ومطالعات دقیقی انجام نگرفته است. بنابراین‘ در کنار مطالعات و بررسیهای علمی و پژوهش هایی که در رشته های مختلف در ایران می شود‘ بررسی خاکهای این منطقه و در نتیجه شناسایی خاکها و نوع شوری و راه اصلاح و استفاده از آن بسیار جالب و حائز اهمیت است ومی تواد برای تحقیقات آینده درباره خاکهای کویری و بیابانی نواحی دیگر به عنوان راهنما مورداستفاده قرار گیرد. متأسفانه بررسی کامل خاکهای لوت جنوبی مستلزم صرف وقت زیاده بوده و دسترسی به تمام نواحی آن کاری بس طولانی است وحتی انتظار نمی رود که در آینده نزدیکی بتوانیم بررسی خاکهای لوت جنوبی را بطوری که قابل عرضه باشد تهیه نمایئم. اما از آنجا که بررسی های کوچک دریک ناحیه ‘ هر قدر هم ناچیز باشد باز کمک شایانی به پژوهش طبیعی و گیاهی وحیوانی آن ناحیه خواهد کرد. لذا در این جا به شرح نتایج نمونه گیریهای که د رلوت زنگی احمدانجام یافته می پردازیم بطور کلی محل این نمونه گیریها پراکنده ود ربعضی نقاط تعداد نمونه گیری لازم برای نتیجه گیری کلی انجام شده است. مثلا از زمینهای کویری و دشتهای اطراف بلوچ آب تعداد نمونه ها زیادتر از دشتهای منطقه کشیت است وحتی در لوت زنگی احمد هم ا زنواحی شرقی آن که مشرف به دره شورگز می شود نمونه ای در دست نیست . ونمیتوان گفت که با نمونه های موجود‘ لوت زنگی احمدهم به درستی بررسی شده است از اینرو منطقه مورد مطالعه خود را به دشتهای اطراف بلوچ آب و چاله زنگی احمد محدود میسازیم.
توزیع فصلی روزهای بارشی در غرب ایران
حوزههای تخصصی:
از آن جا که فراوانی روزهای بارشی یکی از عوامل مهم تعیین کننده شرایط آب و هوایی یک سرزمین است، برای بهره برداری بهتر از منابع آب و خاک ارزشمند پهنه پربارش غرب ایران (در این پژوهش شامل استان های زنجان، قزوین، مرکزی، لرستان، کردستان، ایلام، کرمانشاه و همدان)، موضوع تعیین سهم فصلی از فراوانی سالانه روزهای بارشی در یک بازه 31 ساله (1973 تا 2003) مورد توجه قرار گرفت. این مهم با گردآوری مقادیر فراوانی ماهانه روزهای بارشی از 16 ایستگاه هواسنجی در گستره استان های یاد شده به انجام رسید. مقایسه میانگین مقادیر میان فصل ها و سال پهنه بندی سرزمین بر پایه ضرایب تعیین حاصل از معادلات وایازی چندگانه نشان داد فصل زمستان در مقایسه با دیگر فصول در اغلب مناطق، دارای بیشترین هماهنگی و در عین حال بالاترین تعادل مکانی مقادیر و روزهای بارشی است. این یافته می تواند گویای افزایش سهم فراوانی روزهای بارشی سایر فصل ها طی سال هایی باشد که زمستان از روزهای بارشی کمتری برخوردار است. در این میان تنها در 5 شهر از جمله خرم آباد بهار به جای زمستان به عنوان فصل مطمئن بارش قرار گرفته است.
ارزیابی زیست محیطی آلودگی فلزات سنگین در خاک های اطراف کارخانه سیمان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشارات اتمسفری از تأسیسات صنعتی، یکی از منابع اصلی آلودگی محیط زیست است. یکی از صنایع ایجادکننده آلودگی، ذرات کارخانه سیمان است. فلزات سنگین از جمله مهمترین عناصر منتشر در طول فرایند صنعت سیمان به شمار می آید. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان آلودگی و منبع اصلی فلزات سنگین در خاک محدوده کارخانه سیمان شهر بهبهان است. بدین منظور تعداد 61 نمونه خاک از اطراف این کارخانه جمع آوری شد. این نمونه ها از عمق10-5 سانتی متری تهیه و برای تعیین فلزات آلومینیوم، سرب، کادمیوم و نیکل با روش ICP آنالیز شدند. در نمونه های بررسی شده، میانگین غلظت عناصر آلومینیوم، سرب، کادمیوم و نیکل به ترتیب 26/83، 69/64، 29/75 و 64 (ppm) بود. ترتیب فراوانی میانگین غلظت عناصر سنگین عبارت بود از: Al>Cd>Pb>Ni .نتایج نشان داد که مقادیر فلزات بر اساس تغییر مسافت از کارخانه سیمان نوسان دارد؛ به طوری که میانگین غلظت اکثر فلزات با افزایش فاصله از کارخانه کاهش می یابد. برای بررسی روند پراکنش فلزات در این منطقه از شاخص های غنی شدگی (EF)، زمین انباشتگی (I geo )و بار آلودگی (PLI) استفاده شد. محاسبه شاخص غنی شدگی گویای آن است که همه عناصر در طبقه تهی شدگی یا حداقل غنی شدگی در کل مسافت ها بودند؛ به طوری که مقادیر این شاخص برای فلزات، کمتر از 5/1 است. شاخص زمین انباشتگی برای نمونه های خاک نیز نشان می دهد که منطقه نسبت به کادمیوم در طبقه شدیداً آلوده و سرب در طبقه کمی آلوده قرار دارد. ضریب بار آلودگی برای همه مسافت ها محاسبه شد و نشان از نداشتن آلودگی منطقه به فلزات سنگین در مقیاس زمینه است.
مطالعة عوامل کنترلکنندة شوری در آبخوان آبرفتی دشت مند، استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق عوامل مؤثر در شوری منابع آب دشت مند در استان بوشهر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این دشت هدایت الکتریکی چاههای بهره برداری بین ???? تا بیشتر از ???? میکرومهوس بر سانتیمتر در تغییر است. بهره برداری از این آبخوان در دو زون مجزا از هم باعث برقراری بیلان منفی شده است. عوامل گوناگونی مانند، سازندهای انحلال پذیر در اطراف دشت، وجود گنبد نمکی، نفوذ آب شور دریا و برگشت آبهای مصرفی از جمله عواملی هستند که میتوانند منجر به کاهش کیفیت آب در این دشت شوند. با استفاده از نتایج آزمایش فیزیکی و شیمیایی مربوط به ?? حلقه چاه بهره برداری، نقش هر کدام از این عوامل در شوری منابع آب مورد تحلیل قرار گرفته است. از روشهای آماری چند متغیره در ارزیابی مشخصه های کیفی استفاده شده است. نتایج نشان داده است که رخساره هیدروشیمیایی غالب (Ca,Mg-SO4) و مشاهده شده در ?? درصد از نمونه هاست. تحلیل خوشه ای، منابع آب را در ? گروه مجزا قرار میدهد که منطبق با زون های بهره برداری در آبخوان است. نتایج تحلیل عاملی نشان میدهد که ?/?? درصد از تغییرات کیفی آب با ? عامل کنترل میشود. عامل اوًل و مهم ترین عامل، انحلال کانیهای سولفاته موجود در سازند های گروه فارس در اطراف دشت مند است. انحلال هالیت در گنبد نمکی موجود در شرق دشت و نفوذ آب دریا، به عنوان عامل دوم در نظر گرفته شده است. عامل سوم را میتوان به انحلال گازکربنیک در آب نفوذی به آبخوان دانست که باعث تغییر در میزان بیکربنات شده است. در زون بهره برداری شمال دشت عامل دوم تأثیرگذار نیست.
ایران‘ خاستگاه قنات (کاریز) و منشاء گسترش آن در جهان
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر‘ چینی ها ادعا کرده اند که قنات (کاریز) اختراع آنان و چین‘ خاستگاه قنات است و این فن دستیابی به آب زیرزمینی‘ از این کشور به دیگر ممالک جهان انتشار یافته‘ اما نگارنده‘ به ویژه با استفاده از منابع خارجی و بالاخص از کتاب آقای گوبلو‘ طی این مقاله ثابت می کند که قنات اختراع ایرانیان است و دهها قرن هم قدمت دارد‘ در حالی که چینی ها فن حفر قنات را تازه حدود 200 سال پیش از ایرانیان آموخته اند.
برآورد بارش مؤثر و نیاز آبی برای کشت برنج در جلگه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقادیر نیاز آب مصرفی ( ETC ) محصول برنج در جلگه مازندران به تفکیک واریته های زودرس و دیررس، بر مبنای مقادیر تبخیر و تعرق پتانسیل (ETO) و ضرایب رشد گیاهی (KC) در ده ایستگاه جلگة مازندران محاسبه شد. سپس مقادیر بارش موثر (ER) به مناسب ترین روش و مقادیر آب زیرزمینی جذب شده توسط ریشه گیاه (GWC) محاسبه گردید. با کم کردن مقادیر بارش موثر (ER) و آب زیرزمینی جذب شده توسط ریشه گیاه (GWC) از مقادیر نیاز آب مصرفی (ETC)، مقادیر نیاز خالص آبیاری (IR) مشخص گردید. نتایج مطالعه نشان داد که نیاز آب مصرفی و نیاز خالص آبیاری در شرق جلگه مازندران بیشتر از غرب آن است؛ در حالی که مقدار بارش مؤثر در غرب جلگه بیشتر است. بارش مؤثر سهم بیشتری از نیاز آب مصرفی را در غرب جلگه تامین می کند؛ حال آن که این سهم در شرق کمتر است. مقادیر بارش مؤثر در منطقه بسیار کمتر از نیاز خالص آبیاری است.