فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی اجتماعات گیاهی حوزه آبخیز رودخانه شور سیرجان، کرمان
حوزههای تخصصی:
اکوسیتم های خشک و نیمه خشک ایران به خاطر فعالیت های تخریبی انسان و دام در معرض تخریب قرار گرفته اند و پروژه های حفاظت و نگهداری و استقرار مجدد این اکوسیستم ها بدون بررسی جوامع گیاهی و عوامل محیطی امکان پذیر نخواهد بود. منطقه مورد مطالعه با وسعتی بالغ بر 3/29291 هکتار در قسمت شمالی استان کرمان واقع گردیده است. تفکیک جوامع گیاهی با روش فیزیونومیک، فلوریستیک، اکولوژیک انجام شد و نمونه برداری جوامع گیاهی با روش نمونه برداری تصادفی طبقه بندی شده اجرا گردید. با کوادراتهای 10×10 متر (100 متر مربع) پوشش تاجی گیاهان، پوشش لاش و لاش برگ، سنگ و سنگریزه و خاک لخت در آنها تخمین زده شد. نقشه های اقلیم و فیزیوگرافی و همچنین مطالعات خاک در حوزه تهیه گردید و در نهایت رویشگاه های هر گونه تهین شدند.
رویشگاه هایی در منطقه به صورت موزاییک وجود دارد که باعث تشکیل اکوتون و افزایش تنوع ترکیب گیاهی شده است. در منطقه مورد مطاله 12 جامعه گیاهی قابل تفکیک است. اجتماعات گیاهی منطقه شامل گونه های زیر است.
مدیریت سواحل دریای مازندران با تأکید بر نوسانات آب دریا -
حوزههای تخصصی:
مناطق ساحلی از نظر فعالیت¬های انسانی و یا شرایط ژئوبیوفیزیکی دارای سیستمی بسیار پیچیده هستند، چون این فعالیت¬ها ضمن رقابت و برخورد با یکدیگر در استفاده از منابع طبیعی ساحلی که اغلب در نواحی محدودی شکل می¬گیرد موجب تخریب محیط و عدم پایداری در توسعه این مناطق می¬شود. این امر بخصوص در دریای مازندران که همراه با تغییرات نوسانات شدید سطح آب و در نتیجه تغییر قابل توجه خط ساحلی می¬باشد و حدود ده درصد جمعیت کشور را در نوار ساحلی این دریا جای داده و با هجوم مسافران و مهاجران در یک وسعت محدود در کشور همراه است و در آینده نیز تشدید خواهد شد بسیار پیچیده تر است. مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی ICZM integrated coastal zone management یکی از مسائل مهم در مدیریت منابع محیطی در جهان امروز در محیطهای ساحلی است بر این اساس در دریای مازندران نیز مدیریت به صورت همه جانبه در نحوة کاربری اراضی در نواحی ساحلی از طریق برنامه ریزی در استفاده از اراضی land use planning و وضع مقررات مناسب و در نتیجه اجرای آن با رعایت محدودیت های استفاده از مناطق ساحلی می تواند در حفظ حریم ساحلی و پایداری ویژگیهای اکولوژیکی آن اثرگذار باشد. از این رو به دلایل حساسیت زیاد این گونه مناطق ساحلی و آسیب پذیری آنها نسبت به استفاده های انسانی، مدیریت این گونه مناطق بسیار ضروری به نظر میرسد.
شناسایی نشانگرهای مورفولوژیک مرتبط با مقاومت به خشکی در بادام (Prunus dulcis Mill)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر مدل سازی تجربی و فیزیکی زمین لغزش های ناشی از بارندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز پدیده زمین لغزش می تواند ناشی از عوامل متعدد زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، بیولوژیکی و انسانی باشد. با وجود این، نقش اساسی در شروع زمین لغزش را عمدتاً عاملی ماشه ای ایفا می کند. بارندگی، به عنوان متداول ترین عامل ماشه ای وقوع زمین لغزش ها شناخته شده است. از این رو، مهمترین بخش در مدل سازی تجربی، آماری و یا فیزیکی زمین لغزش، بخش هیدرولوژیکی آن خواهد بود. در پژوهش حاضر کوشش شده است با بررسی پژوهش های صورت گرفته (کتاب ها و مقالات پُراستناد از پژوهشگران شناخته شده در زمینه مدل سازی هیدرولوژیکی زمین لغزش)، در بازه زمانی 1975 (معرفی مفهومی به نام آستانه بارندگی برای شروع زمین لغزش به وسیله کمبل) تا 2008 میلادی (ارائه مدل فیزیکی HSB-SM از سوی طالبی و همکاران)، مفاهیم به کار رفته در این پژوهش ها معرفی و دستاوردهای حاصل از آنها بررسی شود. اغلب مدل های فیزیکی، مقدار بارندگی مورد نیاز برای وقوع زمین لغزش را به صورت دینامیک (در هر لحظه از رخداد بارندگی) برآورد می کنند، اما محدودیت بزرگ مدل های فیزیکی (به خصوص در کشورهایی مانند ایران) نیاز آنها به اطلاعات مفصل و دقیق از خصوصیات خاک، هیدرولوژی و مورفولوژی دامنه است، که البته جمع آوری آنها معمولاً دشوار و پرهزینه است. بنابراین با توجه به در دسترس بودن داده های بارندگی در اغلب مناطق کشور، پیشنهاد می شود برای تعیین آستانه بارندگی وقوع لغزش در مناطق مستعد کشور، مدل های تجربی ـ آماری در نظر گرفته شود و برای هر منطقه رابطه قابل اطمینانی بین خصوصیات بارش و وقوع زمین لغزش ارائه گردد. ورودی این مدل ها اغلب داده های بارندگی در پایه های زمانی مختلف است که باعث سهولت استفاده از آنها می گردد. از طرفی با توجه به تحقیقات انجام شده در نقاط مختلف جهان و نمونه ای در ایران (به وسیله نگارندگان)، نتایج این مدل ها از دقت مناسبی برخوردار است.
مطالعه شاخص های ناپایداری در تشکیل تگرگ در ایستگاه هواشناسی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطرات اقلیمی مهم در محیط طبیعی و انسانی، پدیده تگرگ است. میزان خسارت تگرگ بسته به اندازه تگرگ و شدت رگبار آن، متفاوت است. شناخت روش های مقابله با این پدیده، مستلزم بررسی ماهیت وقوع و توزیع زمانی و مکانی آن در مناطق مهم می باشد. برای این منظور در این مطالعه از داده های 14 مورد بارش تگرگ مربوط به ایستگاه هواشناسی تبریز در طی دوره آماری بین سال های 2005- 1987 استفاده شده است. روش های مورد استفاده در این مطالعه شاخص های ناپایداری در تشکیل تگرگ نظیر شاخص هایLCL ،CCL و K می باشد. نتایج نشان می دهد که در ایستگاه تبریز هر اندازه سطح یخبندان کمتر از 3000 متر باشد، احتمال وقوع تگرگ کمتر و هر چقدر فاصله سطح یخبندان تا قله ابر زیاد باشد، احتمال وقوع تگرگ بیشتر خواهد شد.
بررسی مهم ترین منبع آلایندة صنعتی خاک و آب و گیاه در استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان یزد یکی از مناطق خشک کشور از نظر منابع آب است. بهره برداری مجدد از پساب های صنعتی در کشاورزی میتواند تا حدودی کمبود آب را جبران کند. از طرف دیگر آثار منفی استفاده از این آبها نیز برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست باید در نظر گرفته شود. در تحقیق حاضر ابتدا با بررسی اطلاعات جمع آوری شده و نتایج تحقیقات قبلی صورت گرفته، طبقه بندی صنایع استان بر حسب میزان آلایندگی انجام و مهم ترین منبع آلاینده آب و خاک و گیاه پساب صنعتی و مهم ترین صنعت تولیدکننده پساب صنعت نساجی تعیین شد. سه واحد مهم صنعتی نساجی افشار، سلکباف و یزد باف انتخاب وطی دو سال کیفیت پساب و آثار آن بر خاک، گیاه و آب زیرزمینی بررسی شد. نتایج نشان داد در واحدهای صنعتی مورد بررسی برای تخلیه پساب به آب سطحی از نظر pH ، TDS ، TSS، سولفات، کلر، روی و کادمیم، برای تخلیه پساب به چاه جاذب از نظر TDS ، سولفات، کلر، روی و کادمیم و برای آبیاری اراضی کشاورزی با پساب از نظر pH، شوری، TDS ، TSS، سولفات، کلر، بیکربنات، مس، روی و کادمیم پساب محدودکننده بود. چاههای آب از نظر عناصر سنگین مورد بررسی، غلظت کمتر از حد مجاز بود و هیچ گونه محدودیتی از این نظر نداشتند اما از نظر مشخصه های pH ، شوری، TDS ، سولفات، کلر و بیکربنات دارای محدودیت بودند. در خاکهای مورد بررسی غلظت عناصر سنگین روی و کادمیم در محدودة غلظت بحرانی قرار داشت و خاکها از نظر مواد آلی، ازت کل، فسفر قابل جذب و پتاسیم قابل جذب مقادیر بالاتری را نسبت به شاهد دارا بودند. گیاهان مورد بررسی از نظر عناصر سنگین روی و مس دارای آلودگی بودند. در کلیة مناطق غلظت کلیه عناصر سنگین مورد بررسی در خاک نسبت به شاهد بالاتر بود
پهنه بندی پتانسیل های اقلیمی کشت گندم دیم در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"شناخت اقلیم و بررسی نیازهای اقلیم شناختی گیاهان زراعی از مهمترین عوامل موثر در تولید است. با بررسی های هواشناسی کشاورزی می توان امکانات بالقوه اقلیمی را در مناطق مختلف مشخص و از آنها حداکثر بهره برداری را نمود. نظر به اهمیتی که عوامل اقلیمی در تولیدات دیم داشته، همچنین به علت توانایی های بالقوه دیم زارهای استان آذربایجان غربی، بررسی جامعی بر اساس آمارهای بلندمدت عناصر اقلیمی انجام گرفت. برای انجام این مطالعه از سامانه های اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. پارامترهای مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از: احتمال وقوع بارش سالانه 300 میلی متر و بیشتر، مقادیر بارش پاییزه، بهاره و ژوئن (خرداد) با احتمال وقوع 75%، احتمال وقوع دماهای مناسب (14-8 درجه سانتیگراد) در مرحله جوانه زنی گندم دیم، احتمال وقوع دمای حداکثر روزانه 25 درجه سانتیگراد و بیشتر در مرحله گل دهی و احتمال وقوع دمای حداکثر روزانه 30 درجه سانتیگراد و بیشتر در مرحله پر شدن دانه. برای بررسی پارامترهای بارش از 26 ایستگاه و پارامترهای دما از 13 ایستگاه هواشناسی موجود در منطقه استفاده گردید. برای دستیابی به تاریخ رسیدن به مراحل مختلف رشد گندم، از درجه- روزهای رشد (GDD) استفاده شد.
با بهره گیری از نیازهای رویشی (شرایط اقلیمی مطلوب) گندم دیم، لایه های اطلاعاتی کلاسه بندی و ارزش وزنی هرکدام از پهنه ها مشخص شد. نهایتا با همپوشانی و تقاطع لایه های اطلاعاتی به روش «ارزش وزنی طبقه بندی شده» مخدوم، نقشه نهایی که پتانسیل های اقلیمی را برای کشت گندم دیم در استان آذربایجان غربی نشان می داد تهیه گردید. نتایج نهایی نشان دهنده این واقعیت است که نقش هر یک از عناصر اقلیمی بارش و دما، متناسب با مراحل مختلف رشد، در مناطق مختلف استان متفاوت است همچنین از طریق انطباق لایه های موثر در فرایند کشت دیم گندم در محیط GIS، امکان شناخت میزان مطلوبیت مناطق جهت کشت این گیاه زراعی ارزشمند وجود دارد"
تحلیل مقایسه ای روند بارش و خشکسالی حوضه خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش برای ارزیابی روند خشکسالی های اقلیمی در 23 زیرحوضه آبی دریای خزر، داده های بارش ماهانه با روش میانیابی به داده های پهنه ای تبدیل گشته سپس برحسب مختصات حوضه ها، بارش ماهانه هر حوضه تفکیک گردید. آنگاه از روش شاخص بارش استاندارد (SPI) برای ارزیابی خشکسالی های اقلیمی استفاده شده و این شاخص به صورت ماهانه برای هر یک از حوضه ها محاسبه گردید. به منظور تفکیک مکانی- خشکسالی حوضه خزر، با اعمال تحلیل خوشه ای بر روی ماتریس شاخص بارش استاندارد، زیرحوضه های خزر از نظر خشکسالی اقلیمی به 4 قلمرو به نام های ساحلی جنوب غربی، ساحلی جنوب شرقی، حاشیه ای و شمال غرب تفکیک گردید.
بر اساس آزمون پارامتری رگرسیون خطی، بارش زیرحوضه های دریای خزر در ماههای ژانویه، می و دسامبر در سطح اطمینان 95% روند معناداری نشان نمی دهد. 5 زیرحوضه در ماههای فوریه و ژوئیه روند مثبت و 11 زیرحوضه عمدتا در ماههای مارس و سپتامبر روند منفی نشان می دهد. با اعمال آزمون ناپارامتری مان - کندال بر روی ماتریس شاخص SPI مشخص شد که در ماه می هیچ حوضه ای روند معناداری نشان نمی دهد. بالاترین روند در 6 زیرحوضه در ماههای ژوئیه و اوت بوده است"
آب و هوا و رفتار در شهرهای سردسیر
حوزههای تخصصی:
در شهر گوتنبرگ کشور سوئد ، چهار فضای عمومی شهر که الگوها و میکروکلیماهای گوناگونی ارائه می دهند ، به منظور ارزیابی اثر میکرواقلیم و وضع هوا بر روی مردم در محیط های عمومی شهر مطالعه شده اند . روش تحقیق ، چند رشته ای و میان رشته است و دانشمندانی از سه رشته معماری ، آب و هواشناسی و روانشناسی را در بر می گیرد . این پروژه ها که بر اساس یک مطالعه موردی مشترک در طول چهار فصل سال انجام پذیرفته است شامل سنجش متغیرهای اتمسفری ، مصاحبه ها و مشاهدات فعالیت های انسانی در هر مکان می باشد ...
پیش بینی دماهای کرانگین اصفهان با استفاده از روش سری های زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تاثیر دما در شرایط اقلیمی هر منطقه و اهمیت پیش بینی آن در برنامه ریزی های محیطی، استفاده از روش های دقیق تر آماری برای مطالعه تغییر و پیش بینی عناصری مثل دما، کاربرد وسیعی پیدا کرده است. یکی از روش های مذکور کاربست مدل سری زمانی هالت - وینترز است. با توجه به هدف پیش بینی که تخمین مقادیر کرانگین دمای اصفهان برای 10 سال آتی در بازه 2006 تا 2015 بوده است، ابتدا با توجه به تعداد داده های موجود از هر یک از سری ها که 55 عدد (بازه زمانی داده ها 1951 تا 2005 میلادی بوده است) بود، روش های مختلف پیش بینی سری زمانی مورد آزمون قرار گرفت. از میان روش های مذکور فقط مدل سری زمانی هالت - وینترز قابلیت پیش بینی اعداد منفی سری حداقل مطلق دماهای به ثبت رسیده سالانه اصفهان را داشت. پس از بررسی و آزمون مدل ها و درنظر گرفتن شاخص های ارزیابی، دقت و صحت مدل بار دیگر ثابت شد که مدل هالت - وینترز نتایج بسیار بهتری نسبت به سایر مدل ها ارایه می کند و به این علت به عنوان مدل مطالعاتی برای پیش بینی مقادیر 10 سال آتی دماهای مطلق حداقل و حداکثر اصفهان انتخاب گردید. این مطالعه نشان داد که بهترین مدل برای پیش بینی آتی دماهای مطلق حداقل و حداکثر اصفهان، مدل هالت - وینترز است.
کاربرد ژئومرفولوژی در توسعه و محدودیت شهر کرج
حوزههای تخصصی:
توزیع جغرافیائی پوشش گیاهی و یادمان های تاریخی جاذب توریسم استان گلستان
حوزههای تخصصی:
پرواضح است که یکی از مهمترین دغدغه های کشورهای پیشرفته وکشورهای در حال توسعه این است که بتوانند جهت حفظ انرژی های موجود از جمله نفت، گاز و زغال سنگ و نیز تولید سرمایه از طرق دیگر به ویژه بهره گیری کامل از توانمندی های محیطی و انسان ساخت برای ایجاد فعالیت جدید جهت پیدایش فرصت های شغلی ومنابع درآمدی ودر نهایت ارتقاء به سطح زندگی جامعه انسانی استفاده نمایند ودراین راستا فعالیت صنعت گردشگری در کانون توجه قرار دارد وتلاش دراین است که از شکوفایی و رونق هر چه بیشتر صنعت توریسم دراین زمینه استفاده نمایند. لذا با این دیدگاه استان گلستان زیرچتر مطالعه قرار گرفته است. استان گلستان با وسعت حدود 20437 کیلومتر مربع و با حدود جغرافیایی آن از شمال به کشور ترکمنستان، از جنوب به استان سمنان، از شرق به استان خراسان و از غرب به دریای خزر و استان مازندران، در یک موقعیت مکانی بسیار مناسبی قرار گرفته و دسترسی را در شرایط سهل وآسان قرار داده است. ویژگی توپوگرافی آن چون، کوه های البرز که با گسترش خود در امتداد شرق و غرب در جنوب این استان از دریا فاصله قابل توجهی گرفته است و در این میان جلگه وسیعی را پدیدار ساخته است و در همین راستا، در حدود 80 کیلومتر طول سواحل دریا نیز چشم انداز بسیار متنوع و زیبائی را از جهت فراغت و تفریح و گردشگری به وجود آورده است که با سایر پدیده های طبیعی مثل انواعی از گیاهان، پرندگان ، آبزیان و نیز آثار و ابنیه ی تاریخی موجود در استان گلستان بر اعتبار آن افزوده است
اثرات تکنولوژی و توسعه صنایع در محیط طبیعی
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختار اکولوژیک سیمای سرزمین شهر تهران برای تدوین راهکارهای ارتقای کیفیت محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افت کیفیت محیط زیست شهر تهران در چند دهة اخیر باعث شده است این شهر همواره در صدر آلوده ترین کلانشهرهای دنیا قرار گیرد. رشد سریع جمعیت، گسترش شهرنشینی و در نتیجه تغییرات زیاد کاربریها و پوشش اراضی سبب تخریب شدید بنیان های اکولوژیکی سرزمین، کاهش ظرفیت جذب آلودگیها و در نتیجه تشدید آلودگیها در این شهر شده است. در این تحقیق، با استفاده از رهیافتی جامع نگر و فرایند گرا که تمرکز اصلی آن بر روابط ساختار سیمای سرزمین وکارکردهای اکولوژیکی است، تلاش شده تا با روش آسیب شناسی بالینی، ساختار معیوب موجود به صورت کمی مورد شناسایی قرار گیرد و اقدامات اصلاحی برای بهبود فرایندهای اکولوژیکی، بویژه فرایندهای مرتبط با آب و هوا ارائه شود. برای شناسایی عناصر تشکیل دهندة سیمای سرزمین شهر تهران از نقشة پوشش اراضی حاصل از تصویر ماهواره ای لندست 2002 و نقشة کاربری اراضی با مقیاس 1:2000 استفاده شد و به کمک متریکهای سیمای سرزمین(شامل NP,MPS,MNN,CAP) وضعیت ترکیب و توزیع فضایی عناصر سیمای سرزمین در دو مقیاس کلان و خرد به صورت کمی ارزیابی و مورد پهنه بندی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی متریکهای سیمای سرزمین در سطح شهر تهران نشان داده است که عناصر ساختاری اکولوژیکی در این شهر، از بین رفته اند، و یا در حال نابودی هستند. بنابراین پیشنهاد میشود برای بهبود فرایندهای اکولوژیکی که موجب خدمات محیط زیستی به شهر میشوند، فضاهای باز و سبز موجود حفاظت و احیا شوند و با استفاده از عناصر ساختاری مانند رود دره ها و تپه ها به صورت شبکه ای پیوسته به بستر طبیعی پیرامون شهر متصل شوند.
ارائه یک رابطه جدید برای تخمین میزان تابش کل در اقلیمهای مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محاسبه تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی کاربردهای زیادی در محاسبات مصرف انرژی دارد. روش های زیادی برای پیشبینی تابش خورشیدی رسیده به یک سطح افقی در سطح زمین ارائه شده که این روش ها برای اقلیمها و شرایط خاص مقدار تابش خورشیدی را صحیح پیشبینی می کنند و یا بر اساس دادههای اندازهگیری شده در آن منطقه به دست آمدهاند. بنابراین ارائه روش مناسب برای پیشبینی صحیح میزان تابش خورشیدی برای اقلیمهای مختلف ایران ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با استفاده از دادههای اندازهگیری شده میانگین ماهانه و روزانه تابش کل خورشیدی توسط سازمان هواشناسی کشور برای یک دوره 14 ساله (1992-2005)، روش جدیدی برای برآورد میزان تابش کل خورشیدی رسیده به یک سطح افقی ارائه شده است. نتایج نشان می دهند که رابطه جدید ارائه شده و همچنین روش واتانابه به شرطی که ضریب صافی هوا به صورت صحیح برآورد شود، برای شهرهای مختلف ایران نتایج خوبی به دست میدهد.
تشخیص فعالیت های نئوتکتونیکی درحوضه آبریز قرنقوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه های زهکشی و چشم اندازهای رودخانه ای به صور گوناگون نسبت به وقوع تغییرات در بستر جریان عکس العمل نشان می دهند. تشکیل تراس های رودخانه ای، تغییر نیمرخ طولی و مقطع عرضی وهمچنین جابجایی های جانبی در مسیر جریان رودخانه ها از جمله این عکس العمل ها محسوب می شوند که با تشدید فرسایش نیز همراه می گردند. در محدوده مورد مطالعه (واقع در مختصات 27 /°46 تا 42/°47 طول شرقی و 58 /°36 تا 44 /°37 عرض شمالی، و قرارگرفتن در دامنه شرقی کوهستان سهند)، حضور شبکه زهکشی معکوس، وجود تراس های رودخانه ای، گسل ها، چین خوردگی ها و بالاآمدگی گنبدهای نمکی، نشان دهنده فعالیت های نئوتکتونیکی در حوضه هستند. در این مقاله، تحلیل های مورفومتریک در حوضه قرنقو بر روی شبکه زهکشی به منظور تعیین اثرات نئوتکتونیک بر روی ویژگی های رودخانه ها، با استفاده از روش های هیپسومتریک وشاخص های مورفوتکتونیک و ژئومورفیک صورت گرفت. نتایج این بررسی ها وتحلیل ها نشان داد که فعالیت های نئوتکتونیک برشبکه زهکشی حوضه کاملا تاثیرگذاشته است. توپوگرافی و اشکال ژئومورفیک وهمچنین معماری دره ها با بالاآمدگی ها در بخش های جنوبی و میانی حوضه در رابطه هستند. حضور شکستگی ها و بی نظمی ها در نیمرخ طولی رودخانه ها، جابجایی های جانبی در مسیر جریان آنها و غیرعادی بودن شبکه زهکشی از اثرات بالاآمدگی های تکتونیکی محسوب می شوند. ارقام حاصل از بکارگیری شاخص های مختلف نیز نشان دهنده فعال بودن تکتونیک در بخش های مختلف حوضه، بویژه در بخش های میانی وجنوبی آن است.
پیش بینی عملکرد گندم با استفاده از ویژگی های خاک به کمک تجزیه به مؤلفه های اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات دما و بارش تهران طی نیم قرن اخیر
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تغییرات دما و بارش ایستگاه هواشناسی سینوپتیک تهران و مطالعه انحراف احتمالی آن از حالت نرمال می باشد. بدین منظور ابتدا سری زمانی دادههای دمای میانگین، ماکزیمم و مینیمم و بارش ماهانه طی دوره 1951-2005 جمعآوری و تنظیم گردید. نواقص آماری برخی از سری ها با روش جرم مضاعف برطرف گردید. به منظور بررسی و شناخت تغییرات سری های زمانی روش آماری- گرافیکی من- کندال استفاده شد. سپس نوع و زمان تغییر دادهها من- t مشخص گردید. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که، با توجه به آماره آزمونهای نیکویی برازش و آماره آزمون آماری- گرافیکی من کندال فرض تصادفی بودن دادهها به شدت رد شد و روند افزایشی معنی داری u کندال و مولفه بو یژه بر متغیرهای مربوط به دما حاکم است. بر اساس بررسی نمودارهای گرافیکی، دما و بارش در طی 55 سال اخیر تغییراتی در عنصر دما اتفاق افتاده است. بیشتر این تغییرات از نوع نوسانات کوتاه مدت اقلیمی و روند می باشد که در سری های مربوط به دمای سالانه و دمای سالانه و دماهای حداکثر سالانه عمدتاً در اوایل دهه 2000 بیشتر مشهود است. تغییرات از نوع روند برای دمای سالانه، دماهای حداقل و حداکثر سالانه افزایشی و در جهت مثبت بوده است. اما تغییرات سری های مربوط به بارش نوسانات پیدرپی داشته است. بیشترین تغییرات ناگهانی در سری های سالانه و فصلی در اوایل دهه 2000 می باشد که معنی دار نمی باشند.