فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا یکی از زیباترین و دلنشین ترین داستان ها و روایات دینی عاشقانه است این داستان «احسن القصص» نیز نام گرفته است و مشتمل است بر ذکر مالک و مملوک و عاشق و معشوق و حاسد و محسود در این قصه ذکر محب و حبیب و اظهار محبت و شفقت از دردمند است.همچنین این قصه بیان استحکام محبت حبیب است یا حبیب و عبرت گزین در طریق مودت.تجلی شاعرانه داستان یوسف و زلیخا در آثار سعدی بسیار قابل توجه و در خور تامل است.
ذهن و زبان "اقبال " در پرتو قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران و نویسندگانى که اندیشهء آنها از یک نظم فلسفى و منطقى برخوردار است، نه تنها آن نظم در زندگى فردى و اجتماعى آنان اثر مى گذارد بلکه در آثار ادبى که حاصل تراوش فکرى آنان است بسیار مؤثر است. در این مقاله سعى شده است که این شیوه و رویه در اندیشهء علامه اقبال به صورت کوتاه نشان داده شود وگوشه اى از تجلى قرآن کریم در ذهن و زبان اقبال بررسى شود. بویژه تأثیرى که فرآیند آن بزرگترین فلسفه اقبال یعنى اسرار خودى و رموز بیخودى را براى او و جهان بشریت به ارمغان آورد و او را به عنوان شاعرى هدفمند و خردورز و اجتماعى به جهان معرفى نمود.
ملکه سبا و زیبائیهایش (هدهد و شیدائی سلیمان)
حوزههای تخصصی:
پرتو قرآن کریم در شعر ابوتمام
حوزههای تخصصی:
پیداست که ادب عربی در پرتو قرآن کریم به زیباترین شکل ممکن تعالی یافته و به صورت درخشانترین ادب ملل جهان درآمده است . همواره تأثیر قرآن کریم بر روی احساس و اندیشه و چهارچوب لفظی و معنوی آثار شاعران و ادیبان مسلمان مورد نظر و علاقه محققان و پژوهشگران بوده است . در این مقاله انعکاس و پرتو مفاهیم عالی آیات قرآن کریم در دیوان شاعر توانای عصر عباسی‘حبیب بن اوس طائی معروف به ابوتمام بررسی شده و متن عربی ابیات با تعیین محل استشهاد و شرح فارسی آنها در چهل و شش مورد و در حدود نود بیت نگاشته شده است .
تحلیل ادبی زبانی داستان قرآنی موسی(ع) و خضر از منظر نظام های گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رویکردهای مهم و دیرینه ی قرآن پژوهان، تأمل در زبان و چگونگی فهم و تفسیر این متن عظیم است که دارای وجوه گوناگون دینی، معرفتی و هنری می باشد. از جمله ی این رویکردها، رویکرد ادبی و زبان شناسی به قرآن است که افرادی چون سید قطب، مستنصر میر، نیل رابینسون، ایزوتسو، آنگلیکا نویورت طرح و آثاری در این زمینه تألیف کرده اند.
با پیشرفت تحلیل مباحث گوناگون زبان شناسی و نشانه شناسی در متون مختلف، دریافته می شود که متن قرآن کریم و از جمله قصص قرآنی در بردارنده ی بسیاری از شگردهای زبانی در رساندن و القای مفاهیم متعالی خویش است که از این حیث کمتر به آنها پرداخته شده است.
این پژوهش با تحلیل داستان موسی و خضر در سوره کهف، بر اساس تحلیل نشانه معناشناسی گفتمانی به توصیف و تبیین انواع نظام های گفتمانی چون رخدادی، تجویزی و تنشی در این داستان می پردازد. با توجه به این نکته که در این تحقیق، ما هرگز در صدد این نیستیم که ارزش قصص قرآن را به سبب دارا بودن این نظام های گفتمانی بدانیم، بلکه با قبول تعالی همه جانبه ی این متن برآنیم که این بعد از نظام های گفتمانی را در ساختار و محتوای آن آشکار سازیم. به سخنی دیگر در صدد توصیف این نظام ها در سطح و عمق این قصه هستیم تا از این رهگذر به بیان و اثبات یکی دیگر از ابعاد ارزشمند قصه های قرآنی پرداخته شود. روش تحقیق به شیوه ی تحلیل محتوا و بر اساس نظریه های نشانه معناشناسی است که توسط افرادی چون گرمس و کورتز در سال های اخیر مطرح شده است.
شخصیت پردازی در داستان یوسف؛بررسی تطبیقی در قرآن و عهد قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد شخصیت داستانی و پرورش آن در قالب یک داستان را شخصیت پردازی می گویند. یکی از داستان هایی که قرآن کریم و عهد قدیم هر دو توجه بسیار ویژه ای به آن نشان داده اند، داستان یوسف (ع)است. قرآن کریم و عهد قدیم هرکدام به شیوه ای خاص و در جهت اهدافی که داشته اند به شخصیت پردازی داستان یوسف پرداخته اند. قرآن کریم از شخصیت ها در جهت نمایش حوادث و در نتیجه، در جهت محقق ساختن اهداف دینی داستان که همان هدایت انسان هاست، بهره برده است؛ در صورتی که عهد قدیم از حوادث و داستان در جهت ارائه ی شخصیت های مد نظر خود بهره برده و در نهایت به یک کتاب کاملاً تاریخی در جهت تعیین هویت قوم یهود بدل گشته است. قرآن کریم از حوادث تاریخی به عنوان یک ابزار در جهت رسیدن به هدفی خاص استفاده کرده است؛ حال آنکه در عهد قدیم، تاریخ نویسی خود، هدف بوده است. داستان یوسف در قرآن یک شخصیت اصلی دارد که در انتهای داستان از شخصیت اصلی می گذرد و تبدیل به شخصیت آرمانی می شود؛ ولی عهد قدیم دارای چند شخصیت اصلی می باشد. در پژوهش حاضر، روش گردآوری مطالب، روش کتابخانه ای می باشد.
معرفی منظومه ی عاشقانه ی «سلیمان وبلقیس» زلالی و مقایسه ی آن با قرآن و تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
رموز ادبی و تأویل داستان یوسف (ع) در ادبیات فارسی
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۹ شماره ۷۲
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی کتاب: لطایقی از قرآن کریم (گزیده ای از کشف الاسرار میبدی)؛ محمدمهدی رکنی یزدی، چاپ هشتم
سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی
حوزههای تخصصی:
این مقاله، سنخ شناسی و وجوه تمایز قصص قرآنی و واژگان مرتبط با آن، مانند خبر و حدیث را از برخی ژانرهای روایی از قبیل افسانه، اسطوره و گزارش های تاریخی بررسی و تحلیل می کند. بر این اساس ابتدا به لزوم تبارشناسی این ژانرها اشاره می شود و سپس، تبار واژگان اصلی مرتبط با واژه قصص قرآنی در پرتو اشاره به آیات و منابع معتبر بررسی می شود. همچنین نویسنده در ادامه، به سنخ شناسی وجوه تمایز قصص قرآنی از افسانه، اسطوره، قصه عامیانه و گزارش های تاریخی می پردازد. با این توجه انواع قصص قرآنی گرچه در نقل داستان و در داستان پردازی ممکن است با این گونه ژانرهای روایی مرز مشترک جزیی پیدا کنند، یک نکته مسلم است و آن اینکه این داستان ها از هر سنخی باشند، از جانب خداوند بر قلب پیامبر وحی شده است، پس امکان ناراست و خرافی بودن آنها به تمامی منتفی است.
نقش روابط علّی در داستان پردازی تفاسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های پیامبران از مهم ترین بخش هایی است که در بررسی ویژگی های هنری قرآن مورد توجه قرار گرفته اند. روایت تفاسیر از این داستان ها نیز به دلیل بسط و گسترش و پرداخت نو، موضوعی است که می تواند نتایج مفیدی در زمینة داستان پردازی در ادبیات فارسی و سنت-های تفسیری در بر داشته باشد. از این رو، این مقاله با مقایسة داستان پردازی قرآن با برخی کتب تفسیری، به دنبال پاسخی برای این پرسش است که مهم ترین نقش های روابط علی در داستان پردازی تفاسیر کدام است؟ به عبارت دیگر، پژوهش حاضر بر رابطة متقابل زبان و شگردهای زبانیِ متن با مؤلفه های محتوایی و فکری مبتنی است؛ از این رو اولاً بازتاب اهداف توضیحی تفاسیر در شیوه داستان پردازی آنها و ثانیاً تفاوت این شیوه ها با شیوه های قرآنی بررسی شده است. به نظر می رسد اهداف توضیحی تفاسیر، در حوزة داستان پردازی به صورت تأکید بر روابط علّی میان رویدادها و بخش های داستانی نمود یافته است. این عامل افزون بر گسترش طرح داستان، پیامدهایی برای زمان، مکان و شخصیت پردازی نیز داشته است
طرح تطبیق عرفانی سوره مبارکه یوسف (عنوان عربی: مقارنة عرفانیة لسورة یوسف المبارکة)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، سوره یوسف با دقت تمام مورد بحث و تحقیق قرار گرفته و بیشتر بر اساس تئوری هفت مرحله ای عطار نیشابوری درخصوص سیر و سلوک عرفانی و رسیدن به قرب پروردگار و اتصال با معشوق حقیقی تطبیق داده شده است. مراحل و منازل هفتگانه به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنی، توحید، حیرت، فقر و فنا. اما در اثنای کار، از رموز و اصطلاحات خاص عرفا که در این گونه مسائل کاربرد می یابند، استفاده شده است. سالک و قهرمان این منازل، یوسف (ع) است که گردنه ها و دشواری های دریای پرتلاطم سیر و سلوک را با ارشادات پدر و اشارات معشوق پس پشت می نهد. این عقبه ها و دشواری ها، خدعه های برادران و داستان گرگ و بردگی یوسف (ع) و حیله های زلیخا است. اما یوسف (ع) با سرافرازی می کوشد سر از چاه طبیعت برآورد و به عرش عظیم الهی در قرب معشوق ازلی به مرتبه اتصال و فناء فی اله برسد.چکیده عربی:عالج هذا المقال سورة یوسف معالجة دقیقة ثم تم الترکیز علی مقارنتها بنظریة عطار النیسابوری (المراحل السبع) فی السیر والسلوک العرفانی والوصول إلی التقرب إلی الله تعالی والاتصال بالمعشوق الحقیقی. ترتیب المراحل السبع السبع کالتالی: الطلب، و العشق، و المعرفة، والاستغناء، والتوحید، والحیرة، والفقر والفناء. إلا أن هناک وأثناء البحث تم استخدام رموز العرفاء ومصطلحاتهم الخاصة التی تستعمل فی مثل هذه المواضیع. ویعتبر یوسف (ع) سالک هذه المراحل وبطلها الذی اجتاز عقبات طریق السیر والسلوک بإرشادات والده وإشارات معشوقه.وتتجلی تلک العقبات والصعوبات فی مکر الإخوة، وقصة الذئب، وعبودیة یوسف، وکید زلیخا غیر أن یوسف(ع) استطاع الخروج من أشراک الدنیا وحبائلها شامخ الرأس لیصل إلی مرحلة الاتصال والفناء فی الله فی العرش العظیم الإلهی وبجوار المعشوق الأزلی.
تأثیر قرآن برشعرابن نباته
حوزههای تخصصی:
تأثیر و تأثر فرهنگ ها امری واقعی و پذیرفته شده است . تمامی تأثیرها از ناحیه فرهنگ غالب ‘ صورت می پذیرد.فرهنگی غالب است که با طبع و فطرت انسان سازگاری بیشتری داشته باشد و از سویی نسبت به زمان انعطاف پذیر و پویا باشد. ادب عربی به معنای اخص که در فرهنگ عربی از جایگاه مهمی برخوردار بوده در راستای این تأثیر و تأثر دارای سیر صعودی و نزولی جدی است . در بین همه عوامل مؤثر‘ ظهور اسلام تأثیری عمیق در اندیشه و لفظ شعر عربی داشته است . این تأثیر در دوره عباسی بیشتر در عرصه تفکر و اندیشه ظاهر است و در دوره پس از سقوط بغداد بیشتر در عرصه قالب های لفظی مورد کاوش قرار گرفته است . با توجه به اینکه ابن نباته در تاریخ ادبیات در زمره شعرای دوره سقوط قرار گرفته است ‘ بررسی تأثیر قرآن در شعر او می تواند درهم تنیدگی قرآن و شعر عربی را بازگو نماید.
تحلیل مفهوم تعلیق در ساختار روایت«مطالعة موردی سورة نبأ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیق، مفهومی است که مرزهای آن از سطح مفهوم بودگی و شناختی صرف فراتر می رود و از حوزة نظری، به سوی حوزه های عملی با ساز و کارهایی مؤثر، متمایل است. تحدید این موضوع به زمینه های نظری صرف، آن را به یک موضوع منفعل، همچون بی نهایت موضوع دیگر که در موقعیت انفعالی بازشناسی یا بازسازی قرار دارند، تبدیل می کند. البته، این ویژگی کاربردی و عملی، منجر به نادیده گرفتن جنبه های مفهومی تعلیق نمی شود؛ زیرا هر عملی، هر چند جنبه های شناختی آن طبیعی و ناپیدا شده باشند، به ناگزیر، مبتنی بر زمینه های نظری است. بر این اساس، در این نوشتار، نخست، به طور فشرده، جنبه ها و زمینه های نظری این مفهوم بازکاوی شده است و سپس، سوره نبأ، به عنوان نمونه ای عملی تحلیل شده است. نگارندگان بر این باورند که متن قرآن کریم، یکی از بهترین گزینه های پژوهش در این زمینه است و قوی ترین و در عین حال، موجزترین جلوه های تعلیق در این متن وجود دارد. تعلیق در سوره نبأ، به گونه ای چند لایه و متراکم، متن را از شیوه های خطی معمول روایی جدا ساخته است و با ایجاد احساس شگفتی و ابهام و سرگردانی و انتظار و نیز با برانگیختن پرسش های ضمنی پیاپی، هر آنچه را لازمه یک اثر بزرگ ادبی است، در یک ساختار منسجم و در عین حال پیچیده و غیر قابل پیش بینی، فراهم آورده است.