این تحقیق به بحث در مورد سازمان متن روایی «تنگسیر» اثر صادق چوبک، می پردازد. سازمان این متن روایی منطبق با الگوی حل مساله مایکل هوئی (2001) است. مساله اصلی غارت پولهای قهرمان اصلی داستان توسط چهار فرد زورگو، ظالم و فریبکار است. پاسخهای زیادی برای حل آن پیشنهاد می شود. این پاسخها یا از سوی قهرمان ارایه می شود که اغلب ارزیابی آنها مثبت اما نتیجه آن منفی است، و یا از سوی سایر شخصیتها پیشنهاد می شود که ارزیابی آنها منفی و نتیجه نیز منفی است. طرح نهایی برای رسیدن به راه حل، پس از طی چرخه ای نسبتا طولانی، طرح انتقام و کشتن افراد است که با موفقیت انجام می شود و نتیجه آن نیز مثبت است. هرچند مساله نخست با انجام طرح فرار حل می شود، مساله دوم حل نشده باقی می ماند.
در این مقاله ضمن تشریح و بررسی ماخذ داستان موسی )ع( و شبان و نظیره های آن در ادبیات ایران و سایر ملل، مشخصا دو داستان مکتبخانه ای متاثر از موسی )ع( و شبان را با نامهای موسی )ع( و سنگ تراش و مهمانی شبان، معرفی و بررسی می کنیم. سپس با نگاهی ساختار شناسانه، عناصر داستان، چون پیرنگ، شخصیت، گفتگو، زاویه دید، روایت، لحن، مکان و زمان را با توجه به شگردهای داستانپردازی مولانا می کاویم. تکیه اصلی مقاله بر جنبه های ساختاری است نه محتوایی که بررسی محتوای داستان خود بحث دیگری می طلبد، لیکن در تبیین ساختار داستان، ناگزیر به برخی جنبه های نمادین و محتوایی نیز تا حد ضرور و مقدور اشاره می شود. همچنین بخش عمده ای از مقاله با کاوشهای متن شناسی و ماخذیابی اختصاص می یابد تا هم تکمله ای بر ماخذ قصص مثنوی اثر علامه فروزانفر باشد و هم یافته های نو در زمینه داستان.
نقد ادبی در دوران معاصر که شمار آثار منتشر شده درحوزه داستان بسیاراست، اهمیتی بسزا دارد. در این مقاله کوشش کرده ایم، یکی ازشاخص ترین رمان های فارسی، یعنی شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری، را با دیدگاه روانشناختی، نقد و بررسی کنیم. به همین منظور، ابتدا کلیاتی درباب نقد روانشناختی مطرح کرده ایم وسپس با طرح پرسش هایی ازمتنِ رمان، کوشش کرده ایم با استفاده از دیدگاههای روانکاوان صاحب نامی همچون فروید و لاکان به آن ها پاسخ دهیم.