مقاله حاضر به بررسی ویژگی های زمانی – مکانی نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف و دگرگونی آن ها در متن نویسنده معاصر، باریس آکونین- که ادامه نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتون چخوف را در بستر پست مدرن به رشته تحریر در آورده- می پردازد. در مقاله به این مسئله اشاره می شود که نوع انعکاس ویژه زمان و مکان در اثر، توسط نویسنده در واقع کلید درک دنیای مصور اوست؛ به این دلیل، تغییر سیستم رمزگذاری متن چخوف توسط آکونین، بار معنایی مضاعفی دارد که تعیین آن، از نقطه نظر تفسیر متن چخوف به زبان عصر جدید اهمیت بسیار دارد. بدین ترتیب، مقایسه دو نمایشنامه، که در چارچوب سنت هنر رئالیست (آنتون چخوف) و ادبیات پست مدرن (باریس آکونین) نوشته شده اند، امکان تعیین ویژگی های مکالمه فرهنگ های گوناگون را در گستره تاریخ رشد و پیشرفت ادبیات فراهم می سازد. در مقاله حاضر، ویژگی های زمانی – مکانی مشترک میان دو نمایشنامه، که بیانگر تسلسل در نمایشنامه نویسی هستند، و ویژگی های زمانی – مکانی متمایز و منحصر به فرد، که نمایانگر نوآوری در ایجاد محور موضوعی اثر نمایشی هستند، تعیین شده اند.
تعزیه به نمایش های آیینی منظوم، محزون و عامیانه ای گفته می شود که بیانگر واقعه شهادت امام حسین (ع)و یارانش در سال 61ق در صحرای کربلاست. معمولاً دو اصطلاح «تعزیه» و «شبیه» را به جای یکدیگر به کار می برند ؛ درحالی که آن دو متفاوت اند . با تکامل این گونه عامیانه، طنز و مطایبه به شبیه نامه ها وارد شد. همچنین گونه ای نمایش تعلیمی به وجود آمد که افزون بر غم انگیزی، خنده آور و مضحک بود و تعزیه یا شبیه «مضحک» نام گرفت. طنز و مطایبه در تعزیه و شبیه نامه ها، کارکردهایی مانند تحقیر اشقیا، تشفی خاطر شیعیان عزادار و تمسخر مظاهر قدرت دارد. برخی ویژگی های زبان طنز و مطایبه در شبیه و تعزیه ها عبارت اند از: تضاد، بزرگ نمایی، کوچک نمایی و به کارگیری گفتاری عامیانه. این پژوهش با روشی توصیفی - تحلیلی، ضمن بیان پیشینه طنز در این گونه، نشان می دهد که بیان طنز آمیز به همراه شگردهایش در آثار نمایشی حزن انگیز نیز وجود دارد.
حمید امجد یکی از نمایش نامه نویسان معاصر و صاحب سبک است. او از ١٣٦٥ تاکنون با نوشتن نمایش نامه و به صحنه بردن نمایش ها، حضوری مستمر و ارزشمند در این عرصه داشته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای کوتاه و معرفی اجمالی حمید امجد، به اختصار به مفهوم ساختار و ساختارگرایی و سپس تحلیل بخشی از آثار امجد (نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد) با تکیه بر ساختار روایت آن ها می پردازیم. هر نمایش نامه جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. در تحلیل الگوی ساختاری نمایش نامه ها، از الگوی کلود برمون استفاده شده است. این بررسی نشان می دهد نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد امجد به لحاظ ساختاری (الگوی برمون) اغلب منجر به شکست شده اند و پیروزی در این نمایش نامه ها نادر بوده است. مقاله جزئیات این الگوها را نیز بررسی کرده است.
تعزیه از مهم ترین گونه های نمایش مذهبی محسوب می شود که علاوه بر احیا، حفظ و اشاعه فرهنگ عاشورایی مهم ترین گونه نمایشی ایران بعد از اسلام نیز به شمار می رود. با توجّه به نقش تأثیرگذار آموزه های عاشورایی در شکل گیری انقلاب اسلامی و نیز اهمّیّت احیا، حفظ و اشاعه فرهنگ عاشورایی، بعد از انقلاب توجّه به تعزیه دوچندان شد. همچنین با شروع جنگ تحمیلی و پیدایش و رواج ادبیّات نمایشی دفاع مقدّس، نمایشنامه نویسان این حوزه کوشیدند با بهره گیری از گونه نمایشی تعزیه بر غنای آثار خویش بیفزایند؛ در واقع بدان جهت که دفاع مقدّس دنباله نهضت حسینی به شمار می رفت، اثرپذیری از تعزیه به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای فرهنگی- هنری در ترویج آموزه های واقعه کربلا در آثار نمایشی این حوزه ناگزیر بود. در این مقاله، شیوه اثرگذاری تعزیه بر ادبیّات نمایشی دفاع مقدّس بررسی و تحلیل شده است. برای تحقّق این هدف، تأثیرپذیری مهم ترین نمایشنامه ها در این زمینه از دو جنبه ساختاری و محتوایی تحلیل گشته و چندی و چونی این اثرپذیری در هریک از دو محور مذکور شرح و بیان شده است.