حسین منصوری

حسین منصوری

مدرک تحصیلی: استادیار گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۵ مورد از کل ۴۵ مورد.
۴۱.

نقش عوامل بازاریابی رسانه های اجتماعی بر تصویر و آگاهی برند با میانجی گری درگیری کاربران صفحات اجتماعی برند ورزشی (مورد مطالعه: شبکه اجتماعی اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی از برند بازاریابی رسانه های اجتماعی تصویر برند درگیری برند - مصرف کننده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۹۸
هدف پژوهش بررسی مؤلفه های بازاریابی رسانه های اجتماعی بر درگیری، تصویر و آگاهی از برند می باشد. 320 نفر از کاربران صفحات اجتماعی برندهای ورزشی مورد مطالعه قرار گرفتند. پژوهش حاضر باروش توصیفی – همبستگی انجام شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه چنگ و همکاران (2019)، اسلام و همکاران (2018)، لانگارو و همکاران (2018) بود. از معادله ساختاری روش مدل یابی حداقل مربعات جزئی برای آزمایش ارتباط بین عناصر بازاریابی شبکه های اجتماعی، درگیری با برند، تصویر و آگاهی از نام تجاری استفاده شد.   تجزیه و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که شخصی سازی، تبادل، تبلیغات شفاهی و محتوای داغ، عناصر کلیدی هستند که به طور مستقیم بر درگیری مصرف کننده با برند تأثیر می گذارند؛ سپس آگاهی از برند و دانش برند را نیز تقویت می کنند؛ در صورتی که نتایج یافت شده درمورد، سرگرمی در تضاد با روابط قبلی است و اثر معناداری بر درگیری مصرف کننده – برند ندارد. این پژوهش، با ارائه درک نقش عناصر بازاریابی رسانه های اجتماعی، در فرآیند ایجاد برند، به ادبیات برندینگ کمک شایانی می کند. رسانه های اجتماعی یک کانال ارتباطی در بازاریابی است که بواسطه ی مؤثر بودن آن در ارتباط با برند، باعث درگیری مصرف کننده - برند، دانش و تصویر مطلوب از برند می شود. آزمایش تجربی این مدل نشان می دهد که عناصر بازارایابی رسانه های اجتماعی (شخصی سازی – تبادل – تبلیغات شفاهی – محتوای داغ) محرک های مهمی در ساخت برند هستند.
۴۲.

تأثیر آگاهی از برند و آگاهی از مد بر تبلیغات دهان به دهان در خرید پوشاک ورزشی در بین دانشجویان تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تبلیغات دهان به دهان تجربه لذت بخش دانش برند رفتار مصرف کننده پوشاک ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۷۱
هدف پژوهش حاضر تأثیر آگاهی از برند و آگاهی از مد بر تجربه لذت بخش، رضایت، قصد خرید و تبلیغات دهان به دهان در خرید پوشاک ورزشی در بین دانشجویان تربیت بدنی بود. روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از نظر هدف، کاربردی بود. همه دانشجویان تربیت بدنی کشور جامعه آماری مطالعه حاضر را تشکیل دادند که درنهایت 367 نمونه براساس تخمین نمونه نرم افزار سمپل پاور گردآوری و تجزیه وتحلیل شد. ابزار اندازه گیری پرسش نامه چیلدز و همکاران (2019) در مقیاس پنج ارزشی لیکرت بود که خرده مقیاس های آگاهی از مد 3 سؤال، آگاهی از برند 4 سؤال، رضایت 3 سؤال، قصد خرید 3 سؤال، تبلیغات دهان به دهان 3 سؤال و تجربه لذت بخش 3 سؤال بود. برای بررسی روایی صوری، پرسش نامه در اختیار 5 نفر از اساتید و دانشجویان دکتری مدیریت ورزشی قرار گرفت و پس از بررسی آن ها پرسش نامه نهایی طراحی به صورت آنلاین در بین جامعه آماری توزیع شد. نتایج حاکی از این بود که آگاهی از برند 50/0 و آگاهی از مد 225/0 بر تجربه لذت بخش اثرگذار بودند. تجربه لذت بخش 465/0 بر رضایت اثرگذار بود و رضایت نیز 69/0 و 45/0 در قصد خرید و تبلیغات دهان به دهان اثرگذار بودند. به طورکلی اگر آگاهی از برند و مد در سطح بالایی ارزیابی شود، به تجربه لذت بخش و رضایت مشتریان در بین مشتریان منجر می شود و درنتیجه تبلیغات دهان به دهان و قصد خرید مشتریان توسعه می یابد.
۴۳.

بررسی و اندازه گیری وضعیت سرمایه فکری در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی (مطالعه موردی: مجتمع های آموزشی دانشگاه یزد)

کلیدواژه‌ها: سرمایه فکری مؤسسات آموزش عالی مدیریت دانش و توسعه TOPSIS مجتمع آموزش عالی دانشگاه یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۱۷
از دیدگاه استراتژیک، «سرمایه فکری» یکی از محرک های اصلی رشد و توسعه سازمان ها است. این دارایی های نامشهود به منظور خلق دانش و ارتقای عملکرد مراکز آموزش عالی مورد استفاده قرار می گیرند و موفقیت این مراکز به وضعیت سرمایه فکری آنها بستگی دارد. با تمرکز بر دانشگاه های دولتی، مدیریت سرمایه فکری و مدیریت دانش بیش از پیش مورد توجه صاحب نظران و اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. رؤسا و مسئولین دانشگاه های دولتی، می بایست نقش سرمایه فکری را در شکوفایی و نوآوری آموزشی و تحقیقاتی تقویت نمایند. لذا در این مطالعه به بررسی و اندازه گیری سرمایه فکری پرداخته شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که بین سرمایه فکری در مجتمع های مورد اشاره، تفاوت معنی داری وجود دارد و بیانگر آن است که مجتمع علوم انسانی در تمامی ابعاد به غیر از بُعد سرمایه انسانی، وضعیتی پایین تر از میانگین را دارد. از سوی دیگر، مجتمع فنی مهندسی، تنها در بعد سرمایه رابطه ای، وضعیت مناسبی داشته و در سایر ابعاد، نمره ای پایین تر از میانگین کسب نموده است. هم چنین نتایج حاصل از رتبه بندی مؤلفه های سرمایه فکری مبین آن است که مؤلفه مهارت های آموزشی از بالاترین اهمیت برخوردار است.  
۴۴.

طراحی الگوی بخشش در محیط کار با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بخشش در محیط کار نظریه داده بنیاد مدل سازی معادلات ساختاری ادارات دولتی شهر جهرم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۳
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی بخشش در محیط کار با استفاده از رویکرد ترکیبی است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای است و در دو مرحله انجام گرفت. بخش کیفی با بکارگیری نظریه داده بنیاد و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه-ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان سازمانی ادارات دولتی شهر جهرم انجام پذیرفت. در بخش کمّی، جامعه آماری مشتمل برکلیه کارکنان ادارات دولتی شهر جهرم بود که پرسشنامه پژوهشگر ساخته پس از تأیید روایی و پایایی، بین اعضای نمونه توزیع و گردآوری شد. حجم نمونه طبق فرمول کوکران 354 نفر محاسبه و روش نمونه گیری تصادفی-سهمیه ای استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS3 استفاده شد. در بخش کیفی با عنایت به مدل پیشفرض استراوس و کوربین، الگوی بخشش در محیط کار طراحی شد. نتایج بخش کیفی حاکی از آن است که باورها، ویژگی های شخصیتی، ویژگی های شناختی، مصلحت سازمانی و بروز خطا و درک آن، از شرایط علی ایجاد کننده بخشش در محیط کار هستند. فرهنگ حاکم بر جامعه، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و عواقب و شرایط خطا، از جمله عوامل زمینه ای، و شرایط مداخله گر شامل عوامل مرتبط با فرد خطاکار، عوامل مرتبط با محیط کار و عوامل خارجی می باشند. نهایتاً مقوله بخشش در محیط کار پیامدهایی مثبت و منفی در سطح فردی، بین فردی، محیط کار و خارج از محیط کار به دنبال دارد. نتایج بخش کمّی نشان داد تمامی فرضیات پژوهش مبتنی بر روابط بین ابعاد و مؤلفه های الگوی بخشش در محیط کار مورد تأیید قرار گرفت.
۴۵.

ارائه مدلی جهت ارزیابی عملکرد زنجیره عرضه تحقیقات دردانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور با استفاده از روش کارت امتیازی متواز

کلیدواژه‌ها: زنجیره عرضه تحقیقات ارزیابی عملکرد کارت امتیازی متوازن دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۹
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای ارزیابی عملکرد زنجیره عرضه تحقیقات در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی است. در طراحی این مدل، از الگوی کارت امتیازی متوازن(BSC)، به عنوان یکی از قدرتمندترین سیستم های اندازه گیری و ارزیابی عملکرد استفاده شده است. در این راستا، روش تحقیق، توصیفی پیمایشی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای میدانی است؛ بدین منظور، بر اساس مبانی نظری تحقیق و مصاحبه های اکتشافی، پرسش نامه ای برای شناسایی شاخص های عملکرد در پنج منظر از سوی کارشناسان و جامعه پژوهشی دانشگاه یزد به کار گرفته شده است. یافته های به دست آمده از این مدل، عملکرد زنجیره عرضه تحقیقات را در پنج منظر مالی، مشتری، فرایندهای داخلی، رشد و یادگیری و روابط مورد ارزیابی قرار می دهد؛ از سوی دیگر، شاخص های پیشنهادی مربوط به منظرهایBSC ، زمینه سنجش کارایی عملکرد زنجیره عرضه تحقیقات را در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی هموار می سازد؛ به طوری که با به کارگیری شاخص های پیشنهادی، می توان از نقاط ضعف و قوت عملکرد این زنجیره پژوهشی آگاه شد و زمینه رفع نقاط ضعف و ارتقای نقاط قوت را فراهم ساخت؛ همچنین، این مدل می تواند به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد زنجیره عرضه تحقیقات و بهبود مستمر آن مورد استفاده قرار گیرد و مدیران و دست اندرکاران به خصوص مسئولان دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی با ملاحظه این نتایج و مدل ارائه شده، می توانند تصمیمات صحیحی برای بهبود سیستم عرضه تحقیقات اتخاذ کنند و با اطمینان بیشتری برای پیشبرد راهبردها و اهداف بلندمدت تلاش کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان