سعید شهرویی

سعید شهرویی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

بازتاب نمودهای اسطوره ای درخت ویسپوبیش در پندار مولوی از خرد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی خرد درخت ویسپوبیش درخت دانش سیمرغ اسطوره عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۱۹
در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی و با سنجش همانندی های داستان گسیل کردن پادشاه، فرستاده ای را به هند برای یافتن درختی که دورکننده مرگ و پیری است با درخت ویسپوبیش یا همه تخمه و خویشکاری های سیمرغ در حماسه ملی، نشانه هایی از پیوند پندار و اندیشه مولوی با بنیان های اندیشگانی اسطوره ای، فرادید نهاده شده است. آنچه از این بررسی به دست آمد بدین گونه است که اگرچه داستان فرستادن کسی به هندوستان برای یافتن گیاه یا درختی ویژه و درمان بخش، پیش از مثنوی در آثار دیگری بویژه شاهنامه و کلیله و دمنه بازگو شده، ویژگی هایی که مولوی برای درخت درمانگر و چیستی و توانایی های خرد بازگو می کند، یادآور داستان و شخصیت سیمرغ است که بر فراز درخت ویسپوبیش در دریای فراخکرد جای دارد. همچنان که درخت همه تخمه در اسطوره، درمانگر دردها و دور کننده مرگ است، درختی که در سخن مولوی از آن سخن می رود، دورکننده ناآگاهی و نادانی دیگر نمودهای مرگ است. اگر فرستاده پادشاه برای یافتن درخت، به هندوستان رهسپار می شود، درخت اسطوره ای نیز در هندوستان است. دریای محیط در سخن مولوی بازتابی از دریای فراخکرد اسطوره ای می تواند بود و افزون بر این، مولوی در سخن عرفانی خود، برخی ویژگی های سیمرغ اسطوره ای همچون «دانایی» و «توانایی در بلندپروازی» را به جبرییل چونان نماینده دانایی و عقل فعال که پر دارد و بلند پرواز است نیز داده است.
۲.

بررسی اژدهاگونگی اسفندیار با رویکردی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۵۴
در این نوشتار به شیوه نقد اسطوره شناختی و با رویکرد تطبیقی میان حماسه ایرانی و هندی، شخصیت اسفندیار در شاهنامه با شخصیت ورترا در حماسه هندی سنجیده شده و انگاره ای دیگر درباره ژرف ساخت نبرد او با رستم، پیشنهاد شده و برای نخستین بار نشان داده شده است که اسفندیار در نبرد با رستم، بسیاری از ویژگی های اژدهای ورترا را بازتاب می دهد و از این دید با اژدها بسیار همانند است. بر پایه این بررسی، داستان نبرد اسفندیار با رستم، گونه ای نو و دیگرگون شده از داستان نبرد ورترا، اژدهای خشکسالی، با ایندرا در اسطوره هندی است. پیوند اسفندیار با بنیان های دینی برآمده از دستکاری های هنرورزانه داستان پردازان یا دین پرستان در دوره های سپسین است که زمینه دور شدن شخصیت اسفندیار را از تبار اژدهایی خود و نزدیک شدن به چهره ای دینی و پهلوانی فراهم می کند. اسفندیار در رویین تنی، کشته شدن با تیر، زخم پذیری از یک نقطه ویژه و برخی دیگر از ویژگی ها، یکسره به اژدهای خشکسالی اسطوره هندی می ماند. آنچه انگیزه پای فشاری اسفندیار را بر بستن دستان تهمتن پدید می آورد، برآمده از آرمانی اهریمنی است که بخشی بنیادین از ساختار داستان نبرد ورترا را با ایندرا بازتاب می دهد.
۳.

رخش؛ اسبِ واگذارشدۀ گرشاسپ به رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رستم گرشاسپ رخش پیوند شخصیتی و ادبیات حماسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۲۰۰
در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوه تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینه اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می شود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پای گذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن می دهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان لاغر برمی گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی های بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می دهد که گرشاسپ که به معنی دارنده اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان لاغر خود را در حماسه ملی به تهمتن وا می گذارد و بدین گونه رخش، یادگاری می تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش اسپ» که به معنی اسب نزار است.
۴.

اَژدَهااوژنی زال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زال رودابه مهراب رستم اژدهااوژنی مهرایزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۲۰۲
در میان یلان سیستان، زال برخلاف سام و رستم، یکسره از کردارهای رزمی در نبردگاه به دور است. او در میانه آن دو جهان پهلوان، نه در نبردگاه که در پیکره داستانی نو و دیگرسان، اژدهایی را می اوژند و فراوانی را به ایران شهر ارزانی می-دارد. در این جستار با خوانشی تازه از داستان زال در چهارچوب نقد اسطوره ای و به شیوه توصیف و بازکاوی و با هدف فرادید نهادن انگاره ای دیگر درباره بن مایه اسطوره ای پیوند زال با رودابه، تنک مایگی دَستان در رزم و جهان پهلوانی بررسی شده است. آنچه از این بررسی چونان انگاره ای به دست آمده این است که زال در روند دگرگونی اسطوره به حماسه، کردار اَژدَهااوژنی ژرف ساخت یا کهن الگوی نخستینه خود را در ستیز با اژدهای مادینه اوبار، به گونه پیوند با رودابه، دختر مهرابِ اژدهانژاد، به ارث برده است. پهلوان با شکست مهراب اژدهانژاد که نمادینه ای از باروری را در چنبره فرمان خود دارد، مایه رهایی رودابه و پدیدآمدن نیرویی فراوانی بخش همچون رستم می شود تا با واگذارشدن جهان-پهلوانی به تهمتن، یکسره پاسدار ایران شهر در برابر تازش های افراسیاب اژدهانژاد شود. بر بنیاد انگاره ای، چنین می نماید که نشانه هایی از اسطوره ایزد مهر در شخصیت مهراب بازتافته است.
۵.

بررسی تطبیقی شخصیت زال و ایندره در شاهنامه و ریگ ودا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زال ایندره مهر ورونا سیمرغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۲۴۲
هم سانی های زال با ایزد پهلوانانی در اساطیر هند و ایرانی که در گذر روزگار در ساخت هایی دیگرسان نیز بازنموده شده اند، می تواند یادآور پیوستگی آن شخصیت ها در روزگاری ازلی یا اندیشه اسطوره پرداز نخستینه باشد؛ از این رو، در این جستار با روش توصیف و تطبیق، در پی بازشناخت ریشه های داستان و شخصیت زال در اساطیر روزگار هند و ایرانی، نمونه هایی از همانندی زال با ایندرهَ، اورمزد، مهر و ورونا در ریگ ودا و شاهنامه نشان داده شده است. بر پایه این جستار، زال با دورشدن از خانواده و پرورش در کنام سیمرغ، به جایگاه ایزدینه خود در البرزکوه بازمی گردد و با پیوستگی به مهر و خورشید، بنیاد همانندی و شاید این همانی خود را با اسطوره ایندرهَ که در گذر روزگار گزاره هایی از اسطوره میتره (مهر) و ورونا (اهورامزدای اوستایی) را ستانده بوده است، استوار می کند. اسطوره گیاه سوما که نیروبخش ایندره و فراهم آورنده زمینه رویین تنی برای او است، در خویش کاری بنیادین خود یعنی درمان بخشی، به پَرِ درمان گرِ سیمرغ در حماسه ملی می ماند که زال را به رویین تنی رسانده بوده است. اسطوره گیاه سوما در داستان ایندره، با درخت همه تخمه درمان بخش که برپایه متون زردشتی، آشیان سیمرغ بر آن نهاده شده بود، نیز سنجیدنی است. همانندی های زال با ایندره که بسامدی درخور درنگ دارد، این انگاره را سامان می دهد که این دو پیوندی ریشه ای با یک دیگر دارند و یا نماینده بن مایه هایی هم سان و پراهمیت بوده که در اندیشه نیاکان به گونه ای ویژه و برجسته تکرار می شده است و در پردازش داستان های حماسی اسطوره ای روایی داشته است.
۶.

بازکاوی بن مایه ها و ساختار داستان های «نبرد رستم با اکوان دیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه رستم اکوان دیو گرشاسپ گندرو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱۶ تعداد دانلود : ۱۱۹۰
گرشاسپ بزرگ ترین پهلوان اسطوره ای ایران است و رستم نیز جهان پهلوان شاهنامهاست. یکی از شگفت ترین و رازآمیزترین دشمنان گرشاسپ، دیوی است گَنْدَرْوَ نام که پهلوان پس از رنج بسیار، او را در کنار دریای فراخ کرت از پای درمی آورد. اکوان دیو نیز از رازآمیزترین دشمنان رستم است که تهمتن با کوشش بسیار، سرانجام او را در نزدیکی دریایی از پای می افکند. در این جستار، با روش توصیفی تحلیلی، دو داستان «نبرد رستم با اکوان دیو» و «نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ»، از دید بن مایه و ساختار سنجیده می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو داستان، در ساختار و روند کارکردهای نیروهای دوسویه و نیز از دید ژرف ساخت های اسطوره ای حماسی، به گونه ای شگفت هم سانند. روند ساختاری دو داستان و آرمان ها یا کهن الگوهای رفتاری دو پهلوان، این انگاره را سامان می دهد که گویی داستان نبرد رستم با اکوان دیو، گونه ای دیگر از داستان نبرد گرشاسپ با گَنْدَرْوَ است و یا هر دو داستان از یک سرچشمه اند.
۷.

ریشه شناسی ستیز میان پیل و گوسپند در مَثَلی از گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مثل اسطوره گوسپندِ پاک پیل مردار بن مایه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۸ تعداد دانلود : ۷۶۱
دستان ها (مَثَل ها) چونان بخشی از فرهنگ و ساختار اندیشگانی مردمان کهن، بازگویه پندارها، دریافت ها و باورهای بسیاری است که در گذر روزگار پدید آمده است؛ از این رو، بازکاوی و گزارش مَثَل ها می تواند کم یا زیاد ما را تا سرچشمه-های اندیشگانی نیاکان رهنمون شود. گاه نیز اسطوره که با ناخودآگاه گروهی پیوندی رازناک دارد، در پیکره مَثل ها سربرمی آورد یا به سخن دیگر، گاه مَثَل ها، ناخودآگاهِ گروهی و به ویژه اندیشه های اساطیری را آینگی می کنند. یکی از این مثَل ها که به گمان نگارنده، بازگویه باوری بسیار کهن در فرهنگ ایرانی است، مَثَل «الشاةُ نظیفةٌ و الفیلُ جیفةٌ» (گوسپند پاک است و پیل مُردار) است که در حکایت سوم از باب نخست گلستان سعدی آمده است. در این پژوهش بن مایه اساطیری آن بازکاویده و نشان داده می شود که چگونه پیل چونان جانوری اهریمنی در برابر گوسپند، یکی از نیروهای اورمزدی، کارکرد می یابد و از کجا ستیز میان پیل و گوسپند، چونان اندیشه ای بنیادین در فرهنگ ایرانی، در پیکره یک مَثَل نمودار می گردد.
۸.

اَژدَها نماد کدام خشک سالی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اژدها اسطوره های ایرانی خشکسالی گرمایی خشکسالی سرمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲۸ تعداد دانلود : ۶۰۳
اَژدَها در داستان های اسطوره ای ایران، نماد گجستگی بویژه نماد خشک سالی است. پژوهش گران، نبرد پهلوان و اَژدَها را نماد نبردِ ترسالی با خشک سالی می دانند. در این جستار انگاره ای دیگر درباره سرشت برخی اَژدَهایان در داستان های اساطیری به پیش کشیده می شود. چکیده سخن این است که اگرچه اَژدَها در اساطیر، نماد خشکی است؛ در برخی داستان هایِ اَژدَهااوژنی، گزاره هایی است که نشان می دهد اَژدَها نمادِ خشکیِ سرمایی است نه خشکیِ گرمایی؛ زیرا در آن داستان ها، اَژدَها با زندانی کردن آب، بر آن چنبره می زند. با کشته شدن اَژدَها، آب روان می شود و گیاهان سربرمی آورند و این می تواند نماد شکستِ کوه های یخینِ باستانی و آب شدن یخ ها باشد. گزارش های فردوسی با یافته های زمین شناسان و پژوهندگان گروه جغرافیای طبیعی، بسیار هم خوان است و نشان می دهد که اَژدَها با یخبندان های دوره کواترنری پیوندی استوار دارد.
۹.

رستم، شخصیتی اسطوره ای یا حماسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره تاریخ حماسه رستم ایندرا گرشاسپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸۹ تعداد دانلود : ۹۴۷
درباره جهان پهلوان شاهنامه، رستم، پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. برخی او را شخصیتی تاریخی، و گروهی شخصیتی اسطوره ای به حساب آورده اند. پژوهشگران دیگری خاستگاه راستین رستم را حماسه می دانند. بهمن سرکاراتی در جستاری با نام «رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟» پس از آوردن دیدگاه کسانی که تهمتن را شخصیتی تاریخی یا اسطوره ای تصور کرده و او را با گندفر و گرشاسپ یکی می پندارند، انگاره هر دو گروه را ناپذیرفتنی می داند و چنین نتیجه می گیرد که رستم نه شخصیتی تاریخی است، و نه اسطوره ای، بلکه خاستگاهی حماسی دارد. نگارنده در این جستار می کوشد به دو روش یا دلیل، احتمال اسطوره ای بودن رستم را نشان دهد: نخست براساس شواهد و اسناد گوناگون، به نقد و تحلیل دیدگاه سرکاراتی و نارسایی دیدگاه او درباره بی پیوندی رستم با گرشاسپ می پردازد، سپس با آوردن انگاره پیوند ایندرا و رستم، آن را به عنوان دلیل دیگری برای اسطوره ای بودن تهمتن مطرح می کند.
۱۰.

نگاهی دیگر به ناسازواری میان اژدهاکشی رستم و اژدهاپیکری درفش وی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: رستم اژدهاکشی شاهنامه ی فردوسی جهان پهلوانی درفش اژدهاپیکر نبرد با خشکسالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۰ تعداد دانلود : ۷۹۰
در بررسی کردارهای رستم، پهلوانِ پهلوانان شاهنامه، یک ناسازواری (تناقض) دیده می­شود؛ بدین­گونه که تهمتن در خوان سوم، اژدهایی را به یاری رخش می کشد؛ اما از دیگر سوی، نگاره­ی درفش او، اژدهاپیکر است و در داستان نبرد با اسفندیار به نیای مادری خود، دهاک (اژی­دهاک)، می­بالد. از آن جا که در اساطیر ایران، اژدها نماد گجستگی بویژه نماد خشکسالی است، بالیدن رستم به دهاک و اژدهاپیکری درفش وی، بسیار شگفت­انگیز است. در این پژوهش راز این چیستان بازکاوی شده است. آن چه به دست آمد بدین­گونه است که اژدهاپیکری درفش رستم و اژدهاکشی وی، هر دو بن­مایه­ای آریایی دارند و ناسازواری میان آن­ها یک ناسازواری بنیادین و اساسی نیست؛ زیرا هر کدام، جداگانه نماد و نمایان گر آیینی ویژه است: 1) اژدهاپیکری درفش رستم، در بنیان، میراثی است که او از نیای خود، گرشاسپ، به ارث می­برد؛ بدین­گونه که گرشاسپ در آغاز، اژدهایی را می کشد و به یادگاری این دلاوری، نشان اژدها را بر درفش خود حک می­کند. پس از وی برخی دیگر از پهلوانان خاندان رستم چنین درفشی برمی­گزینند. هم زمان، درفش اژدهاپیکر نشانه­ی «جهان­پهلوانی» نیز دانسته می­شود؛ چراکه بر اساس گزارش­های فردوسی و اسدی طوسی، این درفش تنها شایسته­ی جهان پهلوانان است. گفتنی است که اژدهای درفش جهان­پهلوان نه­تنها گجسته نیست، بلکه نشانه­ای همایون است؛ زیرا در بنیان، نماد پیروزی پهلوان بر اژدهاست. 2) اژدهاکشی تهمتن، نماد نبرد با پتیارگی بویژه نماد نبرد با خشک سالی است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان