مرتضی دولت آبادی

مرتضی دولت آبادی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعل جای خالی سلوچ منشأ فعل زبان فارسی معیار گویش سبزواری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی دستور زبان سنتی
  3. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : ۱۸۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۲۹
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
۲.

نمودها و کاربرد متفاوت «آرکائیسم» و «گویش سبزواری» در رمان کلیدر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمود دولت آبادی گویش سبزواری آرکائیسم رمان کلیدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۷ تعداد دانلود : ۵۶۴
در مجموعه آثار دولت آبادی و از جمله رمان کلیدر، همواره دو گزاره مهم و متمایز از مقوله هنجارگریزی و آشنایی زدایی، یعنی کاربرد گویش سبزواری و گرایش به آرکائیسم (باستان گرایی)، توجّه خواننده را به خود جلب می کند. خواننده در پاسخ به این پرسش که کدام واژه و ساختار صرفی و نحوی متن، برگرفته از متون نظم و نثر کهن و در واقع از مصادیق آرکائیسم است و کدام در زمره گویش (سبزواری) است، بسته به میزان آگاهی و شناخت خود از دو منبع یادشده، تقسیم بندی ای عرضه کرده و انتساب هایی صورت می دهد. در جستار حاضر، برای پاسخ به این پرسش، با بررسی رمان کلیدر و عرضه مصادیق هنجارگریزی بر معیار و سنجه متون نظم و نثر کهن و لغت نامه های فارسی، و همچنین پرس وجو از گویشوران گویش سبزواری، کوشش شده مرز آشکاری میان مصادیق این دو گرایش و کاربرد مشخص شود؛ حاصل این کار آن است که حجم بالایی از مصادیق هنجارگریزی در کلیدر، مربوط به آرکائیسم و انواع واژگانی، صرفی و نحوی آن است. در این میان، پاره ای از این دسته، در گویش سبزواری نیز کاربرد داشته و درواقع میان دو منبع، مشترک است؛ پاره ای نیز، تنها در متون کهن کاربرد داشته است؛ افزون بر این، دولت آبادی در کلیدر، واژگان و ساخت های صرفی و نحوی ای به کار گرفته است که تنها در گویش سبزواری (و یا دیگر گویش ها به ویژه خراسانی) دیده می شود. و امّا دسته دیگری از مصادیق هنجارگریزی را باید برخاسته از ذهن و زبان و حاصل تراوش قلم نویسنده دانست.
۳.

زمینه های ایجاد، عملکرد و دگرگونی های منصب سرداریِ خراسان در دوره متأخّر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرداری خراسان خراسان ساختار اداری امور نظامی صفویه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۲۲۴
اگرچه صفویه ساختار اداری حکومت های پیشین را اخذ کردند؛ لیکن با توجّه به دگرگونی ها و تحوّلات کوچک و بزرگی که خود در پی آن بودند، در این ساختار نیز دگرگونی ها و تحوّلاتی پدید آوردند؛ ازجمله این تغییرات، ایجاد منصبی نوین در امور نظامی ایالت خراسان و سرزمین های پیرامون آن به نام منصب «سرداری خراسان» بود. این منصب در دوره شاه صفی به دیگر مناصب نظامی افزوده شد و تا پایان حکومت صفوی، بخش بزرگی از امور نظامیِ جغرافیایِ وسیعی از طریق آن سامان یافت. این جغرافیا شامل نواحی مختلف خراسان (هرات، مرو و مشهد) و همچنین کم وبیش سرزمین های پیرامون آن مانند استرآباد، قندهار و سیستان بود. در جستار حاضر نگارندگان کوشیده اند به این پرسش پاسخ دهند که زمینه های ایجاد منصب سرداری خراسان و همچنین عملکرد و دگرگونی ها و تحوّلات آن چه بوده است؟ جستار به روش توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری داده های موجود در منابع صورت گرفته است. یافته ها بیانگر آن است که سرداری خراسان، نتیجه احساس ضرورت به نشان دادنِ واکنشی یکپارچه و هماهنگ در آغاز در برابر یورش ها و حملات ازبکان و سپس اقوام دیگری چون گورکانیان، بلوچ ها و افغان ها و همچنین در راستای سیاست نفوذِ هرچه بیشترِ حکومت مرکزی در امور ایالات بوده است. این امر با گماشتن یکی از بزرگانی که عموماً وابسته به دربار بوده اند به سرداری و اعزام به خراسان صورت پذیرفته است و بسته به عواملی مانند میزان قدرت و اقتدار شاهان و اهتمام به امور خراسان در دوره هایی مانند دوره شاه سلیمان و مقطعی از پادشاهی شاه سلطان حسین به شدّت تضعیف شده است. همچنین این منصب در تاریخچه خود دچار دگرگونی هایی ازجمله جمع بین سرداری و ایالت شده و تا واپسین سال های حکومت صفوی (سقوط اصفهان) و حتّی پس از آن ادامه یافته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان