محمدحسن فطرس
سمت: دانشیار |
مدرک تحصیلی: استاد گروه اقتصاد دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی دانشگاه بوعلی سینا همدان، ایران |
مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۴۶ مورد از کل ۱۴۶ مورد.
الگویی برای سنجش اثر سیاست های مالی و پولی بر صادرات بخش کشاورزی ایران 1350 – 1372
نویسنده:
محمدحسن فطرس
حوزههای تخصصی:
اثر هزینه های دولت بر شکاف درآمدی روستا – شهری
نویسنده:
محمدحسن فطرس
حوزههای تخصصی:
توزیع درآمد در جهان : تشدید نابرابریها
نویسنده:
محمدحسن فطرس
حوزههای تخصصی:
تاثیر نابرابری درآمد بر پس انداز ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
کلیدواژهها: پس انداز ملی نابرابری درآمد الگوی داده ها با تواتر مختلف ایران
حوزههای تخصصی:
افزایش پس انداز ملی، سرمایه گذاری کشور را افزایش می دهد و در بلندمدت به افزایش بهره وری و رشد اقتصادی منجر می شود. بنابراین، شناسایی عوامل موثر بر پس انداز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نابرابری درآمد یکی از عوامل مهم اثرگذار بر پس انداز ملی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با بکارگیری رویکرد داده ها با تواتر مختلف تاثیر نابرابری درآمد بر پس انداز ملی ایران را برای دوره زمانی 1399-1368 بررسی کرده است. یافته ها نشان می دهند نابرابری درآمد تاثیر کوهانی شکلی بر پس انداز ملی دارد. به نحوی که در سطوح پایین نابرابری با انتقال درآمد از افراد فقیر به افراد ثروتمند با میل نهایی به پس انداز بالا، میزان پس انداز افزایش پیدا می کند. اما، پس از دستیابی به سطح معینی از نابرابری، افزایش بیشتر نابرابری همراه با وضعیت اقتصادی کشور(تورم، وقوع تحریم های گسترده و رکود اقتصادی بنگاه ها) سبب کاهش اشتغال و دستمزد می شود که با افزایش تعداد افراد فقیر در جامعه همراه است. با افزایش تعداد افراد فقیر، تاثیر کاهش پس انداز افراد فقیر بر تاثیر افزایش پس انداز افراد ثروتمند غلبه می کند. بنابراین، افزایش بیشتر نابرابری درآمد به کاهش پس انداز ملی می انجامد. همچنین، رشد اقتصادی، نرخ بهره حقیقی و تجارت، تاثیر مثبت و معناداری بر پس انداز ملی دارند. اما، بار تکفل، اثر ثروت، توسعه مالی و تحریم های اقتصادی تاثیر منفی و معناداری بر پس انداز ملی دارند.
الگوهای اندازه گیری سرمایه فکری با نگاهب به بخش خدمات
نویسنده:
محمدحسن فطرس تورج بیگی
منبع:
تدبیر ۱۳۸۸ شماره ۲۰۳
حوزههای تخصصی:
رشد نوین اقتصادی، از دانش و اطلاعات سرچشمه می گیرد. این امر موجب افزایش اهمیت سرمایه فکری (IC= Intellectual Capital) به عنوان مقولهای پژوهشی و اقتصادی شده است. نقش و سهم سرمایه فکری در پیشرفت مدیریتی، فنی و اجتماعی اقتصاد موضوع تحقیقات جدید قرار گرفته است، به گونه ای که دانش سازمانی، عامل اصلی مزیت رقابتی و خلق ارزش شناخته شده است. بنابراین، دستیابی به مزیت رقابتی و بقای سازمان در گرو توانایی آن در خلق، ذخیره، توزیع و کاربرد داراییهای دانشی است. اندازه گیری سرمایه فکری بر اساس رویکردی راهبردی از داراییهای نامشهود استوار است. اثر این داراییها بر مبنای میزان خلق ارزش و منافعی که برای سازمان در پی دارد، سنجیده می شود. در سالهای اخیر برای اندازه گیری سرمایه فکری، چندین رویکرد و الگو مطرح شده است. این مقاله رویکردها و الگوهای اندازه گیری سرمایه فکری را به اختصار مرور می کند. سپس، با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری (SEM= Structural Equation Model)، الگوی مناسبی برای بخش خدمات ارائه می دهد.