محمد جرفی

محمد جرفی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اراک

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

کاربردهای فعل «ماضی» در دستور عربی و فارسی با رویکردی به آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم دستور تطبیقی دلالت زمانی ماضی بدوی ماضی مقصود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷۲ تعداد دانلود : ۵۴۹
«فعل» از ارکان مهم در ساختار جمله است که بار اسنادی و دلالت زمانی آن را بر دوش می کشد. قرآن کریم نیز آکنده از انواع قالبهای فعل ماضی است که کاربردهای متنوع آن تاکنون آنگونه که باید مورد دقت و بررسی قرار نگرفته است. از میان اقسام آن، فعل «ماضی» در دو زبان فارسی و عربی، به شکلی گسترده و در ساختارهای متنوّع به کار رفته است و ضمن دلالت بر زمان گذشته، مفهوم زمان حال و آینده را نیز منتقل می سازد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی در حوزه دستور تطبیقی، تلاش دارد ساختارهای فعل ماضی را در این دو زبان، عمیقاً واکاوی کند و کاربردهای متنوع آنها را با تکیه بر قرآن کریم تبیین نماید؛ به گونه ای که با یکدیگر مشتبه نگردد و مترجمان در فهم صورت های مختلف زمان های افعال دچار اشتباه نشوند. در این جُستار، ضمن یکپارچه سازی زمان ماضی در دستور فارسی و عربی با رویکرد قرآنی، قواعد دستوری ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی استمراری، ماضی بعید و ماضی التزامی، به همراه کارکردهای گسترده آن ها آمده است. همچنین برای زمان گذشته نیز دو قالب جدید زمان «ماضی بدوی» و «ماضی مقصود»، به زمان های افعال اضافه گردید که در منابع دستوری فارسی و عربی بدان اشاره ای نشده است، یا آن که برایش چارچوبی دقیق واحکامی مشخص تبیین نگشته است. همچنین برای تبیین قواعد دستوری، به 30 شاهد شعر فارسی و 13 بیت عربی و 50 آیه قرآن کریم استناد شده و در مجموع، 125 قاعده برای کاربردهای مختلف فعل ماضی در هر دو زبان فارسی و عربی تدوین گردیده است.  
۲.

بررسی سوره « عَبَس » از دیدگاه سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم میشل فوکو کنش گفتاری سوره عبس سبک شناسی گفتمانی سبک نحوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی تفسیر و ترجمه قرآن
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری کاربرد شناسی و تحلیل گفتمان
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
تعداد بازدید : ۲۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۸۲
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.
۳.

بررسی آثار فاضل صالح السامرایی بر پایه نظریه نظم جرجانی با استناد به قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن معناشناسی نحو عبدالقاهر جرجانی نظریه نظم فاضل السامرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۰ تعداد دانلود : ۶۵۶
این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است، به واکاوی برخی آثار فاضل السامرایی بر اساس نظریه نظم خواهد پرداخت و نشانه های کاربست این نظریه در آثار سامرایی را تبیین خواهد نمود. فاضل السامرایی زبان شناس و نحوی برجسته معاصر می باشد که با ارائه دیدگاه های نوین پیرامون زبان شناسی و علم نحو، خدمات شایانی به حوزه مطالعات قرآنی ارائه نموده است. وی کلیه مباحث زبان شناسی و نحوی را با استشهاد به آیات شریفه قرآن کریم، معنایابی کرده و ظرافت ها و لطافت های تعابیر قرآنی و بهر گیری قرآن از ظرفیت های تعبیری زبان عربی را به خوبی اثبات نموده است. نویسندگان بر این باورند که او در تألیف آثار ارزنده خود، از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی متأثر بوده است و ردپای نظریه نظم جرجانی، در اغلب آثارش به چشم می خورد. بررسی ها نشان می دهد که سامرایی همانند جرجانی سهم ویژه ای برای نحو در بلاغت کلام قائل شده است. با وجود اینکه او متأثر از نظریه نظم است؛ ولی آراء و دیدگاه های متنوع تری در مسائل مختلف ارائه داده که نشانگر جزئی نگری بیشتر وی در حوزه مسائل نحوی می باشد. او علاوه بر بسط بیشتر موضوع، به سوی نحو مدرن و پیشرفته حرکت کرده و به واسطه ساده سازی مسائل نحوی و به عبارتی: «نقد نحو»، بسیاری از پیچیدگی های نحو و قواعد خشک حاکم بر آن را کنار زده است؛ از این رو می توان ادعا کرد که وی در این زمینه از جرجانی نیز پیشی گرفته و با ارائه دقیق، کامل و همه جانبه موضوعات نحوی و شواهد بسیاری که ارائه می دهد، معنایابی نحو را حتی گسترده تر از جرجانی انجام داده است.    
۴.

کارکردهای بلاغی و انسجام آفرینی جانشین های اشاره ای در سوره مبارکه «حج» و ترجمه های آن از فولادوند، خرمشاهی و محدّث دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه انسجام متنی جانشین های اشاره ای سوره حج فولادوند خرمشاهی محدث دهلوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۲ تعداد دانلود : ۴۵۹
بنابر نظریه زبانی هلیدی و رقیه حسن (1976م)، انسجام متنی یکی از مهم ترین مؤلفه های متن وارگی است که با عناصر گوناگونی همچون دستوری، واژگانی و پیوندی نشانه گذاری می شود. «جانشینی» گونه ای انسجام دستوری بوده که به معنای قرار گرفتن عنصری در متن به جای عنصری دیگر است و در اشکال مختلف اسمی، فعلی، جمله ای و بندی در کلام نمود می یابد. اسم های اشاره در قرآن کریم، به دلیل ظرفیت بالای معنایی و بلاغی شان، در صورت های مختلف جانشینی به کار رفته اند و از این رو نقش بسزایی در انسجام و پیوستگی متنی آیات ایفا کرده اند؛ همچنین با درهم شکستن ساختار دستوری متن، علاوه بر  برجستگی، پویایی، اختصار و ایجاد ابهام هنری، با گستره معنایی خود باعث ایجاد نظم خطی و شبکه ای شده اند. این پژوهش در صدد است تا با بهره گیری از نظریه هلیدی و حسن، مسأله جانشینی اسم های اشاره را در سوره «حج» و کیفیت برگردان آن ها را در سه ترجمه منتخب بررسی کرده تا از این رهگذر میزان موفقیّت مترجمان در تصریح معنا و مفهوم بلاغی این عنصر انسجامی آشکار گردد؛ بدین منظور، دو ترجمه معنایی از فولادوند و خرمشاهی و یک ترجمه تحت اللفظی از محدث دهلوی انتخاب شد. بررسی های پژوهش نشان می دهد که از میان این ترجمه ها، فولادوند تا حدودی، با تصریح معنا و رعایت نکات بلاغی، تعادل انسجامی را برقرار نموده و محدث دهلوی نیز به فراخور ترجمه تحت اللفظی خویش تا اندازه ای با تصریح و روشنگری در متن مقصد، انسجام برقرار نموده است؛ اما خرمشاهی با وجود ادبی بودن ترجمه اش، از تصریح معنا و ظرافت های بلاغی اسم های اشاره غافل مانده که همین امر باعث شده تا ترجمه او از صراحت انسجامی لازم برخوردار نباشد.   
۵.

مفهوم «اراده»: جایگاه و کارکرد آن در فرایندهای بدیعی با تکیه بر مفهوم قصدگرایی در کاربردشناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربردشناسی زبان قصدگرایی مفهوم اراده فرآیندهای بدیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۷۲۶
اراده گرایشی درونی است که آدمی را به انجام کاری برمی انگیزد . مراد از این مفهوم در دانش های زبانی، تحقق اراده متکلم هنگام ایراد کلام است؛ بدین معنا که متکلم کلام خود را آگاهانه ایراد کند و در حالت هایی همچون خواب، مستی و جنون نباشد . ظاهر برخی سخنان بلاغیون محتمل معنای غیرارادی بودن فنون بدیعی است . پژوهش حاضر برآن است تا با رویکردی کاربردشناختی و تکیه بر روشی توصیفی تحلیلی، به تبیین جایگاه و کارکرد مفهوم اراده در برخی فنون بدیعی بپردازد و اهمیت آن را در فرایند پیدایش این فنون روشن کند . از این رهگذر، سعی شده هم سخنان بزرگان بلاغت به طور صحیح تبیین شود و هم با تفکیک و تجزیه فنون بدیعی برمبنای مفهوم اراده، تصویر کامل تر و روشن تری از روند آفرینش این فنون، از مرحله پیدایش در نزد متکلم تا مرحله دریافت و خوانش توسط مخاطب، فراهم آید . نتایج بررسی نمونه ای شش فن بدیعی مشاکله، مدح شبیه به ذم و ذم شبیه به مدح، اسلوب حکیم، توجیه، مذهب کلامی و مبالغه حاکی از آن است که مفهوم اراده در آفرینش فنون مذکور نقشی اساسی داشته؛ چنان که عدم نظرداشت این مفهوم در فنون مذکور، ارزش و ماهیتشان را ازاساس مخدوش می کند . همچنین حمل سخنان بلاغیون بر غیرارادی بودن فنون بدیعی امری غیرموجه بوده و « قصد » در این گونه سخنان نه هم سنگ با مفهوم « اراده » ، بلکه ذیل مفهوم « تصنع و تکلف » و دربرابر « طبع » به کار رفته است .
۶.

تحلیل کاربست گفتمان سکوت در سوره مبارکه یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم سوره یوسف گفتمان سکوت سکوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۱۷۰
سکوت به مثابه یک کنش ارتباطی، نقش مهمی در انواع گفتمان ایفا می کند. سکوت شالوده زبان، فکر و شناخت است. سکوت متمم گفتار و یا بیش تر از آن است. وجود عناصر غایب در گفتمان، با حضور معنادار خود تأثیر بسزایی بر مخاطب می گذارند و او را به اندیشه فرا می خوانند. قرآن کریم به عنوان یک اثر بلاغی و ادبی دارای عناصر غایب و مسکوت بسیاری است که پژوهشگران را برای واکاوی آیات الهی برمی انگیزد تا دیگر نکات بلاغی آن را  آشکار سازند. در جستار حاضر برآنیم به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه گفتمان سکوتِ روایی و با استناد به تفاسیر قرآنی معتبر، سوره یوسف را در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی واکاوی کنیم. در این راستا به دنبال پاسخی روشن به این سوال هستیم که سکوت چه تأثیری در چندمعنایی و خوانش سوره مذکور دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که سوره یوسف از سه سبک سکوت برخوردار است که نشان از انسجام ساختاری و معنایی این آیات الهی دارد. سکوت ساختاری ضمن موجز ساختن کلام، گره افکنی و تعویق معنا، در کنار سکوت معنایی به تصویرسازی پرداخته و فضا را ملموس تر کرده است. سکوت کاربردشناختی با بسامد بالای خود، مؤید عفت و معصومیت حضرت یوسف است. کامل شدن شکاف های موجود به کمک دانش پیشین مخاطب و بافت، سبب بازاجرایی و خوانش معانی می شود و زمینه تفاسیر متعدد برای آیات الهی را فراهم می سازد.  
۷.

بررسی و تحلیل سوره های فاتحه و بقره براساس نظریه بهینگی پرینس و إسمولنسکی (با محوریت کتاب معانی القرآن فراء)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهینگی محدودیت هایِ پایایی و نشان دار معانی القرآن فراء پرینس و إسمولنسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۴
نظریه بهینگی یک روی کرد محدودیت بنیاد در حوزه زبان شناختی جدید می باشد که در سال (1993م) توسط آلن پرینس و پاول إسمولنسکی مطرح شد. براساس این نظریه صورت های زبانی، ناشی از تعامل میان محدودیت های متقابل و متضاد می باشند و محدودیت ها، معیار تمایز میان برون دادهای برخاسته از درون داد اصلی قرار می گیرند. در این پژوهش با شیوه توصیفی– تحلیلی، انطباق معیارهای نظریه بهینگی در مسائل اسنادی برخی از آیات سوره های "الفاتحه و البقره "  با محوریت کتاب معانی القرآن فراء مورد تحلیل قرارمی گیرد. هدف محوری این پژوهش، انطباق معیار های انگاره بهینگی بر شواهدآیات قرآن کریم می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که قرآئت های قرآنی به عنوان متونی مستند و مرجع در سطح إستعمال و أداء لغوی، دارای بهینگی می باشند؛ ولی در انطباق با معیارهای رایج نحوی، سطح بهینگی متفاوتی دارند. در بررسی شواهد این دو سوره مشخص می شود که محدودیت هایِ پایایی مراعات و محدودیتِ نشان دارِ تخطی پذیرِ  مُهلِک (*!) به ندرت اتفاق می افتد و بیش ترین نقضِ محدودیت ها در مجال محدودیت هایِ نشان دارِ تخطی پذیرِ غیرمُهلک (*) واقع می شود و برون دادهای بهینه از منظر فراء، برون دادهایی می باشند که قرآئت مرفوع شاهد آیه را توجیه می کنند که این مساله متاثّر از تمایل فراء به اعراب مرفوع و نیز روی کرد او به عاملیّت مبتدا در رفع می باشد؛ در نتیجه در ترکیب های اسنادی، بیش تر به تقدیر، حذف وتأویل خبراهتمام دارد. محدودیتِ نشان دارِ غیر مُهلِک " الحذف والتقدیر" دارای بیش ترین نقض درتحلیل شواهد آیات می باشد.
۸.

نقد ترجمه ساخت اطلاعی نشان دار در رمان های نجیب محفوظ (مطالعه موردی: رمان های «الشحاذ» و «الطریق»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترجمه ساخت اطلاعی نشان داری مبتداسازی رمان راه رمان گدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳ تعداد دانلود : ۱۶۸
عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساخت هایی با عنوان ساخت های اطلاعی نشان دار را رقم می زند. ساخت های نشان دار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجایی که ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساخت ها به منظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری می نماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهم ترین ساخت های اطلاعی نشان دار است به شیوه توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمان های «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساخت های اطلاعی نشان داری را رقم زده است که انتقال صحیح آن ها به همان صورت نشان دار به منظور بیان مقصود نویسنده ضروری می نماید. نتایج حاصل شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساخت های نشان دار را به صورت بی نشان برگردان کرده اند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.
۹.

المقاومه الوطنیه ضد الاستعمار فی شعر ابراهیم المنذر الشاعر اللبنانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: أدب المقاومه الاستعمار الکفاح إبراهیم المنذر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۵۵
الملخص لاشک فی أن الاحتلال یؤدّی إلی المقاومه فی الدفاع عن الحق فی الحیاه والحصول علی الاستقلال والسیاده علی الوطن ویمکن القول بأن الشعر الذی یحتوی علی هذه المضامین فهو شعر المقاومه والشاعر المقاوم یدافع عن وطنه وقضیّته ضد المحتلّین بسلاح کلمته المتشعّبه بالصمود والتحدّی. یعدّ الشاعر المسیحیّ اللبنانی شیخ إبراهیم المنذر(1875- 1950م.)، من أکبر الشعراء المقاومین فی إبان فترات الاستعمار الأروبی علی البلاد العربیّه.کان المنذر ثائراً وطنیاً، مصلحاً اجتماعیاً، ومعلماً انسانیاً وقد کان یحاول فی أشعاره إذکاء روح المقاومه والوعی لدی الأمه العربیه. یهدف هذا البحث إلی دراسه ملامح المقاومه ضد الاستعمار فی شعر المنذر المقاومه علی المنهج الوصفی - التحلیلی. تدلُّ نتائج البحث علی أنّ الشاعر التزم فی شعره بمواقفه الوطنیه والقومیه، وقدنظم قصائد وطنیه جیّده یعبر فیها عن شعوره الوطنی. فیثبت أن الوطن والدعوه إلی الأخوه والوحده العربیه والقومیه، و إثاره نخوه الرجوله فی قلوب الأبطال، والغضب والتمرّد علی مُؤتمر السَّلام، وصرخه استغاثه للإخوه العرب بسوریا والعراق، وقوه الإراده وعلو الهمه فی الجهاد والابتعاد عن القعود، والشهاده فی سبیل الوطن، ونشر العلم والتربیه الوطنیه والحفاظ على اللّغه العربیه هی من أهم ملامح المقاومه فی شعر هذا الشاعر اللبنانی.
۱۰.

تبیین کارکرد استدلالی- اقناعی فن بدیعی «اقتباس» براساس تکنیک احتجاجی «حجت سلطه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتباس حجت سلطه نظریه احتجاج پرلمان و تیتکا کارکرد استدلالی - اقناعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۸۰
فن بدیعی اقتباسْ فرایند ستاندن کلام مقدس (کلام الهی/ کلام بزرگان دینی) و کاربست آن در کلام بشری است. این فن مانند بسیاری دیگر از فنون بدیعی به سبب سیطره رویکرد زینت انگارانه نسبت به علم بدیع، عموماً ابزاری تزیینی تلقی می شود و درباره کارکردهای اساسی آن غفلت شده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا با روشی توصیفی تحلیلی، در مقام نظری و نیز در مقام عملی، از این رویکرد فاصله بگیرد. بدین منظور، ازسویی با طرح و بررسی اندیشه های بلاغیان درباره فن اقتباس و ازسوی دیگر با ارائه و تحلیل نمونه هایی بلیغ از دو زبان عربی و فارسی کوشش شده است تا کارکرد استدلالی اقناعی این فن برجسته شود؛ به همین سبب براساس یکی از حجت های مطرح شده در نظریه «احتجاجِ» پرلمان و تیتکا، تحت عنوان حجت «سلطه»، تصویری روشن از اینگونه کارکرد فن اقتباس ارائه خواهد شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در فرایند فن اقتباس می توان آیات قرآن کریم و احادیث و روایات را حجت و دلیلی موثق و معتبر برای تأیید و تقویت ادعای خود دانست و با استفاده از سلطه و نفوذ این متون مقدس اسلامی، مخاطبِ معتقد را به اقناع واداشت. گفتنی است چنین اقتباسی بهترین راه مقابله با فردی است که با تضمین کلام بشری درپی تأیید و تقویت ادعای خود برآمده است. همچنین بهترین راه مقابله با ادعای فردی که به سلطه متون مقدس متمسک شده، تمسک به همین نوع مرجع مقدس است. البته باید در نظر داشت همه اینها تنها زمانی میسر خواهد بود که طرفین فهم مشترکی از متون مقدس داشته باشند؛ در غیر این صورت، این سازوکار احتجاجی راه به جایی نخواهد برد. ارائه الگویی فراگیر از کارکرد استدلالی اقناعی فن اقتباس برای حجت سلطه یکی دیگر از مهم ترین دستاوردهای پژوهش حاضر است.
۱۱.

الصعاليک؛ من النرجسيه إلي اليوتوبيا في ضوء نظريه هاينزکوهت وجورج فلز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: النرجسیه الصعالیک هاینزکوهت جورج فلز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۶
تلعب النرجسیّه دوراً مهماً فی تحدید هویه المرء وتدلّ علی الخصائص المتمثلّه بحبّ الذات والتفرّد، ویری بعض الباحثین أنَّها ناجمه عن خلل نفسی أسهم المجتمع فی ظهوره وانتشاره علی نحو واسع. والیوتوبیا منسوبه إلی «طوبی» و«طوباویّه» فی الحیاه الدنیا وتدلّ علی المدینه الفاضله علی ضوء نظریه المحلّل النفسی، «جورج فلز». یتبع هذا البحث دراسه سیکولوجیّه لمعالجه النرجسیّه والیوتوبیا فی شخصیّه الصعالیک فی ضوء آراء «هاینزکوهت» و«جورج فلز» اعتمادا علی المنهج الوصفیّ- التحلیلیّ.من نتائج البحث أنّ الصعالیک کانوا نرجسیین معتدین بأنفسهم معجبین بها بإفراط  وأسباب ذلک یمکن أن تکون الحقاره وطردهم من القبیله والتمییز اللونی وضیم القبیله وحیاتهم الخاصّه ولجوئهم إلی البیداء والوحوش، ولکن لا یدلّ هذا العصیان الروحیّ علی التوحّش المحض فی الصعالیک کما یری بعض الباحثین، بل إنّ أعمالهم الأدبیّه أدّت إلی نشر فکره الیوتوبیا فی المجتمع وهی تدور حول المفاهیم الّتی یؤکد الإسلام علیها کالخروج علی الظلم الاجتماعیّ وبثّ فکره الوحده الاجتماعیّه والمساواه، مقارناً بما قال جورج فلز الانجلیزیّ فی الیوتوبیا.
۱۲.

دراسة النرجسيّة الأدبيّة في تقديم النماذج التربويّة - الأخلاقيّة في أشعار الشعراء العرب المعاصرين بالاعتماد على نظریة «الذات» لهاينز کوهوت (محمود سامي البارودي انموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: النرجسیه الأدبیه هاینزکوهت البارودی النموذج الأخلاقی - التربوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۶
الیوم إذ یلقی الإهمال والغزو الثقافی فی إطار عوامل جذب افتراضیه، بظلاله على أفکار الناس، تتخذ المهمه الأخلاقیه - التربویه للشعر فی میدان الأدب، دوراً أکثر أهمیه، رغم اختلاف آراء النقاد والأدباء بهذا الشأن، إلا أنه یجب القول بأن الشعر لیس مجرد حفنه من التشبیهات والاستعارات والصور، ولا شک أنّه یحمل معه رساله أخلاقیه وعاطفیه. یتمثل هدف الکاتب، إلى جانب تأکیده على وجود التفاعل بین الفن والأخلاق، بدراسه دور النرجسیه فی تقدیم النماذج السلوکیه - الأخلاقیه فی الأدب العربی المعاصر، وفقاً لمنهج تحلیل المحتوى ووصفه استناداً إلى شعر محمود سامی البارودی. تشیر نتائج البحث إلى أن ذلک التطور الضخم الذی حدث فی الأدب العربی المعاصر، شق طریقه إلى مجال النرجسیه أیضاً، فأبعده عن الترکیز على النرجسیّه والتعطش لحب الظهور، وأدخله إلى الحدود الطوباویه وتصویر مدینه فاضله، ولذلک ومع استعراض أشعار محمود سامی البارودی، الشاعر العربی النرجسی المعاصر الکبیر، اتّضح أن مفاهیم مثل الإشاده بالشجاعه والبطولات، ومقارعه الفقر، وامتلاک الروح الجهادیه والاستشهادیه، وعدم التعلق بالدنیا وملذاتها، والعفه والحشمه، وتجنب النمیمه والکذب والإسراف، والوفاء بالعهد، والصبر والجلد، والسخاء والکرم، هی من جمله أهم مکاسب النرجسیه الأدبیه الصحیه فی شخصیه الشاعر.
۱۳.

بررسی و نقد بلاغی اسلوب های وصل و فصل با تکیه بر دیدگاه الفناری مطالعه موردی سوره ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن سوره ابراهیم بلاغت فصل و وصل الفناری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۶
فصل و وصل یکی از مباحث بنیادین و کلیدی دانش بلاغی قلمداد می شود که از دیرباز زبان شناسان و مفسران قرآنی بدان پرداختند. اهمیت و ارزش این امر هم از آنجایی ناشی می شود که موضوع فصل و وصل چون رشته ی تسبیحی را می ماند که دانه های معنایی متن را در کنار هم قرار داده و از گسیختگی و پراکندگی آنها جلوگیری می کند و بدین شیوه شالوده ی انسجام و پیوستگی متن را قوام و استحکام می بخشد. کنکاش و پژوهش در این زمینه این امکان را برای خواننده فراهم می کند که وی نگاهی جامع و کامل به فضا و افق های معنایی متن و ماتن آن داشته باشد. محمد شمش الدین الفناری نیز از جمله مفسران قرآنی است که در باره ی فصل و وصل اظهار نظر کرده است. ایشان در این حوزه برخی از قواعد و اصول را مورد نقد و ارزیابی قرارداده و بر خلاف جمهور، این موارد را اصل و قاعده ندانسته، بلکه به عنوان استثناء پذیرفته است. همچنین الفناری بر خلاف دانشمندان بلاغی، موضوع فصل و وصل را تنها در جمله محرز می داند. در جستار پیش رو، نگارندگان با روش توصیفی تحلیلی موضوع فصل و وصل را در سوره ابراهیم از منظر الفناری مورد بحث و بررسی قرار داده اند. نتایج بحث حاکی از آن است که بلاغت فصل و وصل از دیدگاه الفناری مبتنی بر دو اصل است: نخست جامع مشترک معنایی میان دو جمله و دوم سازگاری و هماهنگی در خبری یا طلبی بودن آن دو. نیز توجه به کل ساختار متن و بافت،  بدین معنا که جملات بدون اینکه با حرف عطف به یکدیگر متصل شوند، از نظر بافت معنایی با یکدیگر انسجام و اتحاد دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان