ولی الله دبیدی روشن

ولی الله دبیدی روشن

مدرک تحصیلی: استاد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۸ مورد.
۱.

پارامترهای قلبی-عروقی زنان متعاقب دو هفته تمرینات تناوبی عملکردی با شدتهای متفاوت با و بدون ماسکهای تنفسی: ارزیابی پاسخ و سازگاریها در طی پاندمی کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماسکهای تنفسی پاندمی کووید-19 تمرینات تناوبی شدید پارامترهای قلبی عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰
سازمان بهداشت جهانی پوشیدن ماسک های صورت در مکان های عمومی را توصیه می کند. برخی افراد نگران تأثیر زیانبار پوشیدن ماسک بر دستگاه قلبی-عروقی در طی انجام دادن فعالیت بدنی هستند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر دو هفته تمرین تناوبی عملکردی با شدت های بالا (HIIT) و متوسط (MIIT) همراه با ماسک های تنفسی بر پاسخ پارامترهای قلبی-عروقی زنان در طی دویدن با شدت های بالا (HIR) و متوسط (MIR) روی نوارگردان انجام شد. تعداد 36 زن سالم (دامنه سنی 25 تا 45 سال و شاخص توده بدنی 23 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند: گروه HIIT با ماسک N95، گروه HIIT با ماسک جراحی، گروه MIIT با ماسک N95، گروه MIIT   با ماسک جراحی، گروه HIIT  بدوم ماسک و گروه MIIT بدون ماسک. تمرینات HIIT و  MIIT(دو تا چهار وهله 20 تا 60 ثانیه ای با 80 تا 90 درصد و یا 60 تا 70 درصد HRmax و فواصل استراحتی 15 تا 60 ثانیه ای) سه جلسه در هفته برای دو هفته اجرا شد. پارامترهای قلبی-عروقی با دستگاه های ECG و پالس اکسیمتر ارزیابی شد. یک وهله دویدن روی نوارگردان به ویژه با شدت بالا و ماسک N95 در قبل و متعاقب دو هفته HIIT و MIIT، موجب افزایش موقت معنادار HR، SBP و بار کار روی قلب (RPP) (P < 0.05) و تغییر معنادار نکردن SPo2% در مقایسه دویدن با شدت متوسط و گروه کنترل بدون ماسک شد (P ≤ 0.05). مداخله دو هفته ای HIIT موجب افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی و VO2max (P < 0.05) و کاهش غیرمعنادار پارامترهای CV استراحتی زنان در مقایسه با گروه های MIIT شد. درمجموع، اجرای دو هفته HIIT با ماسک های تنفسی موجب بهبود عملکرد شد و پوشیدن ماسک های تنفسی حین فعالیت در زنان سالم ایمن بود و فقط با تغییرات گذرا در پارامترهای CV همراه شد. 
۲.

اثر دو نوع ماسک تهویه هوا در طی فعالیت وامانده ساز در دوره پاندمی کرونا بر شاخص های فیزیولوژیک و الکتروکاردیوگرافی زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الکتروکاردیوگرام پاندمی کرونا ویروس فعالیت بدنی بیشینه ای ماسک های تنفسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۲ تعداد دانلود : ۲۵۷
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیرات پوشیدن ماسک های جراحی و N95 بر پاسخ شاخص های فیزیولوژیک و الکتروکاردیوگرام متعاقب تمرین بیشینه در زنان سالم بود. در یک طرح نیم تجربی، 36 زن داوطلب سالم (میانگین سن و BMI به ترتیب 9/3±3/30 سال و 1/3±47/22 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به 3 گروه 12 نفره شامل تمرین بیشینه ای با ماسک N95 (Max-N95 mask)، تمرین بیشینه ای با ماسک جراحی (Max-Surgical mask) و گروه فعالیت بیشینه بدون ماسک (MaxNomask) تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه های مذکور، پروتکل بیشینه ای بروس اصلاح شده را به ترتیب با ماسک جراحی، ماسک N95 یا بدون ماسک اجرا کردند. شاخص های فیزیولوژیک، الکتروکاردیوگرافی و زمان واماندگی ارزیابی شدند. داده ها با تحلیل واریانس یکطرفه در سطح 05/0P ≤  بررسی شد. فعالیت وامانده ساز روی نوار گردان در گروه ماسک N95 موجب کاهش معنادار فاصله QTc نسبت به گروه ماسک جراحی(001/0>P) و گروه کنترل بدون ماسک (027/0=P) شد. هرچند افزایش مقادیر بین گروهی ضربان قلب و QRS متعاقب فعالیت وامانده ساز معنادار نبود، اما بسیار به سطح معناداری نزدیک بود (مقدار P به ترتیب 073/0 و 075/0).نتایج نشان داد در افراد سالم، فعالیت بدنی بیشینه ای نظارت شده به ویژه با ماسک جراحی عملی و ایمن است و فقط با تغییرات جزئی در شاخص های ECG و فیزیولوژیک به ویژه کاهش جزئی در QTc همراه است. مطالعات آتی باید تأثیر فعالیت بدنی با شدت های مختلف در طی استفاده از ماسک ها را در افراد سالمند یا مبتلا به بیماری های التهابی مزمن ارزیابی کنند.
۳.

تاثیر استفاده از ماسک های پزشکی بر پاسخ های قلبی – عروقی و درک فشار زنان سالم حین اجرای یک پروتکل ورزشی زیربیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۰
زمینه و هدف : شیوع COVID-19 تاثیری زیادی بر همه جنبه های زندگی بشر داشته و برای کنترل آن، استفاده از ماسک های تنفسی به عنوان ابزاری کنترلی، گسترش یافته است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر استفاده از ماسک های پزشکی بر پاسخ های قلبی – عروقی و درک فشار زنان سالم حین اجرای یک پروتکل ورزشی زیربیشینه بود. روش تحقیق : این یک طرح تحقیق تصادفی جهت ارزیابی اثرات ماسک های تنفسی(N95 در برابر جراحی) و یا وضعیت بدون ماسک، متعاقب یک فعالیت زیربیشینه ( با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب) در سه گروه زنان داوطلب سالم (به ترتیب با میانگین سن و نمایه توده بدن معادل 6±3/28 سال و 3±23 کیلوگرم بر متر مربع) اجرا شد. شرکت کنندگان در گروه های تمرین زیربیشینه با ماسک N95 ، تمرین زیربیشینه با ماسک جراحی،  و تمرین زیربیشینه بدون ماسک قرار گرفتند. پارامترهای قلبی - عروقی شامل مدت QRS، فاصله QT، قطعه ST و مدت موج  P با دستگاه ECG ارزیابی و داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح  p≤0/05حلیل شدند. یافته ها : پوشیدن ماسک تاثیر معنی داری بر درصد اشباع هموگلوبین از اکسیژن (77/p=0)، ضربان قلب (34/p=0)، فاصله QT (64/p=0)، قطعه ST (58/p=0)، مدت موج QRS (67/p=0) و مدت موج P (45/p=0) متعاقب فعالیت زیربیشینه روی نوارگردان نداشت. میزان درک فشار متعاقب فعالیت با ماسک N95 افزایش معنی داری نسبت به گروه بدون ماسک (006/0=p) و افزایش غیرمعنی داری در مقایسه با گروه با ماسک جراحی (06/0=p) داشت. نتیجه گیری :  پوشیدن یک ماسک تنفسی، بویژه ماسک جراحی در حین اجرای فعالیت ورزشی زیربیشینه، بر پاسخ های قلبی عروقی و عملکرد زنان سالم تاثیر زیان باری ندارد.  
۴.

رفتار دستگاه اتونوم قلبی مردان متعاقب دو هفته تمرینات MIIT وزن کل بدن با ماسک های جراحی و N95 در طی همه گیری SARS-CoV-2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرپذیری ضربان قلب تمرینات تناوبی دستگاه اتونوم قلبی ماسک های تنفسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۴۸
در دوران همه گیری کرونا افراد نگران اثرات قلبی-عروقی پوشیدن ماسک طی فعالیت بدنی بردستگاه اتونوم قلبی (ANS) اهستند. هدف مطالعه حاضر، اثر دو هفته تمرینات تناوبی با شدت متوسط (MIIT) مبتنی بر وزن بدن همراه با پوشیدن ماسک های تنفسی (جراحی در برابر N95) بر پاسخ ANS مردان سالم متعاقب پروتکل دویدن زیربیشینه ای روی نوارگردان (STRP) و 5-دقیقه ریکاوری در طی پاندمی SARS-CoV-2 بود. در این مطالعه 18مرد سالم به صورت تصادفی به 3 گروه شش نفره (ماسک جراحی، ماسک N95 و بدون ماسک) تقسیم و تمرینات MIITبا و بدون ماسک های جراحی و یا N95 را سه بار در هفته، هر جلسه سه تکرار با شدت (60-70 درصد حداکثرضربان قلب) انجام دادند. پارامترهای پاراسمپاتیکی (RMSSD،HFn.u) و سمپاتیکی (LFn.u،LF/HF) و میانگینRR با دستگاه الکتروکاردیوگرام و نرم افزار کوبیوس قبل و تا 5 دقیقه ریکاوری ارزیابی شد. از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.. اجرای پروتکل STRP در قبل از اجرای 2 هفته MIIT تفاوت آماری معناداری را در مقادیر LF،LF/HF،RMSSD،HF و میانگین RRبین گروه های تجربی (ماسک جراحی در برابر N95) و همینطور در مقایسه با گروه کنترل (بدون ماسک) ایجاد نکرد. بعلاوه، اگرچه تغییرات بین گروهی مقادیر شاخص های سمپاتیکی و شاخص های پاراسمپاتیکی و میانگین RRمتعاقب 2 هفته MIIT، بهبود نسبی را نشان می دهد، اما هنوز به لحاظ آماری معنادار نبوده است. به طور کلی نتایج نشان داد، پوشیدن ماسک های تنفسی در طی آزمون استرس ورزشی در مردان سالم ایمن است و سازگاری 2 هفته ای به MIIT با ماسک موجب بهبود عملکرد ANS در پاسخ به استرس می شود.
۵.

اثر پیشگیرانه تمرین هوازی بر مسمومیت بافتی ناشی از دوکسوروبیسین: شواهد هیستولوژیک بافت ریه رت های پیر و جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سمیت ریوی دوکسوروبیسین تمرین هوازی رت های جوان و سالمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۳۰۹
ازیک سو، اثرات مسموم کننده دوکسوروبیسین بر بافت های مختلف و ازسوی دیگر، اثرات پیش درمان فعالیت ورزشی قبل از القای  DOX بر بافت های قلب و کبد رت های صحرایی جوان شناخته شده است، اما تأثیر پیش درمان فعالیت ورزشی بر رت های سالمند به ویژه در بافت ریه کاملاً مشخص نیست؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه تغییرات بافت ریه به دنبال مسمومیت با  DOX و اثر پیشگیرانه تمرین هوازی انجام شد. تعداد 48 سر موش صحرایی نر جوان (سه ماهه) و سالمند (32 ماهه) به سه زیر گروه کنترل (8/307 و 8/374)،  DOX (428/362 و 430) و تمرین +  DOX (142/370 و 383) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت سه هفته با سرعت 15 تا 17 متر/دقیقه و زمان 25 تا 39 دقیقه و پنج جلسه در هفته روی نوار گردان دویدند. گروه های دریافت کننده  DOX، محلول DOX (20 میلی گرم بر کیلو گرم) را 24 ساعت پس از آخرین تمرین دریافت کردند. چهل وهشت ساعت بعد از تزریق  DOX، بافت برداری انجام شد و به روش توصیفی تجزیه و تحلیل شد. بررسی هیستولوژیک بافت ریه نشان دهنده التهاب، ادم بین سلولی، احتقان عروقی، افزایش ضخامت دیواره عروقی در گروه های القای DOX و با تخریب بیشتر در گروه های سالمند بود. اجرای پیش درمان تمرین هوازی در هر دو گروه به بهبود آسیب های ایجادشده با  DOX منجر شد. نتایج پژوهش نشان داد که القای   DOX باعث آسیب بیشتر به بافت ریه رت های سالمند در مقایسه با رت های جوان شد؛ زیرا مقاومت بافت ریه سالمند در برابر  DOX کمتر است و پیش درمان با تمرین هوازی باعث تخفیف اثر تخریبی DOX  بر بافت ریه می شود و این التیام در ریه سالمند مشهودتر است.
۶.

تأثیر وضعیت آمادگی بدنی و جنسیت بر پاسخ دستگاه قلبی تنفسی به فعالیت وامانده ساز در محیط با آلودگی هوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آلودگی هوا آمادگی بدنی اکسیژن مصرفی میوکارد حوادث قلبی تنفسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۲۱۵
شواهد حاکی از آن است که آلودگی هوا در جوامع صنعتی با مرگ ومیر ناشی از بیماری های قلبی تنفسی همراه است، اما اطلاعات اندکی در خصوص تأثیر وضعیت آمادگی بدنی و جنسیت وجود دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین اثر وضعیت آمادگی بدنی و جنسیت بر شاخص های قلبی تنفسی شامل درصد اشباع هموگلوبین از اکسیژن (<sub>2</sub>SPO)، حاصل ضرب دوگانه (DP) و شاخص های اسپیرومتری (FVC،<sub>1</sub>FEV، FVC / <sub>1</sub>FEVوPEF) متعاقب فعالیت وامانده ساز در هوای آلوده بود. در یک طرح نیمه تجربی، 120 مرد و زن (هشت گروه) 40 تا 55 ساله، به طور تصادفی به چهار گروه تجربی (زن فعال، مرد فعال، زن غیرفعال و مرد غیرفعال) ساکن محیط آلوده و چهار گروه کنترل (زن فعال، مرد فعال، زن غیرفعال و مرد غیرفعال) ساکن محیط غیرآلوده تقسیم و با یکدیگر مقایسه شدند. آنوا دوطرفه نشان داد که آلودگی هوا موجب افزایش 5/29 درصدی DP می شود، درحالی که کاهش شدید FVC، ،<sub>1</sub>FEV به ترتیب به مقدار 87/16و4/21 درصدی سطوح استراحتی را در پی دارد. در پی انجام فعالیت بدنی، افزایش 31/26 درصدی مقادیر DP در مردان و زنان غیرفعال محیط آلوده در مقایسه با گروه های کنترل رخ می دهد. علاوه بر این، جنسیت نیز به ترتیب افزایش 14/12و63/7 درصدی سطوح استراحتی DPو FVC / <sub>1</sub>FEVدر مردان را به دنبال دارد. براساس این یافته ها، قرارگیری در معرض آلودگی هوا بار وارده بر قلب و اکسیژن مصرفی میوکارد را افزایش می دهد و این وضعیت در زنان برجسته تر است. اگرچه، آمادگی بدنی موجب تعدیل این شاخص ها در محیط آلوده می شود، مهارکننده نیست.
۷.

تاثیر پروتکل تمرین نظارت شده در خانه بر شاخص های قلبی تنفسی و عملکرد بدنی جانبازان استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پالس اکسیژن تمرین در خانه حاصلضرب دوگانه عملکرد بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۲ تعداد دانلود : ۶۱۸
استرس زندگی روزمره و بی تحرکی سالمندی بر دستگاه قلبی عروقی اثرگذار است. هدف مطالعه حاضر بررسى تاثیر پروتکل تمرین نظارت شده در خانه(HBME) بر شاخص های قلبی تنفسی و عملکرد بدنی جانبازان استان مازندران بود. بعلاوه، ارتباط Vo2peak حاصل از بروس اصلاح شده و راکپورت با حاصلضرب دوگانه و پالس اکسیژن نیز بررسی شد. 120نفر از جانبازان 49-25 درصد ترومایی بطور تصادفی به گروههای مداخله ورزشی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینات هوازی و مقاومتی به مدت 8 هفته و به ترتیب 4 و 2 روز در هفته در خانه اجرا گردید. شاخص های قلبی عروقی (Vo2peak بروس و راکپورت، فشار خون، ضربان قلب، حاصلضرب دوگانه و پالس اکسیژن) و عملکرد بدنی (قدرت اندام فوقانی و تحتانی، تعادل و انعطاف پذیری) با استفاده از آزمون های میدانی و آزمایشگاهی در ابتدا و انتهای دوره تحقیق اندازه گیری شدند. داده با استفاده از t تست و همبستگی پیرسون تحلیل شد. اجرای 8 هفته تمرین ترکیبی نظارت شده در خانه منجر به بهبود معنی دار مقادیر VO2 بروس، راکپورت، قدرت بالاتنه و پایین تنه، تعادل، انعطاف پذیری و حاصلضرب دوگانه گروه تمرینی در مقایسه با پیش آزمون شد (001/0≥ p). بعلاوه، همبستگی منفی بالا و معنی داری بین VO2 بروس و راکپورت با پالس اکسیژن وجود دارد (مقدار r به ترتیب برابر است با 926/0- و 335/0-). اجرای پروتکل تمرینی نظارت شده در خانه از طریق بهبود آمادگی قلبی تنفسی و عضلانی ممکن است باعث کاهش استرس میوکارد و همینطور ارتقای عملکرد بدنی و کیفیت زندگی در جانبازان می شود.
۸.

تأثیر مکمل کراتین منوهیدرات به همراه ریکاوری های داخل و خارج آب طی تمرینات HIIT بر پروتئین واکنشی C، پراکسیداسیون لیپیدی و عملکرد زنان شناگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس اکسایشی شنا ریکاوری مکمل کراتین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۳۶۶
هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین تأثیر مکمل کراتین به همراه دو نوع ریکاوری داخل و خارج آب بر پروتئین واکنشی c (CRP) و مالوندی آلدئید (MDA) به ترتیب به عنوان شاخص های التهاب سیستمیک و پراکسیداسیون لیپیدی و همچنین رکورد شنا در زنان شناگر تمرین کرده بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 16 زن شناگر تمرین کرده به طور تصادفی به دو گروه ریکاوری فعال داخل و خارج آب تقسیم شدند و شش وهله شنای سرعتی 50 متر با فاصله استراحتی 120 ثانیه ای را به صورت فعال در داخل و خارج آب در قبل و پس از 6 روز مکمل گیری کراتین اجرا کردند. آنالیز واریانس سه طرفه نشان داد اجرای 6 وهله شنای سرعتی موجب افزایش معنادار MDAو CRP شد (001/0=P). اگرچه نوع ریکاوری (داخل یا خارج آب) تأثیر معناداری بر MDA و CRP و همین طور عملکرد شنای سرعتی نداشت، مصرف مکمل کراتین موجب کاهش معنادار MDA (018/0=P) و بهبود عملکرد شنا (006/0=P) در هر دو گروه ریکاوری شد. به نظر می رسد که استراتژی ریکاوری تخصصی و غیرتخصصی تأثیری بر مهار التهاب و استرس ناشی از تمرینات HIIT ندارد، اما کاربرد مکمل کراتین می تواند استرس سیستمیک ناشی از تمرینات HIIT را کاهش دهد و عملکرد شنای سرعتی راحفظ کند.
۹.

تأثیر دوزهای تجمعی دوکسوروبیسین بر مسافت فعالیت بدنی اختیاری در رات های مدل سالمندی فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۹۹
زمینه و هدف : برخی از سایتوکاین ها به عنوان عوامل پیش بینی خطر بیماری های قلبی- عروقی معرفی گردیده اند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق : تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست سالم به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. خونگیری در دو مرحله پیش و پس آزمون و پس از 12 ساعت ناشتایی صورت گرفت. تمرینات تداومی و تناوبی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به ترتیب با شدت 55% تا 70% حداکثر ضربان قلب افزایش یافت و تمرین تناوبی با شدت 60% تا 75% ح داکثر ض ربان قل ب اج را شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و با استفاده از آزمون آنوای یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها : هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی،IL-6  (به ترتیب با 04/ 0>p و0/03>p)،TNF-α  (به ترتیب با 0/03>p و 0/01>p) وhs-CRP  (به ترتیب با 04/ 0>p و 009/ 0>p) را به طور معنی داری کاهش دادند. به علاوه، تمرین ات تناوب ی در مق اب ل تمرین ات تداومی منج ر به کاه ش بیشت ر سط وح IL-6  (20% در مقابل 19 / 13%؛ 03/ 0>p)،  TNF-α(12 / 42% در مق اب ل 31 / 29%؛ 02/ 0>p) وhs-CRP  (17 / 52% در مق ابل 17/ 21%؛01/ 0>p) گردیدند. نتیجه گیری : هر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی سطوح سایتوکین های التهابی را به طور معنی داری کاهش دادند؛ اما تاثیر تمرینات تناوبی در کنترل این عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی بیشتر بود.
۱۰.

اثر پیش درمان فعالیت بدنی اختیاری بر آسیب قلبی ناشی از القای مقادیر تجمعی دوکسوروبیسین در رت های مدل سالمندی: مطالعه هیستوپاتولوژی بافت قلب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات هیستوپاتولوژیک دوکسوروبیسین فعالیت بدنی اختیاری مسمومیت قلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۳۸۰
کاهش تأثیر مسمومیت قلبی ناشی از درمان با آنتراسایکیلین ها، راهبرد مؤثری برای بقای بیشتر مبتلایان به انواع سرطان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر پیش درمان فعالیت بدنی اختیاری بر آسیب قلبی ناشی از القای مقادیر تجمعی دوکسوروبیسین در رت های مدل سالمندی بود. ۲۴ سر رت نر نژاد ویستار ۱۲ هفته ای به صورت تصادفی به سه گروه سالین (S)، دوکسوروبیسین (D) و فعالیت بدنی اختیاری (DWR) تقسیم شدند. سالمندی به مدت ۹ هفته و به وسیله تزریق روزانه دی گالاکتوز (۱۰۰ میلی گرم/ کیلوگرم) القا شد. شش هفته فعالیت بدنی اختیاری بر روی چرخ دوار اجرا شد. در پانزده روز پایانی فعالیت بدنی و تزریق دی گالاکتوز، داروی دوکسوروبیسین با دوز تجمعی ۱۵ میلی گرم/ کیلوگرم (روزانه یک میلی گرم) تزریق شد. ۴۸ ساعت پس از پایان فعالیت بدنی و تزریق دوکسوروبیسین، حیوانات کشته شدند و بطن چپ قلب به منظور ارزیابی های هیستولوژیکی جدا شد. نتایج نشان داد که تزریق دوکسوروبیسین به افزایش غیرمعنادار شاخص آپوپتوزی و نسبت وزن قلب/ وزن بدن و از طرفی کاهش معنادار نسبت فیبر/ فضای بینابینی منجر شد (05/0P≤). همچنین در بررسی های کیفی بافت قلب، واکوئله شدن، تکه تکه شدن هسته سلول ها، به هم ریختگی ساختار بافت و از بین رفتن فیبرهای قلبی مشاهده شد. در مقابل فعالیت بدنی اختیاری قبل و در حین تزریق دوکسوروبیسین به کاهش این تغییرات منجر شد. فعالیت بدنی اختیاری در ترکیب با دوکسوروبیسین، راهبرد مؤثری برای کاهش آسیب قلبی ناشی از القای دوکسوروبیسین است.
۱۱.

تأثیر تمرینات مختلف ورزشی بر عملکرد اندوتلیال عروق؛ متاآنالیز مطالعات داخل و خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عملکرد اندوتلیال اتساع عروقی وابسته به جریان خون تمرینات ورزشی بیماری قلبی عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۶ تعداد دانلود : ۹۶۹
هدف از پژوهش حاضر، متاآنالیز مطالعات انجام گرفته درزمینه اثربخشی تمرینات مختلف ورزشی بر عملکرد اندوتلیال عروق بود. برای بررسی مطالعات انجام شده درمورد عملکرد اندوتلیال عروق، جستجو در پایگاه های اطلاعاتی پاب مد، ساینس دایرکت، اسکوپوس، وب آو ساینس، اس .آی .دی، مگ ایران و گوگل اسکولار با کلمات کلیدی مشخص شده بین مقالاتی که طی سال های (1986) تا (2016) به زبان های فارسی و انگلیسی منتشر شده بودند، انجام گرفت. پس از غربال گری اولیه، بررسی متن کامل و ارزیابی نقادانه مطالعات، مقالاتی که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند، مورد آنالیز قرار گرفتند و درنهایت، 14 پژوهش که شامل 17 کارآزمایی با معیارهای ورود به متاآنالیز بود، آنالیز گردید. نتایج متاآنالیز نشان می دهد که روش های مختلف تمرینی می تواند موجب بهبود شاخص اتساع عروقی وابسته به جریان خون در آزمودنی های سالم (اندازه اثر 84/0 و سطح معناداری 001/0) و افراد مبتلا به بیماری شریان کرونر (اندازه اثر 49/0 و سطح معناداری 001/0) گردد. ازسوی دیگر، اگرچه اندازه اثر به دست آمده برای تمرینات ورزشی مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ اما با توجه به تعداد پایین مطالعات نمی توان درمورد برتری یک روش تمرینی اظهارنظر قطعی نمود. به طورکلی، می توان گفت که تمرینات ورزشی می تواند در بهبود عملکرد اندوتلیال عروق مؤثر باشد؛ اگرچه باز هم نیاز به مطالعاتی با کیفیت بالا و حجم نمونه کافی دراین زمینه احساس می شود.
۱۲.

پایش آثار درازمدت مصرف استروئیدهای آنابولیک-آندروژنیک روی برخی از شاخص های قلبی- عروقی اندام پروران پیشکسوت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۸۷
زمینه و هدف: بسیاری از مطالعات گذشته آثار کوتاه مدت مواد ممنوعه نیروزا را تائید کردند، با این حال آثار درازمدت مصرف این مواد بر دستگاه های مختلف بدن، به ویژه دستگاه قلبی عروقی نامشخص است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه آثار دراز مدت قلبی عروقی ناشی از استروئیدهای آنابولیک -آندروژنیک در مصرف کنندگان پیشکسوت درگیر در ورزش های قدرتی بود. روش تحقیق: 23 شرکت کننده مرد به سه گروه اندام پرور پیشکسوت (8 نفر)، اندام پرور جوان در حال مصرف استروئیدهای آنابولیک -آندروژنیک (8 نفر) و کنترل (7 نفر) تقسیم شدند. ترکیب بدنی شرکت کنندگان و نیز پاسخ شاخص های همودینامیکی مرتبط با استرس قلبی- عروقی از قبیل فشار خون سیستولی و دیاستولی، حاصل ضرب دوگانه، میانگین فشار سرخرگی و ضربان قلب، قبل و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز روی تردمیل اندازه گیری شد. یافته ها: روش تحلیل واریانس یک سویه در تغییرات شاخص های مورد نظر پس از فعالیت نسبت به قبل، بین گروه پیشکسوت و گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان نداد (0/05<p). با وجود این، ضربان قلب (0/001=p)، فشارخون دیاستولی (پیشکسوت- جوان، 0/002=p؛ کنترل- جوان، 0/01=p) و حاصل ضرب دوگانه (کنترل- جوان، 0/05=p؛ پیشکسوت- جوان،  0/04=p) پس از فعالیت نسبت به قبل آن، به طور معنداری در گروه جوان در حال مصرف بالاتر از گروه پیشکسوت و کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر موید برگشت پذیر بودن عملکرد همودینامیکی قلب و عروق متعاقب قطع مصرف بلند مدت مواد استروئیدهای آنابولیک اندروژنیک می باشد؛ هر چند مطالعه بیشتر برای تائید این یافته ها ضروری است.
۱۳.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح استراحتی آیریزین زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیریزین مقاومت به انسولین زنان یائسه تمرینات هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۱
مقدمه و هدف: اضافه وزن و چاقی به عنوان یکی از دغدغه ها ی مسئولان نظام سلامت مطرح شده است. آیریزین مشتق از ژن FNDC5 مایوکاینی است که به دنبال فعالیت بدنی و تمرین باعث تولید حرارت شبیه بافت چرب قهوه ای می شود. آیریزین مقاومت به انسولین را کاهش داده و تحمل گلوکز را بهبود می دهد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه و غیر یائسه دارای اضافه وزن می باشد. روش شناسی: 12 زن یائسه )میانگین سن 02/6 ± 42/53 سال و میانگین وزن 46/9± 83/73 کیلوگرم) و 12 زن غیر یائسه )میانگین سن 91/7 ± 08/32 سال و میانگین وزن 2/11± 33/74 کیلوگرم( در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل 24 جلسه تمرین هوازی بود که طی هشت هفته، سه بار در هفته و شدت %80-40 حداکثر ضربان قلب ذخیره اجرا شد. مدت زمان تمرین در هفته اول 25 دقیقه بود به طوری که در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، سطوح پلاسمایی آیریزین، گلوکز، انسولین، مقاومت به انسولین و شاخص های ترکیب بدن اندازه گیری شد. یافته ها: تغییر معنی داری در وزن، BMI و WHR آزمودنی ها پس از 8 هفته تمرین هوازی مشاهده نشد (05/0p>). با این حال درصد چربی بدن در هر دو گروه کاهش معنی داری یافت (01/0p≤). اکسیژن مصرفی بیشینه در زنان یائسه افزایشی معنی دار یافت (01/0p<) و در زنان غیر یائسه تغییر معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). سطوح پلاسمایی آیریزین در زنان یائسه افزایش معنی داری را نشان داد (05/0p<) در حالی که تغییرات معنی داری در زنان غیر یائسه مشاهده نشد (05/0p>). هم چنین تغییرات معنی داری در سطوح گلوکز خون ناشتای این گروه ها یافت نشد (05/0p>). انسولین و شاخص مقاومت به انسولین در گروه زنان یائسه کاهش معنی دار یافت (به ترتیب 01/0p≤ و 05/0p<) اما در گروه زنان غیر یائسه تغییر معنی داری نداشت (05/0p>). ارتباط معکوس و معنی داری بین تغییرات آیریزین با تغییرات شاخص مقاومت انسولینی، وزن، شاخص توده بدنی و انسولین یافت شد (05/0p>) در حالی که ارتباط معنی داری بین آیریزین با گلوکز، درصد چربی، نسبت دور کمر به دور لگن و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده نشد (05/0p>). بحث و نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات هوازی می تواند با تغییر سطوح سرمی آیریزین موجب بهبود شاخص های فیزیولوژیکی و بهبود شاخص مقاومت به انسولین در زنان یائسه دارای اضافه وزن گردد.  
۱۴.

تأثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل (کارسنج پایی در برابر کارسنج دستی) بر عملکرد تنفسی مردان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلوغ سن اسپیرومتری تمرینات پیش رونده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۱۳ تعداد دانلود : ۸۴۲
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل تمرینی بر عملکرد تنفسی مردان، متعاقب اجرای پروتکل هوازی پیش رونده بود. از بین مردان سالم با میانگین سنی 7/1±7/12، 9/4±3/34 و 7/5±52 سال، که داوطلب شرکت در این پژوهش بودند، 37 نفر انتخاب شدند. ابتدا کارسنج پایی با تعداد دور ثابت پنجاه دور در دقیقه و با شدت اولیه حدود پنجاه وات شروع و هر 2 دقیقه، 25 وات به آن اضافه شد. پس از یک ساعت استراحت،آزمون کارسنج دستی هم با همان شدت کارسنج پایی انجام و ظرفیت حیاتی اجباری و حجم بازدمی با فشار با روش اسپیرومتری در قبل و بلافاصله پس از اجرای کارسنج ها اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش های آماری آنالیز دوطرفه، ANOVA، t زوجی و آزمون تعقیبی توکی در معنی داری (05/0p<) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن و نوع پروتکل بر FVC و FEV1 اثر معنی داری دارد، طوری که سطح FVC متعاقب اجرای کارسنج پایی و دستی، در افراد نابالغ به طور معناداری از سالمند و میان سال کمتر(05/0p<) و میان سال از سالمند بیشتر بود (05/0p<). به علاوه، FEV1 متعاقب اجرای کارسنج ها به طور معنی دار در گروه میان سال از سالمند (05/0p<) بیشتر و نابالغ از سالمند و میان سال کمتر بود(05/0p<). اثر تعاملی هم سن و نوع پروتکل های تمرینی بر روی شاخص های ریوی مشخص شد. به علاوه، روشن شد که اجرای پروتکل کارسنج پایی بر گروه سنی نابالغ، FVC را افزایش و FEV1 را در هر سه گروه سنی بهبود داده است؛ اما در پروتکل کارسنج دستی، تنها FEV1 درگروه های سنی نابالغ و میانسال بهبود پیدا کرده بود.
۱۵.

اثر تمرینات منظم استقامتی و مکمل گالبانوم بر عملکرد عروقی طی پرفشار خونی مزمن موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی نیتریک اکساید آنتی اکسیدان پرفشارخونی عملکرد عروقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۳۶ تعداد دانلود : ۵۷۹
التهاب مزمن به عنوان بخش جدایی ناپذیر بیماری های قلبی - عروقی و پرفشارخونی با بد عمل کردن اندوتلیال همراه است.هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مکمل گالبانوم بر شاخص های مرتبط با عملکرد عروقی شامل سلکتین اندوتلیال (E-Selectin) و مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I) به عنوان عوامل التهابی و انقباضی عروق و نیتریک اکساید (NO) به عنوان عامل اتساع عروقی در پرفشارخونی مزمن ناشی از القای نیترو ال- آرژنین متیل استر (L-NAME) در موش های نر نژاد ویستار بود. 48سر موش نر نژاد ویستار به طور تصادفی به شش گروه پایه، شم، L-NAME، تمرین استقامتی، گالبانوم و تمرین+گالبانوم تقسیم شدند. گروه های3 تا 6 پنج جلسه در هفته و به مدت هشت هفته، ١۰ میلی گرم/کیلوگرم محلول L-NAME را به صورت زیر صفاقی دریافت کردند. همچنین به گروه 2، با شرایط مشابه سالین تزریق شد. گروه های4 و 6 پروتکل تمرین دویدن استقامتی را روی نوارگردان با سرعت١٥ تا ٢۰ متر در دقیقه و به مدت ٢٥ تا ۶٤ دقیقه ٥ جلسه در هفته به مدت ۸ هفته اجرا کردند. گروه های 5 و 6، 90میلی گرم/کیلوگرم محلول گالبانوم را 5 جلسه در هفته به صورت گاواژ به مدت ۸ هفته دریافت کردند. تزریق L-NAME به پرفشارخونی منجر شد که از طریق کاهش معنادار ACE-I )00/0>P) مشخص شد. به علاوه، پرفشارخونی با افزایشE-Selectin و کاهشNO همراه بود. اجرای پروتکل های تمرین موجب کاهش معنادار E-Selectin )00/0>P) و افزایش معنادار NO (04/0>P) در گروه4 و مصرف گیاه گالبانوم نیز موجب کاهش معنادار E-Selectin )00/0>P) در گروه5 و ترکیب تمرین و گالبانوم سبب کاهش معنادارE-Selectin )00/0>P) و افزایش معنادارNO (03/0>P) در گروه6 نسبت به گروه L-NAME در سطح معناداری 05/0P≤ شد. پرفشارخونی مزمن با بد عمل کردن اندوتلیال همراه است و به کارگیری راهبرد های غیردارویی مانند تمرین استقامتی و مکمل آنتی اکسیدانی گالبانوم احتمالا با بهبود عملکرد اندوتلیال عروقی موجب کنترل پرفشارخونی می شود.
۱۶.

ردیابی تغییرات التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی با روش آکسفورد و مکمل زنجبیل در مردان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۰۹
زمینه و هدف : مطالعات متعددی افزایش التهاب سیستمیک متعاقب تمرینات مقاومتی سنگین را نشان داده اند، اما اثر مصرف مکمل ضدالتهابی زنجبیل بر سایتوکین های پیش التهابی و شاخص های پروتئین های مرحله حاد در بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای ورزش های توانی در ورزشکاران مشخص نیست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر مکمل دهی کوتاه مدت زنجبیل بر تغییرات مقادیر برخی شاخص های مرتبط التهاب سیستمیک (اینترفرون گاما و آمیلوئید A سرم [ SAA ] به عنوان شاخص های التهابی و اینترلوکین- 2 به عنوان یک شاخص ضدالتهابی) در بلافاصله بعد، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین به روش آکسفورد در مردان ورزشکار می باشد. روش تحقیق: 20 مرد ورزشکار در یک طرح طولی به طور تصادفی به گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (تجربی)  با و بدون مکمل زنجبیل، و گروه تمرین قدرتی به روش آکسفورد (دارونما) با و بدون دارونما (نشاسته)، تقسیم شدند. پروتکل تمرین آکسفورد توسط دوگروه در دو مرحله قبل و بعد از دوره دریافت مکمل و یا دارونما و با شرایط مشابه، اجرا شد. آزمودنی های گروه تجربی، 3 گرم پودر زنجبیل را در سه وعده (هر وعده یک گرم)، قبل از سه وعده اصلی غذایی برای مدت یک هفته مصرف کردند. خون گیری از ورید پیش بازویی در سه مرحله قبل، بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین قدرتی آکسفورد، اجرا شد. یافته ها : تمرین مقاومتی به روش آکسفورد در هر دو گروه تجربی و دارونما، باعث افزایش معنی دار اینترفرون گاما ، آمیلوئید A سرم و اینترلوکین- 2، بخصوص بلافاصله (مقدار p به ترتیب  0/000 ، 0/0001 و 0/01) و 24 ساعت  (مقدار p به ترتیب 0/002، 0/04، 0/006) پس از آن در مقایسه با سطوح پایه شد. با این وجود، مکمل گیری زنجبیل باعث کاهش معنی دار های اینترفرون گاما( p <0/001) و آمیلوئید A سرم ( p <0/001) در بلافاصله، و 24 ساعت پس از اجرای تمرین آکسفورد گردید. نتیجه گیری : تمرین مقاومتی فزآینده باعث گسترش التهاب در طی 24 ساعت پس از اتمام آن می شود و مصرف مکمل زنجبیل قبل از اجرای فعالیت های ورزشی، یک روش مداخل های جایگزین برای عدم افزایش و یا تخفیف اثرات التهابی و استرسی ناشی از پروتکل تمرینی سنگین می باشد.
۱۷.

اثر همزمان تمرین هوازی و مکمل گیاهی باریجه بر تغییرات دستگاه حفاظت قلبی طی پرفشار خونی ناشی از نیترو ال - آرژنین متیل استر در موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی آنتی اکسیدان پرفشار خونی بیماری قلبی - عروقی دستگاه آپلینرژیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۸ تعداد دانلود : ۷۶۵
مطالعات نشان می دهد آپلین از پپتیدهای متسع کننده عروقی است که نقشی مهم در تنظیم تون عروقی و عملکرد قلبی - عروقی دارد، اما اثر فعالیت بدنی به همراه مکمل آنتی اکسیدانی بر آن مشخص نیست. هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر همزمان تمرین هوازی و مکمل باریجه بر دستگاه حفاظت قلبی (آپلین و گیرنده آن) طی پرفشار خونی ناشی از نیتروال - آرژنین متیل استر (L-NAME) است. 40 سر موش به طور تصادفی به چهار گروه پایه، شم، L-NAMEو گروه تمرین و باریجه تقسیم شدند. گروه های L-NAME و گروه تمرین و باریجه محلول L-NAME را به مقدار 10mg/kg ، پنج روز در هفته و به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه تمرین و باریجه با سرعت 15 تا 20 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه روی نوار گردان دویدند و محلول باریجه را نیز با دوز 9/0 g/kg در روز با استفاده از گاواژ دریافت کردند. نتایج نشان داد القای هشت هفته ای L-NAME باعث افزایش پرفشار خونی، کاهش آپلین، گیرنده آن و بازدارنده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I)، در مقایسه با گروه های کنترل (پایه و شم) شد. ترکیب تمرین هوازی و باریجه باعث مهار تنظیم مثبت پرفشار خونی ناشی از L-NAME شد. به علاوه، این مداخله باعث افزایش معنی دار دستگاه آپلینرژیک قلبی و ACE-1 در مقایسه با گروه های پایه، شم و L-NAME شد. بر اساس این یافته ها می توان گفت به کارگیری روش های غیردارویی رویکردی مناسب برای بهبود دستگاه جدید حفاظت قلبی در برابر استرس های مزمن ناشی از پرفشار خونی است.
۱۸.

تأثیر تمرینات با شدت متوسط بر مالون دی آلدهید و فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز در هیپوکمپ موش هایِ در معرض استات سرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فشار اکسایشی استات سرب هیپوکمپ ورزش متوسط فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۶ تعداد دانلود : ۸۰۹
مطالعات موجود نشان می دهد تمریناتِ با شدت متوسط که باعث کاهش عوامل فشار اکسایشی در هیپوکمپ می شوند، افزایش سطوح فاکتور نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) را نیز در پی دارند، اما توجه کمتری به بررسی حفاظت عصبی ناشی از فعالیت بدنی پس از القای استات سرب شده است. در این پژوهش اثر 8 هفته تمرین بر مالون دی آلدهید (MDA) و BDNF در هیپوکمپ موش های در معرض استات سرب بررسی شد. موش های صحرایی ویستار به طور تصادفی به چهار گروه شامل گروه های پایه، شم (کنترل)، سرب و تمرین+ سرب دسته بندی شدند. برنامه تمرینی شامل دویدن روی نوار گردان بود که به مدت 8 هفته و هفته ای 5 جلسه با شدت فزاینده اجرا شد. گروه های تمرینی و سرب 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته ( هفته ای سه جلسه) به صورت زیرصفاقی دریافت کردند. 24 ساعت پس از آخرین مرحله تمرین و/یا تزریق، سطوح BDNF و MDA بافت هیپوکمپ به ترتیب با روش های تیوباربیوتوریک اسید و الایزا تعیین شد. داده ها با روش آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0 p ≤ تحلیل شد. نتایج نشان داد سطوح MDA در گروه تمرینی به طور معنی داری کمتر و در گروه سرب بیشتر از گروه های پایه و شم بود. سطوح BDNF گروه تمرینی به طور معنی داری بالاتر از گروه سرب بود. این نتایج حاکی از اثرات سودمند تمرینات منظم ورزشی در پیشگیری از آسیب نورون های هیپوکمپ است که به فشار اکسایشی نسبت داده می شود. به علاوه، سطوح BDNF و یا فشار اکسایشی احتمالاً در سازوکارهای حفاظت عصبی ناشی از ورزش به دنبال تزریق استات سرب درگیر می باشند.
۱۹.

اثر چهار و هشت هفته تمرین استقامتی منظم بر برخی شاخص های انعقادی موش های صحرایی نر در دوران بلوغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی بالغ عوامل انعقادی دوران بلوغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۰ تعداد دانلود : ۶۸۳
رشد سیستم انعقادی در دوران رشد سبب می شود تفاوت های مهمی در فعالیت فاکتورهای کودکان، در مقایسه با بزرگ سالان ایجاد شود. هدف این پژوهش بررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی بر برخی شاخص های انعقادی در موش های صحرایی نر بالغ و نابالغ با نژاد ویستار است. 42 سر موش نژاد ویستار (سه هفته) به سه گروه کنترل (26 سر) و تجربی (16 سر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی طی چهار و هشت هفته، با تکرار پنج بار در هفته و با شدت معین اجرا شد. نمونه های خونی، قبل و 24 ساعت پس از آخرین فعالیت بدنی (چهار و هشت هفته تمرین) گرفته شد. فیبرینوژن، PTو APTT همه گروه ها، با شیوه های استاندارد آزمایشگاهی اندازه گیری شد. یافته ها، با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه7 و توکی تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری آماری (05/0P<) در نظر گرفته شد. فیبرینوژن موش ها در دوران بلوغ، پس از چهار هفته تمرین منظم، افزایشی معنی دار داشت (000/0 =P)، اما هشت هفته تمرین در سطوح فیبرینوژن موش های بالغ تفاوت معنی داری ایجاد نکرد (771/0=P ). مقادیر PT گروه های تجربی دوران بلوغ و بالغ، پس از هشت هفته تمرین کاهشی معنی دار داشت (به ترتیب 027/0 و 025/0=P ) و APTT نیز در تمام گروه های تجربی با کاهش معنی دار توأم بود (000/0=P ). نتایج این پژوهش نشان داد سیستم انعقادی، قبل و پس از دوران بلوغ تفاوت های قابل ملاحظه ای دارد که باید از نظر فیزیولوژیکی مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین نوع برنامه تمرینی در سنین مختلف می تواند اثرات متفاوتی داشته باشد.
۲۰.

بررسی تغییرات متابولیسم نور اپی نفرین و شاخص هامیلتون به دنبال تمرینات منظم هوازی در آب و ارتباط آنها در دختران با افسردگی متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دختران افسرده تمرینات هوازی در آب 3- متوکسی- 2- هیدروکسی فنیل گلیکول- سولفات هامیلتون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۳۱۰
مطالعات زیادی اثر تمرینات ورزشی را در دختران افسرده بررسی کردهاند، با وجود این، تأثیر تمرینات مننم در محیطهای مفرح بهویژه بر شاخصهای مرتبط با متابولیس نوراپینفرین در دختران افسرده کاملاً مشخص سولفات ادراری و شناخص MHPG نیست. برای بررسی تأثیر شش هفته راه رفتن تناوبی در آب بر تغییرات 81 سناله بنا درجنه - امتیاز هامیلتون و همچنین ارتباط آنها در دختران افسرده، 42 داننشآمنوز دختنر 81 افسردگی متوسط به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسی شدند. آزمودنیهنای گنروه تمریننی، پروتکل تمرینی پیاده روی تناوبی پیشرونده در آب را به مدت 6 هفته و هفتهای 3 جلسه با شندت 66 تنا 06 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کردند. شاخص هامیلتون و نمونههای ادراری به مدت 42 ساعت قبل و پس از HPLC-flurometric سولفات ادراری از روش MHPG 6 هفته تمرین جمعآوری شد. برای اندازه گیری و ضنریب همبسنتگی پیرسنون در سنط t اسنتفاده شند. داده هنا بنا اسنتفاده از آزمنونهنای detection سولفات ادراری و حداکثر اکسیژن مصنرفی MHPG تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنیدار P 0/05 و کاهش معنیدار نمرات مقیاس هامیلتون در گروه تمرینی به دنبال 6 هفته تمرین در مقایسه با گروه کنترل و حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده شد. MHPG بین ) r=6/ بود. به علاوه، همبستگی مثبت معنیداری ) 61 و نمنرات مقیناس هنامیلتون در MHPG بنین )r= - 6/ همچننین، همبسنتگی معکنوس معننیداری ) 14 پیشگویی افسردگی بهدست آمد. این یافتهها از نقش فعالیت منم بدنی بهویژه در محیطهای مفرح در بهبود سنولفات ادراری منیتنوان از آزمنون MHPG وضعیت افسردگی حمایت میکند. به علاوه، به جای سننشش هامیلتون نیز استفاده کرد

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان