جمهوری اسلامی برخاسته از اندیشه عدالت خواهی امام بود
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
گفتوگوی زیر درباره جمهوری اسلامی برخاسته از اندیشه عدالتخواهی امام با آقای حبیبی است. به نظر ایشان بعد از جریان تحریم تنباکو، به تدریج مرجعیت شیعه نوعی تمرکز پیدا میکند و مقلدین و مومنین حول یک مرجع، گرد هم میآیند و علمای دیگر هم محوریت آن مرجع را میپذیرند و آن مرجع شیعه یک محوریت اجتماعی پیدا میکند و به تکیهگاه مردمی برای حل مسایل مردم تبدیل میشود. در داستان مشروطه مجددا این اتفاق میافتد و این علما هستند که جمع میشوند و رهبری مشروطه را بر عهده میگیرند و عملاً یک نوع اقتدار معنوی پیدا میکنند. امام یک نگاه تاریخی به نقش روحانیت و علمای بزرگ دینی داشتهاند و یک نگاه محتوایی به مقوله دین و نیاز جامعه را هم در همین میدیده است که مردم دائما به فقها مراجعه میکنند و نیازهای خود را از آنان مطالبه میکنند. امام بارها و بارها دست به نصیحت حکومت وقت و حاکم وقت میزند. گام اول، این استراتژی، دعوت است و کمکم تمامی راههای اتمام حجّت باید سپری شود. امام در ایران با سه مورد مواجه است. شاه از یکسو در قالب یک دیکتاتور، استبداد داخلی را ایجاد کرده بود، از سوی دیگر حکومتی وابسته است و دیگر سوی فقر عمومی گسترشیافته. انباشته شدن ثروت در دست معدودی از مردم، فضایی را ایجاد کرد که کمونیسم بینالملل با سوار شدن بر همین فضا توانست رشد یابد و کارگران که سمبل فقیر جامعه بودند، این قشر را به زعم خویش به قدرت برسانند. لذا امام با طرح شعارها در هر سه حوزه که هر کدام مخاطبان ویژهای نیز داشت، موفق شد هم ملیگراها، هم آزادیخواهان، هم استقلالطلبان و هم عدالتخواهان را دور هم جمع کند و شعار اسلام به لحاظ آن روح مذکور، آنقدر قویتر بود که هیچ کمونیستی قادر به ایستادن در مقابل آن نبود، چنانکه در دیگر بخشها هم همینطور بود. نویسنده در ادامه بحث میگوید: صداقت روحانیون بود که در دل مردم جای میگرفت و این بود که وقتی امام حرفی میزد و پیامی میداد همه جهانیان را متوجه خویش میساخت. این خودآگاهی که امام به مسلمانان جهان داد با عنوان عصر بیدارگری، مسأله بینظیری بود و تلاش دشمنان امام این بودکه اینها را خاموش کند. اوّلاً امام توانست آگاهی عمومی جهانیان را بالا برد. ثانیا اقتدار و رعبی را که مستکبرین عالم در دلها ایجاد کرده بود را شکست و تحقیر کرد. هدف امام پیاده کردن اسلام بود که «عدالت» مغز اصلی اندیشه اسلامی در حرکت ایشان بود. در تفکر فقهی هم در همهجا این عدالت به عنوان شرط اولیه مطرح میشود. اما نکته مهم این است که امام، عدالت را خیلی وسیع میدیدند؛ یعنی یک جهانبینی و ایدئولوژی اعتقادی راجع به عدالت داشتند که در جامعه میبایست پیاده شود. چرا که امام، تمام عالم را مبتنی بر عدالت میدید. امام در فقه هم راههای زیادی افتتاح کرد، فقه اسلامی را به مرحله عملی و سیاسی هدایت کرد و این از خدمات بزرگ امام به فقه شیعه است که یارای ایستادن به فقه اسلامی داد.