پوپولیسم مذهبی
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده به بیان تاریخچه مختصری از پیدایش پوپولیسم اشاره و معتقد است که، تاریخچه پیدایش پدیده پوپولیسم به سبک و سیاق امروزی را باید در گروهی به نام نارودنیکها (مردم باوران) که در سال 1860 در روسیه، به قصد انقلاب سوسیالیستی فعالیت میکردند، جست و جو کرد که تکیه آنها بیشتر بر توده و عامه مردم بود. پوپولیسم از واژه لاتین populus (توده مردم یا عامه) گرفته شده است و در فارسی از آن به عوامگرایی و مردم باوری یاد میشود. پوپولیسم دارای این مشخصات است: عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، اصلاحطلبی، ضدیت با امپریالیسم، ملیگرایی، توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای بازار.
پوپولیسم با همه تنوع در تاریخ اجتماعی معاصر، بر موج احساسات تودهای سوار شده و بدین گونه مشرعیت سیاسی خاصی را برای خود پی میریزد. نویسنده در ادامه مینویسد: آنچه تاریخ به ما میآموزد، آن است که پیشداوریهای پوپولیستی، عموما به تخریبهای گسترده فرهنگ و حتی جنگها، تنشها و قومکشیهای هراسناک منجر میشوند (برای نمونه جنگ جهانی دوم). ایشان تأکید میکند که پوپولیسم، همچون هر روند دیگری که در راه تقلیل دهندگی اندیشه حرکت میکند، به دلیل آن که جهان ما جهانی است که دائما رو به سوی پیچیدگی بیشتر دارد، میتواند به همان میزان خطرناکتر شده، ضربات سختتری را از لحاظ فرهنگی بر یک کشور یا یک فرهنگ وارد کند.
وی در مورد صهیونیسم یهودی ـ مسیحی و استفاده پوپولیستی از دین میگوید: شناخت دقیقتر هر دو جریان، صهیونیسم سیاسی ـ یهودی و مسیحیان دست راستی، و بازخوانی آرا و عقاید آنها بسیار مهم است، چون نه تنها به دلیل علاقهای دو جانبه و استراتژی واحد، بلکه به دلیل هدفی مشترک، یعنی حمایت از برپایی دولت اسرائیل و حیات سیاسی آن، از نظر مسیحیان انجیلی، از پیش شرطهای ظهور دوباره حضرت مسیح است و مسیحیان تا آن زمان باید حمایتهای بیدریغ خود را نثار صهیونیستها کنند. صهیونیسم سیاسی و بنیادگرا، بیشترین نصیب را از این تعصب دینی برده است. نویسنده در ادامه به این مسأله اشاره میکند که اسلام از دو سو، با استفاده پوپولیستی از دین مواجه است: از یک سو در میان خود مسلمانان گروهی مانند وهابیان و طالبان، با شعارهای پوپولیستی و عوامگرایانه خود، در پی پیشبرد اهداف گروهی خود برای کسب قدرت در دنیای اسلام هستند و از سوی دیگر در سطحی جهانی، دنیای غرب با استفاده از تندرویهای گروههای یاد شده، در پی القای تفکر جنگ تمدنها در قالب جنگ میان ادیان است. در این راه غرب سعی دارد که از اسلام چهرهای خشن به دنیای مسیحیت ارایه کند و با یادآوری جنگهای صلیبی، اذهان غرب را نسبت به دنیای اسلام و مسلمانان بدبین کند. ما در عصر رسانه قرار داریم، غولهای رسانهای مرزهای جغرافیایی را در نوردیدهاند و تمام سعی آنها این است که به ذهنها و افکار مخاطبان خود نفوذ کنند و دیدگاههای خود را به آنان بقبولانند. در حقیقت پوپولیسم در دنیای امروز با وجود غولهای رسانهای، شکل پیچیدهای به خود گرفته است. مرزها و نوع آن را نمیتوان مشخص کرد. رسانهها در آن واحد میتوانند، شعارهای پوپولیستی را به عنوان شعار منطقی به مخاطبان بقبولانند یا این که با پوپولیستی خواندن یک عقیده یا عمل منطقی، آن را ناکام بگذارند.
پوپولیسم با همه تنوع در تاریخ اجتماعی معاصر، بر موج احساسات تودهای سوار شده و بدین گونه مشرعیت سیاسی خاصی را برای خود پی میریزد. نویسنده در ادامه مینویسد: آنچه تاریخ به ما میآموزد، آن است که پیشداوریهای پوپولیستی، عموما به تخریبهای گسترده فرهنگ و حتی جنگها، تنشها و قومکشیهای هراسناک منجر میشوند (برای نمونه جنگ جهانی دوم). ایشان تأکید میکند که پوپولیسم، همچون هر روند دیگری که در راه تقلیل دهندگی اندیشه حرکت میکند، به دلیل آن که جهان ما جهانی است که دائما رو به سوی پیچیدگی بیشتر دارد، میتواند به همان میزان خطرناکتر شده، ضربات سختتری را از لحاظ فرهنگی بر یک کشور یا یک فرهنگ وارد کند.
وی در مورد صهیونیسم یهودی ـ مسیحی و استفاده پوپولیستی از دین میگوید: شناخت دقیقتر هر دو جریان، صهیونیسم سیاسی ـ یهودی و مسیحیان دست راستی، و بازخوانی آرا و عقاید آنها بسیار مهم است، چون نه تنها به دلیل علاقهای دو جانبه و استراتژی واحد، بلکه به دلیل هدفی مشترک، یعنی حمایت از برپایی دولت اسرائیل و حیات سیاسی آن، از نظر مسیحیان انجیلی، از پیش شرطهای ظهور دوباره حضرت مسیح است و مسیحیان تا آن زمان باید حمایتهای بیدریغ خود را نثار صهیونیستها کنند. صهیونیسم سیاسی و بنیادگرا، بیشترین نصیب را از این تعصب دینی برده است. نویسنده در ادامه به این مسأله اشاره میکند که اسلام از دو سو، با استفاده پوپولیستی از دین مواجه است: از یک سو در میان خود مسلمانان گروهی مانند وهابیان و طالبان، با شعارهای پوپولیستی و عوامگرایانه خود، در پی پیشبرد اهداف گروهی خود برای کسب قدرت در دنیای اسلام هستند و از سوی دیگر در سطحی جهانی، دنیای غرب با استفاده از تندرویهای گروههای یاد شده، در پی القای تفکر جنگ تمدنها در قالب جنگ میان ادیان است. در این راه غرب سعی دارد که از اسلام چهرهای خشن به دنیای مسیحیت ارایه کند و با یادآوری جنگهای صلیبی، اذهان غرب را نسبت به دنیای اسلام و مسلمانان بدبین کند. ما در عصر رسانه قرار داریم، غولهای رسانهای مرزهای جغرافیایی را در نوردیدهاند و تمام سعی آنها این است که به ذهنها و افکار مخاطبان خود نفوذ کنند و دیدگاههای خود را به آنان بقبولانند. در حقیقت پوپولیسم در دنیای امروز با وجود غولهای رسانهای، شکل پیچیدهای به خود گرفته است. مرزها و نوع آن را نمیتوان مشخص کرد. رسانهها در آن واحد میتوانند، شعارهای پوپولیستی را به عنوان شعار منطقی به مخاطبان بقبولانند یا این که با پوپولیستی خواندن یک عقیده یا عمل منطقی، آن را ناکام بگذارند.