سنت دگراندیشی در تاریخ فرهنگ اسلامی(1) و (2)
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در این گفتوگو دکتر ساکت با ارائه تصویرى از ایران در زمان ورود اسلام سعى مىکند تا مواجهه مسلمانان به دگراندیشان را روشن کند. ادعاى برخى مبنى بر اینکه اسلام با شمشیر وارد ایران شد چقدر سندیت دارد؟
شاید نتوان انکار کرد که، در برخى از برخوردها زور مدخلیت داشت. اما ادعاى مذکور باطل است، چرا که در آن زمان از یک سو، حکومت ساسانى به یک حکومت اشرافى تبدیل شده بود و از سوى دیگر، فشارهاى دینى مغان و موبدان که بر مردم تحمیل مىشد زمینه را براى گونهاى انقلاب فراهم کرد، این وضع همراه با آمدن اسلام که سادگى و عدالت را نوید مىداد بود. البته در برابر اسلام در آن زمان اولاً به خاطر ریشههاى عمیق فکرى موجود و ثانیا اینکه دانشمندان زروانى و مانى و مبلغان زردشتى پایگاه سترگى در جامعه فکرى ایران ایجاد کرده بودند. ورود اسلام به ایران به راحتى سرزمینهاى دیگر نبود.
رابطه اسلام را با سیاست چگونه ارزیابى مىکنید؟
در اینکه اسلام، دینى سیاست است شک نکنید. در اسلام نمىتوان اخلاق و دین و سیاست را از هم جدا کرد. دانش، بینش، تفکر سیاسى، مسائل اجتماعى و اخلاق اسلامى در عین حال که، واحدهاى جداگانهاى به نظر مىرسند، درهم تنیده و یگانهاند. پیامبر از همان ابتدا کار دیپلماسى مىکند و کسانى را با نامههاى دعوت به دین جدید نزد شاهان مىفرستد. در تفکر اسلامى ایده وحدتگرایى بیشتر مقبول است یا کثرتگرایى؟ یکى از رسالتهاى قرآن این بود که، پراکندگى در جامعه پیش از اسلام را پایان داد. خداوند در قرآن به صراحت مىگوید که، اگر مىخواستیم مىتوانستیم شما را، از یک امت قرار دهیم ولى این کار را نکردیم. بنابراین اسلام تکثر راپذیراست، اما تا جایى که به رکن اساسى لطمه نخورد.
متفکران اسلامى براى تدوین آراى سیاسى خود، چقدر از سنت غرب و فلسفه یونانى تأثیر پذیرفتند؟
در آن زمان اعراب بسیار متأثر از فرهنگ یونان روم و ایران بودند، البته مهمترین آبشخور بینشهاى سیاسى آن روزگار، فرهنگ یونان بود. همچنین ادیان الاهى پیشین تأثیر فرهنگى برجا گذاشته بودند و همه اینها تفکر و آراى متفکران اسلامى را تحت الشعاع قرار داده بودند.
نوع برخورد مسلمانان با جریانهاى مختلف فکرى چگونه بود؟
در دورههاى مختلف متفاوت بود، مثلاً در عصر امویان، که دوران تعصب نژادى نام گرفت، اغلب با دگراندیشان برخورد فیزیکى مىکردند، اما بعد از آن نهضت ترجمه، هواى تازه تفکر یونانى و هندى و ایرانى را به جهان اسلام وازدند و مقاومت فیزیکى در قالب ساختارهاى فرهنگى تجلى پیدا کرد.
طى کدام دوره بیشترین تسامع با دگراندیشان صورت گرفت؟
در زمان خلفا راشدین، به این خاطر که، مىکوشیدند همه چیز بر مبناى قرآن باشد و قرآن مىگوید «شما به دین خود و من به دین خود» و تازه اول اسلام است و هنوز فرهنگ غیراسلامى با فضاى آن زمان آمیخته نشده همچنین یاران و خاندان پیامبر با حضور در جامعه نمىگذاشتند ارکان و اصول اسلام متزلزل شود.
رفتار علماى دینى با دگراندیشان چگونه بود؟
علما دوطیف بودند: دستگاه حکومتى براى مبارزه با دگراندیشان به فتواى علما نیاز داشتند به همین دلیل عدهاى از آنها را با خود همراه مىکردند. دسته دیگر که در خدمت حکومت نبودند خود دو گروه بودند اولى به هر دلیل با حکومت همسو مىشد و دیگرى هم با حکومت همسو نبودند که براى مقابله با دگراندیشان از طریق مناظره عمل مىکردند که زمان مأمون اوج این مناظرات بود.
جایگاه غزالى را در شکلگیرى جریان مقابله با دگراندیشان در کجا مىبینید؟
شاخصترین چهره دگراندیشان از میان فلاسفه و عرفا برخاسته بودند. این دانشمند بزرگ توانست جلوى پیشرفت جریان فکرى معتزله را بگیرد، ولى او با برخى همسوگرىهایش با دستگاه حکومت، بستر را براى مقابله با اندیشه آزاد فراهم کرد، او را در فرود آوردن چماق تکفیر بر سر دگراندیشان نقش داشت.
شاید نتوان انکار کرد که، در برخى از برخوردها زور مدخلیت داشت. اما ادعاى مذکور باطل است، چرا که در آن زمان از یک سو، حکومت ساسانى به یک حکومت اشرافى تبدیل شده بود و از سوى دیگر، فشارهاى دینى مغان و موبدان که بر مردم تحمیل مىشد زمینه را براى گونهاى انقلاب فراهم کرد، این وضع همراه با آمدن اسلام که سادگى و عدالت را نوید مىداد بود. البته در برابر اسلام در آن زمان اولاً به خاطر ریشههاى عمیق فکرى موجود و ثانیا اینکه دانشمندان زروانى و مانى و مبلغان زردشتى پایگاه سترگى در جامعه فکرى ایران ایجاد کرده بودند. ورود اسلام به ایران به راحتى سرزمینهاى دیگر نبود.
رابطه اسلام را با سیاست چگونه ارزیابى مىکنید؟
در اینکه اسلام، دینى سیاست است شک نکنید. در اسلام نمىتوان اخلاق و دین و سیاست را از هم جدا کرد. دانش، بینش، تفکر سیاسى، مسائل اجتماعى و اخلاق اسلامى در عین حال که، واحدهاى جداگانهاى به نظر مىرسند، درهم تنیده و یگانهاند. پیامبر از همان ابتدا کار دیپلماسى مىکند و کسانى را با نامههاى دعوت به دین جدید نزد شاهان مىفرستد. در تفکر اسلامى ایده وحدتگرایى بیشتر مقبول است یا کثرتگرایى؟ یکى از رسالتهاى قرآن این بود که، پراکندگى در جامعه پیش از اسلام را پایان داد. خداوند در قرآن به صراحت مىگوید که، اگر مىخواستیم مىتوانستیم شما را، از یک امت قرار دهیم ولى این کار را نکردیم. بنابراین اسلام تکثر راپذیراست، اما تا جایى که به رکن اساسى لطمه نخورد.
متفکران اسلامى براى تدوین آراى سیاسى خود، چقدر از سنت غرب و فلسفه یونانى تأثیر پذیرفتند؟
در آن زمان اعراب بسیار متأثر از فرهنگ یونان روم و ایران بودند، البته مهمترین آبشخور بینشهاى سیاسى آن روزگار، فرهنگ یونان بود. همچنین ادیان الاهى پیشین تأثیر فرهنگى برجا گذاشته بودند و همه اینها تفکر و آراى متفکران اسلامى را تحت الشعاع قرار داده بودند.
نوع برخورد مسلمانان با جریانهاى مختلف فکرى چگونه بود؟
در دورههاى مختلف متفاوت بود، مثلاً در عصر امویان، که دوران تعصب نژادى نام گرفت، اغلب با دگراندیشان برخورد فیزیکى مىکردند، اما بعد از آن نهضت ترجمه، هواى تازه تفکر یونانى و هندى و ایرانى را به جهان اسلام وازدند و مقاومت فیزیکى در قالب ساختارهاى فرهنگى تجلى پیدا کرد.
طى کدام دوره بیشترین تسامع با دگراندیشان صورت گرفت؟
در زمان خلفا راشدین، به این خاطر که، مىکوشیدند همه چیز بر مبناى قرآن باشد و قرآن مىگوید «شما به دین خود و من به دین خود» و تازه اول اسلام است و هنوز فرهنگ غیراسلامى با فضاى آن زمان آمیخته نشده همچنین یاران و خاندان پیامبر با حضور در جامعه نمىگذاشتند ارکان و اصول اسلام متزلزل شود.
رفتار علماى دینى با دگراندیشان چگونه بود؟
علما دوطیف بودند: دستگاه حکومتى براى مبارزه با دگراندیشان به فتواى علما نیاز داشتند به همین دلیل عدهاى از آنها را با خود همراه مىکردند. دسته دیگر که در خدمت حکومت نبودند خود دو گروه بودند اولى به هر دلیل با حکومت همسو مىشد و دیگرى هم با حکومت همسو نبودند که براى مقابله با دگراندیشان از طریق مناظره عمل مىکردند که زمان مأمون اوج این مناظرات بود.
جایگاه غزالى را در شکلگیرى جریان مقابله با دگراندیشان در کجا مىبینید؟
شاخصترین چهره دگراندیشان از میان فلاسفه و عرفا برخاسته بودند. این دانشمند بزرگ توانست جلوى پیشرفت جریان فکرى معتزله را بگیرد، ولى او با برخى همسوگرىهایش با دستگاه حکومت، بستر را براى مقابله با اندیشه آزاد فراهم کرد، او را در فرود آوردن چماق تکفیر بر سر دگراندیشان نقش داشت.