نگاهی به تفسیر اسلامی تاریخ
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
آیینه پژوهش، ش 93، مرداد و شهریور 84
تفسیر اسلامی تاریخ از دیدگاههای گوناگون:
1. از دیدگاه امام علی علیهالسلام عناصر برپا دارنده دولتها عبارتند از: الف) همبستگی اجتماعی؛ ب) همبستگی و قدرت نظامی؛ ج) قابل اعتماد بودن کارگزاران؛ د) امنیت تجاری و اقتصادی؛ ه ) برقراری عدالت و توجه به طبقات فرو دست.
عوامل توسعه: الف) تنظیم قوانین مالیاتی؛ ب) مصرف آن در عمران و توسعه؛ ج) رفع محرومیت؛ د) اجرای عدالت؛ ه .) اطاعت از رهبر و حاکم
علل انحطاط دولتها: الف) تزلزل عقاید و فساد اجتماعی؛ ب) عدم اطاعت از حاکم؛ ج) دنیاگرایی کارگزاران.
2. مکتب اقوان الصفا و تفسیر تاریخ: الف) محوریت دادن به علم نجوم و تأثیر آن در تمام امور؛ ب) وجود حکومتهای سلسلهای و انقضای دورههای تاریخی هر یک، آغاز تا اوج صعود و سقوط، که علل فراز و فرود از افلاک سرچشمه میگیرد، آنها این تحولات را به هر یک از سیارات و ستارهها منتسب میدانستند.
3. مکتب ابن خلدون در تفسیر تاریخ اسلامی: وی محوریت را بر عصبیت داده که با حفظ عصبیت دوره قدرت حاصل میگردد، در دوره قدرت از عصبیت بینیاز بوده دین حاکم میگردد، قانون و عصبیت ملازم حکومت هستند، نیروی عصابه، بستر گستردگی قدرت و عظمت دولت است و هر دولتی از عمری محدود، برخوردار است، که دارای سه نسل و هر نسلی مدت چهل سال حکومت میکند، که با رویکرد از سادهزیستی به خوشگذرانی دولت به دوره انحطاط نزدیک میشود، بنابراین ابن خلدون برای دولتها پنج مرحله قائل است: الف) پیروزی؛ ب) استیلای قدرت؛ ج) استبداد؛ د) قدرت محوری؛ ه .) آسودگی و تن آسایی. او برای هر تمدنی سه دوره ترسیم کرده، الف) پیدایش: بذاوت و عصبیت زاینده قدرت، قدرت بوجود آورنده اسباب و آسایش است که منجر به (تمدن) میشود؛ ب) تمدن که با نابودی عصبیت حاصل میشود و نابودی عصبیت پایان و انقراض تمدن است که دوره آخر را تشکیل میدهد.
4. مالک بن نبی دیگر دانشمندی است که به ارائه تفسیر تاریخ اشاره کرده است.
وی عناصر تمدن را چنین تبیین میکند (انسان + خاک + زمان) + ترکیب کننده تمدنی = محصول تمدنی که به صورت اندیشه دینی نمایان میشود، او نیز مثل ابن خلدون برای تمدن سه دوره قائل است. فرآیند آمیختن سه عنصر پیدایش تمدن بزرگ است، که شبکه روابط اجتماعی در متراکمترین وضعیت خود، دوره طلایی را، با فعالیت کارساز اجتماعی محقق مینماید، تمدن در این مرحله از حالت دینامیکی برخوردار بوده، که هر سستی و کاستی را میکوبد، او با ترسیم نمودار، مرحله دوم را، با یک خط افقی نشان میدهد، که در عین رشد از کاستی و عدم رشد ناشی از تنشهای داخلی برخوردار است. در این مرحله، سرمایه ایمان، مهمترین عنصری است که، میتواند بهترین بازدارنده از فروپاشی کارآیی داشته باشد. مرحله سوم در تفسیر او، دوره انحطاط، ناشی از فروپاشی همبستگی اجتماعی و سستی باورهای دینی میباشد که سبب ایستایی تمدن اسلام از رشد میگردد.
5 . عمادالدین خلیل دیگر متفکر اسلامی است که، از فلسفه تاریخ اسلام تحلیلی منسجم ارائه داد.
وی با تمرکز به قرآن و گزینههای قرآنی، قرآن را مشتمل بر داستانهای انبیاء و آفرینش و توجه کننده به نقش انسان، در فرآیند تمدنسازی میداند. وی بر اساس قرآن، تاریخ را، دارای سنن و قوانین دانسته، که در سرنوشت انسانها، با عملکرد آنها تأثیر دارد، لذا در تفسیر او، انسان و رابطه او با خداوند و آزادی و تلاش و واکنش و آرزوهای کمالجویانه و تأثیر و تسخیر او در طبیعت، از جمله عوامل تأثیرگذار در فرآیند تمدنسازی است. وی نوع نگرش اسلام به فرد و نقش اجتماعی او و اندیشه استخلاف در زمین و عنصر ایمان را، در معادله تمدنسازی مؤثر میداند. او از نزاع و تقابل، به عنوان دو نیروی متحرک برای تاریخ و در عین حال فرسایشگر برای تمدن یاد میکند و سرانجام ظلم و فساد و سلطه فاسقان و رفاهزدگی را، از عوامل سقوط تمدنها میداند، و عقیده دارد که تمایز تفسیر اسلامی تاریخ، با مکاتب دیگر آرمانی و دست نایاب و تخیلی نیست، چنانکه هگل و مارکس به تفسیر تاریخ پرداختهاند.
6. شهید صدر نیز، با ارائه تفسیر از تاریخ، بر اساس قرآن کریم اشاره و آنرا، ضابطه منکر و هدفدار میداند و برای امتها پایان و حرکت و تکامل قائل میشود و ابتلا به بلاها را، نتیجه انحرافات اجتماعی دانسته و با استناد به آیات قرآن انسان را اجتماعی و تأثیرگذار در تمدنسازی میداند، و برای سنتهای تاریخی سه ویژگی برمیشمارد: الف) پیوستگی؛ علمی بودن قوانین حاکم بر تاریخ و عدم تخلف. ب) ربانیت؛ حاکمیت سنن الاهی و وابستگی قدرت انسان به آنکه مبطل تفسیر لاهوتی، از تاریخ است (نظر به آگوستین) و دخیل بودن انسان و وابسته بودن امدادهای غیبی تأثیرگذار در تاریخ به سنتهای الاهی، متأثر از فعل و اراده انسان. ج) هماهنگی رویدادهای تاریخی با اراده و آزادی عمل انسان، که در تحولات اجتماعی مؤثر است و تأثیرگذار بودن اراده جمعی انسان و اندیشههای ذهنی او در حرکت و تحولات تاریخی و هدفمند و غایتمندی آنها و ارتباط افکار درونی و اندیشههای انسانی، با ساختارهای رومبنایی تاریخی و بوجود آمدن پدیدهها.
توینبی و آینده نامطلوب تمدن
رحمت اللّه خالقی
معرفت، ش 95، آبان 84
تفسیر اسلامی تاریخ از دیدگاههای گوناگون:
1. از دیدگاه امام علی علیهالسلام عناصر برپا دارنده دولتها عبارتند از: الف) همبستگی اجتماعی؛ ب) همبستگی و قدرت نظامی؛ ج) قابل اعتماد بودن کارگزاران؛ د) امنیت تجاری و اقتصادی؛ ه ) برقراری عدالت و توجه به طبقات فرو دست.
عوامل توسعه: الف) تنظیم قوانین مالیاتی؛ ب) مصرف آن در عمران و توسعه؛ ج) رفع محرومیت؛ د) اجرای عدالت؛ ه .) اطاعت از رهبر و حاکم
علل انحطاط دولتها: الف) تزلزل عقاید و فساد اجتماعی؛ ب) عدم اطاعت از حاکم؛ ج) دنیاگرایی کارگزاران.
2. مکتب اقوان الصفا و تفسیر تاریخ: الف) محوریت دادن به علم نجوم و تأثیر آن در تمام امور؛ ب) وجود حکومتهای سلسلهای و انقضای دورههای تاریخی هر یک، آغاز تا اوج صعود و سقوط، که علل فراز و فرود از افلاک سرچشمه میگیرد، آنها این تحولات را به هر یک از سیارات و ستارهها منتسب میدانستند.
3. مکتب ابن خلدون در تفسیر تاریخ اسلامی: وی محوریت را بر عصبیت داده که با حفظ عصبیت دوره قدرت حاصل میگردد، در دوره قدرت از عصبیت بینیاز بوده دین حاکم میگردد، قانون و عصبیت ملازم حکومت هستند، نیروی عصابه، بستر گستردگی قدرت و عظمت دولت است و هر دولتی از عمری محدود، برخوردار است، که دارای سه نسل و هر نسلی مدت چهل سال حکومت میکند، که با رویکرد از سادهزیستی به خوشگذرانی دولت به دوره انحطاط نزدیک میشود، بنابراین ابن خلدون برای دولتها پنج مرحله قائل است: الف) پیروزی؛ ب) استیلای قدرت؛ ج) استبداد؛ د) قدرت محوری؛ ه .) آسودگی و تن آسایی. او برای هر تمدنی سه دوره ترسیم کرده، الف) پیدایش: بذاوت و عصبیت زاینده قدرت، قدرت بوجود آورنده اسباب و آسایش است که منجر به (تمدن) میشود؛ ب) تمدن که با نابودی عصبیت حاصل میشود و نابودی عصبیت پایان و انقراض تمدن است که دوره آخر را تشکیل میدهد.
4. مالک بن نبی دیگر دانشمندی است که به ارائه تفسیر تاریخ اشاره کرده است.
وی عناصر تمدن را چنین تبیین میکند (انسان + خاک + زمان) + ترکیب کننده تمدنی = محصول تمدنی که به صورت اندیشه دینی نمایان میشود، او نیز مثل ابن خلدون برای تمدن سه دوره قائل است. فرآیند آمیختن سه عنصر پیدایش تمدن بزرگ است، که شبکه روابط اجتماعی در متراکمترین وضعیت خود، دوره طلایی را، با فعالیت کارساز اجتماعی محقق مینماید، تمدن در این مرحله از حالت دینامیکی برخوردار بوده، که هر سستی و کاستی را میکوبد، او با ترسیم نمودار، مرحله دوم را، با یک خط افقی نشان میدهد، که در عین رشد از کاستی و عدم رشد ناشی از تنشهای داخلی برخوردار است. در این مرحله، سرمایه ایمان، مهمترین عنصری است که، میتواند بهترین بازدارنده از فروپاشی کارآیی داشته باشد. مرحله سوم در تفسیر او، دوره انحطاط، ناشی از فروپاشی همبستگی اجتماعی و سستی باورهای دینی میباشد که سبب ایستایی تمدن اسلام از رشد میگردد.
5 . عمادالدین خلیل دیگر متفکر اسلامی است که، از فلسفه تاریخ اسلام تحلیلی منسجم ارائه داد.
وی با تمرکز به قرآن و گزینههای قرآنی، قرآن را مشتمل بر داستانهای انبیاء و آفرینش و توجه کننده به نقش انسان، در فرآیند تمدنسازی میداند. وی بر اساس قرآن، تاریخ را، دارای سنن و قوانین دانسته، که در سرنوشت انسانها، با عملکرد آنها تأثیر دارد، لذا در تفسیر او، انسان و رابطه او با خداوند و آزادی و تلاش و واکنش و آرزوهای کمالجویانه و تأثیر و تسخیر او در طبیعت، از جمله عوامل تأثیرگذار در فرآیند تمدنسازی است. وی نوع نگرش اسلام به فرد و نقش اجتماعی او و اندیشه استخلاف در زمین و عنصر ایمان را، در معادله تمدنسازی مؤثر میداند. او از نزاع و تقابل، به عنوان دو نیروی متحرک برای تاریخ و در عین حال فرسایشگر برای تمدن یاد میکند و سرانجام ظلم و فساد و سلطه فاسقان و رفاهزدگی را، از عوامل سقوط تمدنها میداند، و عقیده دارد که تمایز تفسیر اسلامی تاریخ، با مکاتب دیگر آرمانی و دست نایاب و تخیلی نیست، چنانکه هگل و مارکس به تفسیر تاریخ پرداختهاند.
6. شهید صدر نیز، با ارائه تفسیر از تاریخ، بر اساس قرآن کریم اشاره و آنرا، ضابطه منکر و هدفدار میداند و برای امتها پایان و حرکت و تکامل قائل میشود و ابتلا به بلاها را، نتیجه انحرافات اجتماعی دانسته و با استناد به آیات قرآن انسان را اجتماعی و تأثیرگذار در تمدنسازی میداند، و برای سنتهای تاریخی سه ویژگی برمیشمارد: الف) پیوستگی؛ علمی بودن قوانین حاکم بر تاریخ و عدم تخلف. ب) ربانیت؛ حاکمیت سنن الاهی و وابستگی قدرت انسان به آنکه مبطل تفسیر لاهوتی، از تاریخ است (نظر به آگوستین) و دخیل بودن انسان و وابسته بودن امدادهای غیبی تأثیرگذار در تاریخ به سنتهای الاهی، متأثر از فعل و اراده انسان. ج) هماهنگی رویدادهای تاریخی با اراده و آزادی عمل انسان، که در تحولات اجتماعی مؤثر است و تأثیرگذار بودن اراده جمعی انسان و اندیشههای ذهنی او در حرکت و تحولات تاریخی و هدفمند و غایتمندی آنها و ارتباط افکار درونی و اندیشههای انسانی، با ساختارهای رومبنایی تاریخی و بوجود آمدن پدیدهها.
توینبی و آینده نامطلوب تمدن
رحمت اللّه خالقی
معرفت، ش 95، آبان 84