عرفان اسلامی شریعت گریز نیست
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
خردنامه، ش 69، 13/7/84
نویسنده در ابتداى مقاله به بیان واژه عرفان و تصوف اشاره کرده و مىگوید عموما واژه عرفان و تصوف را مترادف با یکدیگر بهکار مىبرند. اصطلاح صوفیسم در کلمات بسیارى از غربیان مترادف با عرفان اسلامى است؛ ولى با تتبع در آثار عرفا و متصوفه مىتوان تفاوتهایى را میان این دو برشمرد وى چهار تفاوت را بیان مىکند که عبارتند از:
1. آنهایى را که عرفان را هدف و مقصد نهایى اهل سیر و سلوک مىدانند و در این مسیر گام نهادهاند، صوفى مىخوانند، پس در واقع عرفان، مطلوب نهایى و تصوف، راه رسیدن به این مطلوب است.
2. تفاوت دومى که بیان مىشود از قول شهید مطهرى است. فرقههاى مختلفى که در دنیاى اسلام به وجود آمده، صبغهاى فرهنگى داشتهاند و تنها کسانى که توانستهاند یک طبقه اجتماعى نیز به وجود آورند اهل تصوف و عرفان بودهاند.
3. تفاوت سوم این است که کاربرد عرفان به نحوى است که گستردگى بیشترى دارد و در واقع جهانشمول است. ما مىتوانیم از عرفان یهودى، مسیحى و بودایى نیز سخن بگوییم؛ اما صوفیسم یا تصوف، تنها اختصاص به عالم اسلام دارد. در واقع صوفیسم به عرفان خاصى گفته مىشود که در جهان اسلام به وجود آمده است و رنگ و بوى اسلامى دارد.
4. فرق چهارم با تصورى که متدینان از این دو واژه دارند، تناسب بیشترى دارد. به گفته کسانى مانند سیدحسین نصر از زمانى که امثال محمد باقر مجلسى و ملامحمد طاهر قمى با صوفیان شریعت گریز در افتادند، برخى براى اینکه میان صوفیان شریعت گریز و صوفیان پایبند به شریعت خطکشى کنند و تفاوت قائل شوند، واژه صوفى را به شریعت گریزان و واژه عارف را به آنانى که شریعتگریزى ندارند، اختصاص دادند.
نویسنده در ادامه مقاله به معناى شریعتگریزى اشاره کرده و مىنویسد شریعت در لغت به راهى اطلاق مىشود که در کنار رودخانه است و مسیرى براى دستیابى به آب محسوب مىشود. در اصطلاح دینى، گاهى دین و شریعت مترادف یکدیگر بهکار برده مىشوند. در سخنان صوفیان شریعت در دو معناى اصلى بهکار مىرود. گاه منظور از شریعت اعمال ظاهرى و بدنى است. یعنى وقتى ما آموزههاى دینى را به اعتقادات، احکام و اخلاقیات تقسیمبندى کنیم، طبق این تعریف منظور از شریعت احکام است و شریعت گریز کسى است که اگر چه ممکن است پاىبند به اخلاق باشد، اما به آداب و مناسک عبادت تن نمىدهد. در کاربرد دیگر، شریعت به معناى جنبه ظاهرى همه تعالیمى است که بر پیامبر نازل شده است. بر این اساس حتى نسبت به اعتقادات نیز مىتوان از شریعت سخن گفت. پس در کلمات صوفیان هر دو معنایى که ذکر شد، آمده است یعنى هم شریعت به معناى احکام فقهى و هم شریعت به معناى جنبه ظاهرى و پوسته همه چیزهایى که در دین مطرحاند.
نویسنده در ابتداى مقاله به بیان واژه عرفان و تصوف اشاره کرده و مىگوید عموما واژه عرفان و تصوف را مترادف با یکدیگر بهکار مىبرند. اصطلاح صوفیسم در کلمات بسیارى از غربیان مترادف با عرفان اسلامى است؛ ولى با تتبع در آثار عرفا و متصوفه مىتوان تفاوتهایى را میان این دو برشمرد وى چهار تفاوت را بیان مىکند که عبارتند از:
1. آنهایى را که عرفان را هدف و مقصد نهایى اهل سیر و سلوک مىدانند و در این مسیر گام نهادهاند، صوفى مىخوانند، پس در واقع عرفان، مطلوب نهایى و تصوف، راه رسیدن به این مطلوب است.
2. تفاوت دومى که بیان مىشود از قول شهید مطهرى است. فرقههاى مختلفى که در دنیاى اسلام به وجود آمده، صبغهاى فرهنگى داشتهاند و تنها کسانى که توانستهاند یک طبقه اجتماعى نیز به وجود آورند اهل تصوف و عرفان بودهاند.
3. تفاوت سوم این است که کاربرد عرفان به نحوى است که گستردگى بیشترى دارد و در واقع جهانشمول است. ما مىتوانیم از عرفان یهودى، مسیحى و بودایى نیز سخن بگوییم؛ اما صوفیسم یا تصوف، تنها اختصاص به عالم اسلام دارد. در واقع صوفیسم به عرفان خاصى گفته مىشود که در جهان اسلام به وجود آمده است و رنگ و بوى اسلامى دارد.
4. فرق چهارم با تصورى که متدینان از این دو واژه دارند، تناسب بیشترى دارد. به گفته کسانى مانند سیدحسین نصر از زمانى که امثال محمد باقر مجلسى و ملامحمد طاهر قمى با صوفیان شریعت گریز در افتادند، برخى براى اینکه میان صوفیان شریعت گریز و صوفیان پایبند به شریعت خطکشى کنند و تفاوت قائل شوند، واژه صوفى را به شریعت گریزان و واژه عارف را به آنانى که شریعتگریزى ندارند، اختصاص دادند.
نویسنده در ادامه مقاله به معناى شریعتگریزى اشاره کرده و مىنویسد شریعت در لغت به راهى اطلاق مىشود که در کنار رودخانه است و مسیرى براى دستیابى به آب محسوب مىشود. در اصطلاح دینى، گاهى دین و شریعت مترادف یکدیگر بهکار برده مىشوند. در سخنان صوفیان شریعت در دو معناى اصلى بهکار مىرود. گاه منظور از شریعت اعمال ظاهرى و بدنى است. یعنى وقتى ما آموزههاى دینى را به اعتقادات، احکام و اخلاقیات تقسیمبندى کنیم، طبق این تعریف منظور از شریعت احکام است و شریعت گریز کسى است که اگر چه ممکن است پاىبند به اخلاق باشد، اما به آداب و مناسک عبادت تن نمىدهد. در کاربرد دیگر، شریعت به معناى جنبه ظاهرى همه تعالیمى است که بر پیامبر نازل شده است. بر این اساس حتى نسبت به اعتقادات نیز مىتوان از شریعت سخن گفت. پس در کلمات صوفیان هر دو معنایى که ذکر شد، آمده است یعنى هم شریعت به معناى احکام فقهى و هم شریعت به معناى جنبه ظاهرى و پوسته همه چیزهایى که در دین مطرحاند.