زهد بدون علم
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
خردنامه، ش 69، 13/7/84
در این مقاله نویسنده سعى کرده است که افکار و اعتقادات گروه صوفیه و دراویش را به بوته نقد بگذارده و تصوف صوفیه را با تصوف شیعه مقایسه کند. وى زهد و عرفان را از دیدگاه ابنسینا چنین تعریف مىکند، که هر کس از تنعم دنیا روگردانده باشد زاهد نامیده مىشود و آنکه ضمیرش را از توجه به غیر حق بازداشته و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان بتابد عارف شناخته مىشود. ولى در اصطلاح صوفیه، زهد با رهبانیت است.
ایشان به یازده مورد از اعتقادات صوفیه اشاره مىکند و تفاوتهاى آنرا با اعتقادات شیعه تبیین مىکند: 1. اسقاط تکالیف هنگام رسیدن به مراحل بالا به استناد آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ»(1) پاسخ آن از نظر تصوف شیعه این است که مراد از یقین در این مقام موت است چنانکه در آیه دیگر صریح در این معنا است که خداوند در حکایت قول کفار در دارالبوار مىفرماید: «وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ*وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ* حَتّى أتانا الْیَقینُ* فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»(2) امام متقین و پیشواى موحدان تا شب شهادت اعمال موظفه و نوافل مقرره خود را ترک و اهمال نفرموده یا عبادت از حضرت عیسى علیهالسلام مادام الحیات ساقط نشد، چنانکه مىفرماید: «واوصانى بالصلاة والزکاة مادمت حیا»؛
2. صوفیه معتقد به جبرند، علماى شیعه مىفرمایند: «لاجبرو لاتفویض بل امر بین الامرین»؛ 3. بىاعتبارى عبادات در نظر صوفیان؛ 4. تعشق به زیبارویان و عشقهاى نامشروع و افراطى به خدا و حضرت على علیهالسلام و... ؛ 5 . واجب نبودن امر به معروف و نهى از منکر بلکه جایز نبودن
______________________________
1. حجر، 15: 99
2. مدثر، 74: 45 ـ 48
______________________________
آن؛ 6. عدم وجوب جهاد و صلح کل؛ 7. عدم جواز لعن احدى ولو اینکه به هر معصیتى تظاهر کند چون در صورت احتمال اتحاد او، بالطبع تکالیف از او ساقط است؛ 8 . اعتقاد به اقطاب به جاى امام، اما اقطاب صوفیه کجا و امامت شیعه کجا؟ زیرا قطب آنها اصلاً به امور دینى و سیاسى مسلمین کارى ندارد و از اجتهاد و اقامه عدالت بین اقویا و ضعفا در دولت اسلامى صحبتى نیست. یک بام و دو هواى صوفیان اینکه مىگویند دو قطب در یک زمان معنى ندارد و حتما یکى باطل است اما مقابل عوام مىگویند هم على علیهالسلام و اولاد او اقطاب طریقت بودند هم حسن بصرى و... با اینکه نام بردگان با ائمه همعصر بودهاند و اگر واقعا ائمه را اقطاب زمان مىدانید پس حسن بصرى و معروفها چه کارهاند؟
9. تصور صورت در عبادت، صورتپرستى در اسلام جز شرک نامى ندارد. اسلام مىگوید حتى صورت پیغمبر و امام را نباید در عبادت در نظر گرفت، اما رهبران طریقت صوفیه مىگویند مرید باید صورت قطب را در عبادات به نظر آورد؛ 10. اعتقاد صوفیان درباره ابلیس و دفاع از او در آثارشان؛ 11. رقص سماع و غنا را عبادت مىدانند در صورتى که مجتهدین رقص را حرام و بدعت در عبادت مىدانند و حتى به سر و سینه زدن و روضهخوانى در عزا را اگر موجب مفسده کثیر و اضرار زیاد به بدن نباشد نه تنها مکروه نمىدانند بلکه به عنوان شعائر اسلامى نیکو مىشمارند.
نویسنده در پایان مقاله اشاره مىکند که برخى از علماى ما، عرفان را از طریق اهل بیت سرمشق مىگیرند و اگر برخى از سخنان ایشان با بعضى از سخنان صوفیه توافق دارد دلیل برتصوف آنها نمىشود، زیرا ممکن است حرف خوب و اسلام را مشترکا چند گروه بگویند اما این حرف و اعمال و گفتار آیا مذهب صوفیه را تأیید کرده یا نه؟ مسلما زوائد انحرافى صوفیه را که با دستورات ائمه سازگار نیست دور ریخته و باقى را تأیید مىنمایند.
بر ضد فمینیسم
رابرت. اچ. بورک/الهه هاشمىحائرى
کیهان، ش 18345، 9/7/84
فمینیسم افراطى، مخربترین و عقبافتادهترین جنبشى است که از دهه شصت میلادى به دوران ما رسیده است. این جنبش بدون آنکه جنبه اصلاحى داشته باشد با روحى مستبدانه و عمیقا مخالف کلیه ارزشها و سنتهایى است که از دیرباز حتى در فرهنگ غرب مورد احترام بودهاند. با این اعتقاد که منبع کلیه ستمکارىها و پلیدىها جنس مرد است و روابط متعارف زندگى اجتماعى پدر سالارى است.
در این مقاله نویسنده سعى کرده است که افکار و اعتقادات گروه صوفیه و دراویش را به بوته نقد بگذارده و تصوف صوفیه را با تصوف شیعه مقایسه کند. وى زهد و عرفان را از دیدگاه ابنسینا چنین تعریف مىکند، که هر کس از تنعم دنیا روگردانده باشد زاهد نامیده مىشود و آنکه ضمیرش را از توجه به غیر حق بازداشته و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان بتابد عارف شناخته مىشود. ولى در اصطلاح صوفیه، زهد با رهبانیت است.
ایشان به یازده مورد از اعتقادات صوفیه اشاره مىکند و تفاوتهاى آنرا با اعتقادات شیعه تبیین مىکند: 1. اسقاط تکالیف هنگام رسیدن به مراحل بالا به استناد آیه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ»(1) پاسخ آن از نظر تصوف شیعه این است که مراد از یقین در این مقام موت است چنانکه در آیه دیگر صریح در این معنا است که خداوند در حکایت قول کفار در دارالبوار مىفرماید: «وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ*وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ* حَتّى أتانا الْیَقینُ* فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعینَ»(2) امام متقین و پیشواى موحدان تا شب شهادت اعمال موظفه و نوافل مقرره خود را ترک و اهمال نفرموده یا عبادت از حضرت عیسى علیهالسلام مادام الحیات ساقط نشد، چنانکه مىفرماید: «واوصانى بالصلاة والزکاة مادمت حیا»؛
2. صوفیه معتقد به جبرند، علماى شیعه مىفرمایند: «لاجبرو لاتفویض بل امر بین الامرین»؛ 3. بىاعتبارى عبادات در نظر صوفیان؛ 4. تعشق به زیبارویان و عشقهاى نامشروع و افراطى به خدا و حضرت على علیهالسلام و... ؛ 5 . واجب نبودن امر به معروف و نهى از منکر بلکه جایز نبودن
______________________________
1. حجر، 15: 99
2. مدثر، 74: 45 ـ 48
______________________________
آن؛ 6. عدم وجوب جهاد و صلح کل؛ 7. عدم جواز لعن احدى ولو اینکه به هر معصیتى تظاهر کند چون در صورت احتمال اتحاد او، بالطبع تکالیف از او ساقط است؛ 8 . اعتقاد به اقطاب به جاى امام، اما اقطاب صوفیه کجا و امامت شیعه کجا؟ زیرا قطب آنها اصلاً به امور دینى و سیاسى مسلمین کارى ندارد و از اجتهاد و اقامه عدالت بین اقویا و ضعفا در دولت اسلامى صحبتى نیست. یک بام و دو هواى صوفیان اینکه مىگویند دو قطب در یک زمان معنى ندارد و حتما یکى باطل است اما مقابل عوام مىگویند هم على علیهالسلام و اولاد او اقطاب طریقت بودند هم حسن بصرى و... با اینکه نام بردگان با ائمه همعصر بودهاند و اگر واقعا ائمه را اقطاب زمان مىدانید پس حسن بصرى و معروفها چه کارهاند؟
9. تصور صورت در عبادت، صورتپرستى در اسلام جز شرک نامى ندارد. اسلام مىگوید حتى صورت پیغمبر و امام را نباید در عبادت در نظر گرفت، اما رهبران طریقت صوفیه مىگویند مرید باید صورت قطب را در عبادات به نظر آورد؛ 10. اعتقاد صوفیان درباره ابلیس و دفاع از او در آثارشان؛ 11. رقص سماع و غنا را عبادت مىدانند در صورتى که مجتهدین رقص را حرام و بدعت در عبادت مىدانند و حتى به سر و سینه زدن و روضهخوانى در عزا را اگر موجب مفسده کثیر و اضرار زیاد به بدن نباشد نه تنها مکروه نمىدانند بلکه به عنوان شعائر اسلامى نیکو مىشمارند.
نویسنده در پایان مقاله اشاره مىکند که برخى از علماى ما، عرفان را از طریق اهل بیت سرمشق مىگیرند و اگر برخى از سخنان ایشان با بعضى از سخنان صوفیه توافق دارد دلیل برتصوف آنها نمىشود، زیرا ممکن است حرف خوب و اسلام را مشترکا چند گروه بگویند اما این حرف و اعمال و گفتار آیا مذهب صوفیه را تأیید کرده یا نه؟ مسلما زوائد انحرافى صوفیه را که با دستورات ائمه سازگار نیست دور ریخته و باقى را تأیید مىنمایند.
بر ضد فمینیسم
رابرت. اچ. بورک/الهه هاشمىحائرى
کیهان، ش 18345، 9/7/84
فمینیسم افراطى، مخربترین و عقبافتادهترین جنبشى است که از دهه شصت میلادى به دوران ما رسیده است. این جنبش بدون آنکه جنبه اصلاحى داشته باشد با روحى مستبدانه و عمیقا مخالف کلیه ارزشها و سنتهایى است که از دیرباز حتى در فرهنگ غرب مورد احترام بودهاند. با این اعتقاد که منبع کلیه ستمکارىها و پلیدىها جنس مرد است و روابط متعارف زندگى اجتماعى پدر سالارى است.