سینما جلوه گاهی برای عرفان سکولار
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
سیاست روز، ش 1223، 22/5/84
نویسنده در این مقاله مدعی است که متفکران غربی برای پاسخ به نیازهای معنوی انسان غربی با توجه به رشد روزافزون تمایلات معنا گرایانه در غرب ـ به ویژه در دهه اخیر ـ از سینما به عنوان یکی از استراتژیکترین ابزار انتقال آراء و عقاید بهرهبرداری میکنند؛ تمایل روزافزون تولید و ساخت فیلمهایی با موضوع توجه به مسائل معنایی و اموز متافیزیکی در سینمای هالیوود، پرده از این واقیعت برمیدارد. اما تفسیر متفکران و اندیشمندان غربی از امور متافیزکی و معنوی چیست و اساسا معناگرایی از نگاه آنان به چه چیزهایی اطلاق میشود؟
نویسنده در پاسخ به این سؤال میگوید نتیجهای که پس از بررسی کتابها و تولیدات سینمایی غرب به خصوص در دهه اخیر حاصل شده آن است که نگاه جدید انسان غربی، تنها به بعد باطنی انسان و نیروهای روحی او فارغ از ارتباطش با پروردگار معطوف است و در مواقع نقش امور قدسی در سرنوشت انسان همچون گذشته کمرنگ است. در باورهایی که از آن با عنوان دین جدید یا عرفان غربی یاد میشود، انسان همچنان در مقام رقیب پروردگار که میتواند تمامی سرنوشت خود را در دست بگیرد و به پروردگار نه بگوید، معرفی میشود. نویسنده برای اثبات این ادعا، به تحلیل و بررسی برخی فیلمهای تولید شده در سینمای هالیوود میپردازد که سعی در کانالیزه کردن این باور بر مخاطبین خود دارند.
آقای شریفزاده در ادامه مدعی میشود سینمای ایران نیز از سال گذشته به صورت جدی با این پدیده نامبارک روبه رو شد. این پیروی بیتدبیرانه از رویکرد غرب در سینمای شرق که براساس باورهایش لحظه لحظه زندگی بشر آمیخته با معنویت است، تقلید کورکورانه و عبثی است که حاصلی جز انحراف عقاید و خارج شدن از مسیر در پی ندارد.
با مروری بر آثار تولید شده و شرکت داده شده در بخش سینمای معناگرای بیست و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر به خوبی ادعای یاد شده را ثابت خواهد کرد. «بابا عزیز» عنوان فیلمی از ناصر خمیر کارگردان تونسیالاصلی است که با مشارکت کشورهای ایران، تونس، انگلستان و فرانسه به تصویر در آمده است. ناصر خمیر در فیلم خود به نکات ظریف و حساسی اشاره میکند که بسیار قابل تأمل است؛ نخست آنکه کارگردان با توجه به تاریخ زندگی بودا، زندگی و شیوه چگونه پیوستن بابا عزیز به مسلک دراویش را به تصویر میکشد. دوم آنکه مناسبترین راه تقرب به درگاه الاهی را در تمسک و پیروی از روش دراویش معرفی میکند. سوم آنکه از موسیقی به عنوان زبان مشترک در میان تمامی انسانها و شیوهای که بهوسیله آن میتوان به خدا رسید، تأکید خاصی شده است.
از دیگر آثار شرکت کننده در بخش سینمای معناگرا میتوان به فیلم «یک تکه نان» ساخته کمال تبریزی اشاره کرد. کارگردان در این فیلم سعی دارد که مخاطب را با محورهای ذیل آشنا کند:
نخست آنکه شرع تنها راه نجات بشر و رسانیدن او به قرب الاهی محسوب نمیشود، بلکه در بیشتر موارد نیز ناتوان ظاهر میشود.
دوم آنکه انسانهای سالک و خداجو، انسان عاجز و گنگی هستند که توان و میل ارتباط با دیگران در آنها دیده نمیشود. و سوم پناه بردن به رهبانیت برای یافتن و تقرب به ذات باری تعالی است.
نویسنده در پایان متذکر میشود که نکات یاد شده تنها بخشی از مفاهیمی است که در سالهای اخیر به بهانه پرداختن به سینمای معناگرا در سینمای هالیوود و ایران گسترش یافته است.
نویسنده در این مقاله مدعی است که متفکران غربی برای پاسخ به نیازهای معنوی انسان غربی با توجه به رشد روزافزون تمایلات معنا گرایانه در غرب ـ به ویژه در دهه اخیر ـ از سینما به عنوان یکی از استراتژیکترین ابزار انتقال آراء و عقاید بهرهبرداری میکنند؛ تمایل روزافزون تولید و ساخت فیلمهایی با موضوع توجه به مسائل معنایی و اموز متافیزیکی در سینمای هالیوود، پرده از این واقیعت برمیدارد. اما تفسیر متفکران و اندیشمندان غربی از امور متافیزکی و معنوی چیست و اساسا معناگرایی از نگاه آنان به چه چیزهایی اطلاق میشود؟
نویسنده در پاسخ به این سؤال میگوید نتیجهای که پس از بررسی کتابها و تولیدات سینمایی غرب به خصوص در دهه اخیر حاصل شده آن است که نگاه جدید انسان غربی، تنها به بعد باطنی انسان و نیروهای روحی او فارغ از ارتباطش با پروردگار معطوف است و در مواقع نقش امور قدسی در سرنوشت انسان همچون گذشته کمرنگ است. در باورهایی که از آن با عنوان دین جدید یا عرفان غربی یاد میشود، انسان همچنان در مقام رقیب پروردگار که میتواند تمامی سرنوشت خود را در دست بگیرد و به پروردگار نه بگوید، معرفی میشود. نویسنده برای اثبات این ادعا، به تحلیل و بررسی برخی فیلمهای تولید شده در سینمای هالیوود میپردازد که سعی در کانالیزه کردن این باور بر مخاطبین خود دارند.
آقای شریفزاده در ادامه مدعی میشود سینمای ایران نیز از سال گذشته به صورت جدی با این پدیده نامبارک روبه رو شد. این پیروی بیتدبیرانه از رویکرد غرب در سینمای شرق که براساس باورهایش لحظه لحظه زندگی بشر آمیخته با معنویت است، تقلید کورکورانه و عبثی است که حاصلی جز انحراف عقاید و خارج شدن از مسیر در پی ندارد.
با مروری بر آثار تولید شده و شرکت داده شده در بخش سینمای معناگرای بیست و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر به خوبی ادعای یاد شده را ثابت خواهد کرد. «بابا عزیز» عنوان فیلمی از ناصر خمیر کارگردان تونسیالاصلی است که با مشارکت کشورهای ایران، تونس، انگلستان و فرانسه به تصویر در آمده است. ناصر خمیر در فیلم خود به نکات ظریف و حساسی اشاره میکند که بسیار قابل تأمل است؛ نخست آنکه کارگردان با توجه به تاریخ زندگی بودا، زندگی و شیوه چگونه پیوستن بابا عزیز به مسلک دراویش را به تصویر میکشد. دوم آنکه مناسبترین راه تقرب به درگاه الاهی را در تمسک و پیروی از روش دراویش معرفی میکند. سوم آنکه از موسیقی به عنوان زبان مشترک در میان تمامی انسانها و شیوهای که بهوسیله آن میتوان به خدا رسید، تأکید خاصی شده است.
از دیگر آثار شرکت کننده در بخش سینمای معناگرا میتوان به فیلم «یک تکه نان» ساخته کمال تبریزی اشاره کرد. کارگردان در این فیلم سعی دارد که مخاطب را با محورهای ذیل آشنا کند:
نخست آنکه شرع تنها راه نجات بشر و رسانیدن او به قرب الاهی محسوب نمیشود، بلکه در بیشتر موارد نیز ناتوان ظاهر میشود.
دوم آنکه انسانهای سالک و خداجو، انسان عاجز و گنگی هستند که توان و میل ارتباط با دیگران در آنها دیده نمیشود. و سوم پناه بردن به رهبانیت برای یافتن و تقرب به ذات باری تعالی است.
نویسنده در پایان متذکر میشود که نکات یاد شده تنها بخشی از مفاهیمی است که در سالهای اخیر به بهانه پرداختن به سینمای معناگرا در سینمای هالیوود و ایران گسترش یافته است.