جایگاه زنان در جامعه اطلاعاتی؛ شکاف دیجیتالی بر مبنای جنسیت
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
نویسنده با اعتقاد به اینکه جامعه اطلاعاتی و فنآوری اطلاعات یک مفهوم نسبتا جدید است، ابتدا تعریفی از آن را ارائه کرده و آثار و خواص آن را به اختصار بیان میکند. سپس میزان حضور زنان در این عرصه را بررسی کرده و با ارائه آماری معتقد است که نابرابری و شکاف دیجیتالی بر مبنای جنسیت وجود دارد. ایشان در ضمن مباحث به علل و عوامل این شکاف و برخی راهکارهای حل آن اشاره کرده است.متن
امیدهایی وجود دارد که جنبش جهانی زنان نیز بتواند تا حد زیادی از پتانسیل و وعدههای انقلابی ارتباطات الکترونیکی، همچنان که تمام دنیا از آن بهرهمند میشود سود ببرد. همان طور که گیتلر(gittler) در سال 1991 خاطر نشان کرده، در سراسر دنیا زنان امروزه فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطی را در جهت اهداف جنبش زنان به کار میگیرند. ارتباطات الکترونیکی، شبکهسازی زنان و اقدامات جلب حمایت برای ایشان را به روشهایی که قبلاً امکانپذیر نبودند تسهیل میکند.
جامعه اطلاعاتی یک مفهوم نسبتا جدید
برخی بر این باورند که هنوز تعریفی عام از جامعه اطلاعاتی وجود ندارد و تعاریف پیشنهاد شده اغلب نارسایند و فقط موضوعات خاص یا تأثیرات ویژهای را هدف قرار میدهند. با این همه، بهطور کلی بسیاری به این موضوع اذعان دارند که جامعه اطلاعاتی پدیدهای است که در هر جنبه از زندگی افراد نفوذ پیدا کرده است و بر تک تک سلولهای جامعه و هر بخش از فعالیتهای آن تأثیر گذاشته است.
اعتقاد بر این است که سه عنصر اصلی یعنی دانش و اطلاعات، ازدیاد فن آوریهای اطلاعات و ارتباطات، و دسترسی و کاربرد فنآوریهای اطلاعات، اساس و بنیاد جامعه اطلاعاتی را تشکیل میدهد.
با ایجاد و گسترش شبکهها، این فنآوریها میتوانند فراتر از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عمل کرده و از طریق امکان دادن به افراد و گروهها برای زندگی و کار در هر گوشه و هر جا، به اجتماعات محلی فرصت دهند صرف نظر از ملیتشان بخشی از جامعه شبکهای جهانی را تشکیل دهند و سیاستهای جاری و ساختارهای محدودکننده قانونی و نظاممند فعلی که در درون ملتها و میان آنها عمل میکنند را به چالش بکشند.
در سطح جهان همگان اذعان میدارند که بخش فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی سریعترین حوزه رشدیابنده اقتصاد جهانی است. در عین حال، در تمامی کشورها فرآیند ساخت جامعه اطلاعاتی بر توسعه فرآیندهای فنی و زیربنایی متمرکز شده است که از نقطه نظر جنسیتی خنثی یا بیطرف تلقی میشود.
حضور یا غیبت زنان: مسئله شکاف دیجیتالی جنسیتی
با در نظر گرفتن مباحث جنسیتی، گاه عنوان میشود که فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات میتوانند آنچنان که در اعلامیه پکن و برنامه اقدام آن همانند سایر اسناد ملل متحد تشخیص داده شده است به عنوان ابزاری برای بهبود شرایط برابری جنسیتی و افزایش توانمندیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان به خدمت گرفته شوند. اما با این حال، برخی همچنان معتقدند که این فنآوریها میتوانند به نابرابریهای موجود مبتنی بر جنسیت در زمینه فرصتها و منابع تداوم بخشیده و اشکال جدیدی از نابرابری میان زنان و مردان را بهوجود آورند.
در کنفرانس مقدماتی وزیران کشورهای اروپایی برای اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی تأکید گردید که برابری جنسیتی باید همه حوزههای فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات را شامل شود که عبارتند از: کاربران، تولیدکنندگان و سیاستگذاران.
با این حال، هر چند زنان بهطور بالقوه پنجاه درصد مصرفکنندگان تولیدات و خدمات و نیز نیروی کار فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات را تشکیل میدهند که میتوانند ایدههای مفیدی برای تولید محصولات جدید، خدمات و سبکهای مدیریتی نوین ارائه نمایند، اما در سطح کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه همانند سایر نقاط دنیا، زنان و مردان بهطور برابر از گستره و رشد کاربرد فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات برخوردار نشدهاند. زنان به ویژه از نظر دستیابی به فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی با موانع و محدودیتهای نهادینه شده، نظاممند و ایدئولوژیک درگیر هستند.
عدم حضور یا فقدان نظرات و دیدگاههای زنان در جامعه اطلاعاتی حکایت از این دارد که فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید انعکاسدهنده بسیاری از الگوهای جنسیتی (در ارتباط با قدرت، ارزشها و دور نگاه داشتن) است که طی دههها در سطح رسانههای قدیمی شاهد آن بودهایم.
برخی از طرحریزان توسعه معتقدند که فنآوری اطلاعاتی از لحاظ جنسیتی بیطرف است و در نتیجه زنان و مردان باید بهطور عادلانه از کاربرد آن منتفع شوند. با این حال نتایج یک تحقیق(برمبنای شش مطالعه موردی از پروژههای ترویج فنآوری اطلاعات و ارتباطات در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین) بنا به گزارش هافکین این فرضیه را که زنان به نحو برابر از پروژههای توسعه منتفع نیستند، را تائید میکند.
اصطلاح «شکاف دیجیتالی (digital divide)» به فاصله بین افراد دارای مهارتهای استفاده از کامپیوتر و اشخاص فاقد این مهارت اشاره میکند. هر چند«شکاف دیجیتالی» میتواند به این واقعیت اشاره داشته باشد که زنان معمولاً از سطح سواد کامپیوتری نازلتری برخوردارند، علت آنرا همچنین میتوان در عدم آموزش، فقر و دسترسی نامناسب زنان به تکنولوژی جستوجو کرد.
از نظر مشارکت در دانش فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات نیز زنان در شرایط محرومیت قرار دارند، چرا که تعداد ایشان از لحاظ ثبت نام در دورههای آموزشی علوم و تکنولوژی نسبت به مردان در مراتب بسیار پایینتری قرار دارد. در سال 1990، درصد زنان ورودی به رشتههای علوم و تکنولوژی در سطح دانشگاهی عبارت بود از 10 درصد در آفریقا، 40 درصد در آمریکای لاتین، 32 درصد در اروپای غربی، کمتر از 30 درصد در اروپای شرقی و 34 درصد در منطقه آسیا و اقیانوسیه.
عمدهترین شکل شکاف دیجیتالی جنسیتی مربوط به استفاده از اینترنت است، به طوری که کمترین میزان کاربران را در کشورهای در حال توسعه، زنان تشکیل میدهند. به عنوان مثال، فقط 38 درصد از کاربران اینترنت در آمریکای لاتین زنان هستند، درحالیکه در اتحادیه اروپا این رقم 25 درصد، در روسیه 19 درصد، در ژاپن 18 درصد و در خاورمیانه فقط 4 درصد است. بنا به این گزارش، در سطح جهان، بیشترین تعداد کاربران اینترنتی را مردان، دانشآموختگان دانشگاهی و یا آنان که از میانگین درآمد بالاتری برخوردارند تشکیل میدهند. تنها آنجا که دسترسی به اینترنت توسعه خوبی یافته است، نظیر کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا است که از فاصله جنسیتی در استفاده از اینترنت کاملاً کاسته شده است.
اشاره
با صرفنظر از اینکه حضور زنان در اطلاعات دیجیتال و اینترنت چه عواقبی برای زنان به دنبال دارد و چه میزان ارزشمندی برای آنان به دنبال دارد به دو نکته اشاره میکنیم:
1. همانطور که آمار ارائه شده در مقاله نشان میدهد، واقعیت آن است که حضور زنان در عرصه فنآوری اطلاعات و اینترنت حتی در کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا و غرب نیز کمتر از مردان است.
در تحلیل و ریشهیابی این مطلب، نویسنده بر آن است که این نابرابری ریشه در برخورد نابرابر و تبعیض جنسی دارد و نیز عدم آموزش، فقر و دسترسی نامناسب زنان به تکنولوژی از جمله علل آن است.
این تحلیل اگر چه ممکن است در برخی کشورهای توسعهنیافته در کنار دیگر علل و عوامل توجیهی داشته باشد ولی نسبت به کشورهای غربی و فمینیستی که مدعی تساوی زن و مرد در تمامی عرصهها هستند و به خصوص در دهههای اخیر فرصتهای برابر نیز برای آنان ایجاد کردهاند، چه مفهومی دارد.
به نظر میرسد این واقعیت یعنی کم بودن مشارکت زنان در عرصه فنآوری اطلاعات و اینترنت بیشتر از آنکه در برخورد تبعیضآمیز جستوجو کنیم باید در طبیعت زنان و مقدورات طبیعی، تمایلات و باورهای آنان جستوجو کنیم.
وقتی میبینیم در همه جای جهان حتی فمینیستیترین نقاط جهان نیز چنین آماری وجود دارد، نشانگر آن است که زنان از طرفی به صورت طبیعی رغبت کمتری به حضور در همه عرصههای اجتماعی و فرهنگی دارند و از سوی دیگر موانع طبیعی از قبیل بارداری، شیردهی، ضعف قوای جسمانی و...، موجب میگردد که عملاً نتوانند پا به پای مردان در همه عرصهها فعالیت کنند.
2. عرصه اطلاعات دیجیتال به خصوص اینترنت هنوز نتوانسته است جایگاه مثبت فرهنگی در جهان پیدا کند. تعداد سایتهایی که اساسا برای ترویج مسائل ضد اخلاقی طراحی شده است و یا ضمنا به ترویج آن میپردازد، بیشتر از سایتهای معقول و احیانا مثبت و مفید است.
و از آن گذشته فرهنگ استفاده مثبت از اینترنت هم وجود ندارد. نوع کاربران از جهت منفی آن استفاده میکنند و از طرفی استفاده زنان از اینترنت، خواهناخواه به استفاده خانوادگی کشیده میشود، زیرا معمولاً فرزندان همراه مادران هستند و این نیز مانع دیگری برای استفاده زنان از اینترنت به خصوص در کشورهای اسلامی است.
جامعه اطلاعاتی یک مفهوم نسبتا جدید
برخی بر این باورند که هنوز تعریفی عام از جامعه اطلاعاتی وجود ندارد و تعاریف پیشنهاد شده اغلب نارسایند و فقط موضوعات خاص یا تأثیرات ویژهای را هدف قرار میدهند. با این همه، بهطور کلی بسیاری به این موضوع اذعان دارند که جامعه اطلاعاتی پدیدهای است که در هر جنبه از زندگی افراد نفوذ پیدا کرده است و بر تک تک سلولهای جامعه و هر بخش از فعالیتهای آن تأثیر گذاشته است.
اعتقاد بر این است که سه عنصر اصلی یعنی دانش و اطلاعات، ازدیاد فن آوریهای اطلاعات و ارتباطات، و دسترسی و کاربرد فنآوریهای اطلاعات، اساس و بنیاد جامعه اطلاعاتی را تشکیل میدهد.
با ایجاد و گسترش شبکهها، این فنآوریها میتوانند فراتر از محدودیتهای زبانی و فرهنگی عمل کرده و از طریق امکان دادن به افراد و گروهها برای زندگی و کار در هر گوشه و هر جا، به اجتماعات محلی فرصت دهند صرف نظر از ملیتشان بخشی از جامعه شبکهای جهانی را تشکیل دهند و سیاستهای جاری و ساختارهای محدودکننده قانونی و نظاممند فعلی که در درون ملتها و میان آنها عمل میکنند را به چالش بکشند.
در سطح جهان همگان اذعان میدارند که بخش فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی سریعترین حوزه رشدیابنده اقتصاد جهانی است. در عین حال، در تمامی کشورها فرآیند ساخت جامعه اطلاعاتی بر توسعه فرآیندهای فنی و زیربنایی متمرکز شده است که از نقطه نظر جنسیتی خنثی یا بیطرف تلقی میشود.
حضور یا غیبت زنان: مسئله شکاف دیجیتالی جنسیتی
با در نظر گرفتن مباحث جنسیتی، گاه عنوان میشود که فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات میتوانند آنچنان که در اعلامیه پکن و برنامه اقدام آن همانند سایر اسناد ملل متحد تشخیص داده شده است به عنوان ابزاری برای بهبود شرایط برابری جنسیتی و افزایش توانمندیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زنان به خدمت گرفته شوند. اما با این حال، برخی همچنان معتقدند که این فنآوریها میتوانند به نابرابریهای موجود مبتنی بر جنسیت در زمینه فرصتها و منابع تداوم بخشیده و اشکال جدیدی از نابرابری میان زنان و مردان را بهوجود آورند.
در کنفرانس مقدماتی وزیران کشورهای اروپایی برای اجلاس جهانی جامعه اطلاعاتی تأکید گردید که برابری جنسیتی باید همه حوزههای فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات را شامل شود که عبارتند از: کاربران، تولیدکنندگان و سیاستگذاران.
با این حال، هر چند زنان بهطور بالقوه پنجاه درصد مصرفکنندگان تولیدات و خدمات و نیز نیروی کار فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات را تشکیل میدهند که میتوانند ایدههای مفیدی برای تولید محصولات جدید، خدمات و سبکهای مدیریتی نوین ارائه نمایند، اما در سطح کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه همانند سایر نقاط دنیا، زنان و مردان بهطور برابر از گستره و رشد کاربرد فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات برخوردار نشدهاند. زنان به ویژه از نظر دستیابی به فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی با موانع و محدودیتهای نهادینه شده، نظاممند و ایدئولوژیک درگیر هستند.
عدم حضور یا فقدان نظرات و دیدگاههای زنان در جامعه اطلاعاتی حکایت از این دارد که فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی جدید انعکاسدهنده بسیاری از الگوهای جنسیتی (در ارتباط با قدرت، ارزشها و دور نگاه داشتن) است که طی دههها در سطح رسانههای قدیمی شاهد آن بودهایم.
برخی از طرحریزان توسعه معتقدند که فنآوری اطلاعاتی از لحاظ جنسیتی بیطرف است و در نتیجه زنان و مردان باید بهطور عادلانه از کاربرد آن منتفع شوند. با این حال نتایج یک تحقیق(برمبنای شش مطالعه موردی از پروژههای ترویج فنآوری اطلاعات و ارتباطات در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین) بنا به گزارش هافکین این فرضیه را که زنان به نحو برابر از پروژههای توسعه منتفع نیستند، را تائید میکند.
اصطلاح «شکاف دیجیتالی (digital divide)» به فاصله بین افراد دارای مهارتهای استفاده از کامپیوتر و اشخاص فاقد این مهارت اشاره میکند. هر چند«شکاف دیجیتالی» میتواند به این واقعیت اشاره داشته باشد که زنان معمولاً از سطح سواد کامپیوتری نازلتری برخوردارند، علت آنرا همچنین میتوان در عدم آموزش، فقر و دسترسی نامناسب زنان به تکنولوژی جستوجو کرد.
از نظر مشارکت در دانش فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات نیز زنان در شرایط محرومیت قرار دارند، چرا که تعداد ایشان از لحاظ ثبت نام در دورههای آموزشی علوم و تکنولوژی نسبت به مردان در مراتب بسیار پایینتری قرار دارد. در سال 1990، درصد زنان ورودی به رشتههای علوم و تکنولوژی در سطح دانشگاهی عبارت بود از 10 درصد در آفریقا، 40 درصد در آمریکای لاتین، 32 درصد در اروپای غربی، کمتر از 30 درصد در اروپای شرقی و 34 درصد در منطقه آسیا و اقیانوسیه.
عمدهترین شکل شکاف دیجیتالی جنسیتی مربوط به استفاده از اینترنت است، به طوری که کمترین میزان کاربران را در کشورهای در حال توسعه، زنان تشکیل میدهند. به عنوان مثال، فقط 38 درصد از کاربران اینترنت در آمریکای لاتین زنان هستند، درحالیکه در اتحادیه اروپا این رقم 25 درصد، در روسیه 19 درصد، در ژاپن 18 درصد و در خاورمیانه فقط 4 درصد است. بنا به این گزارش، در سطح جهان، بیشترین تعداد کاربران اینترنتی را مردان، دانشآموختگان دانشگاهی و یا آنان که از میانگین درآمد بالاتری برخوردارند تشکیل میدهند. تنها آنجا که دسترسی به اینترنت توسعه خوبی یافته است، نظیر کشورهای اسکاندیناوی و آمریکا است که از فاصله جنسیتی در استفاده از اینترنت کاملاً کاسته شده است.
اشاره
با صرفنظر از اینکه حضور زنان در اطلاعات دیجیتال و اینترنت چه عواقبی برای زنان به دنبال دارد و چه میزان ارزشمندی برای آنان به دنبال دارد به دو نکته اشاره میکنیم:
1. همانطور که آمار ارائه شده در مقاله نشان میدهد، واقعیت آن است که حضور زنان در عرصه فنآوری اطلاعات و اینترنت حتی در کشورهای توسعهیافته مانند آمریکا و غرب نیز کمتر از مردان است.
در تحلیل و ریشهیابی این مطلب، نویسنده بر آن است که این نابرابری ریشه در برخورد نابرابر و تبعیض جنسی دارد و نیز عدم آموزش، فقر و دسترسی نامناسب زنان به تکنولوژی از جمله علل آن است.
این تحلیل اگر چه ممکن است در برخی کشورهای توسعهنیافته در کنار دیگر علل و عوامل توجیهی داشته باشد ولی نسبت به کشورهای غربی و فمینیستی که مدعی تساوی زن و مرد در تمامی عرصهها هستند و به خصوص در دهههای اخیر فرصتهای برابر نیز برای آنان ایجاد کردهاند، چه مفهومی دارد.
به نظر میرسد این واقعیت یعنی کم بودن مشارکت زنان در عرصه فنآوری اطلاعات و اینترنت بیشتر از آنکه در برخورد تبعیضآمیز جستوجو کنیم باید در طبیعت زنان و مقدورات طبیعی، تمایلات و باورهای آنان جستوجو کنیم.
وقتی میبینیم در همه جای جهان حتی فمینیستیترین نقاط جهان نیز چنین آماری وجود دارد، نشانگر آن است که زنان از طرفی به صورت طبیعی رغبت کمتری به حضور در همه عرصههای اجتماعی و فرهنگی دارند و از سوی دیگر موانع طبیعی از قبیل بارداری، شیردهی، ضعف قوای جسمانی و...، موجب میگردد که عملاً نتوانند پا به پای مردان در همه عرصهها فعالیت کنند.
2. عرصه اطلاعات دیجیتال به خصوص اینترنت هنوز نتوانسته است جایگاه مثبت فرهنگی در جهان پیدا کند. تعداد سایتهایی که اساسا برای ترویج مسائل ضد اخلاقی طراحی شده است و یا ضمنا به ترویج آن میپردازد، بیشتر از سایتهای معقول و احیانا مثبت و مفید است.
و از آن گذشته فرهنگ استفاده مثبت از اینترنت هم وجود ندارد. نوع کاربران از جهت منفی آن استفاده میکنند و از طرفی استفاده زنان از اینترنت، خواهناخواه به استفاده خانوادگی کشیده میشود، زیرا معمولاً فرزندان همراه مادران هستند و این نیز مانع دیگری برای استفاده زنان از اینترنت به خصوص در کشورهای اسلامی است.