جهانگردی معاصر یکی از حلقه های پروژه جهانی سازی است
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
آقای دکتر همایون در این گفتوگو به نقد رویکرد موجود در حوزه جهانگردی جمهوری اسلامی ایران میپردازد و معتقد است پیمودن مسیری که در جهانگردی غربی ترسیم شده است، نه تنها سود اقتصادی برای ما ندارد، که فرهنگ و سنت و میراث اجتماعی و محیطزیست و خیلی چیزهای دیگر را تخریب میکند. به نظر وی، آماری که از سودآوری صنعت جهانگردی ارائه میشود، ناقص و یک سویه است و هزینههای چنین درآمدهایی، مورد ملاحظه قرار نگرفته است.متن
رسالت، 26/5/83
جهانگردی و گردشگری معمولاً یکی از مقولههایی است که در کشورهای مختلف جهان مخصوصا کشورهای تاریخی جهان درآمد بالایی دارد و ایران هم جزء ده کشور تاریخی اول دنیا است. ما باید چه رویکردی نسبت به مسئله جهانگردی داشته باشیم؟
جهانگردی در گذشته یک پدیده اقتصادی نبوده است؛ اصطلاحا یک صنعت نبوده است و بلکه یک نیاز طبیعی بشر بوده و در حوزه فرهنگ و ارتباطات اتفاق میافتاده است. یعنی انسانها نیازهای روانشناختی، علمی، اقتصادی و ارتباطی داشتهاند. این نیازها باعث انگیزهای برای سفر میشده است. از نتایج سفرشان، دستاوردهای فرهنگی، ارتباطی و علمیشان چشمگیر بوده است. تبدیل شدن جهانگردی به صنعت به صورت یک برنامه کاملِ از پیش تعیین شده، مربوط به همین چند دهه اخیر، از 1960 به بعد است. آینده جهانگردی در هزاره سوم، فرهنگی است و ما با سرعت از وضعیت فعلی جهانگردی به عنوان یک پدیده اقتصادی صنعت، و جهانگردی توده که جزء کلمات کلیدی بحث ماست فاصله پیدا میکنیم. البته خیلی هوشیارانه و زیرکانه در پیشبینیهای سازمان جهانگردی ذکر میشود که این نوع جهانگردی در کشورهای پیشرفته به وجود میآید و جهانگردی توده همچنان در کشورهای در حال توسعه ادامه حیات خواهد داد. اما این خیلی خباثت است که کشورهای در حال توسعه باید زباله دان کشورهای توسعه یافته باشند. گذشته و آینده آن شاید برای ما خیلی مهم نباشد، اگر چه تصویر درستتری نیز بتوانیم ایجاد کنیم، ولی در وضعیت فعلی به شدت تبلیغ میشود که جهانگردی درآمد بسیار زیادی نصیب کشورهای دنیا میکند.
جهانگردی خارجیها را همه خوب میفهمند؛ یعنی مطلوبترین اثری که برای یک کشور دارد، ارزی است که از مسافرتهای جهانگردی خارجی نصیب کشور میشود. به این سادگی نیست. در قبال این ارزی که جهانگردی وارد میکند، ما هزینههایی باید بپردازیم. مهمترین آن هزینهها تأسیس زیر ساختها، هزینه کردن برای تبلیغات، بازاریابی، ارتباطات و خیلی چیزهای دیگر است. کشورهایی که هزینه زیادی برای جهانگردی میکنند، درآمد زیاد هم از جهانگردی دارند؛ به طوری که هزینه جهانگردی در این کشورها بالاتر از درآمد جهانگردی است. همچنین باید جهانگردی خارجی کشور خودتان را هم در این معادله وارد کنید. اگر مجموعه جهانگردی را به عنوان برنامه کاملی ببینید، یعنی عواملی همچون هزینههایی که برای جلب جهانگرد میشود، درآمدهایی که ورود جهانگرد دارد و ارزی که مسافرین از کشور خارج میکنند را در معادله وارد کنید، حاصل کاملاً منفی میشود. ما با پدیدهای به نام کسر سفر مواجهایم. یعنی تقریبا در همه کشورها یارانهای برای سفر و جهانگردی پرداخت میشود. اگر ما پدیده جهانگردی، یک پدیده کامل باشد، یعنی جهانگردی داخلی، جهانگردی خارجی و جهانگردی خارجیها، معمولاً تراز این مجموعه، منفی است؛ یعنی آن دولت و نظام برای جهانگردی سرمایه گذاری نمیکند. بنابراین، جهانگردی غیر جهانگردی از کاهش تنشهای زندگی روزمره، بحث اشتغال و بحثهای دیگر، به نظر میرسد پدیدهای نیست که در مرکز توجه اقتصادی کشور قرار گیرد.
معمولاً مثال زده میشود که جهانگردان به کشور ترکیه زیاد مسافرت میکنند. بعید میدانم قدرت اقتصادی ترکیه آنقدر باشد که بتواند مسافر و توریست به کشورهای اروپایی بفرستد. این را چگونه میشود توجیح کرد؟
کشور ترکیه به حراج گذاشته شده است. سرمایه گردشگری در هر کشوری به زودی تمام میشود. عمر یک منطقه جهانگردپذیر معلوم و محدود است. کشوری مانند ترکیه از سرمایه کشورش خرج میکند. این کشور الگوی توسعه جهانگردی معاصر حاکم را پذیرفته است در صورتی که این شیوه برای کشور ما توصیه نشده و کسی هم آنرا دنبال نمیکند.
بهتر میبود موج دوم تجدد، اگر آغاز آنرا از قرن نوزده در نظر بگیریم، یعنی گسترش شهرنشینی، سلطه فن آوری و موضوع «تولید انبوه» که میتوان آن را تولید توده نیز نامید، با فرهنگ، جامعه و رسانههای توده، یک شکل و یکسان باشد؛ یعنی معلوم باشد اینها یک پدیده هستند. تولید انبوه در بسیاری از جنبههای زندگی بشر تأثیر گذاشت. یعنی جامعه بشر، جامعه توده شد. میلیونها انسان هویتهای خود را از دست دادند و مانند هم شدند و چیزی به نام فرهنگ توده ایجاد کردند. در این میان، این فرآیند تودهای شدن یا صنعتی شدن، در همه جنبههای زندگی نفوذ کرد. هر پدیدهای که میتوانست برای این دوره خلق شود یا از اعماق تاریخ بیرون کشیده شود و برای امروز کاربرد داشته باشد، تغییر ماهیت و تغییر شکل داد، از جمله جهانگردی. جهانگردی به سمتی رفت که مکانهایی به نام جاذبه جهانگردی و منطقه توریستی شناخته شد و تعداد انبوهی از جهانگردان به آن سمت هجوم آوردند که طبیعتا در این هجوم، جهانگرد تفریحی و طبیعی، اولویت بسیار بالایی یافت. در همه این اتفاقات که در حوزههای مختلف میافتد، سکس یکی از عوامل جدی تأثیر گزار و از اجزای لاینفک تمدن غرب است. اگر میبینیم تبلیغات تجاری شکل جدیدی پیدا کرده و تبدیل به توده شده، سکس نقش اساسی دارد. اگر صنعت فیلم از قصه، نمایش و تأثر خارج شده و تبدیل به صنعت شده است، سکس در آن سهیم است. در جهانگردی هم نیز چنین اتفاقی افتاد. ناگهان سواحل آن دریاها پر از جهانگرد شد و جهانگردی توده به این معنا شکل گرفت. اگر به چهل سال گذشته جهان نگاه میکنیم، جهانگردی چیزی جز تخریب میراث فرهنگی، محیطزیست، نهادهای اجتماعی و سنت به همراه نداشته است. اگر هم درآمدی ایجاد کرده، به زودی از دست رفته است. حتی مکانیزمی وجود دارد که این درآمد، به مصرف خود کشورهای فرستنده جهانگرد برسد.
کشورهایی که جهانگردپذیر میشوند، احتیاجات بسیاری پیدا میکنند، از قبیل احتیاج به آموزش و احتیاج به زیرساختهای اجتماعی و اسکان. شما ببینید هتلها در همه دنیا شکل هم هستند. هتلی که شما میروید ساخت غرب است و زندگی شما در هتل، یک زندگی غربی است و این سرمایهگذاری معمولاً خود آن کشورها انجام میدهند.
یکی از غذاهایی که در هر کشوری وجود دارد، همبرگر است. حتی شرکت مک دونالد در کشورهای غیراسلامی غذای اسلامی دارد و اسمش نیز همبرگر است. جهانیسازی امروز در سطح ظواهر است، یعنی غذا، پوشاک، مد، زندگی و... .
توجه کنید که تمام چنین سرمایهگذاریهایی از سوی کشورهای جهانگردپذیر توده نیست؛ بلکه آنها نصیبی جز تخریب فرهنگی و زیست محیطی ندارند.
ما یکی از نظامهای موجود جهان را بدون دقت در آن، انتخاب کردهایم. حتی در نحوه حکومت و کشورداری، شرایطی در نظر گرفتهایم. ما میتوانیم طراحی الگوهای بومی و مطابق با فرهنگ اسلامی داشته باشیم؛ یعنی بر اساس ارزشهای قرآنی و فرهنگ اسلامی خود راه جدیدی را در جهانگردی تأسیس کنیم. اما سرانجام راهی که امروز به تبعیت از جهانگردی غرب در پیش گرفتهایم به ترکستان است.
برنامه توسعه ما ادعا میکند که رهنمودهای مقام معظم رهبری را عملی میکند. در حالی که آن صدر با این ذیل هماهنگ نیست. یعنی رهنمودهای مقام معظم رهبری جاری نشده است. به علاوه، آنچه اتفاق میافتد و اجرا میشود، به هیچ وجه منطبق با برنامه نیست. سازمان جهانگردی و سازمان حج و زیارت باید یکی شود. اگر میخواهیم با این سرعت به بازار جهانی بپیوندیم، باید حداقل توافق داشته باشیم. اگر میخواهیم مانند ترکیه شویم، توافق کنیم و واقعا هم بشویم. وضعیت فعلی ما بینابین است؛ کشور ما نه مانند ترکیه میشود که حداقل یک قطب جهانگردی به معنای معاصر باشد، نه الگوی بومی طراحی میکنیم که بتوانیم سالم و بیدغدغه به پیش رویم.
الگوی جهانگردی در جهان معاصر ما به سمت جهانیسازی و ایجاد سلطه استکبار میرود. این مکانیزم کاملاً روشن است. الگوی جهانگردی در فرهنگ اسلامی حرکتی است که از سیر بیرونی آغاز میشود و به سیر درونی میرسد و ثمره آن، رشد، تعالی و گشایش فهم و درک است. جهانیسازی مورد نظر ما نیز با آنچه امروز تحت عنوان جهانیسازی مطرح میشود، متفاوت است.
اشاره
1. نکات دقیقی در گفتوگوی آقای همایون مطرح شدهاند. از جمله آنها مسئله هزینههایی است که برای توسعه صنعت جهانگردی بر کشور تحمیل میشود. همچنین هزینههای فرهنگی، اجتماعی و ارزشی است که برای توسعه این صنعت ضرورت دارد. الگوی جهانگردی معاصر را نیز به خوبی تشخیص دادهاند که به سمت جهانیسازی و ایجاد سلطه استکبار به پیش میرود. از دست رفتن هویتهای فردی و ملی انسانها نیز یکی از عوارض این الگوست که مورد اشاره ایشان قرار گرفته است.
2. در کنار این آفات و مشکلاتی که جهانگردی معاصر پدید میآورد، آقای همایون به چند حسن و فایده آن اشاره کردهاند. از جمله به ایجاد اشتغال و کاهش تنشهای زندگی روزمره. اما به نظر میرسد فواید بیشتری بر اصل جهانگردی مترتب باشد. از جمله فایده فرهنگی و توسعه بینش و آگاهی نسبت به دیگر ملتها و فرهنگها. این موضوع با فرستادن جهانگردِ بیشتر و پذیرش جهانگرد کمتر حاصل میشود. به هر حال، چنین خاصیتی در پذیرش جهانگرد نیز به چشم میخورد.
از جمله دیگر فواید پذیرش جهانگرد، تبلیغ فرهنگ خودی و زدودن بسیاری از تبلیغات منفی دشمنان از ذهن و ضمیر جهانگردان است. جهانگردان خارجی همواره تحت تأثیر میهمان نوازی ایرانیان قرار گرفتهاند و این امر خاطرات خوشی از ایران برای آنان بر جای گذاشته است.
3. در محاسبه سود و زیان صنعت جهانگردی، آقای همایون مسئله خروج ارز از کشور به وسیله مسافران ایرانی را ذکر کردهاند. ایشان هزینههای سرمایه گذاری، هزینههایی که برای جهانگردانی که به خارج میروند صرف میکنیم و هزینه تبلیغات را جمع زدهاند و در برابر آن میزان سودی که از ورود ارز توسط جهانگردان خارجی به دست میآید قرار دادهاند و در مجموع، تراز منفی یا صفر را به دست آوردهاند. این شکل محاسبه زمانی درست است که توسعه صنعت جهانگردی در ایران منوط به افزایش مسافرت ایرانیان به خارج از کشور باشد. اما اگر در هر حال، چه صنعت جهانگردی را در داخل توسعه دهیم و چه ندهیم، ایرانیان به خارج از کشور سفر کنند و ارزی را از کشور خارج سازند، نباید خروج ارز را به پای توسعه صنعت جهانگردی خارجیان بگذاریم. اگر بخواهیم مجموعه جهانگردی داخلی و خارجی و خارجیان را یکسان به حساب آوریم، شکل محاسبه اینگونه است که اگر صنعت جهانگردی خارجیان را توسعه ندهیم، میزان کسری تراز بیشتر از هنگامی است که این صنعت را توسعه دهیم.
4. با این حال نکته اساسی و مهم که به هیچ قیمتی نمیتوان آنرا نادیده گرفت، رویکرد اساسی ما در جهانگردی است. با توجه به محدودیتهای فرهنگی و اخلاقی حاکم بر جامعه ما، که به حق هم حاکم است، نمیتوانیم از الگوهای جهانگردی غربی که در مناطقی مانند ترکیه، دبی، هنگ کنگ، تایوان، تایلند و... پیاده شده است پیروی کنیم؛ زیرا این الگو علاوه بر تخریب میراث فرهنگی، اجتماعی، دینی و اخلاقی جامعه ما، امکان رقابت را با سایر مناطق به شدت کاهش میدهد. در عوض ما میتوانیم ا لگویی متناسب با فرهنگ و ارزشهای خود پدید آوریم. جناب دکتر همایون تنها یک اصل کلی از این الگو را بیان کردند و آن سیر از بیرون به درون است. این اصل در صورت پیدا کردن راهکارهای عملی، در واقع برای دستهای خاص از جهانگردان، که طالب تعالی هستند کارساز است. بسیاری جهانگردان هستند که یا طالب این تعالی نیستند یا نسبت به آن توجهی ندارند. بنابراین، باید در فکر عوامل جاذبهدار دیگری بود که در ایران یافت میشود و با فرهنگ دینی سازگارتر است. به نظر این بنده، مهمترین جاذبه جهانگردی جهان در ایران وجود دارد و اگر توجه جدی و اصولی به آن شود، میتواند عامل جذب بیشترین جهانگردان خارجی به ایران باشد. این عامل با وضعیت احیای گرایش دینی در کل جهان یا دستکم توجه بیشتر به دین و شناخت آن ارتباط دارد. زمینه مساعدی که در ربع ا نتهایی قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم میلادی در اینباره وجود دارد، میتواند به کمک صنعت جهانگردی بیاید و این صنعت را از وضع فعلی خارج کند و به عنوان یک صنعت ارزشی و فرهنگی درآورد.
ایران مهد پیدایش یا رشد بیش از ده دین در طول تاریخ بوده است. به گفته دان کیوپیت «ایران دستکم ده الی دوازده مذهب در خاک خود دیده است که پنج عدد آنها بومی بودند، یعنی آیین آریایی، زردشتی، زروانی، میترایی و در دروان جدید بهایی(1). به اضافه سه دین ابراهیمی یهودی، مسیحی و اسلام، و کیشهای هندی که گاه به ایران سرایت کردهاند و نیز آیینهای دیگری نظیر مندایی و مانوی که در اصل از خاورمیانه برخاستند. این رکورد را بعید است جای دیگری بتواند بشکند».(2) ایران که به گفته این محقق مسیحی رکورددار پیدایش یا رشد ادیان است، استعداد آنرا دارد که موزههای تاریخ ادیان را در سطح شهرها و مناطق طبیعی و تاریخی برپا سازد و میتواند با بهره برداری از سابقه حضور ادیان مختلف در خاک خودش، جای جای آنرا تبدیل به کلاس تاریخ ادیان کند که بسیار پر مشتری است. البته در هر حال ملاحظات فرهنگی و ارزشهای اسلامی باید مدنظر قرار گیرند. در این صورت میتوان امیدوار بود که ایران رکورددار جهانگردی فرهنگیِ پیراسته از آلودگیهای اخلاقی گردد.
______________________________
1. بهاییت از نظر ما تقلیدی ناشیانه و منحرفانه از اسلام و دیگر ادیان است و با قصدی سیاسی و استعماری پدید آمد.
2. دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن بامشاد، طرح نو، تهران، 1376، ص 199.
جهانگردی و گردشگری معمولاً یکی از مقولههایی است که در کشورهای مختلف جهان مخصوصا کشورهای تاریخی جهان درآمد بالایی دارد و ایران هم جزء ده کشور تاریخی اول دنیا است. ما باید چه رویکردی نسبت به مسئله جهانگردی داشته باشیم؟
جهانگردی در گذشته یک پدیده اقتصادی نبوده است؛ اصطلاحا یک صنعت نبوده است و بلکه یک نیاز طبیعی بشر بوده و در حوزه فرهنگ و ارتباطات اتفاق میافتاده است. یعنی انسانها نیازهای روانشناختی، علمی، اقتصادی و ارتباطی داشتهاند. این نیازها باعث انگیزهای برای سفر میشده است. از نتایج سفرشان، دستاوردهای فرهنگی، ارتباطی و علمیشان چشمگیر بوده است. تبدیل شدن جهانگردی به صنعت به صورت یک برنامه کاملِ از پیش تعیین شده، مربوط به همین چند دهه اخیر، از 1960 به بعد است. آینده جهانگردی در هزاره سوم، فرهنگی است و ما با سرعت از وضعیت فعلی جهانگردی به عنوان یک پدیده اقتصادی صنعت، و جهانگردی توده که جزء کلمات کلیدی بحث ماست فاصله پیدا میکنیم. البته خیلی هوشیارانه و زیرکانه در پیشبینیهای سازمان جهانگردی ذکر میشود که این نوع جهانگردی در کشورهای پیشرفته به وجود میآید و جهانگردی توده همچنان در کشورهای در حال توسعه ادامه حیات خواهد داد. اما این خیلی خباثت است که کشورهای در حال توسعه باید زباله دان کشورهای توسعه یافته باشند. گذشته و آینده آن شاید برای ما خیلی مهم نباشد، اگر چه تصویر درستتری نیز بتوانیم ایجاد کنیم، ولی در وضعیت فعلی به شدت تبلیغ میشود که جهانگردی درآمد بسیار زیادی نصیب کشورهای دنیا میکند.
جهانگردی خارجیها را همه خوب میفهمند؛ یعنی مطلوبترین اثری که برای یک کشور دارد، ارزی است که از مسافرتهای جهانگردی خارجی نصیب کشور میشود. به این سادگی نیست. در قبال این ارزی که جهانگردی وارد میکند، ما هزینههایی باید بپردازیم. مهمترین آن هزینهها تأسیس زیر ساختها، هزینه کردن برای تبلیغات، بازاریابی، ارتباطات و خیلی چیزهای دیگر است. کشورهایی که هزینه زیادی برای جهانگردی میکنند، درآمد زیاد هم از جهانگردی دارند؛ به طوری که هزینه جهانگردی در این کشورها بالاتر از درآمد جهانگردی است. همچنین باید جهانگردی خارجی کشور خودتان را هم در این معادله وارد کنید. اگر مجموعه جهانگردی را به عنوان برنامه کاملی ببینید، یعنی عواملی همچون هزینههایی که برای جلب جهانگرد میشود، درآمدهایی که ورود جهانگرد دارد و ارزی که مسافرین از کشور خارج میکنند را در معادله وارد کنید، حاصل کاملاً منفی میشود. ما با پدیدهای به نام کسر سفر مواجهایم. یعنی تقریبا در همه کشورها یارانهای برای سفر و جهانگردی پرداخت میشود. اگر ما پدیده جهانگردی، یک پدیده کامل باشد، یعنی جهانگردی داخلی، جهانگردی خارجی و جهانگردی خارجیها، معمولاً تراز این مجموعه، منفی است؛ یعنی آن دولت و نظام برای جهانگردی سرمایه گذاری نمیکند. بنابراین، جهانگردی غیر جهانگردی از کاهش تنشهای زندگی روزمره، بحث اشتغال و بحثهای دیگر، به نظر میرسد پدیدهای نیست که در مرکز توجه اقتصادی کشور قرار گیرد.
معمولاً مثال زده میشود که جهانگردان به کشور ترکیه زیاد مسافرت میکنند. بعید میدانم قدرت اقتصادی ترکیه آنقدر باشد که بتواند مسافر و توریست به کشورهای اروپایی بفرستد. این را چگونه میشود توجیح کرد؟
کشور ترکیه به حراج گذاشته شده است. سرمایه گردشگری در هر کشوری به زودی تمام میشود. عمر یک منطقه جهانگردپذیر معلوم و محدود است. کشوری مانند ترکیه از سرمایه کشورش خرج میکند. این کشور الگوی توسعه جهانگردی معاصر حاکم را پذیرفته است در صورتی که این شیوه برای کشور ما توصیه نشده و کسی هم آنرا دنبال نمیکند.
بهتر میبود موج دوم تجدد، اگر آغاز آنرا از قرن نوزده در نظر بگیریم، یعنی گسترش شهرنشینی، سلطه فن آوری و موضوع «تولید انبوه» که میتوان آن را تولید توده نیز نامید، با فرهنگ، جامعه و رسانههای توده، یک شکل و یکسان باشد؛ یعنی معلوم باشد اینها یک پدیده هستند. تولید انبوه در بسیاری از جنبههای زندگی بشر تأثیر گذاشت. یعنی جامعه بشر، جامعه توده شد. میلیونها انسان هویتهای خود را از دست دادند و مانند هم شدند و چیزی به نام فرهنگ توده ایجاد کردند. در این میان، این فرآیند تودهای شدن یا صنعتی شدن، در همه جنبههای زندگی نفوذ کرد. هر پدیدهای که میتوانست برای این دوره خلق شود یا از اعماق تاریخ بیرون کشیده شود و برای امروز کاربرد داشته باشد، تغییر ماهیت و تغییر شکل داد، از جمله جهانگردی. جهانگردی به سمتی رفت که مکانهایی به نام جاذبه جهانگردی و منطقه توریستی شناخته شد و تعداد انبوهی از جهانگردان به آن سمت هجوم آوردند که طبیعتا در این هجوم، جهانگرد تفریحی و طبیعی، اولویت بسیار بالایی یافت. در همه این اتفاقات که در حوزههای مختلف میافتد، سکس یکی از عوامل جدی تأثیر گزار و از اجزای لاینفک تمدن غرب است. اگر میبینیم تبلیغات تجاری شکل جدیدی پیدا کرده و تبدیل به توده شده، سکس نقش اساسی دارد. اگر صنعت فیلم از قصه، نمایش و تأثر خارج شده و تبدیل به صنعت شده است، سکس در آن سهیم است. در جهانگردی هم نیز چنین اتفاقی افتاد. ناگهان سواحل آن دریاها پر از جهانگرد شد و جهانگردی توده به این معنا شکل گرفت. اگر به چهل سال گذشته جهان نگاه میکنیم، جهانگردی چیزی جز تخریب میراث فرهنگی، محیطزیست، نهادهای اجتماعی و سنت به همراه نداشته است. اگر هم درآمدی ایجاد کرده، به زودی از دست رفته است. حتی مکانیزمی وجود دارد که این درآمد، به مصرف خود کشورهای فرستنده جهانگرد برسد.
کشورهایی که جهانگردپذیر میشوند، احتیاجات بسیاری پیدا میکنند، از قبیل احتیاج به آموزش و احتیاج به زیرساختهای اجتماعی و اسکان. شما ببینید هتلها در همه دنیا شکل هم هستند. هتلی که شما میروید ساخت غرب است و زندگی شما در هتل، یک زندگی غربی است و این سرمایهگذاری معمولاً خود آن کشورها انجام میدهند.
یکی از غذاهایی که در هر کشوری وجود دارد، همبرگر است. حتی شرکت مک دونالد در کشورهای غیراسلامی غذای اسلامی دارد و اسمش نیز همبرگر است. جهانیسازی امروز در سطح ظواهر است، یعنی غذا، پوشاک، مد، زندگی و... .
توجه کنید که تمام چنین سرمایهگذاریهایی از سوی کشورهای جهانگردپذیر توده نیست؛ بلکه آنها نصیبی جز تخریب فرهنگی و زیست محیطی ندارند.
ما یکی از نظامهای موجود جهان را بدون دقت در آن، انتخاب کردهایم. حتی در نحوه حکومت و کشورداری، شرایطی در نظر گرفتهایم. ما میتوانیم طراحی الگوهای بومی و مطابق با فرهنگ اسلامی داشته باشیم؛ یعنی بر اساس ارزشهای قرآنی و فرهنگ اسلامی خود راه جدیدی را در جهانگردی تأسیس کنیم. اما سرانجام راهی که امروز به تبعیت از جهانگردی غرب در پیش گرفتهایم به ترکستان است.
برنامه توسعه ما ادعا میکند که رهنمودهای مقام معظم رهبری را عملی میکند. در حالی که آن صدر با این ذیل هماهنگ نیست. یعنی رهنمودهای مقام معظم رهبری جاری نشده است. به علاوه، آنچه اتفاق میافتد و اجرا میشود، به هیچ وجه منطبق با برنامه نیست. سازمان جهانگردی و سازمان حج و زیارت باید یکی شود. اگر میخواهیم با این سرعت به بازار جهانی بپیوندیم، باید حداقل توافق داشته باشیم. اگر میخواهیم مانند ترکیه شویم، توافق کنیم و واقعا هم بشویم. وضعیت فعلی ما بینابین است؛ کشور ما نه مانند ترکیه میشود که حداقل یک قطب جهانگردی به معنای معاصر باشد، نه الگوی بومی طراحی میکنیم که بتوانیم سالم و بیدغدغه به پیش رویم.
الگوی جهانگردی در جهان معاصر ما به سمت جهانیسازی و ایجاد سلطه استکبار میرود. این مکانیزم کاملاً روشن است. الگوی جهانگردی در فرهنگ اسلامی حرکتی است که از سیر بیرونی آغاز میشود و به سیر درونی میرسد و ثمره آن، رشد، تعالی و گشایش فهم و درک است. جهانیسازی مورد نظر ما نیز با آنچه امروز تحت عنوان جهانیسازی مطرح میشود، متفاوت است.
اشاره
1. نکات دقیقی در گفتوگوی آقای همایون مطرح شدهاند. از جمله آنها مسئله هزینههایی است که برای توسعه صنعت جهانگردی بر کشور تحمیل میشود. همچنین هزینههای فرهنگی، اجتماعی و ارزشی است که برای توسعه این صنعت ضرورت دارد. الگوی جهانگردی معاصر را نیز به خوبی تشخیص دادهاند که به سمت جهانیسازی و ایجاد سلطه استکبار به پیش میرود. از دست رفتن هویتهای فردی و ملی انسانها نیز یکی از عوارض این الگوست که مورد اشاره ایشان قرار گرفته است.
2. در کنار این آفات و مشکلاتی که جهانگردی معاصر پدید میآورد، آقای همایون به چند حسن و فایده آن اشاره کردهاند. از جمله به ایجاد اشتغال و کاهش تنشهای زندگی روزمره. اما به نظر میرسد فواید بیشتری بر اصل جهانگردی مترتب باشد. از جمله فایده فرهنگی و توسعه بینش و آگاهی نسبت به دیگر ملتها و فرهنگها. این موضوع با فرستادن جهانگردِ بیشتر و پذیرش جهانگرد کمتر حاصل میشود. به هر حال، چنین خاصیتی در پذیرش جهانگرد نیز به چشم میخورد.
از جمله دیگر فواید پذیرش جهانگرد، تبلیغ فرهنگ خودی و زدودن بسیاری از تبلیغات منفی دشمنان از ذهن و ضمیر جهانگردان است. جهانگردان خارجی همواره تحت تأثیر میهمان نوازی ایرانیان قرار گرفتهاند و این امر خاطرات خوشی از ایران برای آنان بر جای گذاشته است.
3. در محاسبه سود و زیان صنعت جهانگردی، آقای همایون مسئله خروج ارز از کشور به وسیله مسافران ایرانی را ذکر کردهاند. ایشان هزینههای سرمایه گذاری، هزینههایی که برای جهانگردانی که به خارج میروند صرف میکنیم و هزینه تبلیغات را جمع زدهاند و در برابر آن میزان سودی که از ورود ارز توسط جهانگردان خارجی به دست میآید قرار دادهاند و در مجموع، تراز منفی یا صفر را به دست آوردهاند. این شکل محاسبه زمانی درست است که توسعه صنعت جهانگردی در ایران منوط به افزایش مسافرت ایرانیان به خارج از کشور باشد. اما اگر در هر حال، چه صنعت جهانگردی را در داخل توسعه دهیم و چه ندهیم، ایرانیان به خارج از کشور سفر کنند و ارزی را از کشور خارج سازند، نباید خروج ارز را به پای توسعه صنعت جهانگردی خارجیان بگذاریم. اگر بخواهیم مجموعه جهانگردی داخلی و خارجی و خارجیان را یکسان به حساب آوریم، شکل محاسبه اینگونه است که اگر صنعت جهانگردی خارجیان را توسعه ندهیم، میزان کسری تراز بیشتر از هنگامی است که این صنعت را توسعه دهیم.
4. با این حال نکته اساسی و مهم که به هیچ قیمتی نمیتوان آنرا نادیده گرفت، رویکرد اساسی ما در جهانگردی است. با توجه به محدودیتهای فرهنگی و اخلاقی حاکم بر جامعه ما، که به حق هم حاکم است، نمیتوانیم از الگوهای جهانگردی غربی که در مناطقی مانند ترکیه، دبی، هنگ کنگ، تایوان، تایلند و... پیاده شده است پیروی کنیم؛ زیرا این الگو علاوه بر تخریب میراث فرهنگی، اجتماعی، دینی و اخلاقی جامعه ما، امکان رقابت را با سایر مناطق به شدت کاهش میدهد. در عوض ما میتوانیم ا لگویی متناسب با فرهنگ و ارزشهای خود پدید آوریم. جناب دکتر همایون تنها یک اصل کلی از این الگو را بیان کردند و آن سیر از بیرون به درون است. این اصل در صورت پیدا کردن راهکارهای عملی، در واقع برای دستهای خاص از جهانگردان، که طالب تعالی هستند کارساز است. بسیاری جهانگردان هستند که یا طالب این تعالی نیستند یا نسبت به آن توجهی ندارند. بنابراین، باید در فکر عوامل جاذبهدار دیگری بود که در ایران یافت میشود و با فرهنگ دینی سازگارتر است. به نظر این بنده، مهمترین جاذبه جهانگردی جهان در ایران وجود دارد و اگر توجه جدی و اصولی به آن شود، میتواند عامل جذب بیشترین جهانگردان خارجی به ایران باشد. این عامل با وضعیت احیای گرایش دینی در کل جهان یا دستکم توجه بیشتر به دین و شناخت آن ارتباط دارد. زمینه مساعدی که در ربع ا نتهایی قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم میلادی در اینباره وجود دارد، میتواند به کمک صنعت جهانگردی بیاید و این صنعت را از وضع فعلی خارج کند و به عنوان یک صنعت ارزشی و فرهنگی درآورد.
ایران مهد پیدایش یا رشد بیش از ده دین در طول تاریخ بوده است. به گفته دان کیوپیت «ایران دستکم ده الی دوازده مذهب در خاک خود دیده است که پنج عدد آنها بومی بودند، یعنی آیین آریایی، زردشتی، زروانی، میترایی و در دروان جدید بهایی(1). به اضافه سه دین ابراهیمی یهودی، مسیحی و اسلام، و کیشهای هندی که گاه به ایران سرایت کردهاند و نیز آیینهای دیگری نظیر مندایی و مانوی که در اصل از خاورمیانه برخاستند. این رکورد را بعید است جای دیگری بتواند بشکند».(2) ایران که به گفته این محقق مسیحی رکورددار پیدایش یا رشد ادیان است، استعداد آنرا دارد که موزههای تاریخ ادیان را در سطح شهرها و مناطق طبیعی و تاریخی برپا سازد و میتواند با بهره برداری از سابقه حضور ادیان مختلف در خاک خودش، جای جای آنرا تبدیل به کلاس تاریخ ادیان کند که بسیار پر مشتری است. البته در هر حال ملاحظات فرهنگی و ارزشهای اسلامی باید مدنظر قرار گیرند. در این صورت میتوان امیدوار بود که ایران رکورددار جهانگردی فرهنگیِ پیراسته از آلودگیهای اخلاقی گردد.
______________________________
1. بهاییت از نظر ما تقلیدی ناشیانه و منحرفانه از اسلام و دیگر ادیان است و با قصدی سیاسی و استعماری پدید آمد.
2. دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن بامشاد، طرح نو، تهران، 1376، ص 199.