آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

آینه پژوهش، ش 77 ـ 78
نویسنده در این مقاله قصد دارد سنت عزاداری امام حسین علیه‏السلام را از اتهام بدعت، مبرّا کند. وی در ابتدا بر اساس روایات منقول از امام حسین علیه‏السلام زمینه‏های قیام آن حضرت را بررسی می‏کند.
نویسنده بیشترین سخنان محققان درباره نهضت حضرت را گرد دو محور کلی می‏داند: 1. عوامل و زمینه‏های حادثه 2. نتایج و پیامدهای آن، و در ادامه سؤالات متعددی را در زمینه قیام حضرت مطرح می‏کند و معتقد است که تحقیقات فراوانی که در این زمینه صورت گرفته است، نتوانسته پاسخ‏های قاطع به همه این سؤالات بدهد.
از سخنان حضرت و گزارش‏های مجمل و مفصل تاریخی برمی‏آید که می‏توان حداقل سه عامل را برای قیام امام حسین علیه‏السلام برشمرد که هر یک به نوعی بستر قیام را آماده کردند: 1. درخواست شدید بیعت از امام علیه‏السلام ؛ 2. دعوت‏های فراوان از امام علیه‏السلام برای ورود به کوفه و تشکیل حکومت جدید؛ 3. ضرورت برائت از یزید و سررسیدن وقت افشاگری. نویسنده این سه عامل را عوامل اصلی دانسته و بقیه عوامل را قابل ارجاع به اینها می‏شمارد و به بررسی این سه عامل می‏پردازد. در ادامه مقاله نویسنده به مبحث اصلی یعنی نفی بدعت‏انگاری عزاداری بر امام علیه‏السلام ، می‏پردازد و یادآور می‏شود که در منابع شیعی روایات متعددی در باب درستی و ثواب گریه بر امام حسین علیه‏السلام وجود دارد، اما وجوه دیگری نیز برای درستی این عمل وجود دارد، از جمله اینکه عزاداری یکی از مصداق‏های شعائری است که باید مورد تعظیم و بزرگداشت قرار گیرند؛ چرا که عزاداری بر آن حضرت از بارزترین تجسمات عینی تولا و تبرا است و اگر کعبه و صفا و مروه و منا و عرفات که جملگی بی‏جان هستند، به حرمت ارتباط با آیین خدا و انتساب به او، احترام می‏یابند؛ آیا بزرگداشت دوستان و اولیای او تعظیم شعائر الاهی نیست؟ همچنین پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در قرآن به دوستی با خویشاوندان خود توصیه فرموده است که این نیز می‏تواند ریشه‏ای برای عزاداری بر آن حضرت در قرآن باشد. هم‏چنین اصل گریه بر مردگان امر مباحی می‏باشد و روایات متعددی در کتب فریقین آمده که اصل آن را تجویز می‏کند و حتی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله خود بر مرگ فرزندش ابراهیم گریست چرا که گریه چشم، تابعی از حزن قلب است.
نویسنده سپس به بررسی ادله مخالفان عزاداری و گریه بر امام حسین علیه‏السلام می‏پردازد و مخالفان را در سه دسته قرار می‏دهد: 1. مخالفت از موضع شرعی؛ 2. مخالفت از موضع سیاسی؛ 3. مخالفت از موضع عرفان و تصوف. نویسنده دسته اول را کسانی می‏داند که از موضع سلفی‏گری سخن می‏گویند و برای مخالفت خود با عزاداری وجوه شرعی، تاریخی و روایی دست و پا می‏کنند. دسته دوم برای عزاداری، توابع و پیامدهای سوء سیاسی قایل می‏شوند و دسته سوم از موضع تفسیرهای عرفانی و صوفیانه با عزاداری مخالفت می‏ورزند. نویسنده با بررسی اندیشه این سه دسته از مخالفان و ردّ ادله آنها، مقاله را به پایان می‏برد.

تبلیغات