طالبان و هلال بنیادگرایی
حوزههای تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در این مقاله با جایگاه طالبان و موقعیت آن در جغرافیاى سیاسى، اجتماعى و فرهنگى افغانستان و نیز اندیشههاى دینى و سیاسى ایشان آشنا مىشویم.متن
افغانستان ترکیبى از قومیتهاى گوناگون است که هیچ دولتى تا کنون نتوانسته است وحدت ملى را در میان اقوام آن برقرار نماید. از این رو تمامى دولتهاى حاکم بر افغانستان از زمانهاى دور تا به امروز همواره با دو بحران مهم و فلجکننده روبهرو بودهاند: 1. بحران مشروعیت؛ 2. بحران توسعه.
در ارزیابى اقوام افغانى، پشتونها با 40 درصد، پرجمعیتترین قوم افغانىاند که طالبان نیز از همین قوم به شمار مىآیند و مهد اقتدار پشتونها شهر قندهار است. تصمیمگیرىها در میان قبایل پشتون از طریق جرگه سران قبایل شکل مىگیرد که این جمع را «لویه جرگه» مىنامند و این تصمیمات را «پشتو نوالى» مىنامند و به عنوان یک ایدئولوژى که هم به عنوان حقوق عرفى و هم قانونى که داراى ضمانت اجرایى است به حساب مىآید.
باید توجه داشت که درگیرى میان اقوام مختلف، مهمترین سبب پیروزى طالبان به شمار مىآید. تحزبگرایى، قومگرایى و اختلافات درونى و عملکرد نامطلوب نیروهاى جهادى، از جمله عوامل قدرتگیرى طالبان است. علاوه بر آن نمىتوان نقش سازمان اطلاعات پاکستان (I.S.I) و کمکهاى آشکار و پنهان آمریکا و عربستان را نادیده گرفت.
در حکومت طالبان وجود رسانههاى تصویرى ممنوع اعلام شده و تنها رسانه شنیدارى موجود، «رادیو صداى شریعت» است و تنها رسانه نوشتارى نیز روزنامه شریعت است که تحت نظر و هدایت دولت طالبان چاپ و منتشر مىشود. طالبان هنرهاى نقاشى، فیلمبردارى، موسیقى و عکس از جانداران را حرام مىدانند و روزانه صدها نفر را به جرم شنیدن موسیقى، داشتن آلبوم عکس در خانه، عکاسى، فیلمبردارى و یا داشتن تلویزیون و... زیر ضربات شلاق خود قرار مىدهند.
از سوى دیگر، طالبان اعتقادى به علوم جدید و مؤسسات آموزشى نوین ندارند. آنها علاوه بر بستن مدارس دخترانه در سطح کشور، به استثناى تعداد محدودى از مدارس کابل و جلالآباد به دلیل ملاحظات سیاسى، اجازه فعالیتهاى علمى به دانشگاهها و نهادهاى علمى نمىدهند و بیشتر دانشجویان دانشگاه کابل هم از میان قوم پشتون انتخاب شدهاند. طالبان حتى اجازه استفاده از اسکلت یا اطلس طبى را به دانشجویان پزشکى نمىدهند.
از دیگر شاخصها و مؤلفههاى اجتماعى طالبان مىتوان به فارسىزدایى و تغییر زبان رسمى از فارسى به پشتو یاد کرد. آنان تقویم هجرى شمسى را به قمرى تبدیل کردهاند و به بهانه غیراسلامى بودن، از برگزارى هرگونه جشن به مناسبت عید نوروز ممانعت بهعمل مىآورند.
در اندیشه سیاسى طالبان نیز این نگرش قومى - قبیلهاى وجود دارد و افتخارات گذشته بر ذهن کنشگران سیاسى طالبان حاکم است. از سوى دیگر، نهاد رهبرى، بازتابى ناقص از ایده خلافت است. در این سیستم، ملا محمد عمر به عنوان «امیرالمؤمنین»، خرقه مبارک پیامبر را بر تن دارد و تمامى شؤون حکومت به وى منتهى مىشود.
نظام تفکر دینى طالبان نیز آمیزهاى از اندیشه ظاهرگرایانه حنفى و حنبلى به همراه تمایلات خشک و خشن صوفیانه هندى و رویکرد قومگرایانه و نژادپرستانه پشتونى است. از سوى دیگر اندیشه دینى طالبان با وهابیون بسیار نزدیک است و به همین جهت آنان با «جمعیت العلماى پاکستان» و نیز «سپاه صحابه» ارتباطى قوى دارند.
اندیشه ظاهرگرایانه طالبان را در وضعیت زنان در این حکومت مىتوان ملاحظه کرد. آنان در اولین فرمان خود از زنان خواستند که تا حد امکان در انظار عمومى ظاهر نشوند. زنان از هرگونه اشتغال و نیز حق تحصیل محروم شدند. ممنوعیت از رانندگى، ممنوعیت خرید و فروش اجناس توسط زنان، ممنوعیت استفاده زنان از حمامهاى عمومى و... همگى از اعمال ظاهرگرایانه طالبان در حق زنان افغانى است و این در حالى است که مردان نیز در مناطق تحت حاکمیت طالبان مشمول ممنوعیتهاى بسیارى هستند؛ از جمله موظفند ریش بلند داشته باشند و از عمامه استفاده کنند؛ حق پوشیدن کت و شلوار ندارند؛ باید موى سر را بتراشند و در نماز جماعت شرکت کنند.
با این همه باید توجه داشت که آرمانگرایى مسلمانان و استقلالطلبى ایشان هیچگاه مورد سرزنش و مذمت صاحبان انصاف نبوده است. آنچه مورد نکوهش مسلمان و غیرمسلمان است، خشونتورزىهاى کور و هویتطلبىهاى بىاعتنا به ضوابط معقول است. تأکید افراطى بر سنت سلف صالح و بىتوجهى به مقتضیات روز و نیز تکیه مفرط بر ظاهرگرایى - در عین قومیتپرستى، صف بنیادگرایان طالبانى را از جماعت روشناندیشان مسلمان جدا مىکند.
پگاه حوزه، ش 25
در ارزیابى اقوام افغانى، پشتونها با 40 درصد، پرجمعیتترین قوم افغانىاند که طالبان نیز از همین قوم به شمار مىآیند و مهد اقتدار پشتونها شهر قندهار است. تصمیمگیرىها در میان قبایل پشتون از طریق جرگه سران قبایل شکل مىگیرد که این جمع را «لویه جرگه» مىنامند و این تصمیمات را «پشتو نوالى» مىنامند و به عنوان یک ایدئولوژى که هم به عنوان حقوق عرفى و هم قانونى که داراى ضمانت اجرایى است به حساب مىآید.
باید توجه داشت که درگیرى میان اقوام مختلف، مهمترین سبب پیروزى طالبان به شمار مىآید. تحزبگرایى، قومگرایى و اختلافات درونى و عملکرد نامطلوب نیروهاى جهادى، از جمله عوامل قدرتگیرى طالبان است. علاوه بر آن نمىتوان نقش سازمان اطلاعات پاکستان (I.S.I) و کمکهاى آشکار و پنهان آمریکا و عربستان را نادیده گرفت.
در حکومت طالبان وجود رسانههاى تصویرى ممنوع اعلام شده و تنها رسانه شنیدارى موجود، «رادیو صداى شریعت» است و تنها رسانه نوشتارى نیز روزنامه شریعت است که تحت نظر و هدایت دولت طالبان چاپ و منتشر مىشود. طالبان هنرهاى نقاشى، فیلمبردارى، موسیقى و عکس از جانداران را حرام مىدانند و روزانه صدها نفر را به جرم شنیدن موسیقى، داشتن آلبوم عکس در خانه، عکاسى، فیلمبردارى و یا داشتن تلویزیون و... زیر ضربات شلاق خود قرار مىدهند.
از سوى دیگر، طالبان اعتقادى به علوم جدید و مؤسسات آموزشى نوین ندارند. آنها علاوه بر بستن مدارس دخترانه در سطح کشور، به استثناى تعداد محدودى از مدارس کابل و جلالآباد به دلیل ملاحظات سیاسى، اجازه فعالیتهاى علمى به دانشگاهها و نهادهاى علمى نمىدهند و بیشتر دانشجویان دانشگاه کابل هم از میان قوم پشتون انتخاب شدهاند. طالبان حتى اجازه استفاده از اسکلت یا اطلس طبى را به دانشجویان پزشکى نمىدهند.
از دیگر شاخصها و مؤلفههاى اجتماعى طالبان مىتوان به فارسىزدایى و تغییر زبان رسمى از فارسى به پشتو یاد کرد. آنان تقویم هجرى شمسى را به قمرى تبدیل کردهاند و به بهانه غیراسلامى بودن، از برگزارى هرگونه جشن به مناسبت عید نوروز ممانعت بهعمل مىآورند.
در اندیشه سیاسى طالبان نیز این نگرش قومى - قبیلهاى وجود دارد و افتخارات گذشته بر ذهن کنشگران سیاسى طالبان حاکم است. از سوى دیگر، نهاد رهبرى، بازتابى ناقص از ایده خلافت است. در این سیستم، ملا محمد عمر به عنوان «امیرالمؤمنین»، خرقه مبارک پیامبر را بر تن دارد و تمامى شؤون حکومت به وى منتهى مىشود.
نظام تفکر دینى طالبان نیز آمیزهاى از اندیشه ظاهرگرایانه حنفى و حنبلى به همراه تمایلات خشک و خشن صوفیانه هندى و رویکرد قومگرایانه و نژادپرستانه پشتونى است. از سوى دیگر اندیشه دینى طالبان با وهابیون بسیار نزدیک است و به همین جهت آنان با «جمعیت العلماى پاکستان» و نیز «سپاه صحابه» ارتباطى قوى دارند.
اندیشه ظاهرگرایانه طالبان را در وضعیت زنان در این حکومت مىتوان ملاحظه کرد. آنان در اولین فرمان خود از زنان خواستند که تا حد امکان در انظار عمومى ظاهر نشوند. زنان از هرگونه اشتغال و نیز حق تحصیل محروم شدند. ممنوعیت از رانندگى، ممنوعیت خرید و فروش اجناس توسط زنان، ممنوعیت استفاده زنان از حمامهاى عمومى و... همگى از اعمال ظاهرگرایانه طالبان در حق زنان افغانى است و این در حالى است که مردان نیز در مناطق تحت حاکمیت طالبان مشمول ممنوعیتهاى بسیارى هستند؛ از جمله موظفند ریش بلند داشته باشند و از عمامه استفاده کنند؛ حق پوشیدن کت و شلوار ندارند؛ باید موى سر را بتراشند و در نماز جماعت شرکت کنند.
با این همه باید توجه داشت که آرمانگرایى مسلمانان و استقلالطلبى ایشان هیچگاه مورد سرزنش و مذمت صاحبان انصاف نبوده است. آنچه مورد نکوهش مسلمان و غیرمسلمان است، خشونتورزىهاى کور و هویتطلبىهاى بىاعتنا به ضوابط معقول است. تأکید افراطى بر سنت سلف صالح و بىتوجهى به مقتضیات روز و نیز تکیه مفرط بر ظاهرگرایى - در عین قومیتپرستى، صف بنیادگرایان طالبانى را از جماعت روشناندیشان مسلمان جدا مىکند.
پگاه حوزه، ش 25