آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی روش شناسی فارابی در اسلامی سازی فلسفه ی سیاسی است. در این راستا، به این پرسش ها پرداخته شده است: آیا او از طریق دست کاری در بنیادهای نظری و پیش فرض های یونانی، «فلسفه ی سیاسی» را اسلامی کرد؟ یا حکمت عملی را بر تراز تجربه ی مسلمین و در ترازوی عقلانیت دینی قرار داد؟ آیا فارابی تنها به کلیات برهانی و خطوط اساسی فلسفه ی یونانی تأسّی کرد و مبادی، مبانی، غایات و مسائل آن را، خود تولید نمود؟ تحلیل و تبیین روش مند مجموعه متون معلم ثانی در این تحقیق، نتایج و دستاوردهایی ایجاد کرد که در سه محورِ ابتناسازی فلسفه ی سیاسی یونانی بر بنیادهای نظری اسلامی، بازسازی غایی آن بر اساس آرمان های اسلامی و با الهام از مفاهیم قرآنی، و توسعه و تعمیق مسائل فلسفه ی سیاسی در دستگاه واره ای جدید بود. فارابی از این طریق توانست مسائل نوپدیدی در حوزه ی اجتماعات فاضله، آیین شهروندی و شهریاری ارائه کرده و در آشتی میان فلسفه و دین و ارزش های قرآنی، فلسفه ی سیاسی خود را با رویکردی بنیادی، آرمانی و ارزشی، سازگار با اسلام ارائه بدهد.

Al-Fārābī’s Methodology in Islamization of Islamic Philosophy

The primary objective of this study is to analyze al-Fārābī's approach to the Islamization of political philosophy. To achieve this, the study explores the following questions: Did al-Fārābī Islamize political philosophy through the manipulation of Greek theoretical foundations and presuppositions? Did he render practical wisdom in terms of both the experiences of Muslims and religious rationality? Furthermore, did al-Fārābī solely follow the argumentative framework and outlines of Greek philosophy, and then developed his own principles, objectives, and challenges? A systematic analysis and examination of the written works of al-Fārābī, also known as the Second Teacher, reveal the following key findings: the establishment of Greek political philosophy on Islamic theoretical foundations, its subsequent reconstruction in alignment with Islamic ideals and by drawing inspiration from Quranic concepts, and the advancement and exploration of political philosophy problems within a novel framework. As a result, al-Fārābī was able to introduce novel issues pertaining to virtuous communities, citizenship ethics, and governance methodologies. By harmonizing philosophy, religion, and Quranic values, he presented his political philosophy with a foundational, idealistic, and axiological perspective that remained consistent with Islam.

تبلیغات