آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

پناهندگی و مهاجرت و آثار و پیامدهای آن از جمله معضلات جهان معاصر ماست. در این میان، مرزهای بشردوستانه مفهومی بدیع و تازه در نظام بین الملل است که ناظر بر برخی تلاش ها برای کاستن از آلام مهاجران در مرزهاست. اما نگاه عمیق تر به مرزهای بشردوستانه بیانگر وجود نوعی تبعیض و نابرابری نهادینه شده در ساختار و سازمان اجرایی این مرزهاست. این مقاله در چارچوب رویکردی هنجاری – توصیفی نشان می دهد که سیاست ها و اقدامات بشر دوستانه، که منطقا باید درد و رنج مهاجرین و پناهندگان را تسکین دهند، در نهایت سیاسی هستند و در عمل به بخشی از ابزار توجیه انواع و اقسام خشونت ورزی در مرزها تبدیل می شوند. در این راستا به نظر می رسد که تأکید بر رویه ها و مؤلفه های امنیت انسانی به جای امنیت ملی و دولتی می تواند چارچوبی مطلوب برای به ثمر نشاندن مرزهای بشردوستانه باشد. امنیت انسانی متضمن توجه به امنیت فرد نسبت به دولت ها و رهایی از ترس و رهایی از فقر و دیگر آرمان های اولیه حقوق بشر است. موضوع این امنیت، حیات و کرامت انسانی و غایت آن، محافظت از بنیادهای اصلی حیات نوع بشر در مقابل تهدیدهای فراگیر و تأمین مصالح درازمدت زندگی انسان های پناهنده و مهاجر است. از این رو در تلاقی میان تلاش های انسان دوستانه و امنیتی سازی، قراردادن موضوع امنیت انسانی در کانون رژیم های مرزی، جوهر گفتمان سیاسی است که باید در موضوع مهاجران و پناهندگان در غرب اتخاذ گردد.

Migration and Humanitarian Borders; Violation of Human Rights under the Banner of Human Rights in the European Union

Seeking asylum and migration, and their consequent effects and consequences, are among the facts and problems in the contemporary world. In this regard, "humanitarian borders" is a novel concept in the international system that monitors some attempts at alleviating the pain and suffering of migrants on borders, especially those of the European Union. In practice, these attempts have failed to secure the rights of migrants and have been overshadowed by the security interests of the EU. This paper aims to determine to what extent arranging humanitarian borders by the EU has provided migrants and refugees with their basic rights. According to the research hypothesis, humanitarian policies and actions on the EU borders, which should logically mitigate the pain and suffering of migrants and refugees, are overshadowed by political considerations rather than compliance with human right requirements. In fact, these policies and actions have become a part of the tool to justify various acts of violence on the EU borders. Using a normative-descriptive framework, this paper employs a qualitative method based on the literature on humanitarian borders to analyze the abovementioned process. It also aims to indicate that emphasizing the procedures and components of human security rather than those of national security and governmental security can provide a favorable framework for the implementation of humanitarian borders. This security concerns human life and dignity and its ultimate goal is to protect the principal foundations of human life from pervasive threats in addition to providing refugees and migrants with long-term interests.

تبلیغات