بازخوانی مؤلفه های هویتی ایران (در تطبیق با عصر صفوی و جمهوری اسلامی) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در دوران استعمار فرا نو با جهانی سازی مفاهیم فرهنگی، کنترل افکار عمومی ملت ها با ایجاد برساخت های هویتی و مخدوش سازی مزیت های نسبی آن ها صورت می گیرد؛ چراکه تضعیف قدرت تمدنی رقیبان را از طریق تغییر تصور ایشان نسبت به خود دنبال می کنند. این پژوهش تلاش دارد تا ضمن معرفی مؤلفه های هویتی جغرافیای ایرانی، دو بازه ی مهم تاریخ صفوی و جمهوری اسلامی را از حیث بررسی این عناصر، مقایسه کند. هدف از تحقیق، شناسایی خصایل منحصربه فرد هویتی و ادراک نحوه تأثیر گذاری بر این گزاره هاست. مسئله پژوهش نیز بازخوانی میزان توجه به ویژگی های هویتی ایرانیان در دو عهد حائز اهمیت تاریخ ملی است. نوع پژوهش، توصیفی تحلیلی، رویکرد آن تطبیقی و فرضیه اش رشد عناصر هویتی در طول این دو عصر با سنجش میزان اهتمام جمهوری اسلامی به حفظ و تقویت آن هاست. نتایج به دست آمده در بررسی پانزده مؤلفه: «تاریخ، زبان، جغرافیا، حکومت، سیاست، رهبری، دشمن، اسطوره، آرمان، مذهب، مناسک، مراسم، علم، هنر و اخلاق» نشان می دهد که در حیات کوتاه مدت جمهوری اسلامی علی رغم بروز موانع هویتی اعم از مشکلات داخلی و موانع خارجی در قیاس با عصر حاکمیت صفوی، عناصر بیشتری فعال شده و رویکرد منسجم تری اتخاذ گردیده است.Rereading Iran's Identity Components (in Accordance with the Safavid Era and the Islamic Republic)
In the Post-modern colonial era with the globalization of cultural concepts the control of the public opinion of nations by creating identity constructions and distorting their relative advantages takes place; because they seek to weaken the civilizational power of their competitors by changing their perception of themselves. This research tries to introduce the identity components of Iranian geography and compare two important periods of Safavid and Islamic Republic history in terms of examining these elements. The purpose of the research is to identify the unique characteristics of identity and the perception of how these propositions are influenced. The problem of the research is to reread the level of attention paid to the identity characteristics of Iranians in two important eras of national history. The type of research is descriptive and analytical, its approach is comparative and its hypothesis is the growth of identity elements during these two eras by measuring the level of effort of the Islamic Republic to preserve and strengthen them. The results obtained in the examination of fifteen components: "History, Language, Geography, Government, Politics, Leadership, Enemy, Hero, Ideal, Religion, Rituals, Ceremonies, Science, Art and Ethics" show that in the short term life of the Islamic Republic despite Emergence of identity obstacles, both internal problems and external obstacles compared to the era of Safavid rule, more elements have been activated and a more coherent approach has been adopted