هدف پژوهش حاضر، بازنمود دشمن در متن خاطرات خودنوشته یک زن از جنگ عراق با ایران است. با گذشت چند دهه از این جنگ هنوز کسانی که درگیر جنگ بوده اند تصویری از دشمن دارند که با مرزبندی های ذهنی و فرهنگی آن هایی که تجربه حضور در جنگ و برخورد با دشمن را نداشته اند، متفاوت است. از طرفی نوع نگاه یک زن به دشمن تصویری متفاوت از آن به دست می دهد. بدین منظور از میان آثاری که در رابطه با جنگ نوشته شده اند و نویسند ه خانم دارند کتاب من زنده ام اثر معصومه آباد انتخاب شد. این اثر به قلم فردی که در اسارت بوده نگاشته شده و متن تحت تأثیر احتمالی ذهنیت خاطره نگار قرار نگرفته است. به همین دلیل متن مستقیم و دست اول به شمار می آید. با به کارگیری نظریه «سپهر نشانه ای» لوتمان، نظری ه «خلق دشمن» اکو و «مربع نشانه شناختی» گریماس متن موردنظر تحلیل شد. بررسی متن نشان داد که برای بازنمود دشمن از قطبی سازی، تصویرسازی، و دشمن ایدئولوژیک استفاده شده است. شکل دشمن و میزان دشمنی در این اثر ثابت نیست. نویسنده برای هر دیگری میزان دشمنی متفاوتی قائل است؛ یعنی با پیوستاری از دشمن با درجات دشمنی متفاوت روبه روییم. در برخی موارد بنا به اقتضای شرایط مانند احساس خطر یا درماندگی، دشمن نیز خودی تلقی می شود.