آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

در میان آثار تحریر شده به زبان فارسی، اعم از کتاب، مقالات تخصصی و یا نوشتارهایی که در ماهنامه ها و روزنامه در صفحه اندیشه به چاپ رسیده، بعضاً با تکرار محتوا درباره مباحث روش شناسی روبرو هستیم. نوشتارهای منتشر شده درباره مکتب فرانکفورت و اعضای اصلی آن شاید در شکل متفاوت باشند، ولی در محتوا بیش از هر چیز حاشیه نویسی درخصوص این اندیشه به چشم می آید. در میان تمام آثار منتشر شده، کمتر از تعداد انگشتان یک دست می توان به ریشه های فکری چنین مکتبی دست یافت، گویی برای نویسندگان و مولفان فارسی زبان بیش از هر امری حاشیه های زندگی و اندیشه های چنین جمع فکری مدنظر بوده و نه پی بردن به اندیشه و یا اندیشه هایی که در دوره ای از تاریخ اندیشه های علوم اجتماعی و سیاسی پا به عرصه ظهور گذاشته و همچنان اثرگذار هستند. می توان گفت بسیار به ندرت نوشتارهای موجود و منتشر شده نگاهی به روش شناسی اعضای مکتب فرانکفورت داشته اند و با نگرشی آسان از نوشتارها گذر نموده اند. این مقاله تلاش دارد ضمن نگاهی به ریشه های جریان فکری مکتب انتقادی بایسته های فکری مکتب فرانکفورت را به نمایش گذاشته و در آخر نیز کاستی های چنین اندیشه ای را براساس اندیشه های مارکوزه مورد نقد قرار دهد.

تبلیغات