سرمایه اجتماعی زیربنای هرگونه حرکتی جمعی و علی الخصوص فعالیت های داوطلبانه به شمار می آید. با وجود تمایل افراد به شرکت در سازمان غیردولتی بدلیل پایین بودن سطح اعتماد و مشارکت در جامعه، وجود دو نگاه مخرب اپوزیسیون سازی و حکومتی سازی نسبت به سازمان های غیردولتی، ساختار تمرکز گرای دولت، موانع قانونی و فرهنگی و ... این تمایلات به فعالیت های عینی و عملی تبدیل نشده و در سطح خواسته های ذهنی افراد باقی مانده است. تا قبل از انقلاب اسلامی با اینکه قانون شفافی در مورد فعالیت سازمان های غیردولتی وجود نداشت ولی در عمل این سازمان ها از آزادی عمل بیشتری برخوردار بودند. پس از انتخابات دوم خرداد 1376، توجه مجدد به این سازمان های مبذول گردید و حداقل از بعد کمی با رشد قابل توجهی روبرو شدند. اما از لحاظ کیفی این توسعه شکل نگرفت. با این توصیف، نگارنده در مقاله پیش رو در تلاش است تا ضمن بررسی موانع پیش روی این سازمان ها از جمله موانع قانونی، موانع فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و وجود دو نگاه مخرب اپوزیسیون سازی و حکومتی سازی، نشان دهد که توسعه نیافتگی سازمان های غیردولتی- به طور اعم و NGO زنان به طور اخص- در ایران پس از انقلاب اسلامی، ارتباط تنگاتنگی با این موانع دارد.