مقالات
حوزه های تخصصی:
اخلاق ورزی در ایران معاصر مشکلاتی دارد که بی توجهی به آنها مانع از رشد و شکوفایی این عرصه می شود. امروزه شاهد رستاخیزی در عرصه اخلاق هستیم و به نظر می رسد که این رشته علمی متقاضیان جدّی دارد. با این همه، تا نگرش رایج و مسلط بر این عرصه اصلاح نشود، نمی توان انتظار چندانی داشت که این عرصه رونق گیرد. نویسنده، با این امید که این عرصه گسترش مناسب و مقبولیت عمومی پیدا کند، کوشیده است تا برخی مشکلات اندیشگی و نگرشی را در این عرصه بازشناسی و بازگو کند. برخی از معضلات اصلی این عرصه عبارت اند از انکار اصالت اخلاق و بی موضوع ساختن آن، تحویل بردن اخلاق به فقه یا عرفان، نگرش قدّیسانه به اخلاق ورزان، ورود نامتخصصان به این عرصه و رواج فرهنگ نوشتن در جزایر پراکنده.
بررسی تاریخی نظریه امر الهی و نقش های خدا در فلسفه اخلاق غرب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه امر الهی، خوبی و بدی اعمال وابسته به اوامر و نواهی الهی اند و از همین رو، امر/ اراده الهی نقش و نمودی پررنگ در حوزه اخلاق دارد. شواهد اولیه بر این نظریه همراه با اشاره هایی به نقش خدا در اخلاق را می توان در محاورات سقراط و به ویژه رساله اوثیفرون سراغ گرفت، اما این نظریه، تقریرهای گونه گون و تکامل یافته تری نیز دارد و افزون بر آباء کلیسا و اندیشه ورزانی چون آگوستین، گریگوری کبیر و اکامی، فیلسوفان دوره رنسانس و عصر روشنگری (همچون لوتر، بیکن و سوآرز) نیز تقریرهایی از این نظریه ارائه داده اند. دکارت، لاک، پالی و کِرکِگور را می توان از هوادارن این نظریه در دوره مدرن به شمار آورد. به اذعان و اعتقاد بسیاری، ارائه تقریری نو و تعدیل شده از این نظریه به دست مری آدامز، به احیای این نظریه در دهه های اخیر انجامیده و اقبال برخی فیلسوفان به آن را در پی داشته است. در این مقاله، ضمن گذری تاریخی و با نیم نگاهی تحلیلی، به طرح اجمالی رویکردها به این نظریه با توجه به نقش های خدا در اخلاق و تقریرهای سنتی و نوپدید آن در فلسفه اخلاق غرب پرداخته می شود.
سقط جنین و استدلال آینده ای شبیه آینده ما(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از استدلال هایی که بر نادرستی سقط جنین به لحاظ اخلاقی از لحظه لقاح اقامه شده، استدلالی است که به «استدلال آینده ای شبیه آینده ما» معروف است و مدافعان و مخالفان بسیاری دارد. دان مارکوس - که این استدلال بیشتر با نام او قرین است و با نام او شناخته می شود - با مسلّم انگاشتن و نادرست بودن قتل انسان ها و ضمن توجیه و تبیین این نادرستی، می کوشد تا با بیان و برجسته کردن شباهت جوهری جنین با انسان ها، نادرستی قتل را به سقط جنین نیز سرایت دهد. بر این اساس و در نگاه او، همان گونه که قتل انسان ها به لحاظ اخلاقی نادرست است، سقط جنین و کشتن آن نیز به همان دلیل نادرست خواهد بود. در این مقاله ضمن بررسی و نقد این استدلال، اشکالات دیوید بونین به آن نیز بررسی و نقد خواهد شد و در پایان تقریری تازه از این استدلال - بر مبنای انگاره های پذیرفته شده در فلسفه اسلامی - ارائه می شود.
فضیلت گرایی پیشین و معاصر؛ یونان باستان و پینکافس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فضیلت گرایی، از باسابقه ترین نظریه های اخلاقی است که در دهه های اخیر بار دیگر توجه فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده و اقبال بسیاری از اخلاق پژوهان را در پی داشته است. ادموند پینکافس - فیلسوف فضیلت گرا و در نظر برخی از احیا کنند گان فضیلت گرایی در دوره معاصر - ضمن تخطئه آنچه که او فروکاهش گرایی در حوزه اخلاق می نامد، تقریری تازه و متفاوت از فضیلت گرایی ارائه داده است. در این مقاله پس از اشاره ای گذرا به مایه ها و مبانی نظریه فضیلت گرایانه افلاطون و ارسطو - سرآمدان فضیلت گرایی در یونان باستان - به مقایسه دیدگاه های فضیلت گرایی کلاسیک با انگاره های فضیلت گرایانه پینکافس، پرداخته شده است. پوشیده نیست که افلاطون و ارسطو، رویکردی غایت گرا داشته اند و از سویی فضایل را غیر نسبی و قابل بازگشت به فضیلت واحد می انگاشتند، اما پینکافس ضمن نقد فروکاستن اخلاق به یک یا چند فضیلت یا اصل اخلاقی محدود، بر کارکردگرایی به جای غایت گرایی تاکید می کند. مقایسه در چهار بخش معناشناسی، گونه ها و اقسام فضایل، ادله فضیلت گرایی و ملاک گزینش فضایل، به همراه نیم نگاهی تحلیلی و تاریخی انجام گرفته است.
نقد و بررسی دیدگاه محقق اصفهانی در باب قضایا و ارزش های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیخ محمدحسین اصفهانی - اندیشور اصولی شیعی - با استناد به سخنان حکیمان مسلمان تلاش کرده است تا تصویری عُقلایی از نظریه مشهور بودن قضایای اخلاقی ارائه کرده و طرحی نو در افکند. بنا به دیدگاه او، خوبی و بدی اخلاقی به معنای «استحقاق مدح و ذم» است؛ زیرا در مرحله معناشناسی آنچه از ارزش اخلاقی اراده می شود، همین بُعد تحسین پذیری و تقبیح پذیری است. در تبیین وجودشناختی محقق اصفهانی از حُسن و قبح اخلاقی دو عنصر مهم وجود دارد: یکی، تحسین و تقبیح عُقلا و دیگری، نگاه ابزاری به این تحسین و تقبیح، به این معنا که تحسین و تقبیح عُقلا به این دلیل است که افعال اخلاقی راهی برای حفظ نظام اجتماعی و جلب مصلحت ها و دفع مفسده ها به شمار می آیند. در این مقاله پس از طرح و تحلیل جانمایه نظریه و ادعای محقق اصفهانی و واکاوی لوازم آن، به نقد این دیدگاه پرداخته شده است.
نگاهی نقادانه به نظریه بخت اخلاقی برنارد ویلیامز(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برنارد ویلیامز با جعل اصطلاح «بخت اخلاقی» در پی آن بود تا در تقابل با این ادعا که ارزش اخلاقی مستقل از اوضاع و احوال خارجی و از جمله بخت است، بر این ادعا و انگاره تاکید کند که ارزش ها و داوری های اخلاقی - تا حد زیادی - منوط و مبتنی بر بخت اند. در زندگی روزمرّه، چه بسا عاملان اخلاقی به سبب انجام اعمال و ارتکاب رفتارهایی نکوهش یا تحسین شوند که نسبت به آنها - دست کم به شکل کامل - کنترلی نداشته اند. در واقع، این نکوهش ها / تحسین ها تا اندازه ای به پیامدهای خیر یا شوم / شرّی گره خورده اند که به سبب بخت سعید یا سیاه افراد برایشان حاصل شده است و این جاست که پای بخت اخلاقی به میان می آید. مسئله بخت اخلاقی از این منظر با مسئولیت اخلاقی نیز ارتباطی تنگاتنگ می یابد و این مسئله را پررنگ تر می سازد که چرا در برخی مواقع قضاوت های ما بر امور خارج از اراده فاعل تعلق می گیرد. در این مقاله ضمن طرح و تبیین رویکرد و نظریه ویلیامز در باب بخت اخلاقی، به بررسی ونقد آن پرداخته شده است.