مقالات
حوزه های تخصصی:
«اخلاق حکایت» در چالشی ترین مفهوم آن، یکی از مُدل های بحث، استدلال و توجیه در اخلاق کاربردی به شمار می آید. در این معنا، داستان ها و حکایت های زندگی تک تک افراد انسانی در شناخت ارزش ها و هنجارهای اخلاقی آنان مؤثر بوده، مبنای تصمیم گیری اخلاقی آنان را می سازند و لازم است در مواجهه با چالش ها و دوراهه های اخلاقی زندگی فردی و حرفه ای جدّی گرفته شوند. اهمیت بحث از این معنا، با توجه به مدعیاتی چالشی که در خلال آن مطرح می شود، بر خواننده پوشیده نیست. به ویژه آنکه جای خالی این بحث در آثار مکتوب به زبان فارسی مشهود است. از این رو، در این مقاله با اتخاذ روشی توصیفی۔تحلیلی، ابتدا توضیحاتی درباره رویکردها و فواید اخلاق حکایت ارائه می شود و آنگاه به تبیین و ارزیابی سه رویکرد از چالشی ترین رویکردهای «اخلاق حکایت» پرداخته خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد فواید حکایت برای اخلاق کاربردی، قابل انکار نیست. غفلت از حکایت - جدا از اخلال در تأمین بسیاری از عناصر بحث اخلاقی - به نقص در شناسایی همه ابعاد پرونده ها و موردهای بحث در اخلاق کاربردی می انجامد، اما تأکید بر این فواید به معنای حذف ضرورت نظریه ها و اصول اخلاقی نیست.
نقد و بررسی دیدگاه طه عبدالرحمن در باب رابطه دین و اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان دین و اخلاق، همواره یکی از موضوعات محوری در فلسفه اخلاق و فلسفه دین بوده است. طٰه عبدالرحمن - فیلسوفِ نامدار مراکشی - یکی از جریان ساز ترین اندیشمندان جهان عرب به شمار می آید و آراء و ایده های او در مسائل گوناگون فلسفی، او را به متفکری نظام ساز بدل کرده است. در باب رابطه دین و اخلاق نیز عبدالرحمن با طرح نظریه «اتحاد و یگانگی اخلاق و دین» به دنبال درافکندن طرحی نو است. به اعتقاد او، نگرش های رایج به رابطه اخلاق و دین، برخاسته از تفکری است که دوگانگی را، پیش فرض گرفته است؛ در حالی که اخلاق و دین دو تافته جدا بافته نیستند که دوگانگی میان آن دو معنا داشته باشد. در این مقاله، پس از بررسی نحوه نگرش عبدالرحمن به «اخلاق» و «دین»، به تحلیل و ارزیابی دیدگاه او در باب رابطه دین و اخلاق پرداخته و روشن خواهیم ساخت که او در اثبات اتحاد مفهومی و مصداقی دین و اخلاق ناکام بوده است.
جنسیت و فاعل اخلاقی در رویکرد تکاملی به اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحلیل کُنش اخلاقی افراد، حسب مبانی و چارچوب نظری دیدگاه های مختلف روان شناختی متفاوت بوده و دامنه این تفاوت می تواند تا تمایز جنسیتی نیز گسترده شود. از طرفی، فرضیه تکامل داروین، با نفوذ گسترده و قدرتمند خود در حوزه زیست شناسی و دیگر حوزه ها، تحلیل کنشگری اخلاقی افراد را نیز تحت تأثیر قرار داده و از همین رو، تبیین هایی منطبق با مبانی دیدگاه تکاملی در این حوزه مطرح شده است. در تحقیق حاضر، به مرور اصول تأثیرگذار بر فاعلیت اخلاقی در نظریه تکامل پرداخته شده و ضمن واکاوی برخی امیال و رفتارها که به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم از مصادیق خُلق یا سطوح فاعلیت اخلاقی به شمار می آیند، نقش جنسیت بر کنشگری اخلاقی افراد تحلیل و بررسی شده است. مرور دیدگاه های اخلاق تکاملی، مؤید این نکته است که اصول، مبانی و تبیین های منطبق بر دیدگاه تکاملی و لوازم آن، اراده و مسئولیت رفتار افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد. همچنین وجود تبیین هایی از برخی امور اخلاقی نظیر همدلی، مراقبت، تعهد و پرخاشگری مبتنی بر دیدگاه تکاملی، می تواند بحث جنسیت پذیری اخلاق در این رویکرد را درخور پی گیری سازد.
ارزیابی نظریه و رویکرد وظیفهگرایانه کانت از منظر اخلاق اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«وظیفه گرایی»، به عنوان مشهورترین و مناقشه برانگیزترین نظریه ها در حوزه اخلاق، همواره در تقابل با رهیافت پیامدگرایانه تعریف و تلقی شده و رقیب سنّتی فایده گرایی به حساب آمده است. به اعتقاد بسیاری، نظریه وظیفه گرایانه ایمانوئل کانت، مشهورترین تقریر وظیفه گرایانه است که البته، از منظرهای مختلف بررسی و نقد شده و نقد آن از منظر مبانی اخلاق اسلامی نیز ضروری و مهم می نُماید. در این پژوهش - با روش تحلیلی۔انتقادی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به ویژه منابع ناظر به اخلاق اسلامی - ضمن واکاوی مؤلفه ها و زوایای نظریه کانت، در صدد ارزیابی این نظریه بر اساس آموزه ها و مبانی اخلاق اسلامی برآمده ایم. به رغم ظرفیت ها و مزیّت های در خورِ توجه نظریه کانت، رویکرد مطلق گرایانه و همچنین عقل گرایی رادیکال کانت، چالش بر انگیز و آماج اشکالات و نقدها بوده است و برخی پیش فرض ها و دعاوی او و از جمله ادعای ناکامی و ناموجّه بودن ابتنای اخلاق بر دین - دست کم از منظر هواداران اخلاق دینی - ناپذیرفتنی و از مهم ترین نقاط ضعف رویکرد و نظریه او به شمار آمده است.
تأملی در نظریه نوین «لکه اخلاقی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برای نخستین بار در زبان فارسی به استقبال مفهوم «لکه اخلاقی» رفته و به تشریح و مطالعه انتقادی آن می پردازد. لکه اخلاقی عبارت است از تحقّق حالت منفی در شخصیت اخلاقی فرد بی آنکه فرد در تحقّق منشا آن دخالتی داشته باشد. اصطلاح «لکه اخلاقی» اصطلاح نوینی است، با این حال، واقعیت این مباحث و مسمای لکه اخلاقی در نوشته های متقدم تر نیز دیده می شود. در مقاله حاضر - برای تبیینِ بیشتر این اصطلاح - مقایسه ای میان این اصطلاح، با بخت اخلاقی و گناه متافیزیکی برقرار و پیامدهای احتمالی لکه اخلاقی، یعنی شرم، تأسف عامل، مسئولیت اخلاقی و جبران نیز به گفت و گو نهاده شده است. دیدگاه مختار در بحث لکه اخلاقی آن است که این نظریه از انسجام لازم برخودار نیست و تقریر آن با ایرادهای متعددی مواجه است. تأمل در زوایای این مفهوم نشان می دهد که لکه اخلاقی، همان رسوایی و بدنامی است که بیش از آن که یک امر اخلاقی باشد، یک امر اجتماعی است. اگر چه انگیزه طراحان ایده لکه اخلاقی مبنی بر فراموش نکردن جنایت ها علیه بشریت و تلاش برای عبرت آموزی از آنها، انگیزه ای قابل دفاع بوده، اما انگیزه صحیح موجب تصحیح ایده نمی گردد.
تحلیل و نقد دیدگاه تربیت اخلاقی رهنمودی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به عقیده مایکل هند، هدف اصلی تربیت اخلاقی پیروی از معیارهای اخلاقی است و «تربیت اخلاقی رهنمودی» نوعی تأمل آگاهانه برای ترغیب پیروی از معیارهای اخلاقی موجّه است. از این رو، نمی توان در قبال معیارهای اخلاقی موجّه موضعی بی طرف اتخاذ کرد و باید بحث را به شکل هدفمند به سوی نتیجه سوق داد. این امر - از نظر هَند - شرط لازم برای تداوم حیات اجتماعی است. پرسش اصلی پژوهش این است که آیا توجیه معیارهای اخلاقی از راه استدلال، شیوه مناسبی برای تربیت اخلاقی است؟ پژوهش حاضر، تکیه هَند بر استدلال و توجیه عقلانی معیارهای اخلاقی به عنوان بهترین شیوه تربیت اخلاقی را به چالش کشیده است؛ زیرا استدلال منطقی به تنهایی برای تشویق و اقناع پیروی از اصول اخلاقی کافی نیست. ادعای پژوهش، پیروی ضمنی از معیارهای اخلاقی است. اجماع و توافق در باب معیارهای اخلاقی مبتنی بر نوعی درک ضمنی ناشی از زیستن در یک نوع فرهنگ و هویت خاص است که قابل تدوین در قالب استدلال عقلانی نیست. تربیت اخلاقی، متکی بر خزانه دانش ضمنی منجر به کسب بینش عمیق درباره اخلاق می شود که نقش مهمی در حصول فضایل اخلاقی دارد. پژوهش حاضر از این ویژگی با عنوان پیروی ضمنی از معیارهای اخلاقی دفاع کرده است.